پنجم ، شماره 1289 ژوئن 1997 ، سال تير 1376 ، 28 شنبه 7
|
|
تصاوير قالب در آرزوها بيان
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
والي گالري در نقاشي نمايشگاه برپايي مناسبت به
اتفاقاتي و زندگي فرار لحظات ثبت به سرعت به كه است وسيلهاي آبرنگ ،
پل زمان كوتاهترين در و ميپردازد نكردهايم ، فكر آن به كههيچگاه
ميشود مخاطب و هنرمند احساس بين ارتباطي
در زيست بعدي مراحل در چه و طفوليت آغاز همان از چه نقاشي به ميل
از فراتر همواره آدمي:ميكند بيان را حقيقتي بهوجودآيد ، انسان
بازتاب كودك ، نزد.هنرهاست تمامي اينخاستگاه.ميكند طلب هست ، آنچه
ايجاد و كردن خطي خط در غريزي گرايش يك شكل به آفرينش و تكاپو اين
تصاوير اين گرچه.مييابد تجسم و بسته نقش كاغذ ، برصفحه مبهم شكلهاي
در كودك حسي و ذهني واكنش بيپيرايهترين اما بيگانهاند ما براي
آنجا از گنگ و بديع تصاوير اين خلق.است خود پيرامون محيط با برخورد
با كه است شاعرانهاي منبع نيست ، آميخته طبيعت قراردادي شناخت با كه
بدون و شهامت با را كار اين كودكان.ندارد پيوندي ادبي صناعتهاي
آثاري آگاهي ، و كودكانه صداقت تلفيق با هنرمند.ميدهند انجام ترديد
.است موجود واقعيت از فراتر چيزي آن فرآيند كه ميكند خلق
آبرنگاسماعيل نقاشي آثار از نمايشگاهي خردادماه روزهاي آخرين در
.شد برپا والي گالري در اينسياق با بهنوشان
چشم به آثارش پردازش در بيحاصل سماجتهاي كه آنجا از بهنوشان آثار در
ترسيم و جزئيات بند در او.نيست ما كودكانه حس به بيشباهت نميخورد ،
لحظههاي.لحظههاست جستجوي در او.نميباشد خود اطراف محيط مستندگونه
به هنرمند:ميگويد باره اين در نقاش اين.زمان گذراي و سيال بكر ،
از كپيبرداري يا طبيعت از تقليد پي در خاص بهطور نقاش و عام طور
روشنيهاي تاريك دوبارهسازي براي وسيلهاي نقاشي كه چرا.نيست اجسام
رمزگونه علامات با كه است شعري.صنعت نه است ، نقاشيهنر.نيست طبيعت
.ميشود نگاشته
همواره اما ميكند ، آغاز (واقعيت) طبيعت از گرچه هنرمند:ميگويد وي
بسنده هست ، آنچه به.است واقعيت و طبيعت از فراتر چيزي جستجوي در
تعادلي ميآفريند ، را خويش مطلوب حقيقت و ميگيرد فاصله آن از.نميكند
را طبيعت ميكوشد كه هنرمندي بهنوشان ، اعتقاد به.تخيل و واقعيت بين
تنزل ماهر صنعتگر يك درحد چيرهدستي تمام با كند كپي هست ، كه آنگونه
گلدان در گل يك يا بيجان طبيعت انساني ، موضوعي سوژهاي ، هر.مييابد
تصوير قالب در را ما آرزوهاي و دغدغهها تا باشد دستمايهاي ميتواند
.كند بيان
آن دلباخته و شيفته اما.مينگرم دقت تمام با را مدل:ميگويد وي
واقعيت.كند تحميل برما را خود واقعيت داد نبايداجازه.نميشوم
فضاهاي كه آنجا او مطلوبتر بهپيراموني يازيدن دست براي است آغازي
از حسرت در نه ميكند تصوير را ساده گلدان يك گلهاي يا قديم تهران
از عاري طاقچهاي و پاك خياباني و شهر خواستار بلكه گذشته دادن دست
.است گل يك صميميت به سلامي با گردوغبار
آبرنگ ، :ميگويد چنين آن ويژگي و آبرنگ با كار زمينه در هنرمند اين
ما پرشتاب زمانه شرايط با كه رمزورازياست راز رمزو از سراسر
فرار لحظات ثبت به سرعت به كه است وسيلهاي آبرنگ.دارد سازگاري
در و ميپردازد نكردهايم ، فكر آن به هيچگاه كه اتفاقاتي و زندگي
مشروط.ميشود مخاطب و هنرمند احساس بين ارتباطي پل زمان كوتاهترين
خوبي به را تجسمي هنرهاي و وسيله اين كاربرد نحوه و ويژگي اينكه به
.باشيم كرده شناسائي
مسئولان گرچهنيست جامعه مشكلات از جداي هنرمند ، مشكلات است ، معتقد وي
دغدغه مهمترين اما برداشتهاند ، گامهائي هنرمندان حلمشكلات براي
فراق با هنرمند شود ، حل مسئله اين چنانچه.اوست معاش تامين هنرمند
نميتوان.گمارد خواهد همت ماندگار و بديع آثاري خلق به بيشتري خاطر
و مسئولان.كرد اكتفا شهر سطح در خصوصي گالري چند وجود به تنها
به مردمي مراكز در آن نصب و هنري آثار خريد با ميتوانند سازمانها
مساعد عامه روح تلطيف براي را محيط هم و بپردازند هنرمند از حمايت
.كنند