پنجم ، شماره 1281 ژوئن 1997 ، سال خرداد 1376 ، 17 سهشنبه 27
|
|
روشنها سايه پايدار تصاوير
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
احمدعالي گرافيك و نقاشي عكاسي ، آثار نمايشگاه بهانه به
از 17 عالي احمد گرافيك و نقاشي عكاسي ، آثار از نمايشگاهي:اشاره
سال 1314 در عالي احمد.است داير برگ درنگارخانه ماه خرداد تا 29
كمالالملك نقاشي هنرستان از سال 36.آمد دنيا به تبريز در
كار وزارت گرافيك و طراحي كارشناس تا 58 سال 38 از و شد فارغالتحصيل
و تلويزيون عالي مدرسه در تا 59 سال 49 از.بود اجتماعي امور و
و مسابقه چند او.پرداخت عكاسي تدريس به سيما و صدا دانشكده و سينما
عكاسي و نقاشي نمايشگاههاي تاكنون و.كرد داوري را عكاسي نمايشگاه
.است داده ترتيب كشور از خارج و داخل در متعددي
زماني خود نوآوريهاي با عالي عالياحمد احمد نوآوريهاي درباره
غالب فرمايشي انديشه كه ريخت فرو و شكست را رايج معيارهاي و سنتها
خالي نهايت در و تزئيني آثاري توليد سوي به هنرمندان دادن سوق براي
.بود تلاش در سخت تفكر از
عكاسي و عكاس ، تنها عالي احمد پنجاه ، و چهل دهههاي هنرمندان جمع در
و رنگ با ساختن نقش در بسياري فني توانايي اينكه با او.بود تنها
گستردهتر براي نوين ابزاري به ديگران از زودتر داشت ، مو قلم و مداد
و زير به سادگي ، به و زودي ، به و آورد روي خود تجربيات زمينه كردن
آشنا تصوير و نقش ايجاد براي آن گوناگون قابليتهاي و عكاسي فنون بم
بود او حساس نگاه شد بارورتر ميان اين در كه آنچه.شد چيره برآن و
.اطراف دنياي و جهان واقعيت سادگيهاي در جاري شگفتيهاي به زندگي ، به
يا و عمق در بلكه ورا ، در نه بود ، مضاميني و مفاهيم به عالي ، نگاه
.روزمره زندگي واقعيت در مستور لايههاي
از دوره اين در متداول عكاسي هنر حقير و ناچيز حدود كه است روشن
كه بود غالبي عالي ، پوياي و جستجوگر ذهن براي اينمكان ، در زمان ،
كننده محدود ديوارهاي تنهايي به احمدعاليميشد شكسته ميبايست
را -عكاسي مخصوصا و - تصويري هنرهاي زمينه در موجود ارزش كم تفكرات
در بخش رهايي و آزاد روحيهاي پايهگذار خود موفقيت با و ريخت فرو
.شد امروز ايران تصويري هنرهاي
-او بازيهاي-او خود قول به يا و -كاوها و كند تجربيات ، وسيع طيف
كرده آن توليد به همت ابتدا از خود كه بود آنچه برگيرنده در تمام
تصوير كه پرباري تفكر و شده ، توليد تصوير در موجود تفكرتفكر:بود
عالي احمد آثار محتواي توضيح و تحليل.مياندازد راه به بيننده در
.او تعدادبازيهاي و طيف وسعت به دارد لازم فضايي
نيز كردن زندگي هنر در عالي احمد خود ، تصويرسازي هنر با همگون
موجود محدوديتهاي برداشتن ميان از:كرد حفظ خودرا خاص معيارهاي
او براي خود خاص بهفرمهنري ودستيابي احساسات ، و افكار بيان براي
پربارتر و جامعه سازندگي در كمك براي را همتاش و تلاش نبوده ، كافي
آموزش رسمي مركز اولين راهاندازي با و كرد آغاز نيز آن فرهنگ كردن
كنار با تا شد موفق او.پرداخت هنر اين اشاعه به ايران در عكاسي
عكاسي و هنرها اصطلاحآكادميك به جامعه در موجود متحجر افكار نهادن
معاصر هنرهاي رگ در نيز را شكن وقالب نو بينشي و روحيه دوره ، آن
سينما عالي مدرسه عكاسي بخش راهاندازي و پايهگذاري.سازد جاري ايران
و برنامهريزي طراحي ، با -شد تبديل دانشكده به بعد كه -تلويزيون و
.گرفت صورت او پيگير تلاشهاي
از آگاهي با اونيست او شكنيهاي سنت به محدود عالي احمد هنر اما
زمينههاي در تجربه با تا شد موفق ميگذشت هنر وسيع دردنياي كه آنچه
