پنجم ، شماره 1269 ژوئن 1997 ، سال خرداد 1376 ، 1 يكشنبه 11
|
|
است سياه قلبي سرمايهاش كه حرفهاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
است آورده نوينروي شيوههاي به سنتي شيوههاي از هم تكدي امروزه
اين حياي و ادب احترام ، عادي ، ظاهر خاطر به كه كساني بسيار چه
تلاش آنساعتها كسب براي كه ميدهند آنان به مبالغي جديد ، متكديان
.كردهاند
ناخودآگاه ضمير در را ترحم و احترام حس جديد متكديان
از چهرهاي ميكنند هم سر كه دروغهايي با و برميانگيزند فرد
.ميگذارند نمايش به را !نوين گدايي
باتجهيزات اتمي نيروگاههاي.حركتند در زمين جو فراسوي در ماهوارهها
.ميشود كارشناسانراهاندازي و متخصصين توسط پيچيده و پيشرفته بسيار
شهرها در كشيده بهفلك سر ساختمانهاي ميشوند ، احداث عظيم سدهاي
كه پيشرفتميكند آنچنان علومرايانهمينمايند رخ ابرها به برافراشتهو
و كهكشانها تسخير تفكر با بشر.ساختهميشود و ابداع ابررايانهها
براي تلاشيابد دست خود هدف به تا ميكند تلاشهايبيوقفهاي ديگر سيارات
.نميشود قطع و تعطيل لحظهاي فضايي احداثپايگاههاي
در و ساختهميشود رايانهاي تجهيزات با سيستم آخرين اتومبيلهاي
ديدگان مقابل در را ازتكنولوژي جلوهاي و ميآيد در حركت به خيابانها
.نمايشميگذارد به شهروندان
نيز سياستمداران.ميدهند ارائه اجتماعي تازه نظريههاي جامعهشناسان
پيچيدهتر روز به روز نيز ارتباطاتاجتماعي همچنين.ميكنند چنين
.ميشود
تكدي و كهگدايي آنچنان.است چشمگير دگرگوني و تحول حال در چيز همه
كه متكدياني.است رويآورده نوين شيوههاي به سنتي شيوههاي از هم
آرند كف به رهگذرناني اين از تا بكاربستهاند را روانشناسي اصول
!بخورند غفلت به و
اتفاق به زني:ظهر بعداز ساعت 6 آزادي خيابان!مودب گدايان
زن.ميايستد او مقابل معموليدر ظاهري با ساله حدودا 10 دختر يك
.دارد درنگ لختي تقاضاي
.داشتيد امري.بفرماييد بله
خيابان منزلماندر به عزيمت حال در متاسفانه.شرمندهامبله
امكان اگر شرمندگي عرض با.كردم گم را پولم كيف كه بوديم !پاسداران
متشكر بفرماييد مرحمت تومان هزار منزلبرسيم به آنكه براي دارد
را پول وقت اسرع در تا بدهيد هم را خودتان منزل تلفن آدرسوميشوم
.بفرستم پس برايتان
ابتدا.نيست توماننياز صد از بيش پاسداران خيابان به رسيدن براي
...بعد و برويد پيچشميران سوي به واحد شركت اتوبوسهاي با
.كنيد نصيحت نيست لازم.ميدانم
طرفتر مترآن رفت100 و بريد او از را خود نگاه عصبانيت با زن
:گفت و ايستاد ديگري فرد مقابل
...عزيمت حال در متاسفانه شرمندهام ،
:صبح ساعت 11 شريعتي خيابان
كاپشن و بهپا چيني كتاني سبزه ، چهرهاي با خمار و رفته گود چشماني
حال در مردم چهره به دقت با.دارد تن بر رفته رو و رنگ شلواري و
عمدهترين مناسب وضعي سرو با آرام و مهربان چهرههايمينگرد عبور
اندك تهران كلانشهر در تعدادشان كه شكارهايي.هستند او شكارهاي
.ميجهد جواني زوج طرف به ايستاده كه جايي از ناگهان.نيستند
