پنجم ، شماره 1272 ژوئن 1997 ، سال خرداد 1376 ، 7 شنبه 17
|
|
با مصاحبه در روزنامهليتراتورناياگازتا
سياسي مبناي و ارزش يك آزادي شهردارمسكو
دارد هم حدودي اما ماست زندگي تمام
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
كند دفاع خود آزادي از بايد آزاد جامعه
هستم عرصهتوزيع در سوسياليسم و كار در سرمايهداري خواهان من
از كمي دست ادارهآن و جمعيت ميليون با 8 است بزرگي شهر مسكو ،
در و فروپاشي از پس پرتحول ، دورهاي در آنهم ندارد ، كشور يك اداره
بر مبتني و باز اقتصاد به متمركز و شده برنامهريزي اقتصاد از گذار
اين اداره مسئول با است گفتوگويي ميآيد پي در كه است متني بازار
.شهر
خروشان زمان در كه معتقديد شما آيا ميخايلويچ ، يوري:خبرنگار.
هم سياسي امور به بايد حتما مسكو ، چون بزرگي شهر شهردار كنوني
باشد دور سياست از بايد شهر اداري هيات رئيس كه ميگويند بپردازد؟
نخير ، :لوژكوف يوري...ميدهد نشان را مساله اين عكس زندگي ولي
محلي اقتصادي امور به بيشتر و باشد خارج سياست از بايد شهردار
ساختماني ، امور به بايد او.است مجريه قوه نماينده كه چرا بپردازد
بهداشت و آموزش فرهنگ ، خوراكي ، مواد گرمارساني ، شهر ، توسعه حملونقل ،
روزنامه در برشمارم را وظايف و مسايل اين همه من اگر.بپردازد
شهردار فعاليت مردم كه ميدهد نشان تجربه.بود نخواهد آن براي شماجا
ارزيابي بيانيهها ، و شعارها نه و واقعي كارهاي روي از را خود
عملي كارهاي انتظار خود شهردار از هم مسكو اهالي جمله ، از.ميكنند
از بخواهم ، كه اندازهاي به نميتوانم من ديگر ، سوي از.دارند را
فراهم را موقعيتهايي و مناقشات زندگي اوقات گاهي.باشم دور سياست
سياسي تصميمات و بگذارم كنار را جاري امور ميشوم مجبور كه ميكند
ديدگاه ميكنم سعي هميشه مختلف تصميمات اتخاذ ضمن البته ، .بگيرم
بايد من لذا.نيست يكسان خوشبختانه كه بگيرم نظر در را مسكو اهالي
كنم تكرار بايد حال اين با.بگيرم نظر مد را شهر مردم اكثريت ديدگاه
را شهرداري چنين مردم بپردازد ، سياسي امور به فقط شهردار اگر كه
روسيه شهرهاي بزرگترين از يكي شهردار سرنوشت شاهد ما.نميخواهند
در كه است پطرزبورگ سنت شهردار منظور ، )بود واردي سياستمدار كه شديم
شهربايد مجريه قوه رئيس.(مترجم -باخت مه 1997 ماه انتخابات
.بپردازد اقتصادي امور به عمدتا
.ميدهيد؟ راتشخيص مردم اكثريت ديدگاه چطور شما ولي:خبرنگار.
ميشود ، واصل بهشهرداري كه نامه هزار صدها و نظرسنجي:لوژكوف يوري
.نيستند خواهشها و شكايات حاوي تنها نامهها اين.ميكند كمك من به
.ميكنند نظر اظهار هم خارجي و داخلي سياست مسايل درباره مردم
و ميگرفتيد تصميماتسياسي اضطراري مواقع در شما كه وقتي:خبرنگار.
