پنجم ، شماره 1272 ژوئن 1997 ، سال خرداد 1376 ، 7 شنبه 17
|
|
كنيم؟ انتقاد خود همسر از چگونه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
من حرف هنوز كنم انتقاد شوهرم از رفتاري مورد در من نكند خدا
شمردن به ميكند شروع او نكردهام ، مطرح كامل را منظورم و نشده تمام
كه او فاميل با من رفتار و خانهداري و آشپزي از گرفتن اشكال و عيبها
.ندارد كردهام مطرح من كه مسئلهاي با ارتباطي اصلا
تلقي غيرعادلانه را آن زيرا ميكنيم جبههگيري انتقاد برابر در اغلب ما
.باشد ما همسر طرف از اگر بالاخص ميكنيم ،
گرفته قرار افرادمختلف انتقاد مورد كرارا رفتارتان از جنبهاي اگر
و نيست بياساس آنها انتقاد ميدهد كهنشان است مهمي علامت اين باشد
.بدهيد اثر ترتيب بهآن بايد
به رو ميكند راجابجا ظرفها كه حالي در و مينشاند چهره به اخمي
:ميگويد شوهرش
پا زير زحماتمرو قدرنشناسيهمه خيلي بگيري؟ ايرادي يك بايد هميشه ـ
...گذاشتي
با كند كنترل خودرا عصبانيت ميكند سعي برافروخته چهرهاي با مرد
:ميگويد ملايمتري لحن
خب كني درست غذاهايجديد ميياد يادت داريم ، مهمون وقت هر چرا ـ
بود؟ غذايي چه اينديگه رفت همكارام جلوي آبروم
به را نگاهش و پاكميكنه دست با را اشكهايش كشيده ، كار از دست زن
!دوخته زمين
اگر بويژه شنيدنانتقاد از و ميدانيم دشواري كار را انتقاد ما همه
.ميشويم ناراحت باشد ، داشته ما درزندگي مهمي نقش انتقادكننده
بهره و وانتقادپذيري كردن انتقاد نحوه از چشماندازي گزارش ، اين
كه كنيم انتقاد چگونه بدانيم تا خواهدكرد ، ارائه انتقاد از بردن
مقابل طرف احساسات و شخصيت به هم و بگيريم آن از موثري نتيجه هم
.نكنيم وارد لطمهايي
خطاها بر نهادن انگشت:است شده معني چنين اين لغتنامهها در انتقاد
.كردن خردهگيري و
مفاهيمي برگيرنده در ميرود كار به انتقاد مترادف غالبا كه واژههايي
.است توبيخ و عيبجويي و شماتت سرزنش ، قبيل از
از خود ومتداول رايج مفهوم به انتقاد اگر ندارد تعجبي بنابراين
با مترادف را آن مردم وبيشتر شود تلقي اهانت نوعي عدهاي نظر
.كنند تلقي عيبجويي
فردميگذارد؟ بر منفي تاثير خود رايج مفهوم در انتقاد چرا
تصوري نخست انتقادشونده كه ميشود باعث طرفه يك انتقاد منفي شيوه
انجام اشتباهي كار من:كند اشتباهپيدا و تقصير گناه ، از ذهني
پديد تدافعي حالت و رنجش و خشم از موجي دنبالآن به و دادهام
واكنشهاي صورت به است ممكن نهايت در احساسات قبيل اين.ميآيد
.شوند ظاهر كردن گريه و پرخاشجويي اعتراض ، و انكار مانند غيرسازنده
تنها نه دهد قرار تاكيد مورد را منفي جنبههاي فقط كه انتقادي پس
خواهد پي در نيز منفي واكنش بلكه باشد نداشته مطلوب اثري است ممكن
.داشت
:باشد چندگونه است ممكن انتقاد به ما پاسخهاي
است سبزي خريد مشغول كه خانمي با تجريش ميدان تلافيجويانهدر پاسخ
.ميكند معرفي خانهدار ساله اميري 37.زهرا را خود ميپردازم گفتگو به
او برخورد كردهايد ، انتقاد همسرتان از حال به تا شما آيا:ميپرسم
:ميگويد سوالم پاسخ در !است؟ بوده چگونه
تمام من حرف هنوز كنم انتقاد شوهرم از رفتاري مورد در من نكند خدا ـ
عيبها شمردن به ميكند شروع او نكردهام ، مطرح كامل را منظورم و نشده
اصلا كه او فاميل با من رفتار و خانهداري و آشپزي از گرفتن اشكال و
هرگونه مورد در ندارد ، كردهام مطرح من كه مسئلهايي با ارتباطي
.نزنم حرفي اصلا كه ميدهم ترجيح گاهي و است حساس بسيار اعتراضي
گفتگو به وروانشناسي اجتماعي علوم محقق ديلمغاني شهناز خانم با
كانون كردن كدر با تلافيجويانه انتقاد:است معتقد ايشان مينشينم ،
مسئله زيرا ميكند دائمي را آن متقابل و مخرب اصلي ، تاثير گفتگوي
دو هر ميشود ، مدفون نامربوط انتقادهاي سلسله يك زير سرعت به اصلي
و خوار به را خود شده انتقاد آن از كه رفتاري به پرداختن جاي به طرف
نخواهند نيز مطلوب نتيجهاي به و ميكنند مشغول يكديگر كردن خفيف
.رسيد
علوم ارشد كارشناسي دانشجوي اعتمادي داود رفتنآقاي طفره
