پنجم ، شماره 1266 مه 1997 ، سال خرداد 1376 ، 28 چهارشنبه 7
|
|
آسيب منطقه بر حاكم رواني وضعيت شرح
ديده
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
كشور اخير زلزلههاي بازماندگان و قربانيان ياد به
-خشكيدند چشمهها-غريد زمين -كرد طغيان رودخانه -شد سياه آسمان
-شد گم گسلها در شاليزارها آببستر -تركيدند سنگلاخها و كوهها
دل در آبشارها -برداشتند ترك ساختمانها -لرزيد خاك -شد مسدود قناتها
-شدند مسدود جادهها و خيابان -ريخت فرو پلها -شدند ناپديد كوه
هزار هزاران -شدند مفقودالاثر سكنه تمام با كوهها ، دامنه روستاهاي
-شد كوفته هم در دهاتمان -گنديدند آوار از تلي زير در طيور و احشام
سينه سرو و پا و دست آهن ، چوب ، و سنگ -شكست ديوارها -فروريخت سقفها
.برد بين از يا و كرد مجروح كوبيد را نوپا و نوزاد و پيرمرد و پيرزن
و ميبرد بين از را مردم مال و جان طبيعي سوانح و حوادث سال ساليان
لزوم بر دولتها مسئولين و سازمانهاميگذارد برجاي ويرانهاي خود از
بيشتر چه هر سوانح ، با مقابله در امدادي آمادگي و آموزش ايمنسازي ،
.ميكنند سرمايهگذاري
رواني و روحي وضعيت و شرايط نظردارند ، آن بر كمتر كه چيزي آن اما
معلومات دانش ، به ميگذرد ، چه هر زمان.است ديده حادثه منطقه بر حاكم
فيزيكي عوارض با مقابله براي مردم و دستاندركار مسئولين تجربه و
در گذشته تجربيات به توجه با موظفيم نيز ما ميگردد ، افزوده سوانح
يعنيآمادگي پذيرفته صورت آن مورد در بررسي كمترين كه جهتي اين
صورت به داريم توان در كه را آنچه هر سوانح بروز مقابل در رواني
.دهيم قرار اختيار در مكتوب سندي
به كمك متوجه عموميآنقدر افكار معمولا حادثه بروز لحظات اولين در
ارائه شرح كه ميباشد زيرآوار در گرفتار افراد نجات و زلزلهزدگان
كمكهاي از بعد و نظر از دور مسئلهاي احتمالا درماني روان خدمات
در هم درماني روان خدمات كه حالي در ميرسد ، نظر به امداد و اوليه
از كه بسا چه و دارد ، ضرورت فوري كمكهاي ديگر همانند لحظات اولين
.مينمايد جلوگيري رواني و روحي مشكلات شدن مزمن
و نوشتهها چونايران ، خيزي زلزله سرزمين در كه است تاسف باعث
بعد.شمارند اندك طبيعي بلاياي دربارهعوارض علمي و تحليلي كتابهاي
خاطرهها به فاجعه كه هنگامي سيل ، چه و باشد زلزله سانحهچه هر از
درسهاي شده ، چيره ويراني از ناشي نوميدي بر بازسازي اميد و ميپيوندد
.شد خواهد سپرده فراموشي به نيز آمده بهدست عبرتآموز
ميكند راتهديد زندگيشان كه خطري از دارند وظيفه و حق مردم همه
جلوگيري فاجعه وقوع از نميتواند اگر آنان آگاهي زيرا باشند ، آگاه
.بكاهد آن عظمت از ميتواند كم دست كند ،
و برتحقيقات تاكيد بهانه به و وظيفه احساس به بنا مجموعه اين
با آشنايي زمينه در ونجات امداد امر دستاندركاران بيشتر توجيه
پيش طبيعي بلاياي واسطه به ديده آسيب منطقه يك در كه رواني مسايل
چنين بهتر چه هر تهيه و تكميل با است اميد است ، گرديده تهيه ميآيد
هدف اين رسيدن ثمر به در بتوان درس ، طرح يك عنوان به مجموعههايي
