پنجم ، شماره 1271 ژوئن 1997 ، سال خرداد 1376 ، 3 سهشنبه 13
|
|
بود اينگونه پدر
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
از صحبت و زيباست دل آينه در شده پنهان گل از سخن شبنم فصل در
سرزمين ;نيست كوير اينجا.شنيدني باد ، برابر در ايستاده سروهاي
پنهانيترين نورش پرتوهاي با كه ;(س)خميني خورشيد است ، خورشيد
صلابت آهنگ كوهها اينجا ;است درنورديده را ديارمان مردم قلب زاويههاي
پرستوهاي اينجا.اويند نگاه عمق تفسير درياها و ميكنند زمزمه را او
و مينوشند عشق جماران ، چشمهسار از ميرسند ، راه از فوجفوج عاشق ،
خواب سراب اينجا ;ميبرند دوردست سرزمينهاي به را يار آشناي پيغام
راهيان گوش در را بيداري زنگ معرفت قافلهسالار كه است ديري نيست ،
خاك از رسالت ، خاندان از طيبهاي شجره سالهاست ;است نواخته افلاك مسلك
ساقههاي شاخهاش ، هر فروافتادن با كه است سربرآورده ديار اين
و دوست معرفت مي از سرشار ميپيمايند صدساله ره شبه يك نورستهاش
با و ميزنند جوانه (س)كبير خميني روح سبزي در بادهالست از لبريز
و ميكنند عشق خاندان آن از را زمينيان سالاري خويش ، بيداري پيام
را بزرگ شيطان از اطاعت شرمساري كه زده شب كوردلان چشم از خواب
است ، (س)خميني بوستان اينجا.ميربايند ساختهاند ، خود ديرينه افتخار
شعر كه است روييده سروي گوشهاش هر در پيرش ، باغبان بهيمن كه سرزميني
به عمل و تكليفشناسي و كردهاند زمزمه او گوش در اذان با را آزادگي
يادگار برومند فرزند خميني سيدحسن حاج دانسته ، خود درس بهترين را آن
خاطره و ياد گراميداشت بهمنظور او ;است بوستان اين از (س)امام حضرت
پنهان ماه و گلزار اين كشيده خاك نقاب در چهره سرو بزرگوارش ، پدر
و آرزوها و ويژگيها و شخصيت از ;ميگويد سخن دوست از جماران ، آسمان
دل گوش سطور ، اين ارجمند خوانندگان با همراه پس...و او ، اهداف
درباره ميدانيد كه همانطور:عزيز فرزند اين خدايي نغمه به ميسپاريم
از كه شده زيادي صحبتهاي (س)امام حضرت با آقا احمد حاج مرحوم ارتباط
نحوه و آن ، به مربوط تصميمگيريهاي و نظام مسائل به ميتوان آنها
ديدگاه هستيم مايل بسيار ;كرد اشاره ايشان ، با امام حضرت مشاوره
و آقا احمد حاج ارتباط اين شما بدانيم ، زمينه اين در را حضرتعالي
حاج مرحوم ;الرحيم الرحمن ميكنيد؟بسمالله ارزيابي چگونه را امام
توسط هم ايشان زندگي چنانكه امام حضرت حيات دوران در آقا احمد
مورد را مساله اين مسلما و است شده تقسيم مختلف ادوار به محققان
به مربوط دوره يك ;دوره چندين به برميگردد دادهاند ، قرار اشاره
زماني فاصله به مربوط دوره يك و است ، مبارزه به ورود از قبل سالهاي
مربوط هم يكدوره و ;است مصطفي آقا حاج مرحوم شهادت تا سالهاي 1342
شايد و شده صحبت خيلي ادوار اين تكتك به راجع.است انقلاب از بعد به
ميزاني و مقدار نظر از و ارزشي نظر از دوره كدام كه كرد نشودمعين
بيشتري اهميت برداشتند ، قدم امام حضرت اهداف درراستاي ايشان كه
نجف در امام كه بوده حساسي بسيار دوران دورانمبارزه ، خوب.دارد
امين كه فردي يك داشتند ، احتياج نفر بهيك قم در حتما و بودند
كه آمادگي و هوش آن خوب ;بشناسد را ارتباطات بتواند خوب خيلي باشد ،
بشناسند و بفهمند خوب بسيار كه ميشد باعث داشتند ، حاجاحمدآقا مرحوم
