پنجم ، شماره 1281 ژوئن 1997 ، سال خرداد 1376 ، 17 سهشنبه 27
|
|
سنت و قرآن در آزادي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
در ستم بزرگترين من باور به:خاتمي سيدمحمد والمسلمين حجتالاسلام
است ، جامعه آن خود افكار و آراء از جامعه آن محرومكردن جامعه ، يك حق
و بشنود را خود در موجود مختلف افكار نخواهد يا نتواند كه جامعهاي
درخواهد استبداد ورطه به كند انتخاب را بهترين تحليل و تجزيه با
.غلطيد
آيه:ميفرمايند فيالدين آيهلااكراه تفسير در طباطبايي علامه مرحوم
.نمايد نفي را اجباري هرنوععقيده و دين ميخواهد فيالدين لااكراه
را علمي جهل با نميتوان و باشد ادراك صنف از بايد اعتقاد اسباب
كسي بر را عقيدهاي كه ميكند نهي را آدميان آيه اين...آورد بهدست
.ميكند دلالت تكويني حقيقتي بر انشايي نهي اين و نسازيم تحميل
اشاره
اجتماعي و فردي حقوق درصدداحياي همواره بشريت تاريخ ، طول در
مختلف اقوام ميان از افراديكه عنوان به پيامبران است ، خويشبوده
مبناي بر بشريت الهيبه پيام ابلاغ و تذكر درصدد برخاستهاند ، همواره
چنين وجود انسانبرآمدهاند ، فطري درونمايه عنوان آزاديتحت و آگاهي
زده رقم را حقوقطبيعي انساني ، جوامع تاريخ تكامل شخصيتيدر ساختار
را خود با اجتماعيمتناسب نهادهاي ايجاد ساختارشخصيتي ، اين.است
را علمي وبررسي تحقيق ضرورت خود همراه به واغلب ميكرد ، ضروري
-ديني 2 درفرهنگ آزادي -چون 1 موضوعاتي پرتو انساندر آزادي پيرامون
شدن نهادينه جهت شرايطلازم -آزادي 4 محدوديت و موانع-آزادي 3 انواع
بحث خلاصه بطور فوق پيرامونمحورهاي زير مقاله در.گوشزدمينمود آزادي
.شدهاست
مقالات سرويس
:است طرح قابل عمده محور در 4 آزادي
;بشر حقوق و اساسي قانون در آزادي ضميمه به سنت و قرآن در آزادي -1
;آزادي انواع -2
;آزادي محدوديتهاي و موانع -3
.آزادي كردن نهادينه براي لازم شرايط و عوامل -4
بشر حقوق و اساسي قانون سنت ، و قرآن در آزادي -الف
قدتبين اكراهفيالدين لا:بقرهميفرمايد سوره آيه 256 در خداوند
و راهرشد زيرا ندارد وجود دينخدا در اجباري هيچ:منالغي الرشد
آيه نزول شان دراست تبيينشده خوبي به ازيكديگر گمراهي راه
شده مسلمان مسيحيان از يكي فرزندان از تن دو:است آمده فوق شريفه
مدينه از بودند مجبور و كرده پيمانشكني كه نضير ، بني يهود همراه به
آنها شده ، مسلمان پدر اما كردند ، كاشانه و خانه ترك قصد شوند ، خارج
:بردارند انديشهشان از دست و كنند انتخاب را اسلام تا ميكرد مجبور را
.بينديشند ميخواهند هرگونه بگذار آزاد را آنها:فرمود (ص)پيامبر
آيه:ميفرمايند فيالدين لااكراه آيه تفسير در طباطبايي علامه مرحوم
نمايد ، نفي را اجباري عقيده نوع هر و دين ميخواهد فيالدين لااكراه
و ايمان و بردارد در را علمي معارف كه است علمي معارف سلسله يك دين
اگر و ندارد راه آن در اجبار و اكراه كه است قلبي امور از اعتقاد
اكراهي عمل و ميگذارد ، اثر نيز اعمال در شود ، توام اجبار با ايمان
