پنجم ، شماره 1267 مه 1997 ، سال خرداد 1376 ، 29 پنجشنبه 8
|
|
بگيرم طلاق ميخواهم است معتاد شوهرم
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
خانواده دادگاه راهروهاي در
در داشتن قرار به استناد بر علاوه زن باشد معتاد همچنان مرد اگر
در كه صورتي در مردي چنين با زندگي بودن مشقتبار يعني حرج و عسر
باشد كرده امضا را مرد اعتياد به مربوط شرط ذيل ازدواج نامه قباله
بگيرد طلاق شوهرش از ميتواند
از يكي در -كارش محل رفتم من:گفت پدرم كنم ، ازدواج نميخواستم من
!مثبتيه آدم ميكنم فكر و - شمالي شهرهاي
آن استناد به كهزن است نبوده شديد قدر آن مرد محكوميت ظاهرا
كند ارائه دادگاه به را ازشوهرش جدايي تقاضاي بخواهد و بتواند
ميشود ، مطرح دادگاهها در كه قضائي پروندههاي و دعاوي برخي در
طرفين از يكي مواقع بيشتر در يا و دعوي طرفين كه ميآيد پيش مواردي
عدم دليل به افراد كه زماني جز به.نميشوند حاضر دادگاه جلسه در
نميكنند ، پيدا حضور دادگاه ، در جلسه به رسيدن امكان عدم يا اطلاع
با دادگاه سوي از شده دعوت طرف كه دارد وجود متعددي موارد متاسفانه
اين هرچند.نمييابد حضور جلسه در دادگاه به آمدن امكان با و اطلاع
-شوهر و زن يك مثلا -طرف دو هر حتي يا طرف يك حضور عدم و رفتار
وضوح صورت در دعوي به رسيدگيكننده قضائي مرجع كار مانع نميتواند
عدالت اجراي و مشكل حل خواهان طرف دو اگر اما.باشد مطروحه مسئله
هم با هنوز كه صورتي در ايشان حضور است بديهي باشند ، واقعي و حقيقي
استدلالهاي و حرفها شنيدن بدون كه چرا.است ضروري باشند نكرده آشتي
گرفته نظر در آن در طرف دو هر حقوق كه عادلانه حكمي صدور طرفين
.بود خواهد مشكل نباشد ، غيرممكن اگر شدهباشد
دوطرف اصلي علتمشكل خود خودي به دادگاه در نشدن حاضر معمولا البته
.است ديگري چيز اصلي علل يا علت بلكه نيست ، دعوي
خانوادگي دعاوي ويژه -عمومي دادگاه
ساله 33-زن:دعوي خواهان
ساله 45-مرد:دعوي خوانده
فرزند و زن پرداختنفقه عدم و مرد اعتياد دليل به -طلاق:زن خواسته
.مينشيند صندليها از يكي روي بر و ميشود دادگاه وارد تنهايي به زن
نيومده؟ شوهرت:ميپرسد قاضي بلافاصله
.خير نه:زن
.كنين پيدا نشونيشرو بريد خوب ،
.بودم گفته كه من.نميدونم
.اينجا بود اومده شوهرت اما
وقت؟ چه
!پيش روز چند
.نديدمش تازگيها اصلا كه من
درسته؟ نوشتي اينجا كه نشوني اين
.بله:(پرونده داخل در شده نوشته نشاني مشاهده با زن)
.كن ديگهپيداش طريق يه از نيست پيداش ميگي كه حالا خوب
كنم؟ چكار آخه
دادرسي وقت و اينجا اومده كه حالي در نيست پيداش شوهرت ميگي چي پس
.است شده ابلاغ بهش هم
.اومده و فهميده كه ميدونستم كجا از من خوب
ميكند؟ رسيدگي بهپروندهاش دادگاهي همچنين شده متوجه جوري چه پس
.بگيرنش كه ولينيست بودم ، گرفته هم جلبشرو حكم نميدونم ، خدا به
قضائي مراجع طريق از يعني رسمي صورت به بخواهد هركس كه است بديهي
او حضور و طرف به اطلاع براي كند مطرح را دعوائي يا شكايت كسي عليه
و اخطاريه مثل پرونده مدارك و اوراق ابلاغ يا دادگاه جلسه در
.بگويد را نشانياش بايد او ، به دادگاه تصميمات نهايت در و اظهارنامه
حضور طبيعتا و دعوي موضوع از طرف ساختن مطلع صورت غيراين در كه چرا
مدعي شخصي ادعاي و خواسته به كتبي پاسخگوئي حتي يا و دادگاه در
آئيندادرسي قانون در كه خاصي موارد در البته.بود نخواهد امكانپذير
با روزنامه در آگهي مثل ديگري طرق از ميتوان است شده تعيين مدني
.داد انجام را كار اين مشخص فواصل
پرونده به قضائيمربوط اوراق و اسناد ابلاغ كه ميآيد پيش كمتر هرچند
اولا زيرا.باشد موثر روش اين مجهولالمكانبه طرف به دادگاه حكم يا
قضائي مراجع به مربوط آگهيهاي اينكه ديگر و نميخوانند روزنامه همه
اين در البتهميشود درج گوناگون روزنامههاي در مختلف حوزههاي در