چه ميكنند؟ حركت امام خط در گروههايي چه هستند؟ فعال گروههايي چه كه
چه در كساني چه و بكشانند انحراف به را مبارزه ميكوشند گروههاي
انحراف به و تحريف قصد كساني چه موافقند؟ امام آرمان با زمينههايي
مسائل اين به مصاحبه يك در مرحوم آن خود دارند؟ را آرمان اين كشاندن
ايران از خارج من ميشناختم ، را اينها همه من:كه كردهاند اشاره
كه نبوده مسالهاي اين و رفته؟ كجا كي كرده؟ چهكار كي ندانم كه نبودم
هدف چون بيشتر كه است دوراني دوران ، اين خوب باشد ، پنهان ما ديد از
دوستاني ميگذارم را مطالب اين ;محسوساتاست و ملموسات مصاحبه در ما
ايشان خوب ، .كنند بيان بودند ، تماس در ايشان با بيشتر ايام آن كه
زماني در را كارها اين همه اينكه ضمن است ، داشته مبارزاتي شبكههاي
در مجهول و مخفي فرد يك بوده ، شدهاي شناخته فرد خود كه ميداده انجام
او اصلاروي ساواك كه ايكس آقاي مثل كنيد فرض است ، نبوده اجتماعي
را فعاليتها اين همه ايشان ;نباشد او متوجه و باشد نداشته نظارتي
چه ايام آن در كه است روشن هم بسيار و ميداد انجام دقت كمال در بايد
انقلاب پيروزي از بعد دوران.است ميبرده كار به مبارزه در را ظرافتي
محسوس و ملموس امر يك امام ، با ايشان همدوشي خوب انقلاب ، مقطع در و
و امام ، به اعتقادشان ميزان و ايشان درايت ميزان.است مردم همه براي
به راجع كه كساني همه كه است امري هم امام حوش و حول مسائل نيز
دارند اذعان مساله اين به و واقفند مساله اين به دارند شناخت ايشان
صحبت آن از كمتر كه ديدم من و ميماند كه چيزهايي از يكي.ميدانند و
در كه است كارهايي به مربوط باشد داشته هم گله جاي شايد و است شده
به امام سفر مساله اينها جمله از ;شده انجام ايشان دست به انقلاب
ايران به امام سفر اصلا كه بداند كسي كمتر شايد را اين كه است ايران
:گفتهاند كه بودهاند ايشان و است ، گرفته صورت ايشان پيشنهاد با
كنيد نگاه خوب.نيست پاريس در ماندن وقت الان و برويم ايران به بايد
;دارند هم حق و ميترسند ، مساله اين از انقلاب دوستان همه كه جايي
مبارزه و انقلاب سال صدها چندين شايد خون ثمره تمام كه پيرمردي يعني
حركت يك نبود و بود او ، نبود و بود واقعا يعني ;دارد بستگي او به
حركت يك كنيم ، تفسير بازتر آنرا بتوانيم شايد ما حالا كه است ، اسلامي
حركت يك در اسلام ، جهان در كلمهاش عام بهمعناي است مذهبي بنيادگراي
آن بر دنيا در ما انقلاب در كه آثاري آن با استقلالطلبي و آزاديخواهي
مسلم بهطور پرواز اينكه تشخيص و وقايع تشخيص اما ;است مترتببوده
سفر اين اينكه و امام تصميمگيري هم بعد و زمينمينشيند به سالم
بر ديگر كه ميكند حكايت بالايي شعور دقتو يك از است ، لازم چقدر
ورق را ايران معاصر تاريخ كسانيكه براي مخصوصا ;نيست پوشيده هيچكس
به پاريس از امام سفر كه - را انقلاب از نقطه اين همواره ميزنند ،
تاريخ در ارزشمندي خيلي عطف نقطه يك و الگو يك بهعنوان - باشد تهران
يا كرده بيان را اين كسي آيا ولي ;است نمونه يك اين خوبميدانند ما
فكر ما مسئولان كه ميشود حادث اينجا از مشكل ميكنم فكر من گفته؟
;ميشود كمرنگ و گم امام نقش بدهند ، رونق را ايشان نقش اگر كه ميكنند
براي آنوقت بدهند ، جلوه متجلي و پررنگ بخواهند را امام نقش اگر