را خودمان ازانتقاد ، خود داشتن نگه دور با كه دارد باور اجتماعي
.ميكنيم محروم باشد انتقاد در است كهممكن ارزشمندي جنبههاي كشف از
و درميآيد عادت صورت به تدريج به انتقاد از فرار و اجتناب بنابراين
محروم آنان از بهرهگيري و آمده بدست فرصتهاي از را خود كه است روشن
.ميكنيم
انتقاد شنيدن وظرفيت تحمل كه فردي عنوان به ديگران چشم از همچنين
.ميگرديم قلمداد ندارد را
منتظر ساله حدودا 38 آقايي اتوبوس ايستگاه آوردندر بهانه و عذر
امير را ميكنمخود صحبت او با مصاحبه موضوع مورد در ايستاده ،
تذكرات پاسخ در همسرم:ميگويد و ميكند معرفي شيمي دبير نادري جمشيد
:كه ميكند تاييد را من انتقاد هميشه بينظميخانه مورد در من بسيار
با ولي ميكند اعتراف امر اين به هميشه بله...اما داريد حق شما بله
ايجاد آن در تغييري كه است روشن و ميتراشد آن براي دليلي يكاما
.برنميدارد آن حل در قدمي و نميكند
كلمه با اينگونهافراد:ميگويد تراشي بهانه مورد در ديلمغاني خانم
را گرفته قرار انتقاد مورد موضوع يا دررفتار نقص و عيب وجود آري
بهانهايي و عذر دنبال به آن پي در اما دارند ، اذعان و تاييدميكنند
آن اثر بر كه ناگواري اثر ترتيب اين به تا ميگردند ، آن توجيه براي
.دهند تسكين را شده وارد آنها شخصيت به ضربه
در اغلب ما:ميكند بيان اينطور ادامه در ديلمغاني جبههگيريخانم
ميكنيم ، تلقي غيرعادلانه آنرا زيرا ميكنيم جبههگيري انتقاد برابر
و موضوعيت در انتقاد يك انگيزهباشد ما همسر طرف از اگر بالاخص
انتقاد مثال طور به اوقات گاهي دارد ، بسيار اهميت انتقاد آن درستي
برنامهريزي و كار فشار ضمني نتيجه بلكه نيست همسرش متوجه شوهر
لازم موارد اين در ميكند بروز انتقاد شكل به كه اوست انعطاف غيرقابل
خشم روي از دادن نشان واكنش بدون كرده برخورد مسئله با آگاهانه است ،
خود انتقادات و پيشنهادات نظرات ، بيان با تا دهيم فرصت او به
صميمي گوي و گفت براي فضا و كند تخليه را خود روحي و دروني فشارهاي
.شود آماده دوستانه و
از جنبهاي كنيماگر استفاده خودسازي براي انتقادات از چگونه
علامت اين باشد گرفته قرار افرادمختلف انتقاد مورد كرارا رفتارتان
ترتيب آن به بايد و نيست بياساس آنها انتقاد ميدهد نشان كه است مهمي
.بدهيد اثر
كه ميگويد بدقوليهمسرش از ملت بانك كارمند ساله خ 29.ميترا خانم
در و اداره تا خانه از دارد همهقرار انتقاد مورد باره اين در
باز حساب قولش روي و ميشناسند بدقولي آدم عنوان به را او فاميل
.ندارد من تذكرات به توجهي هم باز او اما نميكنند ،
از يكي صورت به مواقعبدقولي اينگونه در:است معتقد ديلمغاني خانم
دو افراد برخورد موارد اين در و فرددرآمده آن مشخصههاي و خصائل
برطرف در و گرفته نظر در را آن مثبت جنبه انتقاد از يا است گونه
.نميدانند محق و ديده منفي ديدي با را آن يا ميكوشند آن كردن
انتقال براي وسيلهاياست انتقاد:گفت ميتوان كلي جمعبندي يك در
بكار خود مصالح جهت در را آن بتوانند كه نحوي به ديگران به اطلاعات
.باشد اجتماعي و فردي رشد افزايش و تشويق براي وسيلهاي و برند
كه باشد داشته بهدنبال را نتايجي چنين ميتواند شرطي به انتقاد اما
:باشد داشته را زير ويژگيهاي
كنيد بيان مشخص و واضح را انتقاد مورد موضوع
انتقاد مورد كه رفتاريرا و موضوع مسئله ، كه باشيد داشته اطمينان
.دارد سازگاري فرد توانايي وبا است تغيير قابل ميدهيد قرار
و اشخاص باشدنه برنامهها و انديشهها و افكار متوجه انتقاد
.آنها اخلاقيات
.خودبپرهيزيد نظرات تحميل از و بگوييد سخن شمرده و واضح
لحظه هر نيستيم ، بنابراين نقص از عاري و كامل كه كنيم قبول
.باشيم هم انتقاد پسپذيراي داريم اشتباه و خطا احتمال
.نكنيم تبديل سخنراني به را انتقاد
.بپرهيزيد سخنانطعنهآميز از و نگيريد خود به خشمآلود ژستهاي
.دهيد نشان همدلي مقابل طرف احساسات با
متوجه كه نشاندهيد بارآورد ، به مثبتي نتايج شما انتقادات اگر
.كنيد تحسين را آن و شدهايد
نيكرو مهردخت:تنظيم و تهيه