پنجم ، شماره 1283 ژوئن 1997 ، سال خرداد 1376 ، 19 پنجشنبه 29
|
|
صاحبخانه نميدهم جوان اين به را دخترم
!تحصيلات نه ميخواهد كرايه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
خانواده دادگاه راهروهاي در
عشق.دهد تشخيص را بد و خوب خودنميتوانداست جوان من دختر
به اخلاق و زمانهتحصيلات اين در كه نميداند.كردهاست كور را چشمهايش
خانهبه كرايه مثلا جاي به درزندگي پسفردا ببينم !دردنميخورد
!بدهند؟ داشتن ودوست عشق ميخواهند صاحبخانه
رسيدهباشد بلوغ سن به اگرچه باكره دختر نكاح مدني قانون مطابق
جد يا پدر يعني -قهري ولي اگر ولي است جدپدري يا پدر اجازه به مشروط
ساقط آنها اجازه خوددارينماينده اجازه دادن از علتموجه بدون -پدري
ميشود
و كند ازدواج او با ميخواهد كه كاملمردي معرفي با ميتواند دختر
به نسبت دادگاه از اجازه اخذ از پس معين مهريه و ازدواج شرايط تعيين
نمايد ازدواجاقدام ثبت
به آهنين نيمكتي روي بر ملتهب وچشماني برافروخته چهرهاي با مرد
است ، وژوليده بدلباس اينكه با.است دادرسي جلسه رسيدن فرا انتظار
قرار خوبي موقعيت ماديدر نظر از كه دريافت ميتوان دقت كمي با اما
.است هويدا دروني خشمنهفته اعضاءصورتش ، محسوس ازحركتدارد
و جوان زني.ميآورد خود رابه او زن دو همراه و منظم صدايقدمهاي
با زنميشوند نزديك مرد به آراسته و آرام ساله بيست دخترينوزده ،
خشم با را سر مرد.ميجنباند لب بيصدا دخترك و ميدهد سلام آهسته صدايي
هميشگي حس همان با زن.ميگويد ناسزا و برميگرداند ديگر طرف به
روي بر مرد از دورتر قدم چند.بگويد چيزي نبايد ديگر كه ميداند
كز كه دختر به زن.ميكند نشستن به دعوت نيز را دختر و مينشيند نيمكت
جواني ياد به مادر زيباست دخترم چقدر.مينگرد اندوه با است كرده
....ميكشد آهي و ميافتد خود
بهجلسه ورود براي را خود كه آنانميخواهد از دادگاه دفتر مدير -
.كنند آماده دادگاه
و ديگردادخواست بار دارد ، اعتمادي قابل چهره كه قاضي حضور ، از بعد
نگاهي نيم نيز پرونده خواندن هنگام به و مينمايد بررسي را آن ضمائم
.معصوميتشمياندازد و دختر آشكارش ، ترس و زن برافروختگياش ، و مرد به
جلسه صورت آمادهنگاشتن هميشه مثل دادگاه ومنشي ميگشايد لب قاضي
.است
در همسرتان كفايت عدم را خود طلاق درخواست علت محترم آقاي:قاضي
و اثبات غيرقابل و محدود موارد جز.كردهايد ذكر فرزندانتان نگهداري
براي نيز دلايلديگري آيا آوردهايد ، دردادخواست كه استنادي
داريد؟ اثباتخواستهاتان
زن ، چوناين.ميخواهم طلاق من كهنوشتهام طور همين قاضي آقاي:مرد
قاضي)...و وبيحيا پررو دختر از نتواند زنيكه.نيست زندگي زن
كه كشيدهام دختر مادرو اين دست از آنقدر ببخشيد(.اخطارميدهد
زنخوب يك.ميگفتم داشتم بله ، كنم كنترل را خودم اصلانميتوانم
زن اين مثل نه !مخصوصادخترش !باشد آدم مواظبآبروي بايد نجيب و
آقاي خلاصه...و كند تنظيم را دخترش قرارهاي غريبه يك با كهخودش
خودشتربيت مثل بچههايي كه اونميخواهم چون بيكفايتي زن من قاضي
.كند
همراهي ريختن اشك در را مادر بيصدا نيز دختر و ميافتد گريه به زن -
.ميكند
صدايي با زن.نمايد ارائه دارد اگرتوضيحي كه ميخواهد زن از قاضي
:ميگويد گرفته
تربيتفرزندانمان لايق مرا.نجيبنميداند مرا شوهرم قاضي ، آقاي
منزلمان به كهبارها دخترم رسمي خواستگار به چونمن چرا؟.نميداند
اشاره شوهرش به) آقا اين آبروريزي و اهانت با نيز بار هر و آمده
بادخترم من خود نظارت با كه اجازهدادم است ، خورده هم به مراسم(ميكند
اماكن در قرارملاقات بار دو يكي و تلفني همتماس آن.باشد داشته تماس
فردا امروز ، من دختر.است شوهر به خيانت امر كجاياين آخر عمومي ،
جوان يك است كرده ازدواجانتخاب براي كه هم پسريليسانسميگيرد
با.مومناست و غيرت با هم بسيار تصورهمسرم خلاف بر و معصوم شهرستاني ،