است ، تاريخنگاري خيانتهاي از يكي اين خوب ;نميماند جايي آقا حاجاحمد
;را خودش خيانتكارهاي و را خودش خادمهاي بشناسد بايد تاريخ بالاخره
بعدا كه انقلاب مهم تصميمگيريهاي از بسياري اينكه از بالاتر خدمتي چه
ما امروز و رسيد ، اثبات به آنها صواب و آنها صلاح و آنها حسن واقعا
بوده حاجاحمدآقا مرحوم جانب از ببينيم ، روشن خيلي را آنها ميتوانيم
او ;ميكردم صحبت ميكنند ، مصاحبه كه دوستاني از يكي با ديروز من ;است
نظام مسئولان معمولا كه ميدادم توضيح برايشان را اشكال من وقتي:ميگفت
بيان بايد را اين نميدانستند كه افتادند گير محظور دو اين بين ما
آنطرف و طرف اين هي ميشوند ترديد دچار بكنند ، بيان را آن يا و كنند
مسائل اين و ميكنم بيان و ميكنم را كار اين من كه ميگفت او.ميروند
و نگفتهاند اصلا حال تا كه است كساني از او خود آنكه حال و ميگويم را
اينكه بهدليل دارند هم حق بكنند ، بيان را مطلب اين جايي كه نديدم
كنار در و بوده امام كه حقيقتي آن طرفي از است ، مشكلي كار مهم اين
بودند ، امام كنار در كه ديگري مسئولان.كردند را كارها اين ديگران او
و گفتيم امام به رفتيم ما ميگويند آنها چراكه ندارند ، را مشكل اين
از مقطعي يك در حاجاحمدآقا چون اما ;كردند را كار اين امام
حضرت از كه احكامي و احوال تمام يعني ;است امام نفس ما ، تاريخانقلاب
شديدا هم ايشان و است ايشان ناحيه از ميشود صادر بيرون به امام
;نميكنند ابراز خودش از نظري عنوان هيچ به و زمينه اين در است كتوم
ديده جايي كمتر ميبينيم هستيم ، ايشان خانواده جزو حالا كه ما يعني
يك بيان در حتي باشد ، امام نظر مخالف كه بكنند ابراز نظري ايشان شده
ديگر.است اين امام نظر:ميگفت ميرسيد ، مسالهاي يك به وقتي واقعه
موافقم من بلكه كه نميكرد پايين يا بالا هيچ يعني ;نميكرد صحبتي هيچ
با كه كساني اينكه حال و است ايشان خود نظر نظر ، گويي ;مخالفم من يا
است ، بوده دقيقي بسيار آدم ايشان ميدانند داشتند ، ارتباط ايشان
مسائل پنهان زواياي خوب ميتوانسته است ، ميشناخته را مسائل خوب بسيار
اين ولي ;داشتهباشد عقيده خودش از آنها مورد در و بياورد در را
دراين هيچكسي امام و او جز و نميكرده ابراز عنوان هيچ به را مساله
عقايد كدام و او مال عقايد كدام كه است نبوده آگاه مساله به وادي
;بكنيم مرور كه تاريخ حوادث بستر در را امور اين ما ;است امام مال
بيان بتوانند خوب را مطلب هستند تاريخنگار كه كساني از بعضي آنوقت
از مساله كدام و بوده امام مال مساله كدام بگويند ميتوانند كنند ،
حاج را مساله كدام و است پذيرفته امام و شده مطرح حاجاحمدآقا ناحيه
عنوان و پيگرفته را خودش وانديشه نپذيرفته امام و گفته آقا احمد
دو و هم كنار در نقش دو اين بودن و مساله همين بهواسطه و ;است كرده
باعث ظاهر به يكي كردند ، دنبال و پيگرفتند ظاهر به كه موازي نقش
و بگويند مطلبي نميتوانند و دارند حق مسئولان ;ميشود ديگري شدن كمرنگ
در را كمرنگي وجه يك زاويه اين در معمولا گفتهاند ، خاطره كه دوستاني
مطالب اين كه گفتم خودشان به هم ديگري جاي من و ميبينيم صحبتهايشان
بهقدري امام ;نيست امام نقش و نظر شدن كمرنگ اين و بگوييم بايد را
در كه مسائلي از هم هزاري اگر كه دارند ما انقلاب در وجودي وسعت