.بود موفق
نسبت فرد يك كه ميشود اطلاق رفتاري و اعمال مجموعه به رواني واكنشهاي
.ميدهد نشان خود از خاص شرائطي بروز به
گردد ابراز بصورتگروهي يا و فرد يك ناحيه از ميتواند واكنشها اين
مدتي تا و شروع سريع بسيار طبيعي بلاياي وقوع همچون شرائطي در و
.ميماند باقي طولاني
فاجعه هر از ديدهپس آسيب جامعه رواني واكنشهاي بروز مختلف مراحل
:نمود تقسيم زير مراحل به ميتوان را
بروزسانحه اوليه شوك يا فاجعه ضربه آمدن وارد مرحله 1ـ
ضربات اتمام از پس يا و فاجعه وقوع با همزمان ميتواند مرحله اين
در يا اوليه شديد تكانهاي اتمام از پس زلزله در مثلا) باشد آن اوليه
.(آب طغيان كردن فروكش از پس سيل
زندگي هم كنار سالهادر كه نزديكاني و عزيزان دادن دست از مشاهده ـ
.ميسازد شديداوحشتزده را گرفتار فرد كردند ،
.كرد فرارخواهد در سعي نكند گير آوار زير در ديده حادثه اگر ـ
اينكه از و راشنيده خانواده اعضاي ديگر و كودكان ضجه و جيغ صداي ـ
.است عذاب و دررنج دهد انجام مثبتي كار نميتواند
.ميكند بروز حيوانات در حتي و انساني جوامع در شديد ترس حالت ـ
ميكند جلوه ضربه محدوديت به اميد صورت به تنها كه خود از دفاع ميل ـ
.ميرسد خود حد بالاترين به
:اوليه سردرگمي:ديدهالف آسيب اجتماع واكنشهاي مرحله 2ـ
قيمت به آنها ماندن زنده كه ميكنند تصور ميكنند گناه احساس گروهي ـ
دردناك بسيار مادر يا و پدر همسر ، فرزند ، مرگ است ، بوده ديگران مرگ
.است
تفكري اوباعث ماندن محبوس باشد ، مانده آوار زير در شخص اگر ـ
براي صدا سرو ايجاد به اگربتواند ميگردد ، نگراني و وحشت با همراه
.كرد خواهد را كار اين حتما بپردازد زيرآوار از يافتن خلاصي
سر تنها ياويراني و آشنا و صميمي محيطي پاشيدگي هم از مشاهده ـ
و ياس احساس نوعي او در كوششاوست ، و كار سالها حاصل كه پناهي
.ميآورد بوجود درماندگي
سوال بهاين و هراسند در خود نامعلوم سرنوشت و آينده از ـ
شد؟ خواهد چه كه ميانديشند
دارند؟ مناطلاع وضع از اقوامم است؟ آمده خانوادهام سر بر چه
خطور مصيبتديدگان ذهن در كه است سوالي مهمترين كرد؟ بايد چه ـ
.مينمايد
يا و بياعتقادي ، بيهدفي بخش الهام ميتواند فاجعه اوقات بعضي ـ
.گردد ناتواني
فاجعه تجديد و ازمرگ ترس ميكند ، بروز نامتعادل و زشت حركات برخي ـ
.ميشود عارض زندگي از ترس و
چشمان برابر در نابودي و بيهودگي و وهم و ميرود كف از اختيار عنان ـ
.ميبندد نقش فرد زده بهت
شود تكرار صورتيضعيفتر به فاجعه دارد امكان همچنان مرحله اين در ـ
.باشيم حادثهديدگان ازسوي جديدي واكنشهاي شاهد بايد پس
.هستند خونسرد ظاهر به گروهي ـ
.ميدوند سوي هر به شديد تحرك با گروهي ـ
مصيبت) دستپاچگيسرگردانند و وارفتگي و گيجي و بهت با گروهي ـ
.(گروهند اين در ديدگان
.رانميدانند روز و شب ميدهد ، دست از را خود مفهوم زمان ـ
.امنيتندارند احساس و هراسند در كاري هر انجام از ـ
.هستند وديشب ديروز ياد به و ميبرند عقب به و گذشته به پناه ـ
:مصيبتديدگان همگاني تظاهرات:ب
