پنجم ، شماره 1289 ژوئن 1997 ، سال تير 1376 ، 28 شنبه 7
|
|
!مردمه؟ مال پسر واقعا آيا
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مادرشوهرها و عروسها بين روابط به نگاهي
هستي؟ مجرد هنوز ميكني فكر نكند آوردي ، در را شورش تو امير -
نظر به حاليكه در بعد و ميرود فرو فكر به انداخته چهره به اخمي مرد
:ميگويد آورده خاطر به چيزي ميآيد
مادرم باشم ، پسر تو شوهر اينكه از قبل من ميگيري سخت خيلي !خانم
سر پشت را سختي روزهاي چه نميداني كشيده زحمت من براي خيلي او.هستم
.دارد را خالي و خشك احترام يك انتظار فقط ما از و گذاشته
به را است ، آن لباسي زدن اطو مشغول.نه يا بگويد است ، مردد زن
:ميگويد مرد به رو و ميگذارد كناري
هم نيستي ، تنها بچه ديگر تو كه بداند بايد تو مادر امير ، ببين -
براي بايد خودمان.هستيم مستقل و بالغ فرد تا دو مانيستي
اتاق پرده رنگ مادرتاز نبايد بگيريم تصميم زندگيمان برنامههاي
هم من آخه كند ، دخالت بافاميل ما آمد رفت تا گرفته ما پذيرايي
...اينجا
باعصبانيت و نميدهد زن به سخن مجال ديگر ميرود در كوره از مرد
:ميگويد
كني توهين من مادر به نداري حق تو نگهدار ، را خودت احترام فريبا
خوبيها تو وقت آن !ميخواهد را ما صلاح او كه نكردهاي درك را اين هنوز
...تو اصلا.ميكني چطورتعبير را مادرم راهنماييهاي و
هر در را متعددي نقشهاي تا ميشود ملزم فرد هر زندگي ، ابتداي از
شدن بزرگ با مادر يك.ايفاكند جامعه و خانواده در زندگياش از مرحله
نام به ميپذيرد را جديدي نقش بودن برمادر علاوه او ازدواج و پسر
روابط حساسترين از يكي مادرشوهرها و رابطهعروسها مادرشوهر ،
را اينرابطهها عواملي چه كنيم بررسي بياييد اما.هست و اجتماعيبوده
.كوشيد بهبودآنها و رفع در ميتوان چگونه و ميكند خدشهدار
سرازير طرف هر از متفاوت توصيههاي ازدواج ابتداي در:پيشداوريها
به اطرافيان طرف از هستند منفي هم اكثرا كه پيشذهنها اين.ميشوند
در عروس از هم را حساسيتهايي نيز ترتيب همان به ميشوند القاء عروس
.ميكنند ايجاد مادرشوهر افكار
:اقتصادي امنيت افتادن خطر اختلافاتبه بروز علل
مرگ همچون محيطي شرايط اثر در كه است آن نتيجه مادرشوهر واكنش گاهي
از را خود اقتصادي جايگاه اجبارا فرزندان بين اموال تقسيم و شوهر
ميزند ضربه او استقلال به و بوده رواني فشار نوع بدترين كه ميدهد دست
شروع و بوده پسر زندگي بر سرباري صورت به كه احساسميكند و
.ميكند بهناسازگاري
:ميپرسم.است نشسته فوارهها روبهروي نيمكتهاي از يكي روي پارك در
پاسخ در داري؟ آنها از انتظاري چه و هستي راضي پسرت و عروس از مادر
:ميگويد سوالم
پاش به بودچقدر ديروز همين انگارمردمه مال پسر:گفتند قديم از
نبودم ، خودم فكر به هيچوقت بيداريها ، شب ناخوشيهاش ، موقع كشيدم زحمت
مستقلي زندگي شده مردي خودش براي حالا اما.پسرمبود زندگيام تمام
وقت هرچند فقط نميخوام ازش زيادي چيز خب همينه مادري هر آرزوي.داره
آهي و بود زده حلقه درچشمهاش اشك.بزنه بهم سري و بپرسه حالمو بياد
عروسمه تقصير ميسازه ، رو مرد كه زنه خانماين بله:داد ادامه و كشيد
...و كرده فراموش رو پاكمادرش پسرم كه
:عاطفي امنيت افتادن خطر به
فرزندش توجهبه و دقت از سرشار كه گذاشته سر پشت را روزهايي مادر
احساس ببيند پسرش طرف بيمحبتياز اگر و دارد تلافي انتظار حالا و بوده
اينجا در ميداند ، مقصر را عروس و تلفكرده را خود عمر تمام ميكند ،
كند برقرار همسرش و مادر به محبت ابراز در تعادليرا بايد پسر
.نيايد پيش تااصطكاكي
امور از سردرآوردن بر سعي و بيجا دخالتهاي:مادرشوهرها دخالتهاي
خود حتي نيست ، پذيرفته فرهنگي هيچ در كه است كاري فرزندان خصوصي
تسلط فرزند زندگي مسائل كوچكترين بر دارند سعي كه شوهرهايي مادر
جالب اما دخالتبيزارند ، اسم از هم كنند نظر اعمال و باشند داشته
ميكنند عوض را آن اسم عمل ، اين شدنبه محكوم از فرار براي كه اينجاست
.ميگذارند راهنمايي و
جلو ميآيد بيرون كتابفروشي از انقلاب خيابان در:فرهنگي اختلاف
معرفي ساله م 26 زهره را خود ميگويم او با گزارش موضوع واز رفته
.ميگذرد ازدواجش از ماه مدت 6 و است تربيتي علوم دانشجوي ميكند
هدفم و نداشتهام بدي نيت اصلا كه من رفتارهاي از بعضي:ميگويد
