پنجم ، شماره 1283 ژوئن 1997 ، سال خرداد 1376 ، 19 پنجشنبه 29
|
|
صدا و نور رنگ ، هارموني
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
نمايشمفر بر كوتاه يادداشتي
عاطفه نيست ، اين هم غريزه نيست ، داشتننياز دوست دلبستگي ، عشق ،
مفر ، پايان.سرگردانميماند واقعيت و ميانخواستن گاهي كه است
.است دفتر انتهاي نيست ، قصه پايان
بروشور نمايشمفردر كارگردان كهسياوشمريخي است جملاتي اين
.نوشتهاست خود نمايش
زندگي آستارا اطراف روستاهاي از يكي در يكديگر كنار در دختري و پدر
شوهر ديگر سوي از.دارند يكديگر به زيادي بسيار دلبستگي كه.ميكنند
اين و كند زندگي ازآنها دور است مجبور بودن ، علتنظامي به دختر
.درونيميكند كشمكشي دچار را موضوعسارا
عين در استكه قصه دختر لطيف و عشقعظيم كننده بيان نمايش ، مضمون
.است مشكل انتخابيبسيار به مجبور حال
متاسفانهگفتوشنود كه ميدهد رخ شمالكشور در واقع دهي در داستان
داستان حالوهواي ايجاد در -بودن كشدار درعين -آن ي(ديالگوها)
.است ناموفق
كه است كسالتبار آنچنان قصه ابتداي تحركدر عدم و سكون ديگر سوي از
!ميدارد خوابوا به را انسان
در كه موفقهستند شخصيتها ارائه در -وبيش كم -نمايش اين بازيگران
فرد رمضاني وعزتالله فرد صميمي بازيصميميجهانگير ميان اين
ولي قوامنيست داراي داستان آنكهشخصيتپردازي با.است قابلتقدير
به همذاتپنداري آنهانوعي در و داده قرار تحتتاثير را مخاطب اثر ،
.است ولباس صحنه طراحي نمايش اين بارزدر خصوصيات از يكي.وجودميآورد
در سفيد و آبي ازرنگهاي استفاده و است روستايي يكخانه كه نمايش صحنه
هماهنگيلباسسارا.است داستان لطافتشخصيتهاي و سادگي از آن ، نمادي
هارموني نوعي نيز افكتهايمناسب پخش و (PROPS ) اشيانمايشي و صحنه با
سبك) ژانر از آنكه با تئاترمفر.ميآورد بهوجود را صميمي و دلچسب
را آن شرقي ، نمادهاي به اثر پايبندي ولي ميبرد بهره غربي (نمايشي
.است ساخته قبول قابل
ميانجامد فرود به مناسب ، ميانهاي به دستيابي بدون اوج ، در نمايشنامه
داستان آيا كه نميداند تماشاگر كه است ناگهاني آنقدر فرود اين و
نه؟ يا است شده تمام نمايش
فر شيباني مازيار