من به را وقتشريفتان لحظهاي دارد امكان اگر.ببخشيد.شرمندهام آقا
.داشتم كوچكي عرض.بدهيد
.بفرماييد بله
به بيمارستان اودر كردن بستري منظور به و مادرم بيماري دليل به من
ريال يك حتي الان.است..روستاي در ما منزل.كردم مراجعت تهران
.بدهيد من به مبلغي دارد امكان اگر.برگردم آنجا به تا ندارم
به باتلنگري.كرد بروز سرعت به جوان زن چهره در ترحم نشانههاي
كيف جيب در دست جوان مرد.بدهد او به مبلغي تا واداشت را او همسرش ،
گوينده به تومان مودبانه 500 دروغ يك خاطر به و كشيد بيرون را پول
!داد جايزه آن معتاد
:ساعت 18 سهروردي ، خيابان
.است تنكرده به معمولي نسبتا شلواري و كت.دارد معمولي ظاهري
قرص آمپول ، چند آن در كه گرفته دست در نايلوني.است ساله حدودا 40
.ميكند جلب را توجه شربت و
.داشتم عرضي.بگيرم را وقتتان لحظهاي دارد ، امكان اگر ببخشيد آقا
.بفرماييد
پساندازم وليتمامي.آمدهام تهران به همسرم مداواي براي شهرستان از
اميدوارم.بيمادر بچه چند و ماندهام من الانكردم او مداواي خرج را
تا كنيد كمك من به مبلغي دارد امكان اگر.نشويد دكتر و دوا گرفتار
!نشوم بچهام و زن شرمنده
تانخورده تومانيسبز هزار يك خسروانه و برد خود جيب به دست جوان
هزار به 30 را متظاهر معتاد اين امروز درآمد جوان سخاوتكرد پيشكش
كساني به نميگنجيد خود پوست در كه حالي در متكدي معتادرساند تومان
و قهقهه دل دربودند خورده را او سخنان فريب راحتي به كه ميانديشيد
.ميبرد منزل به خود با را مكر و حيله از لبخندي چهره در
كه عينكي همچنين و دستش در كاغذ از پر پوشه:ساعت 16 انقلاب ميدان
در ماههاستكه.نميگذارد باقي نشانهاي وي راهزني از چشمدارد ، بر
هر به و ميگيرد را مردم گريبان آمد و پررفت گوشهاي در انقلاب ، ميدان
.ميستاند پولي آنان از نحوي
.بدهيد من به را وقتتان لحظهاي يك.ببخشيد آقا
.بفرماييد.بله
دكتر و دوا محتاج.نكند بيمارستان راهي را كسي هيچ انشاءالله خدا
بدهيد اجازه.شدهام صعبالعلاجي بيماري دچار كه است مدتي.نشود
.بدهم نشانتان را پروندهاش
هزينههاي.است سرطان گفتهاند دكترها.بله.ندارد لزومي.نه
امكاندارد اگرندارم بساط در هم پولي.است گزاف معالجهبسيار
شما از انشاءالله تا بدهيد پول مقداري باشيد كرده صوابي آنكه براي
...و بشود بلا رفع هم
...و برد خود جيب در دست مرد
.منزل در صبح ، ساعت 10
با جوان مرد.ميشود باز در بيدرنگ.درميآيد صدا به مدام زنگ صداي
را خود صورتاست ايستاده در مقابل در درشت هيكلي و رشيد و بلند قدي
مجروح را خود تا ريخته آندواگلي روي و بسته يزدي دستمال يك با
.دهد نشان
معالجه را جراحتصورتم تا بدهيد پول مقداري ميشه اگه ببخشيد آقا
.كنم
.است حالي چه در زخم وضع ببينم كن باز صورتت از را دستمال
.كنم باز را دستمال نبايد اصلا گفته دكتر.نميشود
اين با يزديميبندند؟ دستمال با را زخمها روي جديدا دكترها مگر
از استفاده بدون داريميتواني كه هراسانگيزي صداي و قد و هيكل
در پول.كن كار برو.بزني شخم روز يك در را زمين هكتار چند تراكتور
