پنجم ، شماره 1265 مه 1997 ، سال خرداد 1376 ، 27 سهشنبه 6
|
|
سياسي مشاركت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
نياز امر اين.است سياسي توسعه اساسي لوازم از سياسي مشاركت:اشاره
وصول قابل كوتاهمدت در و بهراحتي كه دارد ساختارهايي و نهادها به
ميگيرد ، شكل چگونه و چيست سياسي مشاركت كه اينباره در.نيستند
مقاله در آنچه.دادهاند انجام فراواني بحثهاي سياست ، علم پژوهشگران
مشاركت مورد در كه ديدگاههايي به گذرا است نگاهي ابتدا ميآيد حاضر
ميگيرد قرار بررسي مورد مشاركت ويژگيهاي آن پي در.دارد وجود سياسي
نوعي پايان در.است جامعه يك سياسي حيات در آن اهميت گوياي خود كه
كه ميشود ارائه وسيله ، -هدف و وسيله بهعنوان مشاركت يعني تقسيمبندي ،
.ميكند مطرح مختلف جوامع در را آن وضعيت
مقالات سرويس
تاجزاده مصطفي سيد
بعد به بيستم دومقرن نيمه از هرچند سياسي پيشگفتارمشاركت -1
از مانندبسياريديگر اما است ، گرفته قرار موردبحث جدي بهطور
آن عام مفهوم به مشاركتدارد ديرينه پيشينهاي اجتماعي ، علوم مفاهيم
گرو در انسان نوع بقاي زيرا دارد ، بشريت تاريخ بهاندازه قدمتي
از طبيعي آفات دفع و حيواناتوحشي با مقابله در يكديگر آنهابا همكاري
همنوعان و -مادر و پدر فرزندانو و همسر -خانواده دوستي ودر سو يك
در مشاركتها انواع تشكيلاجتماع ، با.است بوده ديگر ازسوي خويش
جمعيبراي همكاريهاي و محلي واتحاديههاي پيمانها و گرفت شكل مياناعضا
.بودند مشاركت از دربردارندهجنبههايي همگي مشكلات ، حل
.گرديد گستردهاي و جديد مرحله وارد شهرها ، مشاركت -دولت تشكيل با
سياسي بنياد بهعنوان را شهر عمومي مجمع تاسيس زمينه جديد ، تحقيقات
همچون را نظامدموكراسي كه عقيدهفورست برخلاف.است نموده روشن
سرمشق نخستين سومري نظامجامعه ميدانست ، يوناني كنستيتوسيوننوآوري
در مستقل و آزاد شهرهاي كهاولين بياوريم بهخاطر.ميدهد رابهدست آن
تمركز شهر درمجمع سياسي قدرت شهرها اين همه در.آمدند سومرپديد
و بالغ مردان از و ميگفتند نيز همشهريان رامجمع آن كه بود يافته
.ميكرد اداره معمرين راشوراي شهر روزمره امور ;مييافت تشكيل آزاد
نميگرفت ، صورت اجتماعي مهم امر هيچ.بود محدود شهر اختياراتحاكم
استقلال از شهر مجمع.باشد رسيده شهر مجمع بهتصويب قبلا اينكه مگر
سومري بهاصطلاح شنودو و گفت و مشورت آن آداب از و بود برخوردار راي
جوهر اين.داشت قضاييهم اختيارات مجمعبود ديگري از يكي پرسش
تاريخ سياسي يعنياولينمجمع آن ، بنياد مهمترين بدويو دموكراسي
عليه خود مستقل نگهبانيشهرهاي در را شهر مجمع سومرياناست بشر مدون
.نهادند بنيان حكمرانيفردي
مبتنيبر حكومت بنياد نيز آتن سالار مردم نظام در آن از پس قرنها
گفتوگوي يعني ناميد ، صحيح گفتوگوي را آن كهپريكلس گرفت اصليقرار
.سومريان ازديگري يكي همانپرسش درواقع و.شرط و بيقيد و آزاد
نوعي بههرحال ، رانميپسنديد ، دموكراسي كه آن بهرغم نيز ارسطو
را فعاليت حداقل واين ميدانست شهروندي شرط را سياست در فعال مشاركت
-دولت محصول آزادي پس.ميكرد معرفي وقضايي مشورتي كارهاي در شركت
.آمد بهدست آن سياسي صحنه در فعال مشاركت راه از تنها نيز شهر
راسل ، تعبيربرتراند به يا و متمركز قدرت تاريخ طول در و طرف يك از
مشغول خود به را انساندوستان و انديشمندان ذهن همواره برهنه قدرت
سراسر تقريبا معدود ، مواردي استثناي به كه بهگونهاياست داشته
قدرت گسترش از سياسي متفكران نگراني از مشحون سياسي ادبيات و فلسفه
حقايق از يكي امروزه قدرت ، تراكم همه ، اين با.ميباشد خشن و خام
نوين ، دولت در و نوين صنعتي موسسه در و است بحثانگيز كمتر و موجود
دو با حكومت:روشناست نيز آن علت.ميباشد وبديهي آشكار كاملا
قدرت همهابزارهاي به و شد متحد وشخصيت يعنيمالكيت منبعقدرت
استثنايي قدرت يعنييك نيرومند ، سازماني بهصورت يافتو دسترسي
خيرهكنندهاي تكنولوژي ، ابعاد سايه در قدرت اكنونكه بهويژه.درآمد