را آن كه بوده طوري او برداشت اما بوده مادرشوهرم به بيشتر احترام
از ناشي سوءتفاهمها اين من نظر به ميكند تلقي خود به بياحترامي
آنها بطورمثال شود هماهنگ تا ميبرد زمان مدتي و است فرهنگ اختلافدو
سليقه و پخت ازدست كردنها تعريف رفتن ، صدقه و قربان را احترام
او به نسبت من احترام مننشانگر اعمال ميكنم فكر من اما.ميدانند
.است
با ميتواند شوهر يك:شوهر نقش:روابط بهبود در موثر عوامل
بهبود را همسرش و مادر بين روابط ميبرد ، بكار كه خاصي تدبير و سياست
در شوهرها مادر و عروسها بين اختلاف.كند خراب يا و بخشيده
و است بياراده و بين دهن فردي پسر متاسفانه داردكه شدت خانوادههايي
گونه اينميگيرد قرار ديگران حرفهاي و افكار تحتتاثير فورا
ومسئوليت تعهد پذيرش ازدواج ندارند را زن دو بين برخورد مردانسياست
حسن براساس بايد باهمسر روابط.است مرد براي جديد وظايف و حقوق و
.باشد همراه كمك و وحمايت اغماض و صبر و تحمل و تفاهم
انتظارات و خواستها گرفتن نظر در
بدور انصاف از كه ميشوند روبهرو توقعاتي با ازدواج بدو در عروسها
عروس تازه يك براي يا سازگارنيست عروس قابليت با كه انتظاراتي.است
آغاز را زندگي تازه كه خانمي داشت نظر بايددر زيرا است زيادي توقع
و زندگي تجربه سال حداقل 25 كه شوهرش مادر نميتواندمانند كرده
وضعيتجديد با را خود تا داد فرصت او به بايد و.باشد خانهداريدارد ،
وي براي وبزرگواري تدبير و سياست با رفتاري با شوهر مادر و دهد وفق
در زماني و داشتهاند را بودن عروس تجربه شوهرها مادر.شود سرمشق
با هرعروسي كه كنند درك را اين بايد و بودهاند خود عروس جايگاه
را مستقلي زندگي كه طبيعياوست حق و ميكند ازدواج آرزو و اميد هزاران
خود جواني دوران آرزوي اين شوهرها ازمادر بعضي متاسفانه.دهد تشكيل
و احترام مورد مادرشوهرها خواست بالاترين مقابل ودر ميبرند ياد از را
جزسعادت آنها و ميباشد پسرشان و عروس طرف از گرفتن محبتقرار
مشغول كه جواني خانم با قلهك روز بازارنميخواهند چيزي فرزندشان
ساله جمالي 23.ش خانم را خود او ميپردازم گفتوگو به است خريد
ايشانميگذرد ، مشترك زندگي از ماه سه مدت و است خانهدار.معرفيميكند
سرشكستگي مايه طرفمادرشوهر از عروس براي جهيزيه ميزان گاهي:ميگويد
دختر خانواده طرف از هديه يك گفتجهيزيه بايد اما.ميشود افتخار يا
مادر گاه كه ندارد زندگي وسايل كليه تهيه بر الزاميمبني هيچ و است
.تاسفاست باعث كه ميگيرد عروس به ايرادهايي آن ميزان برسر شوهر
من ازدواج از سال مدت 5:ميگويد كارمند ساله ن 30.فريبا خانم
شوهرم مادر خانه در را زندگي شوهرم اقتصادي شرايط بنابه.ميگذرد
بسيار برايم آنجاماندن ديگر فرزند دو داشتن با حال و كرديم آغاز
صدد در شده باعث فرزندانم درتربيت استقلال نداشتن همينطور شده مشكل
و نميكند موافقت امر اين با شوهرم مادر اما شوهرباشم مادر خانه ترك
اينكار از را همسرم و ميكند جلوگيري آن از طرقمختلف به
.منصرفميكند
حق شما برگرديد ، راضي و نرويد قاضي به تنها:رفتن قاضي به تنها
.دارد دوستي و حمايت حق هم شما عروس و داريد محبت و احترام
اينگونهبيان را خود نظرات خانواده مشاور فروردين دكتر آقاي
:ميكنند
را منفي پيشفرضهاي بايد مادرشوهرها و خانمها عروس چيز هر از قبل
شكل ما ذهن در معاشران توسط كه تصوراتي بدانند كنند ، دور خود از
افكار.ميكنيم تضعيف يا تقويت را آنها كه هستيم ما اين ميگيرد ،
را تحقيق و تفكر دايره كه است عاملي خود كه بدبيني يا شده تلقين
.نميگذاريم قضاوت مورد به سنجيده و تنگميكند ما براي
پيش در باگذشت و بزرگوار افراد كه است راهي يكديگر خطاي اغماض
واقع موثر خود به جلباحترام در خطاها از چشمپوشي با و ميگيرند
.ميشوند
از متقابل درك جانبه ، دو پذيرش -خوانديد1 آنچه برجسته نكات
(داشتن).باشيم همداشته آرزوهاي و خواستها
.نكنيد دريغ مادرشوهرها از را رواني حمايتهاي -2
.متقابل ادب و احترام برپايه روابطي -3
از و كنيم تعديل يكديگر از حتيالامكان را انتظاراتمان كنيم سعي -4
.بپرهيزيم بيمورد توقعات
.بپذيريم را واقعيات -5
.باشيم اطرافيان نظرات تعابير متوجه و نكنيم پيشداوري -6
:كه باشيم داشته مدنظر همواره را نكته اين
ميگيريم دست همان از بدهيم دست هر از
ميكنيم درو را همان بكاريم هرچه و
نيكرو مهردخت:از گزارش