پنجم ، شماره 1285 ژوئن 1997 ، سال تير 1376 ، 22 يكشنبه 1
|
|
مرگ و زندگي ستايش
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
جهان مطبوعات در ايران سينمايي موفقيت بازتاب
كن جشنواره شكسته انگشتان
ناراحتي احساس بدنم تمام در:اوميگويد به و ميرود دكتر پيش مردي
سينهام به ميگيرد ، درد ميزنم دست سرم به وقتي.چرا نميدانم و ميكنم
.ميگيرد درد ميزنم دست پايم به ميگيرد ، درد ميزنم دست
!شكستهاست شما انگشت:وميگويد ميكند معاينه را او دكتر
در كه هنگامي اما گفتهاند مختلف زبانهاي به بارها را لطيفه اين
;شد بيان فارسي زبان به كيارستمي عباس ساخته گيلاس فيلمطعم اواخر
.ديگرداشت جلوهاي
مشتركبا طور به را طلا نخل فيلمجايزه اين ساخت براي كيارستمي
.كرد دريافت شوهيايمامورا
چترهاي شماليكه باد باراني ، هواي:زياديداشت مشكلات امسال كن جشنواره
كه هاليوود سياره تازهتاسيس رستوران گوشخراش شكست ، موسيقي را بسياري
اندكفيلمهاي تعداد همه از مهمتر ميآزردو را شنوندگان گوش تامدتها
واقعي بينندگان كهتمامي ميشد باعث مسائل اين.رقابتاصلي بخش در قوي
دليلعدم به احساس اين آيا !شكستهاست انگشتانشان كنند جشنوارهاحساس
جشنواره اينكهمدير يا آمريكاست؟ محصولاستوديوهاي عظيم فيلمهاي حضور
حضور دليل به بيشتر كيفيتو دليل به كمتر را ژاكوبفيلمها كنژيل
جديد فيلم نمايش از چينكه دولت اينكه يا ستارگانشبرميگزيند؟
احساسي ايجادچنين باعث كرد جلوگيري اينكشور مولف كارگردان ژانگئيمو
بسازند؟ خوب فيلم كردهاندچگونه فراموش همكارگردانان شايد است؟ بوده
داريد؟ انتظاري چه:سينماميگويد مشهور منتقدان از يكي هرحال به
بدترينهابوده از يكي گذشته قرن سينماينيم تاريخ طول در اينجشنواره
.است
خونسردي است بهتر:نوشت باره اين در تايم مجله منتقد كورليس ريچارد
كه است جهان سينمايي گردهمايي بزرگترين اينجشنواره.كنيم حفظ را خود
آفتابي كاملا جشنواره روز ضمن 4 در.ميشود برگزار ريويرا كنار در
فيلمهاي بلكه ندارد نيازي دايناسوري فيلم به ديگر كن و بود
مورد كارگردان هر مانند نيز ژانگئيمو.دارند نياز كن به دايناسوري
هم بد فيلمهاي.گشت خواهد باز اولش حالت به مدتي از پس ديگري توجه
هاليوودنيز سياره رستوران.بودهاند بيشتر خوب فيلمهاي از همواره
را نكته يك همهاينها مجموع اما.ميكرد خوبيعرضه برگرهاي چيز حداقل
عرضه محل هميشه كمتراز امسال كن جشنواره.نشانميدهد وضوح به
جهانوجود سينماي گرانقيمت برايستارههاي جايي و بود هنرنماييهاليوود
حضورشان و حضورداشتند گردهمايي اين در بازيگرانمشهور اگرچه نداشت
آشنا كشورشان از كارگردانانخارج با بتوانند تا مناسبيبود فرصت
دوست:اوبگويد به و كند ملاقات باجينكمپيون توانست جانيدپ.شوند
چيز هر يا تكنسين دستيار عنوان به كنم كار شما با زمانيبتوانم دارم
.داشتيد نياز كه ديگري
را جشنوارهكن طلاي نخل جايزه سالهايگذشته طي كه كارگرداناني
كه تمامي 43كارگرداني.داشتند مهمتري كار امسال بودند كرده دريافت
افتخاري جايزه بودند ، دريافتكرده طلا نخل برايفيلمهايشان تاكنون
برگماناهدا اينگمار به را نخلطلاها طلاي نخل بهنام خود ويژه
كه اهداشود كارگرداني بهترين به قراربود جايزه اين.كردند
تن جوايز 28 شباهداي در.است نكرده رادريافت كن طلاي نخل تاكنون
شركت جشنواره در برگمان يافتنداما حضور شخصا اينكارگردانان از
و حضوريافت جايزه دريافت براي اولمان دخترشلين او جاي به.نكرد
و سالها از پس:خواند حضار براي پدرش ازسوي مضمون بدين يادداشتي
كرده تبديل ساكت و رو كم آدمي به ومرا رفته پيش من با زندگي سالها ،
.متشكرم بسيار شما از ميگويم فروتني و افتخار با.است
ازعكسهاي پر سالنها.بود گذشتهسينما جشن امسال كن جشنواره
