پنجم ، شماره 1268 مه 1997 ، سال خرداد 1376 ، 31 شنبه 10
|
|
!كات -دوربين -صدا
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
تلويزيوني سريال چند درباره
توجه مورد سينما به نزديكيشان مشخصو بيان نوع جهت به سريالها
آنچه.هستند دنيا كشورهاي تصويريدر رسانههاي مخاطبان فراوان
و طولانيتر نسبتا زمان ميكند متمايز سينمايي فيلمهاي از را سريالها
گستردهتري فضاهاي و محدودهها در جزئيات به بيشتر پرداختن براي فرصت
.است
از كمتر كه هستيم صداوسيما سريالهايياز پخش شاهد امروزه اما
.جذابند غير و كليشهاي يكنواخت ، واغلب گرفته بهره سينمايي قواعد
بلكه نميكنند پر را كسي فراغت اوقات تنها نه سريالها اينگونه
.ميپرورانند جامعه متن در را سادهانگاري و نگري سطحي باورهاي
سريالكارآگاه بر نقدي در منتقدايتاليايي و نويسنده اكو امبرتو
اين:مينويسد (است شده پخش سيما از قبلا آن از قسمتي چند كه) درك
واقعگرايانه شكلي به را مردم كه را تلويزيوني برنامه هر جوهر سريال
كه ميدهد نشان را آدمهايي برنامه اين.داراست خود در ميدهد ، نشان
قابل معموليترند ، نيز تماشاگران معموليترين از كردهاند ثابت چون
به ميتوان را اكو امبرتو گفته اين كه است واضح پر.داشتناند دوست
را بودن واقعبينانه ادعاي كه ايراني سريالهاي اغلب مورد در نوعي
جوان انفجار ، وكلاي چوندومين سريالهايي آيا اما.داد تعميم دارند
واقعي زندگي از بازتابي ديگر سطح هم سريال چند و شهر يك داستان
با تنها اينگونه برنامههايي در:گفت بتوان جواب در شايد ماست؟
پايينتر آنقدر شخصيتها پردازش ولي هستيم روبهرو شده بازسازي واقعيتي
شكل واقعي غير فضايي و شده مخدوش واقعيت عملا كه است معمول حد از
زندگي از بازتابي جهتي به تنها سريالها اين داستانهاي اغلبميگيرد
زندگي ما جامعه در و ميزنند حرف ما زبان به آنها آدمهاي كه ماست
اين ساختار به كرده رها را واقعيت بحث فعلا است بهتر.ميكنند
موفق هم اعمال و حرفها همين بيان در آيا كه بپردازيم سريالها
.بودهاند
رعنا ، وشبان ، هزاردستان ، سلطان خاطرهانگيزسربداران ، نامهاي
به خوب سريالهايي بهعنوان را آنها اغلب كه نامهايي.همسران آينه ،
.ميشود افزوده نامها براين كمتر ميگذرد چه هر گويي اما.ميآوريم ياد
چيزي اغلبشان كه چرا ميكنيم فراموش زود را تازه سريالهاي نامهاي
ميگيريم ياد تنها زمان مرور به گويا.بگذارند تاثير ما در تا ندارند
بدبين امروزي سريالهاي به نسبت چرا راستي به اما.كنيم فراموش
اشتباه را راه سريالها يا رفته بالاتر توقعمان سطح آيا شدهايم؟
ميروند؟
برنامه كه زماني از.رشدياست به رو صنعت انبوهسريالسازي توليد
خيليها كرد تربيتي و سريالهايآموزشي پخش به شروع خانواده
نسبت ويديو.ساخت سريال سادگي همين به ميتوان كردند تصور
و داشت مطمئنتر و راحتتر كاربردي برداري فيلم دوربينهاي به
كارگرداني يا كنيم؟ كارگرداني چگونه كتابهاي انبوه شايد
در تا ميساخت فراهم امكانرا اين كس هر براي تلويزيوني برنامههاي
كنندگي تهيه لحاظ طبعابه.كند شركت !بيشكست اينآزمون
نتيجه نيست و نبوده كار در سرمايه بازگشت بابت از صداوسيمانگراني
رنگ به رنگ سريالهاي انواع سختگيري ديگر سوي از يا سهلگيري همه اين
آنچه بهتر عبارت به.دارد قرار ما روي پيش اكنون كه است مختلفي و
است؟ مقدار همين صداوسيما توان راستي به آيا اما.خواستهايد شما
در چه و حيطهسينما در چه نظارتي تعديلسيستمهاي يا نظارت
تصويبي متن به اعتماد عدم عمده ، ضعف.است ضعف صداوسيمادچار سازمان
دوباره تصويبي متن براساس شده ساخته فيلم كه سيستمهاست همين در
به و صورتميگيرد جديدي حذفهاي ترتيباغلب اين به ميشود ارزشيابي
سريالداستان وقتي مثال عنوان به.ميكند وارد شدهضربه ساخته آثار
شده ، حذف دقيقه تا 15 دچار10 قسمت هر در كارگردانش قول به شهر يك
آيا اينجاست سوال و درنياورد سر آن داستان از كسي كه طبيعياست
است؟ تماشاگر به توهين جز شدهچيزي حذف آن دقيقه كه 120 پخشسريالي
و مشخص صورتي به تعديل و حذف و نيست كم اينگونه از مواردي متاسفانه
هم امروزي بيننده كه است خاطر همين به شايد و است درآمده شده معمولي
به صحنهاي ناشيانه پرشهاي با ديگر و آمده كنار موارد اينگونه با
!نميپرد جا از و نشده شگفتزده ديالوگ حذف يا ديگر صحنه
