پنجم ، شماره 1290 ژوئن 1997 ، سال تير 1376 ، 29 يكشنبه 8
|
|
سياسي توسعه گوناگون جلوههاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
و دقت اگر (آخر بخش) توسعه حال در جوامع و سياسي توسعه نظريات
تشديد به مشاركت ممكناست نشود اعمال مشاركت كردن نهادي در لازم مهارت
منجر افراطي فردگرايي و گسترشنابرابريها اجتماعي ، سياسي ، تعارضات
-كرد1 خلاصه زير شرح به ميتوان را اشكالمشاركت كلي ، بهطور.گردد
و بوده همراه خيابانها به مردم توده وسيع كشاندن با مشروط ، كه مشاركت
تنشهاي از جلوگيري و حاكم نظامهاي به بخشيدن مشروعيت بيشتربراي
كننده يكپارچه مشاركت -ميگيرد20 صورت سياسي ، اجتماعي
-گيرد30 صورت جامعه فرهنگي اجتماعي ، يكپارچگي كهبراساس ،(همگرايي)
چند و بعدي اجتماعيجامع ، چند فرايند يك صورت به كه مشاركتتوسعهاي ،
مراحل در گروهها ، تمام و مردم دادن شركت درصدد و كرده عمل فرهنگي
براي وسيلهاي مردم آن در كه ابزاري ، مشاركت -است40 توسعه گوناگون
مشاركت -ندارند50 وابتكاري اراده خود از و بوده ، حكومت مقاصد اجراي
موانع و خطرات از يكي(32).ميشود مطرح محلي حكومتهاي در كه عملي ،
زبان در كه است سالاري دولت و گرايي دولت پديده سياسي ، توسعه عمده
آنها در دولتي برنامهريزي كه ميشود اطلاق رژيمهايي به سياسي ، توسعه
.است سياستزدگي حد از بيش افزايش نشانه اين و است ، گسترده بسيار
گوناگوني انواع داراي آن ، روي تاكيد شدت به توجه با سالاري دولت
(33).است
اولويتهاي و موردتقدم در بحث با ومرحلهها كتاببحرانها در كلمن
با مخالف را ايناولويتها سوم ، جهان كشورهاي سياسيدر جامعه
مزبور ، الگوهاي كه حالي در وي عقيده به.ميداند توسعه ناب الگوهاي
گستردهتر خودساماني و بيشتر ، چه هر وتكليف طبقهبندي به
به سوم ، رژيمهايجهان ميپردازند ، سياسي ، نظام در نهادهايغيردولتي ،
سوسياليستي ، شركتهاي ايجاد آنها هدف ميآورند ، كه روي سياستهايي
به قائل مردم براي اينها كه چرا است ، دولت كنترل تحت يا دولت ، بدست
نتيجه و نيستند اقتصادي و سياسي فعاليتهاي در ابتكار و خلاقيت نيروي
از نخبگان پنهاني كشورهاست ، كشمكشهاي اين در دموكراسي ، حاكميت عدم
كه باوراست اين بر كلمن.است دولتسالاري سياست فرعي پيامدهاي
اين و بسيجگرميشوند رژيمهاي پيدايش به سالاري ، منجر دولت سياستهاي
كه نخبگاني بازتابمينمايد ، را سياسي تناقضاتنخبگان پديده ،
عنوان به را وبرابري بوده كشمكش و تقاضا از ناشي فشارهاي زنداني
ولي بروند ، طفره آن از نميتوانستند چون پذيرفتهاند تقاضاها از بخشي
(34).ميگردد رقيبان بين اختلاف و درگيري به منجر پذيرش ، اين
مورد را آسيا شرقي جنوب كشورهاي در توسعه روند كه ساختارگرايان ،
ارتباط و خصوصي بخش آزادي ميزان دولت ، نقش به دادهاند ، قرار بررسي
را ، منطقه اين توسعه عامل آنهامهمترين.دارند خاص عنايت آنها ، بين
