پنجم ، شماره 1277 ژوئن 1997 ، سال خرداد 1376 ، 12 پنجشنبه 22
|
|
گيري معركه و پيري سر
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
خانواده دادگاه راهروهاي در
هم از ميخواهيم و نداريم را همديگر تحمل ديگه زندگي سال از 40 بعد
.شويم جدا
جوان مردان و زنان ميان در و خانواده دادگاه راهروهاي در روزها اين
سال افراد ميآيند ، عدليه به اختلافشان به رسيدگي براي كه ميانسالي يا
يا خود نوههاي و فرزندان مشكل حل براي نه كه ميبينيم را خوردهاي
از جدائي حتي و همسرانشان با خود اختلاف حل براي بلكه آشنايانشان ،
با تشريفاتي و تكلف كمترين با كه آنهايي.آمدهاند دادگاه به يكديگر
و سنگين مهريههاي دغدغه از دور به و بستهاند زناشويي پيمان يكديگر
وصلت اصل از امروزه كه ديگري چيزهاي و مستقل خانه و پرهزينه جشن
ميانشان در ناگسستني محبتي و مهر رشته !شدهاند مهمتر ازدواج دوطرف
در ايشان از كمتري تجربه شايد كه آمدهاند قاضي سراغ به اينك است ،
به نگاهي با.است آنها فرزندان سال و سن به بسا چه و دارد زندگي
مدتها پيري گرد كه مرداني و زنان ميان طلاق پروندههاي از يكي سرآغاز
مشترك زندگي پيشكسوتان واقع در و -است نشسته سيمايشان بر كه است
.ميخوانيم را دادگاه رياست با ايشان گفتگوي -هستند خانوادگي
(خانوادگي دعاوي ويژه) عمومي دادگاه -
...قضائي مجتمع -
خانهدار -زن:(دعوي مدعي) خواهان -
بازنشسته -مرد:(دعوي طرف) خوانده -
طلاق:زن خواسته
تعالي باسمه:زن دادخواست.
سال 1335 در -اينجانب احترام با -عمومي دادگاه محترم رياست -
دو.آمدهام در(شوهرم) خوانده آقاي دايم ازدواج عقد به خورشيدي
از خارج در است مدتها و كردهاند ازدواج دو هر كه دارم بزرگ فرزند
قرار آزار و اذيت مورد مرا (شوهرم يعني) آقا كه سالهاست.هستند كشور
اموال و سكونتمان محل ساختمان.ندارد خودش بررفتار كنترلي و ميدهد
مورد مرا صورت اين به واقع در ميكند ، نابود و تخريب را آن داخل
مرگ باعث است ممكن بسا چه و هستم جدي تنگناي در.ميدهد قرار تهديد
.ميكنم تامين بنده را زندگيمان مخارج تمام و نميدهد هم خرجي.شود من
(شوهرم) خوانده اعمال از ناشي خسارتهاي جبران و طلاق حكم صدور تقاضاي
.دارم را
دعوي خواهان -تشكر با
.... آقاي قانوني همسر
اين از پيش كه -زن دادخواست به توجه با و پرونده بررسي از بعد قاضي
بايد نوشتيد دادخواست توي كه خسارتي اين:ميگويد زن روبه-شد ملاحظه
.كنيد مطرح دعوايديگه يك در جداگانه
چرا؟ آخه:زن
دادخواست يك در خانوادگي دعواي با نميتونيد رو كيفري دعواي چون -
.بنويسيد
.ديگه شده دردسر برام و منه مشكل اين خوب
.بديم قرار بررسي مورد صورت اين به دورو هر نميتونيم ما هرحال به -
.بشه همجدا از بايد
من كه ميكند رفتار طوري (شوهر) آقا اين بگم بهتون ولي.ديگه باشه
.ندارم رو ايشون توهينهاي و خشونتها تحمل توان سال و سن اين با ديگه
.ديگه داره حدي هم من تحمل
درسته؟.ميشكنه رو خونه دروديوار كه بوديد نوشته -
ساختمون نگهداري هزينههاي از ديناري و منه مال خونه. كاملا.بله
.نميپردازه رو..و تلفن و گاز و برق و آب و
جسمي شرايط به توجه با دارد ، خشني رفتار مرد ميگويد زن كه اين
تندخوئي و بيحوصلگي گرچه.نيست پذيرش قابل سادگي سنبه كهولت ايشان
خشونت حد به كمتر ولي است انسان اززندگي دوره اين ويژگيهاي از يكي
علل به است ممكن البته.ميشود ميگويد زن كه صورتي آن به رفتار در
ترشروئي فرد بيماري يا زندگي در مشكلات برخي بروز هنگام به يادشده
زندگي آغاز در كه مرد و زن هرحال به.شود عصباني گاه گه يا كند
بودن و آينده در فرزنداني داشتن اميد به و تنهائي احساس بدون مشترك
اينك بودهاند ، هم و همراه پيري هنگام در نوههايشان و ايشان كنار در
.هستند نيازمند ازفرزندان دور به يكديگر با همدلي به گذشته از بيش