متقاعد را خود چطور رابكنيد ، خود سياسي انتخاب بوديد مجبور
يوري. كنيد؟ موافقت مسكو شهر مردم اكثريت ديدگاه با كه ميكرديد
در.است كم خيلي يا و نيست تصميمات اتخاذ براي وقت گاهي ، :لوژكوف
عمل بيدرنگ بايستي ما رفت ، پيش سريع خيلي تحولات سال 1993كه اكتبر
كه رسيد خبر ناگهان و بود يكشنبه روز.بود آرام وضع ابتدا.ميكرديم
در.شد شروع تلويزيونياوستانكينو مركز به سپس و شهرداري به حمله
ما و.كنيم عمل زودتر چه هر بايستي ما.نبود لازم نظرسنجي شرايط اين
يادتان اگربود مسكو مردم امنيت تامين كار ، اصلكرديم عمل واقعا
مسكو اهالي از خود تلويزيوني سخنان در ايگورگايدار شب آن در باشد
نمايش به دموكراسي به را خود پايبندي و بريزند خيابانها به كه خواست
وسيله به كنند؟ ابراز را خود احساسات بايستي چطور ولي.بگذارند
راهزنان باندهاي مقابل در بايستي مسكو بيدفاع مردم خود؟ كردن قرباني
حق لذا بگيرند؟ قرار كنند ، تيراندازي كس هر به بودند حاضر كه مسلحي
در كه خواستم مردم از تلويزيون طريق از شب همان در كه بود من با
خارج خود خانههاي از اوضاع سالمسازي موقع تا و بمانند خود خانههاي
كه معتقدم من.بود هم مخالف شب آن در گايدار و من مواضع.نشوند
را خود مسلح غير مردم كه هستم آن مخالف من.بود اخلاقيتر من برخورد
.كنند قرباني دموكراسي راه در حتي
از شما اخير سالهاي بحراني شرايط همه در ميخايلويچ ، يوري:خبرنگار.
به داريد؟ نظرات اشتراك يلتسين با شما آيا.ميكرديد طرفداري يلتسين
ميكنيد؟ بالاترتابعيت رئيس عنوان به او از فقط يا علاقهمنديد شخص اين
هميشه شما با جمهور رئيس برخورد كه است جالب هم دليلي به مساله اين
.ميكند تغيير
و درسالهاي 1993 كه بگويم بايد من موضع مورد در:لوژكوف يوري.
البته ، .بود مسكو مردم اكثريت نظرگاه كننده منعكس من ديدگاه 1996
تظاهرات سفيد كاخ كنار كه كساني.نيستند من انديشههاي شريك همه
نيز اسلحهداشتند ، و ميكردند حال سر الكل با را خود و بودند برپاكرده
تشكيل را اكثريت خوشبختانه ، آنها.ميباشند مسكو مردم از بخشي
چيزي چه از مسكو مردم داد ، نشان دسامبر1993 انتخابات 12.نميدهند
كه دادند راي دموكراتيك ارزشهاي براي عمدتا آنهاميكنند طرفداري
ما سال 1996 در.ميكردند دفاع آنها از كمونيستي عالي شوراي مخالفان
همه وجود با ما مردمكرديم پشتيباني يلتسين جمهور رئيس از قاطعانه
برخورد آزاد طور به ميتوانند آنها:دارند بزرگي دستاورد يك مشكلات
رياست انتخابات دوم دور در.كنند ابراز حاكمه قدرت با. را خود
.دادند راي يلتسين نيكولايويچ بوريس به مسكو مردم درصد %جمهوري 73
من نيست؟ هم شهر مجريه قوه سياست از حمايت نشاندهنده امر اين مگر
كرده را كار اين فرد يك به خوشخدمتي بدون و سياسي خاص ملاحظات بدون
.بودم
رئيس رياست قوهمجريهتحت رژيم كنوني مرحله در كه است اين من نظر
نه باشد ، پرزيدنتي بايد ما جمهوري.باشد داشته وجود بايد جمهوري
دولتي نظام و است شده مرج و هرج دچار آن اقتصاد كه كشوري.پارلماني
اصلاحات.دارد نياز جمهوري نوع اين به است ، نشده برقرار آخر تا هنوز
ارتباط بدون اقتصاد كه است نشده عميق قدري به هنوز روسيه در بازاري
جاي به قوانين و شد تثبيت جامعه كه وقتي.كند فعاليت دولتي قدرت با
شد ، گذاشته اجرا موقع به دولت ، هيات مصوبات و جمهور رئيس فرمانهاي
نيست بعيد.كنيم انتخاب جمهوري نوع دو بين توانست خواهيم ما آنگاه
اگر البته ، .آيد وجود به پارلماني جمهوري روسيه در ديگر سال كه 10
در كند ، كار دولت هيات و جمهور رئيس دولت ، از جدا اقتصاد موقع آن تا
.شود هم ايتاليا به شبيه ميتواند ما كشور در حكومتي رژيم صورت اين
.دارد وجود كلاسيك پارلماني جمهوري ايتاليا در
ديدگاه با را روسيه سياسي زندگي اگر ميخايلويچ ، يوري:خبرنگار.