حركت عامل افزودن:كند اضافه نيز آنها بهوسعت ديگر جاري و موجود
ساختارهاي كردن برپا مونتاژ ، فتو دنياي به ورود پياپي ، عكسهاي در
...و اشياء ، و عكس از تركيبي
شگفتيهاي او نگاه.است سايهها و نورها دنياي عالي ، احمد ديگر دنياي
را ، آنها و ميبيند زندگي روزمره صحنههاي متن در را وسايه نور بازي
زيبائي كشف به خود بيننده تا ميدهد قرار بيننده اختيار در معماگونه ،
.يابد دست آن ، مستور مفهوم يا و
است مرجعي نقطه تهران ، برگ نگارخانه در عالي احمد عكسهاي نمايشگاه
ارزشهاي تنها نه مجموعه اين.ايران در عكاسي تحول ترسيمتاريخ براي
از چه -خود بلكه كرده ، معتبرتر را ايران امروز عكاسي در موجود محكم
ارزش با معيارهاي -...و زيبائيشناسي نظر از چه و عكاسي فني نظر
آثار ، مجموعه و نمايشگاه اين كليت.ميسازد استوار نيز را جديدي
تصاوير قراردادن كنار در با عالي ، احمد تركيبي آثار ديگر همانند
به خود مختلف ، جهات در بيننده فكر و چشم گرفتن بازي به و گوناگون
شده ، رها انديشه خلاقيت تا شكست بايد را قالبها:ميرسد جديد مفهومي
.سازد نمايان را آن شگفتيهاي و مفاهيم كرده ، تجسس آزادانه را دنيا
خوبي به را خود زمان امتحانگذر عالي احمد نوآوريهاي سال ، سي از پس
احمد كار آخرين نمايشگاه اين.ماندهاند باقي تازه همچنان و گذرانده
.است او كار تازهترين بلكه نيست عالي
شدن ، عوض تحول ، به انسان منطقي و غريزي نياز ساختن مطرح و انعكاس
و پوسيده سنتهاي بازدارنده چوبهاي چهار زدن كنار به و شكستن قالب
جامعه سطح در نيز تحول گونه اين كه ما تاريخ از دوره اين در بيمصرف ،
اين در -مستور و -ديگر مفهومي و ارزش است ، انجام و بررسي مورد
.ميآورد بهوجود نمايشگاه
هنرمندان انجمن نقاشم دوستان با سال 42 حدود عالي احمد حرفهاي
زمان آن نقاشان از زيادي تعداد كه بوديم كرده درست پلاستيك هنرهاي
اساسنامه ، تدوين براي جلساتي بين اين در.بودند انجمن اين عضو
كه ميشد تشكيل نمايشگاهها ترتيب و گروه فعاليتهاي خطمشي و آييننامه
بگويم ميتوانم يعني نميگرفتند ، تحويل عكاس بعنوان را من اينجا در
اين براي من.نداشتند قبول را عكاسي و نميفهميدند را عكاسي جايگاه
نمايشگاههاي در و ميكردم نقاشي كنم نزديكتر جمع آن به را خودم كه
تا چهل دهه از گفت بتوان شايد متاسفانه.ميكردم شركت گروهي مختلف
تزئيني و نداشت تفكر محتواي ما نقاشي مورد ، سه دو از غير انقلاب زمان
زيباي هنرهاي كل اداره زمان آن كه هنر و فرهنگ وزارت را اين و بود
كسي يك براي اين كه ميكردم فكر من ولي.ميكرد تشويق داشت نام كشور
حتي و باشد آن پشت تفكري يك بايد و نيست كافي ميسازد را تصويري كه
بايد و باشد توام بايد تفكر يك با كه ميكردم فكر ميكردم نقاشي وقتي
نه و نورسنج نه كه دوربين يك آقايي سال 37.بدهم نشان را تفكر آن
شروع من و داد من به داشت را امروزي دوربينهاي امكانات نه و تلهمتر
بعدها.ميكردم كادربندي را آنها عكسها ، ديدن از بعد.كردم عكاسي به
من و.تصوير ايجاد براي است مديومي يك هم اين كه افتادم فكر اين به
نگاه با اصل در عمقي و جدي خيلي.كردم شروع را كار اين جدي خيلي
عكاسي براي كاغذ روي اتود مقدار يك گرافيك و نقاشي تصاوير به كردن
.ميكردم جدا مربع كادر يك در نورها با را سايهها يعني ميزدم
دوربين ، همراه كه بروشورهايي فقط.نداشتم عكاسي معلم اصلا گفت ميشود
ميگرفتم ياد آنها از و ميخواندم را ميآمد غيره و ظهور داروي فيلم ،
چاپ را آن بعد و كرد ظهور را فيلم كرد ، عكاسي درست ميشود چطور كه
از تعدادي سال 42 در نمايشگاهم اولين برپايي براي كه است يادم.كرد