اين در ميدانند ، نسبي بهاستقلال محوري ازدولت دولت نقش تحول
تنها دولت كه اينباورند بر (Instituionalist) مورد ، نهادگرايان
در مستمرا را نقش يك كه نهادست مجموعه بلكه نبوده ، بازيگر منبع
گروههايمختلف تشويق و تهييج عوامل و ميگذارد نمايش به زمان ، بستر
به باتوجه -آنها نظر به.ميسازد سازماندهي ، فراهم جهت در را ،
و سياسي ايجاددگرگونيهاي براي -شرقي آسيايجنوب كشورهاي تجربيات
.كرد مبارزه و مخالفت رهيافتدولتمركزي با اقتصادي ، بايد
بازيگران همكاري بر مبتني كه ميدانند فرايندي را توسعه نهادگرايان
عقيده به.است دولتي بازيگران و اجتماعي سطح در خصوصي ، بخش موجود
هستند سهيم خصوصي بخش و مردمي بازيگران آن ، در كه دونرائتلافهايي
به دارد ، خارجي معناي اينان ، نظر از دولت بنابراين ، .دارند ارجحيت
رهبران از مركب نهاد يك و دائمي بوروكراسي را ، دولت دونر كه طوري
دانست نهادي را دولت اينكه عليرغم وي.ميداند يافته مشروعيت سياسي
مشاركت او با ديگر نهادهاي و داشته محوري نقش تصميمگيريها در كه
سخن تصميمگيريها ، در دولت نفوذ كاهش از ديگر ، جاي در مينمايند ، ولي
(35).ميآورد ميان به
و سياسيهستند احزاب سياسي ، جلوهمشاركت بارزترين و مهمترين
يافتهبازي توسعه كشورهاي توسعه درروند بسزايي نقش تاكنون
به ازصاحبنظران ، بسياري و ليپست وپاول ، آلموند پاي ، .كردهاند
كردهاند توجه بسيجمنابع و همبستگي كردن ، دراجتماعي احزاب نقش
شالوده ميدهند ، كهانجام چندگانهاي ارتباطي باوظايف واحزاب
رهبران كردن وادار با و كرده ، فراهم پشتيبانيجمعي استواريبراي
.ميشوند درجامعه ثبات و آنان ، فساد شدن محدود موجب پاسخگويي ، به
نوعي آنها ، موفقيت درجه و گستردگي ميزان از گذشته سياسي ، احزاب
سياسي توسعه ضروريات از كه ميشوند ، موجب را سياسي پيشرفت و مشروعيت
زمينههاي در مشاركت ، بازدارنده عوامل مهمترين (36).ميرود بهشمار
:كرد خلاصه زير شرح به ميتوان را و اداري اقتصادي ، سياسي ،
و مردم خواستههاي بيان و برايتجمع كارامد ، نهادهاي فقدان -1
-غيررسمي 4 سازمانهاي فقدان -بوروكراسي 3 -سياست2 به آنها تبديل
سمبوليك ، ) لازم قابليتهاي فقدان -گرايي 6 حرفه -نخبهگرايي 5
-واگرايي 9 -ارتباطي 8 نارسائيهاي -7(توزيعي پاسخگويي ، استخراجي ،
(تمايل عدم) قابليت عدم -پلوراليسم 10 جاي به رسمي مراتب سلسله
آگاهي عدم -مربوطه 11 نهادهاي به اقتدار و نقشها واگذاري در سيستم
عدم -ساختاري 14 تنوع فقدان -اختفاء 13 سيستم وجود -مردم 12
(37).لازم استقلال از نهادها برخورداري
مشاركت فرهنگ
فرهنگ از برخورداري توسعه ، در مشاركت حياتي نقش و اهميت به توجه با
مقدم مشاركت خود بر مشاركت ، جهت سياسي آموزش ديگر عبارت به و مشاركت
مردم و بوده توام آگاهي با كه است مشاركتي سازنده مشاركت زيرا.است