جهل با نميتوان و باشد ادراك صنف از بايد اعتقاد اسباب ندارد ، ارزش
يعني -باشد اخباري قضيه اگر فيالدين لااكراه آورد ، دست به را علمي
ميكند ، طبيعت و تكوين از گزارش -بدهد واقعيت يك از خبر بخواهد فقط
انشايي گزاره اگر و نيست ، اكراهي عقيدهاي آفرينش قاموس در يعني
نهي را آدميان -است نهي اينجا در كه باشد نهي و امر يعني -باشد
حقيقتي بر انشايي نهي اين و نسازيم تحميل بركسي را عقيدهاي كه ميكند
بر خلقتمبتني قاعدهء كه آنجا از ديگر بهعبارت (1)ميكند دلالت تكويني
قانونمنديخلقت اين بر مبتني نيز نهيخداوند است ، اكراه و تحميل عدم
انساناست يك مسئله اوليترين كه را تحميلعقيده هرگونه كريم قرآن.است
كلهم منفيالارض لامن ربك شاء ولو:ميدهد تاكيدقرار مورد ديگري آيات در
بخواهد ، تو پروردگار اگر.يكونوامومنين حتي تكرهالناس افانت جميعا
اجبار به را مردم تو آيا.ميآورند ايمان زمينند روي در كسانيكه همه
هم سر پشت تاكيد دو با موضوع اين (2)بياورند؟ ايمان كه واميداري
برخوردار دوچندان اهميت از (تمامشان) جميعا و (آنها همه) كلهم
مطلقا دين در اجبار حق دارد تاكيد صراحتا فوق آيه.ميشود
و 2 9 كهف 28 دهر3 ، شعرا ، بلد 10 ، و 4 آيات 3 در امر اينممنوعاست
:ميگويد (ص)اكرم پيامبر خداوندبه همچنين.است گرفته قرار موردتاكيد
بكنند ، تو كردند ، خدا دين به مردمپشت اگر:البلاغ عليك فانما وانتولوا
عليهم انت ما (عمران آل 20)است خداوند پيام ابلاغ تنها رسالتت
ما ولوشاءالله (ق/45)نيستي زورگو مردم اين به تو پيامبر:بجبار
خدا اگر:بوكيل عليهم انت ما و حفيظا عليهم جعلناك وما اشركوا
تو و نساختهايم نگهبانشان را تو ما و نميآوردند ، شرك آنان ميخواست ،
توسلطه پيامبر اي بمصيطر عليهم لست (انعام/107) نيستي آنان وكيل
عليهم ارسلناك اعرضوافما فان (غاشيه/22)نداري مردم براين
منظر از (شوري/48)نيستي مردم قيم و تونگهبان پيامبر اي:حفيظا
ترسيم را آن افقهايمتعالي و عقيده سيمايآزادي ميتوان قرآن آيات
آيات كنار در حاكميتايشان زمان در (ع)اميرالمومنينعلي سنت.كرد
بهخوبي را اسلامي وحاكميت اسلام سياسي مبانيفلسفه ميتواند قرآن
اسئلوني:ميفرمايند مردم خطاببه منبر بالاي (ع)سازد ، امام نمايان
شما ميان از آنكه از قبل ايمردم (فراز1 -خطبه 92)تفقدوني ان قبل
زمين راههاي از آگاهتر آسمان راههاي به من زيرا بپرسيد من از بروم
و ميشود بلند جمعيت ميان از فردي (الله قربالي و روحاني عروج) هستم
والمقلد!نادان كننده ادعا اي:مالايعلم المدعي:ميگويد ايشان به
سوالكننده من:فاجب اناسائل!!نفهم كننده ايتقليد:مالايفهم
ميشوندتا بلند خشم روي اصحاباز از عدهاي (3)رابده جوابم هستم ،
حججالله به لايقوموا انتيش:ميفرمايد (ع)شوندعلي متعرض وي به
را اين شدهايد ، وعصباني خشمگين شما (4)براهينالله به ولاتظهروا
خشونت و غضب و خشم ميانجامعهبا در حجتهايخداوند كه بدانيد
آشكار ، جامعه درميان خشونت براساس براهينالهي.نميگردد پابرجا
كل به:ميفرمايد كننده توهين فرد به سپس.نمييابد توسعه و گسترده