.است يافته اطلاع موضوع از طريقي به زن شوهر ظاهرا دعوي
معتاده؟ شوهرت
.بله
بوده؟ زندون تو گويا هم مدتي
!بيرون بياد طورتونست چه نميدونم كوتاهي مدت از بعد ولي همينطوره ،
بودي؟ همسرش سال چند
.سال 2
كردي؟ شوهر قبلا
كردم ازدواج باشوهرم وقتي.ميكردم كار دولتي شركت يك تو.خير نه
.بشم بيكار شد باعث
كردهبود؟ ازدواج ديگهاي كس با شما از قبل چي؟ شوهرت
زندگي هم با حالابودن انگلستان كه داشت بچه يه و زن يه بله ،
ميكنن؟
.نميدونم
به استناد بر زنعلاوه باشد معتاد همچنان مرد اگر اينكه اول نكته
در مردي ، چنين با زندگي بودن مشقتبار يعني حرج و عسر در داشتن قرار
را مرد اعتياد به مربوط شرط ذيل ازدواج نامه قباله در كه صورتي
در متاسفانه اينكه دوم.بگيرد طلاق شوهرش از ميتواند باشد كرده امضاء
و متناسب طور به گاه هيچ است ديگري زن داراي شوهر كه مواردي اغلب
در ناخواه خواه و نميكند توجه خود فرزندان بويژه و همسران به عادلانه
فرزندش و همسر و خانواده پدر ميان بيشتري فاصله بيتوجهي اين درازمدت
.ميكند ايجاد
ازدواج وي با مرد بودن متاهل به آگاهي عليرغم زن كه است اين عجيب
به توجهي چندان شايد هم عرف و غيرقانونينيست امر اين گرچه.است كرده
تن ازدواج اين به لازم احتياط بدون و ناشيانه امازن نكند ، آن
.دادهاست
كردي؟ ازدواج دير قدر اين چرا
!همينطوري
كردي؟ ازدواج تشريفاتي هيچ بدون يعني
.خواستگاري اومدش.خير نه
نفر يه قاضي ، جناب داشتن؟نه آشنائي شما با قبلا اومد؟ خودش
.شد واسطه
بود؟ كي
.همكارام از يكي
كردي؟ ازدواج كني تحقيق اينكه بدون
.شد پدرم ما وصلت باعث اصلا خوردم ، فريب
چطور؟
از يكي در -كارش رفتممحل من:گفت پدرم كنم ، ازدواج نميخواستم من
!مثبتيه ميكنمآدم فكر و -شمالي شهرهاي
ميكرد؟ كار چه
حتي شد ، بيكار.معتاده فهميدم.اينجا اومد هم بعدش بود ، چوب كار تو
.نشد درست اما كردم ، پيدا براش كار
داره؟ هم محكوميت سابقه !عجب
.بعدش هم ازدواج ، از قبل هم.بله
.رفته و گذشته كه قبلش
.گرفتنش هم 2بار ازدواجمون از بعد بود ، شده محكوم قبلا بار 6
آن استناد به زن كه است نبوده شديد آنقدر مرد محكوميت ظاهرا
اما.كند ارائه دادگاه به را شوهرش از جدائي تقاضاي بخواهد و بتواند
از اعم را بچهاش و زن نفقه كه نيست شرايطي مرددر ديگر سوي از
به توجه با بنابراينكند تامين پوشاك و خوراك و خورد و محلسكونت
داشتن از او خانواده و است شده غيرممكن تقريبا او به دسترسي اينكه
ميتواند زن پس شدهاند ، محروم زندگي گذران براي درامدي و سرپناه
.شود جدا شده ياد وصف با شوهرش از مدني قانون مطابق
.يكي داري؟ ازش بچه تا چند
بيخبري؟ ازش وقته چند
.سال يك نزديك
رفت؟ كه شد چطور
و ميخورد مجاني منزلپدريام ماه كردن ، 5 اخراجش كارش محل از وقتي
بار كارو وقت هر بيرون ، برو:گفتن والدينمبهش اينكه تاميخوابيد
!بيا كني اداره بچهاترو و زن تونستي و كردي پيدا مناسبي
!ميبخشي؟ مهريهاترو
.قاضي آقاي نه
داره؟ چيزي مگه
!!نداره بساط در آهخير نه
بگيري؟ ميخواهي كي از پس
.ميخوام رو بچهام فقط من
.جداست موضوع يه كه اون
!بفروشه بچهرو ببره ميخواد رئيس آقاي
!كيه؟ هر هركي مگه خانوم
!تهيهكنه جوري يه بايد ميكشه كه مواديرو پول خوب
پسره؟ يا دختره
.پسره
.ميمونه شما پيش سالگي دو تا
.بگيره ازم بچهرو نميتونه يعني
خودتون بچهرو خرج اگر هم سالگي دو از بعد.نميتونه كه حالا.خير نه
.ميمونه شما پيش داره ، نگهش نتونه پدرش و كنيد تقبل
.ديگه برم من پس
.معرفيكن دادگاه به كردي تعيين داورترو نره ياد
با و دارد نگاه خود پيش را گوشهاش جگر حداقل ميتواند اينكه از زن
گيرد آرام كمي فرزندش كنار در بيوفائي و جدائي آزاردهنده خاطره وجود
.ميكند ترك را دادگاه بيشتري خاطر اطمينان و رضايت با