.نميكند كم ايشان از هيچچيز نباشد ، بهايشان مربوط شده ، پيدا جامعه
واقعا و ميشود بيشتر انقلاب ، پيروزي مقطع از بعد گفتم كه مسالهاي اين
از نقشها اين است نگذاشته هم خودش كه بوده اين ايشان محسنات از يكي
امر اين به بيشتر درامام بودن ذوب در او خود يعني ;بشود تفكيك هم
من مال كه كند بيان ميتوانسته كه را چيزهايي همان حتي يعني ;زده
اگر هم محاسن اين كه گذاشته يعني ;است نكرده بيان عنوان هيچ به است ،
از لطيفي و ظريف بسيار نكته اين بنده نظر در و ;باشد امام مال هست ،
خودش براي را حسني هيچ حتي ايشان كه است ، آقا احمد حاج مرحوم زندگي
نياز بيشتري وقت به ذكرش كه هست مواردي يعني ;باشد مطرح كه نخواست
از خوبي چيز هم بسيار است ، بوده ايشان كار كه بوده مواردي اما ;دارد
ايشان روشن و صائب ذهن از نظر اين نميداند هيچكس هنوز و درآمده كار
امام ، چون بعد و گفته امام به را مشورتي نظر بعد و است گرفته سرچشمه
باهوش و دقيق مشاور يك و وثقه امين مشاور يك بهعنوان را او
نتايج اين به و دنبالكرده پذيرفته ، را نظر و انديشه اين ميشناخت ،
را امام تربيتي نقش عنوان هيچ به اينكه ضمن اينها البته ;است رسيده
امام ، يعني ;نميكند كمرنگ هم را امام مديريتي نقش حتي نميكند ، كمرنگ
است امام اينكه يعني ;امام مسالهبودن پشت امام ، نام امام ، مديريت
حل را مشكلات درايت اين با ايشان و ميكند دنبال قدرت با را مسائل كه
راحتي اين به شايد مشكلات اين كه بود طبيعي بود ، ديگر كس اگر.ميكند
نظر هم وامام بدهد ارائه امام به را راه اينكه اما ;نميشد حل
تقريبابراي كه است مسالهاي يك خودش اين كند ، قبول را او مشورتي
پوشيدهاي مساله دارند ، آشنايي ايشان يادگار و امام با كه كساني
مقام رهبري تثبيت در ايشان نقش مورد در ميكنيد ملاحظه مثلا;نيست
را اين همه زدهاند ، حرف خيلي كردهاند ، صحبت رهبري ، خيلي معظم
ميگيرند نظر در حاجاحمدآقا مرحوم زندگي تاريخ در عطفي نقطه بهعنوان
صحبتهايشان در سخنرانيهايشان ، در اين ، از بعد و ميدهند سخن داد و
در كه ميگويند بعد ;نگهداريميكرد خوب امام از حاجاحمدآقا:ميگويند
چرا ;داشتند نقش هم ايشان ولايت تثبيت در هم ، رهبري معظم مقام تثبيت
امام اينجا ديگر اينكه بهدليل ميكنند ، صحبت نقشها اين مورد در حالا
درحاليكه بزنند ، حرف ميتوانند او به راجع شده مجزا او نقش ;نيست
ميكنند ، تصور برايش مستقل نقش يك يعني ;باشد امام نقش از جداي
در كارها اينگونه آنكه حال و است عظمت داراي نقش اين چقدر ميبينند
هميشه طبيعتا مشاور نظر بوده ، امام سايه در چون اما ;بوده امام زمان
مثال ميخواستم كه مواردي از است نمونه يك اين.مشاوراست براي
مساله آن با مقدار چه مساله اين ببينيد شما كه بكنم تنظيري يك بزنم ،
هم خارج محيط در شايد كه است واقعيتي يك عمومي ، ديد در.دارد فرق
براي بارها امام رحلت از امام ، قبل رحلت از بعد يعني ;باشد يكسان
شئون حفظ در و نظام كلي تثبيت در بهقدري كه مواردي در نظام تثبيت
نقش يك در امام بعداز چون ولي ;است كرده اظهارعقيده دارد ، ارزش نظام
نقش يك حياتامام زمان در و ميكنند ، صحبت آن مورد در است ، مستقل
آن به راجع وقت آن ;امام سايه در است وجودي ظل نقش يك و است سايهوار
سايه همين از كه نعمتهايي و آثار چهبسا آنكه حال و نميكنند صحبت