بهخود فاجعهآميزي ميتواندابعاد نشود ، مهار جدي اگربهطور است يافته
وچهبسا نيست بهتر آيندهاي لزومانويدبخش فني پيشرفتهاي كه چرا.بگيرد
.باشد وتكاندهندهاي خوفناك نتايج گوياي
تا گرفته كار محل از مختلف نهادهاي كنوني ، انفورماتيكي جامعه در
مربوط اطلاعات يك هر غيره ، و سنديكا حزب ، مدرسه ، بيمارستان ، ، بيمه ،
مافوق ، نهاد يك كه دارد وجود خطر اين بيم.ميكند جمع را خود حوزه به
صورت آن در.بگيرد دراختيار را فرد به اطلاعاتمربوط اين همه
پديد تاثيرگذاري پيچيده بسيار روشهاي ايجاد براي وسيعي امكانات
نظام يك در را روندي چنين تا است كافي خطر عظمت درك براي.ميآيد
.بگيريد درنظر مقتدر فوقالعاده بروكراسي يك با همراهي در اجتماعي
.خواهدشد روشنتر مسئله ابعاد آنوقت
درنظرمردم ، پادشاهيها و حياتامپراطوريها طول در ديگر سوي از
از و مينمود وطبيعي عادي كاملا امري خاموش ، بيقدرتي اكثريت يعني
مطلقا آن تحقق امكان يا چون نبود ، گفتگويي و بحث نيز مشاركتسياسي
.بود اندك بسيار يا و وجودنداشت
سبب بدان گفتگوهاست ، نهفقط اصلي موضوع سياسي مشاركت از بحث امروزه
مردمان همكه بدينعلت بلكه ميشود اجرا موثرتر بسيار گذشته به نسبت كه
كردن بدونروشن سياسي رژيم هيچ كه ، آن مهمتر.هستند آن خواهان بسياري
اميدوار خويش تداومحيات به نميتواند عمل ، و آندرنظر با خويش تكليف
فاصله ميشود ، ناميده كهفرهنگسكوت آنچه از بهتدريج كهمردم چرا باشد
.ميگيرند
نهتنهاآگاهي ماركس ، انتظار كهنوسازيبرخلاف است آن واقعيت
آورده نيزبهارمغان را ديگر گروهي انواعآگاهيهاي بلكه طبقاتي ،
...و همگروهي شغليو مذهبي ، منطقهاي ، آگاهيهايقبيلهاي ، :است
جديد تا گرفته سنتي و كهن از گروهها كه است معنا نوسازيبهاين
مصالح و داعيهها از و گروه بهعنوان خود وجود از پيش از بيش ونوين ،
از يكي كه بهراستي.مييابند آگاهي ديگر گروههاي برابر در گروهيشان
و تشكل انسجام ، آگاهي ، ايجاد همين نوسازي پديدههاي برجستهترين
دگرگونيهاي كه جامعهاي هر در اساس ، براين.است فزاينده فعاليت
يا و سازد سست را اجتماعي پيوستگي سنتي پايههاي اقتصادي ، و اجتماعي
مردم قابليت به سياسي ثبات از بالاتر سطح يك به دستيابي كند ، نابود
آلكسي.دارد بستگي همبستگي نوين صورتهاي پروراندن در كشور هر
حصول راه در تدريجي پيشرفت:داشت اعلام پيش نيم و قرن يك دوتاكويل
پروردگار ، خواستههاي همه مانند و است الهي مشيت يك برابري و مساوات
به برخي.است خارج بشري قدرتهاي دايره از و است ابدي و عالمگير
نظر ازميگردند الهي خواست اجراي وسيله ندانسته ، سايرين و دلخواه
همه از قانون حاكمند ، يك بشري جامعه بر كه قوانيني وي ، درميان
يا و بمانند متمدن آدميان كه است قرار اگر:است روشنتر و صريحتر
بههمان بايد نيز (اجتماعي سازماندهي) پيوستن هم به شوند ، هنر متمدن
.كند رشد مييابد ، افزايش اجتماعي برابري كه ميزان
گذار ، بسياري مرحله در كشورهاي بهويژهدر كه است آن از واقعيتحاكي
قدرتميباشند در شدن سهيم و امور در خواهانمشاركت گروهها و افراد از
درنظامسياسي بيشتر مردم كههرچه اينميگذارند بر را فرض اغلب و
خود اين ولي.پيداميكند افزايش نيز دولت واقتدار قدرت جويند ، مشاركت
ممكن.ميگيرد معنايپشتيباني به را مشاركت كه است فرضديگري بر مبتني
در اما باشد چنين وضع قوياست ، مردمي روح آن در كه يكدموكراسي در است
محدودتر حكومت قدرت بيشترباشد ، مشاركت درجه هرچه كشورها بسيارياز
از بيش ميخواهند غالبا ميگذارند ، مشاركت عرصه به قدم كه كساني.است
بهنظرهانتينگتون ، تنهاكنند كنترل را حكومت اعمال رواست ، آنچه
قدرتحكومت و مردم مشاركت بين كه اخصگفت معناي به ميتوان هنگامي
كردنخواستهايشان رد براي را حكومت مشاركانحق كه ندارد وجود منافات
اجتماعي و اقتصادي فشارهاي ميخواهند ، آنچه به رسيدن براي و بپذيرند
ازطريق كه بيشتر مساوات با حكومت قدرت تمركز و گسترش.نبرند كار به
.دارد تعارض بالقوه ميرسد ، ظهور به زيادتر مشاركت
دارد ادامه