كرديد؟ زندگي باهم سال قاضي40 -
. تقريبا بله ، :زن
!بشيد؟ جدا هم از كه است عاقلانه حالا -
نزديك ميلرزه ، ديوار و در تمام ميروم ، راه كه خونه توي كنيد باور
.كنيم تعمير رو خونه تا بپردازيم ميليونبايد يك به
نداره؟ طبيعي حالت آقا ميگيد شما -
.نيست عادي شرايط در ايشون بله
كنترل عدم دچار ببينين كنن ، معاينه قانوني پزشكي بفرستيم پس -
نه؟ يا روانيه
.نميدونم:(مكث كمي با زن)
نه؟ يا بفرستيم چي؟ يعني
.بفرستيد ميدونيد صلاح اگه:(دودلي و ترديد با زن)
حل براي دادگاه در حضورشان كه ميانسالي يا جوان مردي يا زن اگر
بهنظر طبيعي و معمولي شرايطي هر در و دليل هر به همسرشان با اختلاف
و نبود سخت خيلي مثبت جواب گفتن بودند ، دادگاه قاضي سوال مخاطب برسد
يا درستي به پيبردن براي داشت واقعي و جدي شكل قضيه كه مواردي در
نظر به منطقي اخلاقي و عقلي حتي و قانوني لحاظ به شخص ادعاي نادرستي
خود از بزرگتر مردي با را عمرش مدت بيشترين كه پيرزني اما.ميرسيد
و تلخي و غم و شادي با همراه زندگي سال احترام 40 به است ، سركرده
انتظار به افسوس و نگراني با بسياري ديدگان كه حالي در شيريني ،
چطور نشستهاند ، خويشاوندانشان و خاندان بزرگان پرونده سرانجام
.بدهد جواب خاطر رضايت با ميتواند
:ميپرسد قاضي (است نگفته هيچ تاكنون كه ميرسد مرد به نوبت بالاخره) -
داري؟ قبول (خانم) رو ايشون شمااظهارات
ساختم خودم كه رو خونهاي ميتونم چطور من بگيد شما آخه.نهخير
من خواهش.نيست طبيعي جسمي و روحي شرايط در خانومخودش.كنم خرابش
ادامه ناراحتي با) !قانوني بفرستيدپزشكي رو ايشون شما كه اينه
...حالا ولي داشتم دوست رو ايشون من (:ميدهد
ميكنن؟ كار چي بچههاتون -
استاد هم يكي اون آرشيتكته ، يكي.كردم بزرگ پسر يه و دختر يه:مرد
رو طبقه چند ساختمون يه و بكوبه خونهرو ميخواست خانوم.دانشگاهه
سر يعني.دخترمون پيش كانادا بره هم بفروشه ، بعدش و بسازه زمينش
.بره كنه ول منو پيري
اينجاست؟ مشكل اصل پس -
استراليا رفت ما پسر فرزند كه اينه مسئله.مشكله از قسمتي يه اين
خوب.داره بچه هم تا دو.كرد ازدواج دختري با ما بدوناطلاع اونجا و
مسائل سري يه و دليل اين به هم خانوم.ناگواربود خيلي ما براي اين
به حدودي تا هم من.ميكنن بدخلقي و شدن رواني ناراحتي دچار ديگه
چطور ديگه معلومه كنه ازدواج بره سرخود كه بچهاي.ميدم حق ايشون
.ميشه
بشي؟ جدا خانوم از نميخواهي حرفها اين با حالا:(مرد به رو) -
.بشم جدا ميتونم چطور.دارم حيثيت و آبرو من ابدا !قربان؟ بنده
.(ميآيد در صدا به قاضي ميز روي تلفن حينزنگ همين در)
و تاسف با مرد است ، تلفن با كردن صحبت مشغول دادگاه قاضي كه درحالي)
.كني كتمان رو واقعيت و بگي دروغ نبود قرار:(ميگويد بهزن ناراحتي
!باشه يادت
به كه داريد رو كسي خويشاوندانتون بين در:نفر هردو به خطاب قاضي
كنيد؟ داورانتخاب عنوان
(شوهرم) ايشون رئيس آقاي ضمنا.كنم صحبت باهاشون بايد اما بله ، :زن
!ميشه متوجه سخت رو چيزها بعضي داده ، دست از رو درصدشنوائياش 50
.نگيد رو حرفها اين ديگه:ميگويد دوستانه لحني با ولي تعجب با قاضي
نباشه لازم اصلا ديگه و بشه عوض نظرتون بلكه ببريد ، تشريف.نيست خوب
.بيائيد
دعوا موضوع چشيده گرم و سرد مرد و زن جز به كسي كه نميرسد نظر به
لازم شرط از 6 متاسفانه كه ويژه به.باشند خودشان دعواي داور بتوانند
از 40 بيش داشتن يعني سن شرط فقط طرفين ، توسط انتخابي داوران براي
و است بررسي قابل داوران بودن متاهل و مسلماني شرط حداكثر و سال
آشنائي و بيعدالتي و فساد به شهرت عدم بودن ، متعهد يعني ديگر شروط
نظر بهنميشوند اثبات اجتماعي و خانوادگي شرعي ، مسائل به نسبي
قديمي مثل اين از نمونهاي شد ملاحظه آن از خلاصهاي كه دعوائي ميرسد
.معركهگيري و سرپيري:ميگويد كه است