خدمتتان ميخواستم كه است چيزي همان اين و است شده حاصل ديگران براي
قرار طولي رابطه يك در را ايشان جايگاه ميتوانيم كه كنم عرض
.بدهيم
با ميتوانستند لحظه هر بود اختيارشان در كه امكاناتي با امام حضرت
بدهد ، اجازه امكاناتشان كه هرجوري و بهدلخواه مملكت اول درجه مسئولان
دادند ترجيح موارد ، آن تمام ميان از ايشان ولي ;برقراركنند ارتباط
امين را ايشان و شود برقرار آقا احمد طريقحاج از ارتباطها اين كه
ارزيابي چگونه را مساله اين شما دادند ، قرار مسئولان و خودشان بين
خدمتتان قبل سئوال در كه مطلبي همان به برميگردد هم اين ميكنيد؟
آن و بگويم را نكتهاي يك اولا ;ايشان صداقت برميگرددبه يعني ;گفتم
هيچ به شما يعني ;بشوند كهكاناليزه نبودند آدمي اصلا امام اينكه
از را ايشان كانال بايك شرايط محدودترين در حتي نميتوانستيد عنوان
آنها واز داشتند اطرافياني امام.كنيد مطلع خارج و بيرون اوضاع
يك مثال عنوان به.درميآوردند را مطالب و ميكردند جزئي سئوالاتي
برف است ، برفي هوا:ميگفتم من است؟ چطور هوا:ميپرسيدند من روزاز
هم ايشان از ميآمد ، ديگري شخص ديگر دقيقه ده و ;شديديميبارد بسيار
است خوب:ميداد پاسخ مثلا ايشان و است؟ هواچطور كه ميكردند سئوال
افراد از همينطور و ;است شده قطع وبرف نيست خبري همچين الان آقا ،
شاهد خودم من را اين خوب.سئوالميكردند ساده مساله يك درباره مختلف
و ميكردند نگاه و بلندميشدند شب ايشان اگر بعد ;ميگويم كه بودم
كه كسي آن خوب ، متوجهميشدند.است آمده برف مقداري يك خوب كه ميديدند
بيدقتي آدم داده ، دومرا پاسخ كه هم كس آن و ميآيد ، برفي چه آقا گفته
از را مساله واقعيتيهر ترتيب اين به و ;نميكند دقت مسائل در و است
بوده ديگريهم راههاي.است نمونه يك اين ;ميآوردند بهدست مخبران اين
يعني ;بود همينطور هم خبري مسائل ساير در.نشديم متوجه ما كه
اين كه ميشدند متوجه ميشنيدند ، نفري يك از را خبري مسائل اگرامام
آن با واقعيات بيان در و است صادق واقعيات بيان مقداردر چه فرد
خير؟ يا كرده برقرار صحيح ارتباط جامعههست ، در كه واقعيتهايي
كه پاسداري از امام ;داشتند امام حضرت كه بود خصوصياتي از اين
از و ميكردند بيواسطهسئوال ايشان ، پيش ميآمد و ميشد رد ميآمد ،
يك مثلا ميكرد ، عبور كه كارگري از اينكه يا خبرميگرفتند ، مختلف مسائل
نشود ، متوجه هم شخص آن خود كه بهنحوي كس هر از;ميپرسيدند را كلياتي
با كه افرادي از بعضي كه است وادي ازآن جداي اين.ميكردند خبر كسب
و دارند امام به صحيحي واعتقاد ارتباط يك و دارند دروني ارتباط امام
ارتباط هم ماده اينحجاب از گرمتري كانون يك با امام كه معقتدند
اطراف در موارديكه درباره.نميشوم مساله آن وارد اصلا من ;است داشته
خبرميكردهاند ، كسب نوعي كردم عرض كه همينها از امام است ، ميداده روي
را دقيقخانوادگي بسيار مورد يك امام گاه چگونه؟ بفهمد نميتوانست كسي
اينمطلب كجا از امام كه ميماندند همه كه ميشد متوجه راههايي اين از
ارتباط امام با مسئولان كه نبود اينطور اينكه ضمنفهميدند را
اهل اينكه به هست هم معروف شايد كه آقاياني از يكي.نداشتهباشند
جناح اين بدنه از نيست ، هم جناح اين سران از البته;است راست جناح
پيش ميآمد گاهي چند از هر آقا حاجاحمد:وميگفت ميكرد نقل ايشان ;است