.برو.بياور
:كلان درآمدهاي
در نقدينگيموجود حجم اندازهگيري و برآورد جهت امكانات كه صورتي در
از كهبخشي يافت خواهند در كارشناسان شود ، مهيا متكديان دست
.دارد قرار متكديان اين دست در كشور نقدينگي
نه و اجاره نه عوارض ، نه زحمتي ، نه دارد ، مالياتي نه كه شغلي
.است حرفه اين ذاتي سرمايه شياد و سياه قلب يك تنها ابزاري ،
بسياركساني چه.است آن سنتي نوع از بيش محترمانه گدايي مزاياي حتي
آنان به مبالغي وي ، ادب و احترام و فرد عادي ظاهر خاطر به كه
.كرد تلاش ساعتها بايد آن كسب براي كه ميپردازند
:سهگانه شوكهاي
در است ممكن هستند ، شلوغ روي پياده از عبور حال در كه طهنگامي
و احترام قابل آراسته ، ظاهر پس درشوند سبز رهگذران از هريك مقابل
را ترحم و احترام حس آنان.است نهفته شيادي از منجلابي آنان ، معمولي
چهرهاي ميگويند كه دروغهايي با و برميانگيزند فرد ناخودآگاه ضمير در
آوردن بدست براي افراد اينميگذارند نمايش به را نوين گدايي از
.ميآورند وارد فرد بر مهم شوك سه است ، اصلي هدف كه پول مبالغي
:اول شوك ـ
كوچكترينتصوري پيادهرو يا خيابان از گذر حال در فردي كه حالي در
بينياز ، ايننيازمندان ندارد ، ذهن در مودبانهاي راهزنيهاي چنين از
در كنجكاوي حس ايجاد.كنند درنگ لختي ميكنند درخواست خود شكار از
ايستادن و تامل خصوص در موفقيت گام نخستين درخواست ، اين خاطر به فرد
.است مخاطب
:دوم شوك ـ
آنرا و قايلند خاصي حرمت احترام ، و ادب به كه مردم از بسيار چه
نيازمند و مظلوم ظاهري و مودبانه لحني با توام عذرخواهي.مينهند ارج
فرصت فرد لحني چنين با.ميآيد وارد فرد بر كه است ديگري شوك ترحم
.است دروغ تماما متكدي سخنان كه بينديشد نمييابد
:سوم شوك ـ
و پدر بيماري فرزندان ، و همسر بيماري پول ، كيف گمكردن بودن ، غريب
نداشتن همچنين و كار يا و درمان در ناتواني و خود بيماري يا مادر
و كلمات.است افراد اين سوي از شده مطرح مباحث عمدهترين از سرپرست ،
معمولي ظاهر آنچنانكه.است كننده ناراحت و حزنانگيز بسيار جملات
.ميكند شاياني كمك مخاطب باوري زود به نيز متكدي
ميدارندمواجه اظهار متكديان اين كه مشكلاتي به دلايلي به ما از هريك
اتفاق ازانسانها هريك براي جوامع تمامي در اين شايد و شدهايم
ولي.است ملموس ازما هريك براي مشكلاتي چنين با مواجهه لذا بيفتد ،
برزبان دروغ به را اظهاراتي چنين متكديان اين كه است اين اصلي نكته
.ساختهاند خود پيشه پول كسب جهت را آن و آورده
متكديانمواجه از نوع اين با چندبار كه كارمند ، حسيني ژاله خانم
جامعه در متكديان اين با مقابله راه تنها:ميگويد است ، شده
صدقهاي كه صورتي در.است آنان دروغ سخنان به بيتوجهي و بياعتنايي
.مياندازم امداد كميته صندوقهاي به را آن باشم داشته پرداخت براي
.رسيد خواهد واقعي نيازمندان به زيرا
اين:ميدارد اظهار نيز آزاد دانشگاه دانشجوي صالحيفرد محمدرضا
از معمولي ظاهري و ادب يعني !نوين ارتباطي شيوههاي با كه متكديان