مشاركت ميكشند ، انتظار را نتايجي وچه هستند هدفي چه دنبال بدانند
تاخير به جز و بوده ويرانگر باشند بيخبر مشاركت فرهنگ از كه مردمي
بهتجربيات بنا.داشت برنخواهد در نتيجهاي هيچ توسعه ، روند افكندن
با مردم كه بخشيده سرعت را توسعه كشورهايي در مشاركت موجود ،
پي آن كيف و كم و مشاركت ضرورت به بالا ، فرهنگ و سواد از برخورداري
.پرداختهاند مشاركت به آگاهي و شعور با و برده
توسعه نظريههاي بررسي و نقد
انجام توسعه نظريههاي و پيرامونتئوريها كه بررسيهايي و نقد در
به پرداختن كه شده وارد آنها به دقيق و جزئي اساسي ، ايرادهاي گرفته
بر كه كلي انتقادات و اشكالات ما نظر به.است خارج ما بحث از آنها
بهطور است وارد داديم قرار بحث مورد كه تئوريهايي و نظريهها مجموع
:از عبارتند خلاصه
از شده ، ارائه غربي توسطانديشمندان كه مذكور نظريات اكثر -1
طرف از.فرهنگاست آن ارزشي بار وداراي گرفته نشات غرب فرهنگ
و اوضاع با ومتناسب غربي جوامع تجربيات نظريههابراساس اين ديگر ،
پيدا غرب ارزشهاي و درفرهنگ ريشه باز كه گرفته آنهاشكل شرايط
شرايط با كشورها ديگر در كردنآنها پياده است طبيعي ميكند ،
حداقل ، و.بود نخواهد موفقيتآميز متفاوت ، چندان فرهنگ و گوناگون
.ميرسد نظر به ضروري فوق نظريههاي تعديلدر و جرح به نياز
بناشدهاند -خودشان زعم به -برمفروضاتي مزبور ، تئوريهاي از برخي -2
فرهنگها و ازملتها بسياري براي و بوده موردخدشه مفروضات آن كه
آن خود تئوري ، شدنمفروضات خدشهدار با است بديهي.قبولنيست قابل
انتخاب تئوري صاحبنظران نظر مورد خردگرايي مثلاميشود رد نيز
.است مردود فرهنگها از بسياري نظر از خردگرايانه ،
يكي غربي ، و كشورهاي به مربوط شده ، اكثرا ارائه توسعه الگوهاي -3
اين بررسي از.است شرقي جنوب كشورهايآسياي به مربوط آنها از
راهي همسان ، شرايط با كشور ، چند يا يك كه ميشود استنباط چنين الگوها
به راه آن موفقيتهايي ، از پس و گرفته ، پيش در توسعه به رسيدن براي
تنها موجود ، الگوهاي بنابراين.است شده مطرح توسعه الگوي يك عنوان
دنيا كشورهاي تعداد به دقيق ، بهطور و نيست توسعه به منتهي راههاي
استفاده عدم معني به اين البته بيايد ، وجود به توسعه الگوي ميتواند
.نيست يافته توسعه كشورهاي تجربيات از
به توسعه ، -غيرمستقيم يا مستقيم طور به -فوق نظريههاي اكثر در -4
شده قلمداد نوآوري و جديد مظاهر و فرهنگ پذيرش و سنتها از گذار نوعي
صواب تجددگرايي و جديد مظاهر و فرهنگ هميشه لزوما كه حالي در.است
.نيستند منحط و غلط هميشه نيز سنتها و نبوده
كرده پيدا نمود بيشتر جامعه ، شدن يافتهتر توسعه با سنتها ، از بسياري
كمك به ميتوانند آنها از بسياري و مييابند را خود واقعي ارزش و
.نمايند تسريع را آن روند حتي و شتافته توسعه
يك شده ، مكانيكي ، فرموله روندي را آن توسعه ، نظريههاي از برخي -5