بيانش داري دل در آنچه و بگو ميخواهي چه هر:جوانمك مافي و لسانك
فرد همين (ع)توضيحاتاميرالمومنين وسط در كه است طبيعي (5).كن
.الله رسول انمحمد اشهد و الله الا لاالله اشهدان:ميگويد
ميدهند قرار تاكيد مورد موضوعرا همين ديگر زباني به مطهري شهيد
در آزادي مدافعانبيبديل از يكي عنوان طالقانيبه آيتالله مرحوم
كه اسلامي كهميشناسيم ، اسلامي:ايرانمينويسد اخير سال تاريخ50
محدود را آزادي هيچگونه گرفته ، پيغمبرسرچشمه سنت و قرآن ازمتن
محدود بحث و انتقاد در را مردم آزادي بخواهد كه جمعيتي هر نميكند ،
(6).است نشناخته را اسلام كند ،
به:ميگويد اينباره در خاتمي والمسلمين حجتالاسلام فرزانه انديشمند
و آراء از جامعه آن محرومكردن جامعه ، يك حق در ستم بزرگترين من باور
به ظلم آنكه از بيش درحقيقت امر اين است ، جامعه آن خود افكارافراد
افكار نخواهد يا كهنتواند جامعهاي است ، جامعه به ظلم خودباشد ،
انتخاب را بهترين وتحليل ، تجزيه با و بشنود را خود در مختلفموجود
جامعه كه است وبديهي غلطيد درخواهد استبداد ورطه كند ، به
قانون (7)بود نخواهد متعالي ، و پويا ثبات ، با جامعهاي استبدادزده ،
راجع واضح ، طور به را اصل سوم ، 5 فصل در ايران اسلامي جمهوري اساسي
عقايد تفتيش:ميگويد اصل 23.است داده اختصاصي آزاديهاي بحث به
و تعرض مورد عقيدهاي داشتن صرف به نميتوان را كس هيچ و است ممنوع
شرط به مطالب بيان در را مطبوعات و نشريات اصل 24 ، .داد قرار مواخذه
اصل 26 ، .ميداند آزاد نباشند ، عمومي حقوق يا اسلام مباني به مخل آنكه
اقليتهاي و اسلامي انجمنهاي و صنفي و سياسي انجمنهاي جمعيتها ، احزاب ،
تشكيل آزادي براساس اصل 27.ميداند آزاد را شده شناخته ديني
اسلام مباني مخل آنكه شرط به و سلاح حمل بدون راهپيماييها و اجتماعات
.است شده تدوين نباشند
ماده است ، ضروري بشرنيز حقوق جهاني مواداعلاميه به توجه اينجا در
شامل مزبور حق داردو بيان و عقيده حقآزادي كس هر:19ميگويد
در و نداشتهباشد اضطرابي و خود ، بيم عقايد داشتن از استكه آن
و ممكن وسايل تمام به آن انتشار و اخذ در و افكار و اطلاعات كسب
.باشد آزاد مرزي ، بدونملاحظات
قانون و سنت درقرآن ، آنچه با بشر اعلاميهحقوق متن ميان مقايسه
از گستردهتر كه آناست نمايانگر خوبي آمدهبه اسلامي جمهوري اساسي
سنت و قرآن در شده ، تنظيم بيستم قرن در بشر حقوق اعلاميه در آنچه
اسلامي جمهوري اساسي قانون در آن مباني و داشته وجود جامعتر و واضحتر
.است شده وارد نيز ايران
و عقيده آزادي مختلفيهمچون جلوههاي آزاديآزادي انواع -ب
دارد ، اتحاديهها و سنديكاها احزاب ، آزادي اجتماعات ، آزادي انديشه ،
شده تصريح نيز اساسي قانون در آزاديها اين به شد ، ذكر كه همانگونه
ميروند شمار به مدني جامعه تحقق شرايط كه آزاديها اين اما است ،
مييابند؟ تحقق چگونه
چگونه ما امروز كه است ضروري سوال اين به آزاديپاسخ موانع -ج
انديشهاش كسي اينكه سازيم؟ نهادينه خود جامعه در را آزادي ميتوانيم