اپوزيسيون و قدرت در حزب ما كه ديد خواهيم كنيم ، بررسي سادهتري
رنگهاي البته ، .چپگرا اپوزيسيون و است راستگرا اول حزب كه داريم
سياستمداران وجود نگران بيشتر من ولي متنوعترند روسيه در سياسي
سياسي ديدگاههاي نميتوانم من مثال ، براي.هستم نامشخص رنگ داراي
به و ميكند صحبت پرمعني لحن با هميشه او.كنم درك را لبد الكساندر
.نيست حرفهايش در چيزي آن از غير ولي ميشود متوسل قصارارتشي كلمات
در.بفهمم را فلسفه ، دكتر زوگانف نظراتگنادي نميتوانم برآن علاوه
ارتدوكس ، ناسيونال دين ماركسيسم ، از مخلوطي وي ايدئولوژي
نميخواهم شما از من ولي.ميشود مشاهده ديگر انديشههاي و سوسياليسم
بپرسم ، مايلمدهيد توضيح من براي سياستمدارانرا اين ديدگاه كه
خواهش ميكنيد؟ طرفداري چيزي چه از داريد؟ نظرياتي چه خودتان شما
.كنيد فرمولبندي را خود نظرگاه واضحتر و سادهتر چه هر ميكنم
اقتصاد بازاريفعاليت مكانيزم طرفدار من يكم ، :لوژكوف يوري.
كالاها توليد و كار بهتر نتايج براي دائمي مبارزه حركت ، رقابت ، يعني
است ممكن امر اين كه چند هر من دوم ، هستم غيره ، و ارزانتر خدمات و
معنا آن به نههستم سوسياليستي انديشه طرفدار سازد متعجب را شما
عنوان به بلكه ميشد تلقين ما به سابق دوران سياسي كلاسهاي در كه
شكل اين به بايد سياسي انديشه من ، عقيده به.مردم از واقعي مواظبت
و درامدها ولي كنيم كار سرمايهداري اصول با مطابق بايد ما.باشد
معلولين ، از بايد دولت.كنيم توزيع سوسياليستي رسم به را بودجه
مواظبت تنها سالخوردگان و پراولاد خانوادههاي پيشكسوتان ، بازنشستگان ،
را ديدگاه اين باشد ، لازم اگرهستم متمدن بازار طرفدار من بله ، .كند
و كار در سرمايهداري خواهان من كلام ، جان.داد خواهم توضيح هم
انتخاب ديگر ، مهم نكته اما و.هستم توزيع عرصه در سوسياليسم
اجتماع ، و ميتينگ مذهب ، آزادي بيان ، آزادي.است حكومت دموكراتيك
پايه سه اينها.است ما زندگي تمام سياسي مبناي و عالي ارزشهاي
.هستند من جهانبيني
شد باعث بيان كهآزادي دارند اعتقاد مرتجع شهروندان اما:خبرنگار.
. بپردازد؟ روسي فاشيسم با مبارزه به شود مجبور مسكو دولت خود كه
سگ يك و مرد عنوانسه تحت انگليسي معروف كتاب يك در:لوژكوف يوري
تشييع براي پول او از كه شوهري:گفت قهرمانانش از يكي قايق در
جنبه نيك كار هر:داشت اظهار و كشيد آه خواستند ، زن مادر جنازه
وضع.است سختتر آزادي شرايط در كردن زندگي كه است درست دارد هم تيره
.نيست ساده نيز حكومت
ماركس ، كه است حالي در اين نداريمو دوست را اكنونماركس ما
عمومي قوانين كه است ازدانشمنداني يكي او.است اقتصاددانان بزرگترين
افزوده ارزش نظريه همه از بهتر ماركس.كرد توصيف را اقتصاد جامع و
.شده درك ضرورت يعني آزادي كه:ميگفت ماركس آن از غير.كرد تشريح را
كه نيست معني بدان آزادي ديگر ، عبارت به !است نيرومندي جمله چه
بايد انسان.بكند جامعه ، احساسات از نظر صرف كاري ، هر ميتواند انسان
اين كه بكند كاري و كند عملي را خود اختيارات و حقوق آگاهانه طور به
معروف اصل ديگر ، عبارت به.لطمهنزند ديگر انسانهاي جامعهو به امر
.آزادياست از محتاطانه و آگاهانه استفاده به معنيدعوت به ماركس
چارچوب در آزادي لزومادراك و شده درك ضرورت بر دليل همين به
در بايد اصول اين همهميشود تاكيد وانسانيت مهرباني انساندوستي ،
و اتحاديهها فعاليت از مانع بايد قوانين.يابد تبلور كشور قوانين
عبارت به.ميكشانند نابودي به را جامعه كه شوند راديكالي گروههاي
كمونيسم به كه كند مشخص را حدودي آزادي چارچوب در بايد جامعه ديگر ،
.كند دفاع خود آزادي از بايد آزاد جامعه.نغلتد فاشيسم يا