به حادثه بروز نخستينروزهاي و اوليه ساعات در هيجانات و احساسات ـ
شديد فيزيكي دردهاي تحمل علت به محيطيا در جسماني فعاليتهاي خاطر
به بعد روزهاي در ولي نكند ، بروز است ممكن وارده صدمات از ناشي
است پيش در كه را آرامي و خوش روزهاي ميتواند مختلف واكنشهاي همراه
.سازد ناگوار و تلخ
و كوچك را بلاخود عظمت برابر در فرد و ميدهد دست حقارت احساس ـ
.ميپندارد ناچيز
و ندارد درستي ، وجود درك مكان و زمان از كه است حالتي) بهت ـ
.(ميشود مشخص نقطهنامعلوم يك به چشم خيرگي با معمولا
و چيز ازكوچكترين كه ميشود باعث مرگ با رويارويي) ترس و وحشت ـ
باشد ، جمعي يا و فردي ميتواند وحشت ميترسند ، يكديگر از انسانها حتي
زيرا بود خواهد شديدتر رواني ضربه باشد كودك ديده حادثه فرد اگر
روزگار ، نشيب و فراز از بيخبري و خود خاص طبيعت خاطر به خردسالان
.(هستند ضربهپذيرتر و حساستر
همه بروز مقابل در غيرارادي ، تقريبا و دفاعي واكنشي) گريه ـ
.(ميشود مشاهده زنها و بچهها در بيشتر معمولا كه است ناملايمات
يا حادثه هر ازوقوع پس جنونآميز تظاهرات است ممكن) فرياد و خشم ـ
به دست كوبيدن با همراه يا و بروزنمايد نزاع براثر يا و سانحهاي
.(باشد سينه و سر
علل و ناگوار شنيدنخبر غش ، حالت ضربه ، براثر ميتواند) بيهوشي ـ
.(آيد بوجود ديگر
به عصبي بروزفشارهاي براثر) استفراغ يا و تهوع اسهال ، حالت ـ
.(ميشود راباعث حالت اين معده اعصاب سيستم
انتظار مرحله 3ـ
ديده آسيب اوليه انتظارات -الف
غلبه آسيبديدگان ناتوانيبر و ضعف معمولا مرحله اين شروع در ـ
.مينمايد بروز معنوي و مادي همهگونهانتظارات و ميكند
.بازميماند ديگران كمك انتظار در انسانها چشم ـ
آينده بهتر روزهاي اميد به و ميسپارد تقدير دست به را خويش سرنوشت ـ
.ميكند صبر
با و ميكشد دست ازفعاليت و ميخزد گوشهاي به و ميكند گنارهگيري ـ
.شوند راجويا او حال ديگران كه دارد توقع و صحبتميكند كسي كمتر
كند ، پيدا نجات او زندگي و شود كمك او به اول دارد دوست آسيبديده ـ
...شود رسيدگي او مجروح به
گمشدهگان يافتن تهيهسرپناه ، غذا ، تامين مسئله مصدومين ، نجات ـ
.است درخواستهايآسيبديدگان اولين
.ميخواهد چه زيرادقيقانميداند نميدهد جواب بدرستي سوالات به ـ
اهميت و فاجعه عظمت به مصيبتديدهوقتي مردم روز چند از بعد گاهي ـ
را خود تعادلرواني و توازن ميبرند پي شده ، كهدامنگيرشان ضربهاي
و روحي اغتشاشات و عصبي اختلالات شايدبه كارشان و ميدهند دست از
.بكشد خودكشي و جنون
و اضطراب و ميبرند ماليخواليائيپناه بيپايان غمهاي دامن به بعضي ـ
.ميشود چيره برآنها وحشتجديدي و نگراني
به را فاجعه بروز و خرافيميگردند و خيالي قدرتهاي محو ديگر برخي ـ
.ميدهند خاصنسبت نشانههائي
.ميشوند پرخاشگر يا و زودرنج پرتوقع ، بازماندگان اكثر ـ
اوليه انتظارات به پاسخ -ب
.ميشود تشكيل بحران ستادهاي سريعا ـ
محل در موقت انبارهاي ميشوندو گسيل كمكرساني و امداد كاروانهاي ـ
شناخته سرد غذاي عنوان به كه هرآنچه و راهميافتد به ديده آسيب
