پنجم ، شماره 1291 ژوئن 1997 ، سال تير 1376 ، 30 دوشنبه 9
|
|
!نيستند مقصر جوانان
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
پوشيدن ، لباس در پيداكندو را خود اصلي جايگاه نميتواند فرد اينكه
روبهروست ، ناشي تناقض با خويش جزيي رفتارهاي و فراغت اوقات تعلقات ،
.است جامعه فرهنگي هنجارهاي در اختلاف از
:رسمي آموزش الگوهاي و خانواده هنجارهاي ميان ارتباط
و اوليه اجتماعي نهادهاي مجاري از اجتماعي ، فرهنگپذيري و جامعهپذيري
نيز ، جوان سني طبقه رفتارميپذيرد صورت معين فرآيندي در و ثانويه
همين از متاثر اجتماعي ، گروه و افراد مانندساير
جامعه پرورش ، و آموزش اقتصاد ، خانواده ، دولت ، چون نهادهايي).نهادهاست
جامعهاي در اگر حال.(مييابد پرورش آنها درون در فرد كه..و
به را رفتاري الگوهاي نهادخانواده ، يعني باشد ، حاكم متضاد هنجارهاي
باشد ، تضاد در جامعه متعارف هنجارهاي با كه بدهند آموزش جوانان
خويش افراد ميشوند ، مخالف نيروهاي كشاكش گرفتار جامعه اعضاي بيگمان
در كنند حركت سوي كدام به بايد نميدانند و ميكنند احساس بيهويت را
حالت ازاين شناسي ، جامعه درميرود ميان از اجتماعي همنوايي نتيجه
اختلافهنجارهاي.ميشود تعبير جامعه دروني بهناسازگاريهاي اصطلاحا
اين.ميكند پريشان و سرگشته را افراد كه است عواملي جمله از فرهنگي
پوشيدن ، لباس ودر كند پيدا را خود اصلي جايگاه نميتواند فرد كه
محصول روبهروست ، تناقض با خويش جزيي رفتارهاي و فراغت تعلقات ، اوقات
متعاقبابحران و اجتماعي بهبحران منجر امر ايناست حالتي چنين
علائق و كارش بودنش ، به نميتواند فرد بحراني ، فضاي در.هويتميشود
.ببخشد معنا خود وآينده
تضادهنجارهاي)ارگانيك بافعاليتهاي جامعه ناسازگاريهاي طرفي ، از
منحرف جمله از بسياري ، گرفتاريهاي و بيماريها ،(ارگانيسم با فرهنگي
به را رواني عقدههاي و جنسي انحرافات طبيعي ، جريان از ارگانيسم كردن
كجرويهاي و شخصيت ناهنجاريهاي از بسياري بنابراين.ميآورد بار
و جامعه بين كه دانست ناسازگاريهايي معلول ميتوان را اجتماعي
.ميآيد پديد جامعه شوون بين يا ارگانيسم ،
همنوايي -عكس بر يا افتاد ، پس مادي فرهنگ از غيرمادي ، فرهنگ زمان هر
چنان.ميشوند كجروي گرفتار افراد و ميپذيرد صورت سختي به اجتماعي
روابط نسبي ثبات و اقتصادي تحول از ناشي تضادهاي ما جامعه در كه
آورده پديد اجتماعي ، زندگي عرصههاي در را نابهنجاريهايي اجتماعي ،
.است
با جامعه رود ، تزايد روبه يا شود گسترده و فراگير مسايل اين اگر
را جامعه از جزيي فقط اجتماعي بحران كه وقتي.شد خواهد بحرانمواجه
اجتماعي مهندسي با ميتوان ميشود ، مرتبط خاصي مسائل با يا فراميگيرد ،
به اجتماعي بحران اگر ولي.آمد فايق مشكلات بر خطا و وروشهايآزمون
جامعه يك پيشروي باب در موجود انتظارات با تطابق ونداشتن دليلتاخير
جامعه يك نهادهاي و ساختها مجموعه بر و شده عمومي ومترقي ، جديد