حق بلكه نشود ، واقع تعرض مورد اساسي قانون تعبير به و كند بيان را
قانوني امري همه ، براي انساني طبيعيو حق يك عنوان به آزادي ،
است؟ امكانپذير چگونه تلقيگردد
موانع و آزادي از اجتماعي شناختي آسيب تحليل فوق ، سوالهاي به پاسخ
.ميسازد ضروري را آن تحقق راه برسر
يتولد الراي علي راي اضربوابعض:ميفرمايد نهجالبلاغه حكمت در (ع)علي
در شما مصلحت دهيد ، يكديگربرخورد با را انديشههايتان:منهالصلاح
.است انديشه فكرو تبادل
در رسالهاي كتاب ديگريدر گونه به را همينموضوع ميل استوارت جان
به عقيدهاي به گوشندادن:است معتقد وي.ميكند مطرح آزادي باب
جز معنايي دارند ، اطمينان و اعتقاد بطلانش به آن مخالفان كه دليل اين
اگر ميپندارد ، مطلق را خود اطمينان مخالف ، گروه كه ندارد اين
اصطكاك اگر چون بردهاند ، زيان آن ، كنندگان خفه باشد اشتباه عقيدهاي
سيماي يكديگر ، با باطل و حق برخورد از ميگذاشتند ، آزاد را عقايد
عقيده فلان صاحبان ميگوييم وقتي.ميشد ديده روشنتر و زندهتر حقيقت
صحت درباره آنها اطمينان منظور ، ميشمارند ، ناپذير اشتباه را خود
حق خود به چگونه كه است اين منظور بلكه نيست ، پذيرفتهاند كه عقيدهاي
آنان به اينكه بدون.كنند تحميل ديگران به را خود عقيده ميدهند
نشان تاريخ تجربه كنند ، استماع را عقيده آن مخالف دلايل دهند اجازه
ميشوند مرتكب نسل يك مقتدر مردان كه اشتباهاتي آن تمام كه است داده
اتفاق لحظات اينگونه در درست برميانگيزند ، را آيندگان وحشت و حيرت و
(8).ميافتد
منع درباره جمهورياسلامي پيرامون كتاب مطهريدر مرتضي شهيد استاد
:دينميفرمايند درباره انديشه از نكردنمردم
اينكه ترس از كنند ، فكر آنها در بايد كه مسايلي در مردم به اگر
را روحشان يا و ندهيم فكري آزادي طريقي هر به بكنند اشتباه مبادا
مردم اين بكنيد ، فكر مبادا مذهبي و ديني موضوع فلان در كه بترسانيم
(9)نميروند پيش ديني مسايل در بهخصوص نميكند ، رشد فكرشان هرگز
اجازه مردم به مسيحي علماء و يهود علماء كه است مضبوط تاريخ در
مردم همواره دليل همين به بروند انجيل و تورات طرفمتن به نميدادند
به (ع)عيسي حضرت كه است حالي در اين نگاهداشتند ، ماندگي عقب در را
:كونوانقادالكلام:كه ميكرد توصيه بودند خاصاش اصحاب از كه حواريون
:ميفرمايد نهجالبلاغه درخطبه 207 (ع)علي امامباشيد سخنان نقاد شما
تلقي فرد كوچكترين مردم نگاه و نزد در اگر حتي فرد يك ديني جامعه در
(10).نيستند بينياز او نظر از جامعه رهبران بشود ،
سوره -آيه 99 كريم قرآن -2-ص 324 -جلد 2 -الميزان -پانوشتها1
شهيد نوشته اسلامي جمهوري پيرامون دركتاب احاديث اين -3-يونس
-منبع 6 همان -منبعص 50128 همان -است40 شده ذكر ص 128 مطهري
فروردين -سلام ويژهنامه -ص 70245 شهادت تا ازآزادي -طالقاني آيتالله
پيرامون كتاب -و 9076 ص 75 آزادي باب در رساله كتاب -ص 8020 -76
ص فراز 10 ، خطبه 207 ، فيضالاسلام ، نهجالبلاغه -ص 100123 اسلامي جمهوري
.684