به كتابهايمربوط از مملو گذشتهوكتابفروشيها سالهاي برگزيدگان
و كشورها بسيارياز.بود شده گذشته درسالهاي جشنواره تاريخ
و جنوبي آمريكاي.نداشتند امسال كن جشنواره نمايندهايدر قارهها
شدن بازنشسته اززمان كه سوئد.بودند غايب شرقي اروپاي كشورهاي
و نروژ.است نداده نشان خود از چيزي ديگر سال 1983 در برگمان
فيلمسازان.بودند نكرده عرضه توجهي قابل آثار امسال نيز ايتاليا
دريافتكردهاند ، را طلا سالگذشته 4نخل هشت در كه آمريكا مستقل
فيلمهاي از پر جشنوارهامسال.هستند بهتر جستجويروزهاي در هنوز
ساختهآتوم شيرين فيلمآخرت مثل بود خوب ازكارگردانان متوسط
فيلم يا نداشت را قبلياو فيلمهاي تواناييهاي كه كانادا از اگويان
اواخر نوشتههاي از كه كاساويتس اثرنيك است داشتني خيليدوست او
.ميخورد چشم به آن در كهنسالي نشانههاي و بود كاساويتس دهه 70جان
بودند ، نكرده عرضه مطرحي فيلمهاي كشورها از بسياري اينكه رغم به
هيات.كردند قبضه بيسابقه شكلي رابه كن آسيا غرب و شرق فيلمسازان
راميان طلا نخل جايزه آجاني ايزابل بهرياست امسال كن جشنواره داوران
مار فيلم.كرد تقسيم ژاپن از وشوهيايمامورا ايران از كيارستمي عباس
در اما.ميكند بازگو را يكقاتل تهذيب داستان اثرايمامورا ماهي
.ميماند باقي سرگردان طنز يكفيلم و جدي فيلم يك ميان مجموع
هنگكنگبراي از كاراواي بهونگ نيز كارگرداني بهترين جايزه
دوربين جايزه همچنينشد اهدا يكديگر فيلمخوشحالبا كارگرداني
.شد اهدا فيلمسوزاكو ژاپني كارگردان بهنائوميكاواسه امسال طلايي
كشور ، اين سينماي و هنر بر حاكم كنترل يمن به هنوز نيز چين كشور
كشورژانگ اين كارگردان.ميدهد اختصاص خود به را نشريات اصلي صفحات
به سفر اجازه نتوانست نهايتا غرب كاخ شرق ، فيلمكاخ كارگردان يوان
او وجودفيلم اين با نمايد دريافت چين كشور مقامات ازسوي را فرانسه
در.كرد دريافت را يونسكو ويژه جايزه و درآمد نمايش به جشنواره در
اميد ، كن 1997 جشنواره در درآمده نمايش به فيلمهاي اصلي موضوع مجموع
تمامي با:مينويسد خود مطلب ادامه در گورليس.بود خودكشي و نااميدي
حداقل كه بود خوشحال ميتوان جشنواره ، اين در موجود مشكلات و كاستيها
كيارستمي فيلمهاي.است شده دريافت حق به طلايي نخل جايزه از نيمي
يك ميدان در دانايي پيرمرد توسط كه ميكنند بازگو را داستانهايي
نام به مردي.است گونه اين داستاني نيز گيلاس طعم و ميشود بيان دهكده
كسي دنبال به و ميكند رانندگي تهران اطراف در (ارشادي همايون) بديعي
بتدريج.دهد انجام برايش زيادي پول ازاي رادر كوچكي كار كه ميگردد
درصورت و اوباشد خودكشي شاهد كسي ميخواهد بديعي درمييابيم
نجاتش صورت غيراين در و كند دفن را وي عمل اين بودن موفقيتآميز
.دهد
بديعي چرا نميفهميم ماهيچوقت و است كنايي وضوح به داستان
نمايش به را سادگيحيرتآوري نيز فيلمبرداري و كند ميخواهدخودكشي
فيلم اما ميدهد روي رنجروربديعي اتاقك در فيلم ماجراي بيشتر.ميگذارد
جريان بخش اطمينان بهشكلي فيلم گفتگوهاينيست نمادين آزاردهندهو
با.درميآورند بهحركت همزمان را قلب و هنر فيلم وتصاوير مييابند
نشكسته هيچگاه روحكيارستمي فيلم ، دكتر لطيفه در شكسته انگشت وجود
.است
فيلم و ميخواند زندگي درستايش فيلمي را گيلاس كيارستميطعم
.است واقعاهمينطور ديگر هنري مهم اثر هر مانند
از پس روزنامهليبراسيون نويسنده پرون استديويد غريبي چيز چشم
جشنواره بر كه سردي دم:نوشت كن جشنواره در فيلمايراني موفقيت
بيسابقه كاملا گونهاي به گيلاس كيارستميطعم جديد فيلم گذشت ، با
برهم و هم در اوضاعي رفتن ، در دست از آستانه در فيلم.رسيد پايان به
تبليغات و اعلان -بود افراط به چيزش همه كه حالي در و تاريك ، و
جشنواره كاتالوگ در هم عكس و نوشته نداشت ، مطبوعاتي پرونده نداشت ،