مردم ، انساندوستي حس برانگيختن دليل به ميكنند ، مطالبه پول مردم
درآمد از حتم طور به ميكنم فكر كه ميآورند بدست روز در زيادي پولهاي
.باشد بيشتر هم مدير يك
اينافراد با دارد اعتقاد نيز توليدي كارخانه يك كارگر ذكايي ، رضا
كار بهيك شكل اين به تكدي جاي به كه شود برخورد گونهاي به بايد
.بياورند روي آبرومند
اين به پول پرداخت با مردم از برخي:ميگويد ساله دشتي ، 30 حميدرضا
.ميزنند دامن آن به و كرده گداپروري كلاهبردار افراد
هيچعنوان به نبايد قيافهاي و شكل هر با خيابان و كوچه گدايان به
به را آن است ، بهتر افراد اين به دادن پول جاي به.داد پول
.ماليكرد كمك هستند واقعي نيازمندان امور متولي كه سازمانهايي
هر با متكديان به نسبت مردم منفي بشناسيم؟نگرش را شيادان چگونه
چه و زدهاند كوري و عليلي چلاقي ، به را كهخود كساني از اعم ظاهري
ولي.است انكارناپذير ميفريبند را مردم ظاهريمعمولي با كه كساني
در ويژهاي مهارت كه كساني بخصوص.شناخت را فريبكاران بايد هرحال به
.دارند كار اين
:كلام سرعت و بيان لحن ـ
و خصوصابراز در فراواني ممارست و تمرين آنكه دليل به متكديان اين
و بالا سرعت همچنين و كلام و بيان لحن داشتهاند ، خود دروغين مشكل بيان
.ميدهند خرج به خود مشكل ابراز در اندكي اشتباه مجموعا يا تپق بدون
ابتدا از آنان است ، شده موجب افراد اين سوي از مشخصي جملات تكرار
.گيرند بكار ديگران انحراف براي را خاصي واژگان
:تكراري مشكلات ـ
ناتوانيانجام پول ، كيف كردن گم مانند شد ، ذكر بيشتر كه مشكلاتي
كه است ازمعضلاتي درماندگي نهايت در و بيسرپرستي يا و بيماري كار ،
.است افراد اين زبان لقلقه
:حيا و احترام ادب ، ـ
باحيا و مودب ميكنند ، وانمود متكديان اين دريافت ميتوان دقت كمي با
ضايع را خويش شخصيت حد آن تا هيچگاه واقعي نيازمند زيرا.هستند
پول وي از و بايستد رهگذري هر مقابل در پول كسب براي كه نميكند
.بخواهد
:اعتياد ـ
و خشك لبان و كبود چهره:لاغر و نحيف قواره و قد رفته ، گود چشمان
كه ميسازد مشخص بسرعت افراد اين از بسياري بيان لحن همچنين و كبود
بكار را حيلهاي هر اعتياد خرج آوردن بدست براي و هستند معتاد آنان
.ميبندند
ناتوان خدا راه در كه است فقيراني مخصوص صدقات:واقعي نيازمندان
عفاف فرط از و ندارند گيرند پيش كاري آنكه توانايي و بيچارهاند و
نباشد آگاه آنها حال از كس هر كه است مشتبه مردم به احوالشان چنان
عزت از كه بريد پي سيمايشان از آنها فقر به.بينيازند و غني پندارد
...نخواهند ديگران از چيزي آنها هرگز نفس
حالنيازمندان روشني و صراحت به آيه273 بقره سوره در كريم قرآن
عزت فرط از هستندكه كساني واقعي نيازمندان.ميكند بازگو را واقعي
رفع براي هيچگاه نيازمندواقعي.نميخواهند كسي از چيزي حيا و نفس
.نميكند دراز خيابان و كوچه مردم سوي به نياز دست خود مالي نيازهاي
وظيفه ميرسانند ، ياري واقعي نيازمندان به نحوي به كه سازمانهايي
.دارند عهده بر را ستايشي قابل حال عين در و سنگين مهم ،
سليماني رامين