همسرش خود ميخواهمدخترم من قاضي آقاي.درسميخواند و ميكند كار زحمت
.دارد را حق اين او.انتخابكند را
.هستي مثلدخترت هم خودت:ميگذارد نيمهتمام را زن كلام پرخاشي با مرد
....ميخواستي را شخصديگري هم خودت
ادامه تا ميخواهد زن از و ميكند دعوت سكوت و آرامش به را مرد قاضي
.دهد
.راستميگويد همسرم قاضي ، آقاي:وميگويد برميگيرد مرد از نگاه زن
دوست را وزندگيم شوهرم من كه قسم ميگذارم برايشنماز كه خدايي به اما
را ديگري مرد همسرم ، ازدواجبا از قبل من كه است درست.دارم و داشته
تن اجبارپدر و اصرار با و كنم اوازدواج با كه بود قرار و دوستداشتم
با چنين ازازدواج پس من كه خدا به اما فرزندانمدادم ، پدر با وصلت به
عقد به كه حالا و بودهاست خداوند تقدير اين شايد آمدمكه كنار خودم
دلنشين و زيبا همسرم خودو براي را زندگي بايد ديگريدرآمدهام مرد
زندگيمان ، به من عشق اثبات و سالها گذشت از پس هنوز امااوكنم
ميداندآن هم خودش اينكه با.ازدواجدارد از قبل مرا عشق و كينهافكار
چنداگر هركرد فوت سانحهاي اثر ازدواجماندر اوليه درسالهاي مرد
فقط.هستم زندگيم و همسر عاشق چونمن نميكرد تفاوتي هم ميماند
شرع محدوده در هم آن.كند انتخاب را ايدهآلش مرد خود ، دخترم ميخواهم
!اخلاق و
بيان دخترش ازدواج با را خود مخالفت دلايل كه ميخواهد مرد از قاضي
.كند
رامنطقي خويش عقايد ميكند سعي هم در جملات با و ميافتد لكنت به مرد
.است بياصلونسب دهاتي بچه يك چون:مردميگويد.دهد جلوه ودرست
تفاخرش مايه كهتنها است بيمايه و بيپول كه چون(فرزندش خواستگار)
.است سواددانشگاهياش
عشق.تشخيصدهد را بد و خوب خودنميتواند.است جوان من دختر اما
به اخلاق و تحصيلات زمانه اين در كه نميداند.است كرده كور را چشمهايش
به خانه كرايه جايمثلا به زندگي در پسفردا ببينم!نميخورد درد
شام معطل اگر آيا !داشتنبدهند؟ دوست و عشق صاحبخانهميخواهند
...!سيرميشود؟ دخترم و دارم دوستت:ميگويد دخترم به پسره شبماندند ،
...داشتهباشد منطق بايد آدم !همهحرفه اينها قاضي آقاي
و نيست كافي طلاق براي شده ابراز دلايل كه:ميگويد مرد به خطاب قاضي
شوهر و زن اما است ، شوهر خصائص از خانواده رياست قانون طبق اينكه با
به را فرزندان خطيرتربيت امر يكديگر همياري و باهمكاري بايد
رادر خود همسر كه ودارد داشته دخترتحق:ميدهد ادامه و.عهدهبگيرند
با كاملا زن همسرتان همچنين و كند اسلاميانتخاب و اخلاقي اصول چارچوب
و است نگشته قانوني و شرعي و غيراخلاقي فعل هيچ مرتكب و است كفايتي
ناكرده خداي و خانواده آرامش زدن هم بر موجب فقط شما غيرمنطقي دلايل
ميدهد اخطار (مرد به همينطور و).ميگردد مشترك زندگي پاشيدگي هم از
دادگاه نمايد ، مخالفت دخترش ازدواج با دليلي بيهيچ بخواهد اگر ;كه
را انتخابيدختر مرد شرايط كه صورتي در كردهو رسيدگي مورد اين به
دختر كه ميدهد نادرست ، حكم را پدر مخالفت ودلايل دهد تشخيص مناسب
تامل كمي مرد است اينبهتر بنابر.درآيد دلخواهش عقدمرد به بتواند
آبروريزيرا و رسوايي موجبات اينچنين مخالفتهايي با و كرده وتفكر
نمايد جلب را پدر رضايت كه ميخواهد ازدختر همچنين قاضي.نكند فراهم
.بردارد ميان از را او ناراحتي موجبات و
نداشتهو قصدي چنين هرگز كه ميگويد قاضي به و ميافتد گريه به دختر
گفتنبابانميخواستم با و ميرود مرد بهطرف.دارد دوست بسيار را پدرش
و زن به دخترش ، ازمحبت متاثر مرد.ميگيرد آغوش رادر وي كنم ، ناراحتت
...و قاضيمينگرد
رسيدهباشد بلوغ سن به اگرچه دخترباكره نكاح مدني قانون مطابق
يا پدر يعني-قهري ولي اگر ولي است جدپدري يا پدر اجازه به مشروط
آنها اجازه نماينده خودداري اجازه دادن از موجه علت بدون -پدري جد
او با ميخواهد كه مردي كامل معرفي با ميتواند دختر و ميشود ساقط
از اجازه اخذ از معينپس مهريه و ازدواج شرايط تعيين و كند ازدواج
.اقدامنمايد ازدواج ثبت به دادگاهنسبت