احمد حاج ;نبودم ملاقات طالب اصلا من ;پيشامام برو بيا:ميگفت و من
امام به را حرفهايت:ميگفت و امام ميبردپيش و ميگرفت را من دست آقا
محضرشان به را بيروني آقامسائل احمد حاج ميديدند امام خوب ;بزن
او و حرفهاست ميديدهمين ميشنيد ، را طرف خود حرف هم بعد كرده ، منتقل
خوب ;ترتيبگذشت اين به سالي چند وقتي خوب.است نگفته اين از غير
اطمينانبراي اين ;ميديد بود ، ايشان در كه صداقتي و آگاهي آن طبيعتا
ايشان اطلاع به واقعيت از خارج چيزي او كه ميشد حاصل امام
.نميرساند
آيا (س)امام آثار نشر و تنظيم موسسه مدت بلند برنامههاي در شما
مثل ;كرديد اشاره هم آنها از بعضي به كه مواردي اين به داريد تصميم
اسلامي انقلاب و نظام مسائل كلي تصميمگيريهاي و تثبيت در ايشان نقش
يا كنيد روشن هم ديدگاه اين با را انقلاب تاريخ مخفي نكات و بپردازيد
چون يعني ;برميخيزد اول سئوال همان از دقيقا هم سئوال اين جواب خير؟
در كه بودند معتقد و نخواستند خودشان براي مستقلي نقش يك ايشان
امام از جداي و استقلالي زندگي يك از بودن امام سرسبز بوستان سايهسار
;است امام انديشه تبيان اساسا ميگويد او هرچه بنابراين ;است بهتر
گفتار لابهلاي از بايد را امام انديشه تفسير موارد ، از بسياري در يعني
وارد تاريخي واقعه يك به شما نميشود اصلادرآوريد آقا احمد حاج
كرده روشن را مساله آن پنهان زواياي آقا حاجاحمد اينكه بدون شويد ،
به كردن توجه دليل همين به ;بشكافيد و بشناسيد را مساله اين ;باشد
ايشان كه چيزي و ايشان انديشه كردن واضح و كردن معلوم و ايشان نقش
خيلي آن به ما انقلاب كه است كسي انديشه اينكه از جداي ميكند ، نقل
بيان ;است امام انديشه كننده بيان و كننده روشن خودش ;است مديون
كه است مسائلي از بسياري نزول شان بيانگر.است امام تفكرات كننده
عرض شما براي نمونه يك است ، واقعيتي يك اين كردهاند ، بيان امام حضرت
ايشان بين كه نميكرد بيان را سخناني آن يا نبود ايشان وجود اگر.كنم
امام اينكه بر مبني بود گذشته رهبري معظم مقام رهبري مورد در امام و
مساله اين از كسي چه ;دارد لياقت رهبري براي ايشان كه بودند گفته
مهمتر همه از و ;بگويد را مطلب اين ميتوانست كسي چه و داشت خبر
ايشان در كه صفايي و ميكردند مشاهده ايشان وجود در مردم كه صداقتي
امام از را آنچه ايشان كه ميدانستند هم ما مردم يعني ;داشتند سراغ
منتقل آنها به امام جانب از آنچه و نميگويد ، بيراه ميكند ، نقل
كه دلايلي از يكي شايد.نميگويد شخصي منافع براي ;نيست دروغ ميكند ،
خودش و كشيد كنار اجرايي مسئوليتهاي از را خودش امام ، از بعد ايشان
غلط حركت اين كه بود اين خاطر به بيشتر گرفت ، كناره اجرايي مسائل از
به را حرفي يك نظام ، بدنه در بيشتر بقاي براي او كه نباشد جامعه در
هر وارد ايشان اگر مردم و نبود اينجوري اصلا البته ;بكند تحميل امام
نشان منفي واكنش ايشان به نسبت هيچ ميشد ، هم اجرايي مسئوليت و پست
اينكه كما ميكردند ، استقبال مسئوليتها در ايشان حضور از و نميدادند
بيشتر ايشان محبوبيت و شد مشهود بيشتر مساله اين ايشان فوت از بعد
را كار اين هم حياتشان زمان در اگر كه شد روشن بيشتر و شد معلوم
نظام در خودشان بقاي براي كه نميكردند تصور اينگونه مردم ميكردند ،
.است