شخصيت بودن پيچيده به توجه با كه حالي در كردهاند ، فرض خطي و جهتي
دو اين با توسعه تنگاتنگ ارتباط و اجتماع ، بودن پيچيدهتر و انسان ،
.نميرسد نظر به صحيح توسعه ، از نگرشي چنين شاخص ،
بوده ، تاويل وقابل كلي مفاهيم مذكور ، تئوريهاي از بسياري در -6
مثل ديگر سطوح به سطحي از توسعه انتقال و نبوده ، مانع و جامع تعاريف
.نيست روشن وضوح به سيستم كل به سيستم از بخشي و جامعه به فرد
استوار منطقي ذهنيو مجردات بر عمدتا توسعه تئوريهاي از برخي -7
با ولي كردهاند ، تنظيم را شرايطي و مراحل تئوريك نظر از و بوده ،
برخورد جدي مشكلات به عمل در جامعه ، و فرد بودن پيچيده به توجه
.كرد خواهند
نقش ياغيرمستقيم ، مستقيم طور به توسعه ، نظريههاي تمام تقريبا -8
جلوههاي اولا.ميدانند انكار وغيرقابل اساسي را توسعه در مشاركت
بررسي مورد غرب فرهنگ قالب در...و انتخابات ، احزاب ، مثل مشاركت
ديگر با متناسب جديد جلوههاي ارائه كه حالي در گرفتهاند قرار
مسئله طرح ثانيا ، است امكانپذير كشورها ، ديگر شرايط و فرهنگها
در توسعه درروند شاخص اين شگرف تاثير و آن ، مثبت بازدهي مشاركت ،
پيوسته وقوع به غرب در كه دارد سالهاي صد چند تحولات در ريشه غرب ،
ضرورت درك با كه پرداختند مشاركت به مردم موقعي كشورها ، اين در.است
عبارت به و.بودند پيبرده نيز آن ثغور و حدود و اهداف كيفيت ، به آن ،
مراحل دوباره پيمودن اگرچه بودند ، آورده بدست را مشاركت ديگرفرهنگ
حتي ضروري ، تنها نه سوم جهان كشورهاي براي غرب ، ساله صد چند تحولات و
و مشاركت اهداف و كيفيت فراگيري و آموزش ولي نيست ، هم مفيد
.است ضروري مشاركت ، فرهنگ از برخورداري
كشورهاي به حتيوابسته و تاثير تحت سوم جهان كشورهاي از بسياري -9
اين از برخي نخبگان هستند ، -يافته توسعه-امپرياليستي و سرمايهداري
نشاندهكشورهاي دست حيات ، ادامه خودو قدرت حفظ كشورها ، براي
بايد ابتدا بينالمللي و داخلي صحنههاي در و بوده ، امپرياليستي
حركت ميكنند تعيين آنها كه چارچوبي در و برآورده ، را آنها خواستههاي
اهرمهاي از استفاده و فشار اعمال با خواستهها ، اين نيز گاهي نمايند ،
به توجهي هيچگونه توسعه ، تئوريهاي و نظريهها.ميشود برآورده گوناگون
.نكردهاند مسئله اين
توسعه نظريههاي بر كه ديگر انتقاد صدها و فوق ايرادهاي عليرغم
تئوري ، يك از بخشي يا فوق تئوريهاي از برخي ولي شده ، وارد
شاخصهاي برخي.باشد سوم جهان كشورهاي در توسعه راهگشاي ميتواند
در كه بوده ، استخراج قابل مذكور نظريههاي ميان از نيز توسعه عقلي
.اجراست قابل شرايطي هر با و كشورها همه
.ص 138 همان ، -پاورقيها32
.ص 257 پيشين ، ذير ، گن ايرنه -33
.ص 258 همان ، -34
- Hawes Gary and Hong Liv, Op.Cit, P..
.ص 7 پيشين ، لمكو ، جاناتان -36
.ص 148 پيشين ، اداري ، تحول و سياسي توسعه قوام ، عبدالعلي -37