در بازنگري كه) صداوسيما در نظارتي سيستمهاي عملكرد گويي اما
كه شده تلويزيوني آثار صاحبان براي بهانهاي اصل در (است ضروري آنها
همان به دقيق نگاهي اما بپوشانند را كارشان ضعف نقاط آن با
مضمون و متن در ضعف دريابيم تا است كافي شده پخش كه قسمتهايي
و باجرح تنها و داشته وجود هم ازحذف پيش حتي آثار اين وساختمان
.يافتهاست بارزتري نمود تعديل
شايد و سريالهايتلويزيوني مشكل پرداختعمدهترين در انگاري ساده
جزء سريال بيشك.است مناسب تعليق و جذابيت عدم آنها مهمترين
جذب آن اصلي هدف و رفته شمار به تلويزيون كننده سرگرم برنامههاي
داده اهميت آن به آثار اين در كه چيزي تنها گويي اما.است بيننده
اين در شده استفاده داستانهاي مضمون.اوست سلايق و بيننده نميشود
با فيلم به آن برگردان و كليشهاي سادهگرايانه ، اغلب سريالها
.است همراه بيدقتي و شتابزدگي
و نماهاطولاني.نمايشياند گرهافكنيهاي فاقد سريالها اين اغلب
رابطهاي برقراري و شده ديالوگها بيان به تنهامحدود بازيها و كشدار
شخصيت.است باور قابل غير و سست بسيار شخصيتها ميان متقابل و منطقي
عملا صحنه عناصر و نرفته فراتر تيپسازي حد از آثار اين در پردازي
زمان كردن كم نقش پركنندهاش و دائمي حضور با موسيقي.ميشود فراموش
گريبانگير هم ديگري عجيب مشكل اخيرا.ميكند ايفاء را فيلم رواني
نظر اين از عجيب است بازيگران نامفهوم و بم صداي آن و شده آثار اين
ما سينمايي صدابرداران بهترين از اغلب سريالها اين صدابرداران كه
واكنش به را تماشاگران عاديترين هم كنار در اينها همه نتيجه هستند
نمونه براي است خوب اينجا در.ميدارد وا نابلديها اين مقابل در منفي
شهر يك داستان:بياندازيم پخش حال در سريال چند به دقيقتر نگاهي
.است برنامهتلويزيوني يك ساختن در بيدقتي و سهلانگاري اوج
نماي هر !است يافته اوتيشكل راش تعدادي چسبيدن بههم از فيلمگويي
دوربين جلوي بازيگران.فنياست و تكنيكي اشتباهاتي از فيلممملو
ازاستانداردهاي سريال اين تدوين.مبهوتند و سرگردان و دستپاچه
.است نچسب و هنگام به نا و خشن كاتها اغلب است ، پايينتر هم آماتوري
واضحتر و آشكارتر را سريال ضعفهاي عملا (دليل هر به) موسيقي نبود
جزئيات روي به ضروري غير تاكيدات و اشتباه راكوردها بيشتر.است كرده
به كارگردان ، سريال خود قول به.است كننده خسته و فراوان اهميت ، كم
چرا اينجاست سوال و.نيستند فهم قابل كه شده بدل صحنههايي بندي سرهم
مييابد؟ پخش اجازه مغشوشي اثر چنين چگونه و
از و مبراست ابتدايي ازاشكالهاي حداقل مقايسه در جوان وكلاي
است اين در اصلي نكته ولي.است برخوردار مناسبي ميزانسنهاي و تدوين
به و ميگذارند جنايي كارآگاههاي و پليس پاي جا سريال اين وكيل سه كه
هم را اشكال اين اگر حتي.ميپردازند غيره و دزدي و قتل معماهاي كشف
نشان را خود قسمت هر ابتداي در فيلم گره بازشدن ضعف بگيريم ناديده
به بيننده ذهن در زود خيلي سريال پاياني قسمتهاي در پژمان.ميدهد
شبح نوع از فريبهايي و سطحي پيچيدگيهاي و ميرود لو مجرم عنوان
مثلا سازي فضا و كننده نامتعادل قرصهاي مرموز ، كننده تلفن ناشناس ،
فيلم تعليق بر چيزي عملا (موسيقي فراوان كمك با) دلهرهآور
.نميافزايند
بروزسوالهاي موجب اين و نيست حوادثمنطقي سير انفجار دردومين
كجا از مهندسپويا مثال عنوان به.بينندهميشود سوي از مختلفي
ميشد؟ داده نشان نگران گونه آن كه دهد رخ انفجاري است قرار ميدانست
ساختمان بايد كرد پيدا يقين انفجار صداي شنيدن از پس چرا يا و
اين خرابكار گروهي براي مخابرات ساختمان چرا اصلا و.باشد مخابرات
.داشت ارزش همه
بسيار كه كرد اشاره صحنه طراحي به ميتوان ديگر بارز ضعفهاي از
شده پخش و شكسته گلدان چند نمايش صرف.مينمايد واقعي غير و ابتدايي
مواد از پر ماشيني انفجار از نشاني قاب چند با همراه زمين روي
.نيست منفجره
ميشودبهجز قلمداد دردسر كم و ساده حرفهاي ما كشور در سازي سريال
ازكارگردانان عدهاي شدهاند عرصه اين تازگيوارد به كه كساني خيلي
اين كاشسازندگان اي اما.آزمودهاند عرصه دراين را خود هم سينما
عرصه تلويزيون كنندكه درك را نكته اين هستند قشريكه هر از سريالها
به هم شايد !است زياد توقعما شايد نميدانم نيست وآزمايش تجربه
پيش سالهاي جذاب و خوب سريالهاي چندباره نمايش هنوز كه است هميندليل
...ميدهيم ترجيح امروزيها به را
شريف شهرام