حادثه محل به...و پزشكي تجهيزات گرمكننده ، وسايل پوشاك ، ميشود ،
.ميشود ارسال
نيروهاي امدادگران ، درمانيو و پزشكي گروههاي مداخله با معمولا ـ
حاكم شرائط نيكوكار ، جمعيتهاي و خيريه انتظامي ، سازمان و نظامي
شروع پرتحرك روزه چند دوره يك و ميگيرد خود به ديگري شكل موقتا
.ميگردد
جوانهاي خيل و دريا و زمين ، هوا از جنسي كمكهاي سيل مرحله اين در ـ
مثبتجامعه نيروهاي و ميشود سرازير منطقه سوي كمكرسانيبه مشتاق
مرگ آوار ، زير در خفقان قبيل از فاجعه ، بعدي عوارض با مقابله براي
محيط ، آلودگي بالاخره و درد سرما ، گرسنگي ، جراحات ، و خونريزي براثر
دست به را بازماندگان امور رفته دست از زمام و ميشوند ميدان وارد
.ميگيرند
.ميكنند واريز امداد و كمك حسابهاي به را خود نقدي كمكهاي مردم ـ
آينده در خود اين كه منطقهميشوند وارد كنترل بدون متفرقه افراد ـ
.ميكنند تحميل بحران مديران رابه جديدي مشكل
تا ميافتند راه به (...لودر ، بولدوزر ، ) سنگين راهسازي ماشينهاي ـ
شركت شده تخريب مناطق آواربرداري در يا و بازنمايند را مواصلاتي خطوط
كه بازماندگاني با برخورد در را مهمي بسيار مسئله خود كه كنند
برنامه كه صورتي در و ميآورد وجود به هستند آوار زير در عزيزانشان
استفاده آن از ميتوان نيز بعدا كه را چيزي هرآن نباشد دست در درستي
.ميبرد بين از كرد
مورد كمتر بافتخانوادگي ، آسيبديدگي واسطه به محلي مديران ـ
در را عمليات كنترل وظيفه مامور ومديران ميگيرند قرار استفاده
.ميگيرند عهده به ديده آسيب منطقه
كودكان ، از مراقبت) امداد خاص عمليات در سالم سالمندان از بايد ـ
و آيد بوجود رضايت احساس آنها در تا طلبيد ياري (..و آمار نگهداري
فراموش را وارده خسارات يا عزيزان دادن دست از غم تاحدي ضمن در
.كنند
به توجه با را حادثه لحظه به لحظه اخبار جرايد و گروهي رسانههاي ـ
همگان اطلاع به وقوع از پس هفته يك تا حادثه زمان از آن وسعت
.ميرسانند
از كه آنچه بازسازي احياءو براي مثبت عدههاي و دولتي مسئولين ـ
و مييابند حضور سانحه محل در مناسب زمان ودر ميدهند را رفته بين
.ميكنند همدردي مصيبتديدگان با
به ميكنند ، فكر جايبازماندگان به (امدادي و كمكي نيروهاي) اينان ـ
مواردياز كمتر در و ميگذارند عمل به و تصميمميگيرند آنها عوض
.ميگيرند فكري كمك آسيبديدگان خود
و مسائل كمكرساني ، برنامههاي مجري امداد سازمانهاي و برنامهريزان ـ
فقط حادثهديدگان.ببينند فاجعه آسيبديدگان ديد از بايد را مشكلات
بايد بلكه نيستند ، اقدامات و برنامهها از كننده بهرهبرداري
.باشند برنامهها فرآيند تمامي در فعال مشاركتكنندگان
باطني ميل عليرغم آسيبديده مردم ميشود ، برپا چادري اردوگاههاي ـ
وتحت مييابند اسكان جديد محلي در و ميشوند خوددور زندگي محل از
.ميكنند راشروع جديدي زندگي اردوگاهي مديريت يك
.ميكنند آغاز را خود كار پزشكي كادرهاي با درماني بسيار واحدهاي ـ
دارد ادامه
ونجات امداد اوليه ، كمكهاي مربي مزيدآبادي ، شهريار