.درآمد بهنمايش بود ، شده باعث را شگفت وخلائي -نداشت
آن كل و است نداشته آغازي راستي به فيلم خود كه ميرسيد نظر به
.همگان بهت و سياه پرده تا طويل پاياني است ، طويل بينهايت پاياني
كرد ، تشريح است ، مانده باقي ما ضمير در كه را آنچه بتوان مشكل
باشكوهي ازيكنواختي صحنههايش كه تكاندهنده ازفيلمي ماندگار تاثيري
.ميكند آراميويران به سپس ميكند مبهوت دارد ، نخست حكايت
در رويش خود فرمان پشت گرفته ، چهرهاي با ساله ، پنجاه مردي
در.ميچرخد كسي پي در صنعتيتهران مناطق در.است سرگردان تهران اطراف
همراهي دور جايي تا اورا هنگفتيپول مبلغ مقابل در تا است جستجويمردي
.كند
ناگهان ميگذارند ، پيش پا يابيكاري كنجكاوي سر از كه كساني اما
او از خود يا ميكنند دور خود از را او بسيار ، نفرتي و ترديد با
.ميگريزند
وقت به كسي و بخوابد تپهاي بالاي در گودالي در شب.بميرد ميخواهد مرد
.بريزد خاك بيل بيست او تن روي بر سحر
راهمنافذي از فقط.نميدانيم هيچ مفرطاو دلزدگي اين دلايل مورد در
ذهن در عشق اساسي فقدان متوجه مبهم ، بهگونهاي فيلم ، در تاريك
.دسترس از دور و زيبا عشقي ميشويم مرد آشفته
.باشد داشته شاهدي بايد مرگ اين و كرد ، خودكشي بايد پس
بودن دشوار از و سرگشتگي زمان از غريب ، خوشنويس اين كيارستمي ،
.ميسازد فيلم رهايي ،
هم دوربين و ميكند طي را همانمسير بار دهها خودرو كه ميرسد نظر به
و افتاده برهم گرفته ، سنگهاي زنگار لايههاي چشمانداز ، همان باراز دهها
و صحنهپردازي اين.ميگيرد فيلم را مسين آسمان بر سوختهسركشيده درختان
زندگي از خدمتستايشي به نهايت در اما ميشود زمينهكار نااميدي ، اين
.ميآيد
توت طعم از و ميشمارد محترم را مرگ فيلمساز ترك ، پيرمردي زبان از
.ميگويد
از حكمتي كيارستمي هم باز اينكه جز ميآيد ، نظر به بيهوده گفتن بيشتر
و رنج از است آميزهاي كه ميكند ، هديه ما به را شاعرانگي والاي سنت
.سرمستي
كه هستند زندگي خلاءهاي و افسردگيها كه نميآيد نظر به مسلم ديگر
كه است تفريط و انباشتگي يك احساس برخلاف ، ميكند ، نزديك را مرگ سواحل
.مياندازد پا از را شما خيليزود
اين در كيارستمي.دارد سبك در مهم ازگسستگي نشان گيلاس اماطعم
در وضعيت از فيلمبرداري به تا.ميكند رها را خود معمول ساختار فيلم ،
گم صحنهها توي هزار در كسي نميخواهد ديگر كارگردان.بپردازد رو پيش
خروارها انگار.ميكند گور به زنده تصاويرش زير در را ما بلكه شود ،
براي خشونت اين انجام.ريختهميشود نمايش تالار گور بر پرده از خاك
.شود بازيافتهجاري اميد مطبوع امواج آن ، پي در تا است لازم تماشاگر
كه ميكند تعريف كيارستمي تاريخ 1993 ، به تصوير مجله در نوشتهاي در
پدر ، :ميگويد او پسرشبه.رفتهبود گردش به پسرهايش يكياز با روزي
كوچك خيلي دوتيله چون.چرا؟ ميپرسد پدر!نه؟ غريبياست چيز چه چشم
.ببينند را بزرگ اينچيزهاي تمام ميتوانند
كل به تا جزئيات از و بينهايت تا صفر از بزرگ ، تا كوچك از گيلاس طعم
و زير را ديد منظر ابعاد ميزند ، تمام پيوند هم به مهارت با راسرانجام
چشم آري ، .مينهد وا حيرتكودكي و بهت حالت در را ما بعد ميكندو رو
.غريبياست چيز
پاريس شهردار تبريك
به تبريكاتمرا صميمانهترين كه خوشحالم بسيار:كيارستمي آقاي
اختصاصداده شما گيلاس فيلمطعم به فستيوالكن كه طلايي مناسبتنخل
.كنم ابراز
كمال در كه است نهاده ارج را آثاري مجموعه درستي ، به انتخاب اين
عشق و انسان تشخيص:يادآوريميكند ما به را مطالب اساسيترين وسواس
.ميدانيم شما وسپاسگزار مرهون را خود دليل اين به ما زندگيو به
دهنده ادامه بتوانيد داريد ، كه فوقالعادهاي استعداد با اميدوارم
...كردهايد آغاز كه باشيد راهي
.بپذيريد مرا آرزوهاي بهترين