هنرهاي حمايتكننده كه كشور زيباي هنرهاي كل اداره به را عكسهايم
.بگذارم نمايشگاه ميخواهم عكسها اين از كه گفتم و بردم بود تجسمي
نقاشي اگرداد ترتيب نمايشگاه نميشود عكاسي از متاسفانه كه گفتند
من.نداشتند قبول هنر يك بعنوان را عكاسي زمان آن در.ميگذاشتيم بود
در را نمايشگاهم اولين تمام اصرار با ماه از 6 بعد و بودم مصر خيلي
بينالمللي روابط كل اداره اهتمام به عكس حدود 150 با فرهنگ تالار
من كه شد باعث نمايشگاه اين يافت ترتيب كشور زيباي هنرهاي كل اداره
دوستانم جوار در.كنم كار و كرده فكر عكاسي به راجع جديتر مقداري يك
هم عكاسي با كردم فكر بودند نقاشي براي جديدتري راه جستجوي در كه
هنري جنبه كه كرد عكاسي نوع يك و كاركرد ميتوان زد ، حرف ميتوان
.باشد داشته
حضور هميشه من ولي نميپذيرفتند عكاس بعنوان را من زمان ، آن در
دوربين با كه كردم فكر ميدانستم را تجسمي هنرهاي مباني چون.داشتم
خلق و انتخاب خودش آدم كه رسيد فرمهايي و تركيببنديها به ميشود هم
هنرهاي مخصوصا نيست ، محدوديت هنري هيچ در كه معتقدم من.ميكند
فرم و بندي تركيب كه كنيم نگاه وارونه ما را عكسي يك اگر.تصويري
اشكالي چه خوب باشد ، داشته خاصي ويژگي يك يا و باشد داشته بهتري
سري يك دنبال طبيعت در.دهيم ارائه شكل آن به را آن ما دارد
يك روي ناودان يك سايه مثل نداشتند شخصيتي هيچ كه رفتم موتيفهايي
دوربين با نقاشي بجاي ميتوانستم ميكردم فكر يعنيكاهگلي ديوار
آنچه و طبيعت از من.بود خواهد پايدار كه تصويري ;كنم خلق را تصويري
تقسيمبندي فقط.ميكردم استفاده تصوير يك ساختن براي بود برم و دور
تقسيمبندي اين سفيد و سياه عكاسي در يا و ميديدم را نورها و سايهها
از مهمتر خيلي من براي اول دفعه خاكستريها و سفيديها و سياهيها
موضوعي هر در تقسيمبنديها اين كه است اين بر عقيدهام بود ، كار موضوع
.بود خواهد قبولتر قابل و جذابتر جابيفتد درست
يك اين كردم فكر شناختم را وسيله اين و شدم آشنا عكاسي فن با وقتي
در كه كردن ، بازي نوع يك يا ذهنيات ، و كردن بازگو براي است مديوم
گرفتار كه شدم متوجه وقتي يك.هست جديد مسائل سري يك كردن بازي اين
من و ميساخت را من زندگي كه بود كاري نوع يك اين و شدم كار اين
و نبود كردن كار امكان كه هم وقتي و نكنم فكر عكاسي براي نميتوانستم
كار دادن انجام موقع خاطر رضايت نوع يك ميساختم ، تصوير ذهنم در دائم
به را آن نبود مهم خيلي ميشد تمام كار اين وقتي حالا.ميآوردم بدست
انجام موقع كه ميكردم فكر خود با خلوت در و.ندهم يا بدهم نشان كسي
كه ميبينيد شود دقت اگر.گرفتهام را است لازم كه آنلذتي كار اين
سفيديها و سياهيها تقسيمبندي همان هميشه.نبودم مستند عكاسي دنبال
.نه يا بوده درست كه نميدانم و است غالب من عكسهاي در
فكر ميكردم نگاه را كنتاكتهايم و ميگرفتم عكس وقتي ديگري موارد در
هيچ و گذاشت هم كنار در راست و چپ را عكسها اين كهميشود ميكردم
موضوع يك هم كنار در دوعكس اين گذاشتن با.نميآيد بوجود هم اشكالي
من كه عكسهايي در بيشتر اين و.ميآيد بوجود جديد ذهنيت يك و جديد
.است مشهود گذاشتم موزاييك را اسمش
و نازك خيلي پرده يك شايد بوده ، پوششي يك هميشه ماندگار هنر روي
يا ادبيات در نميزده ، جيغ بينندهاش به خيلي كهموضوع مانند توري
كه اين براي ميكنم فكر هم تصويري هنرهاي در بوده همينطور هم شعر
مستند و واضح خيلي كه آنها البته.باشد اينطور است لازم باشد ماندگار
.دارد را خودش ارزش و است محفوظ خودش جاي و دارد روزمره مصرف است