جامعه در نحوي به تعادل عدم و عمومي نابساماني آنصورت ، در اثرگذارد ،
را بنيادين اجتماعي دگرگونيهاي پيدايي و موجود گسستنظم كه بروزميكند
.پيشبينيميسازد قابل وضوح به
تواناييسازمان جامعه ، كه است آن از ناشي عمومي اجتماعي بحران يك
حل براي دروني نيروي از ديگر نداردو را اجتماعي نظم حفظ و يابي
ساخت ، خود يعني ;نيست برخوردار توسعهاش و تطور با مرتبط مسايل
چنانچه همه اين باميشوند مطرح كم اجتماعي ، مسائل و است زده بحران
داشته وجود آنان هدايت و دگرگونيها موافق و غالب اجتماعي نيروي يك
گيرد ، صورت نيز هنگام به و ضروري اجتماعي اصطلاحات و باشد
.كرد هدايت و كنترل ميتوان را اجتماعي بحرانهاي چنين
مشاهده شد ، گفته آنچه به توجه جوانبا نسل در تعارض و دوگانگي
سازگاريها اين مختلفي درموارد خودمان جامعه در جوانان كه ميكنيم
طبيعي وفعاليت طرفي از جامعه فرهنگي سلولهاي و اجزاء بين را
را تعارضها اين ريشه و چيست پديده اين علل.نميبينند خود ارگانيك
جست؟ كجا در بايد
دو.يافت كشورمان گذشته تاريخ در بايد عمدتا را تعارضها اين ريشه
بسياري در (اجتماعي و فردي امنيت عدم و استبداد) تاريخي ، عنصرمهم
.است باقي هنوز آن آثار از برخي و كرده رخنه ما شووناجتماعي از
دوگانگي و تضاد از ناشي تعارض در موارد از بسياري در ايراني جوان
چنين در.ميگيرد قرار اجتماعي وثانويه مياننهادهاياوليه
البته كه ;ميشود فرهنگي دوگانگي و بحران دچارتزلزل ، وي شرايطي ،
.است حالت اين بازتاب وي رفتار
ارزش و مينهد ارج آن به پرورش و آموزش كه را آنچه موارد برخي در
آن با تعارض در گاهي حتي و نيست خانواده پذيرش و قبول مورد ميداند ،
با كه است جامعه در موجود تنوعخردهفرهنگهاي از ناشي امر اين.است
.ميباشد تعارض در آموزشي نظام ازسوي شده ، داده تعليم يكسان الگوهاي
قديم ، فرهنگي هنجارهاي با جديد فرهنگي هنجارهاي ميان دوگانگي
.است اجتماعي متعاقبابحران و هويت بوجودآورندهبحران
كه جامعه داشت؟ جوان از ميتوان توقعي چه وضعيتي ، چنين در راستي به
و فردگرايي به را او ميخواهد ، ومحبت اوانساندوستي از طرفي از
و ميخواند مساعي بهاشتراك را او جامعه همچنين.ميكشاند خودپرستي
او ميخواهد جامعهبرميانگيزد فردي بهسودجويي را او حال عين در
ازروشنبيني را او گوناگون تبليغات اما باشد وروشنانديش واقعبين
روحيه گسترش روزافزون ، توليد با جامعه.بازميدارد واقعگرايي و
كافي وسايل ولي.ميدهد افزايش را او خواستهاي و نيازها مصرفگرايي ،
امر اين.نميدهد قرار دراختيارش او توقعات و نيازها برآوردن براي
و مطلوب شرايط به دسترسي توانايي عدم دليل به تنش بروز منجربه
.شد خواهد توقعات روزافزون افزايش
بين نوعي به بتواند بايد آنكه لحاظ به جوان شد ، گفته كه آنچه بنابر
روند با همسازي براي همچنين كند ، ايجاد هماهنگي اطرافش ومحيط خود
.است متناقض و متعارض نقشهاي ايفاي و همنوايي از ناگزير جامعه ،
را او و ميآورد بوجود بحران و سردرگمي نوعي جوان ، قشر در وضعيت اين
مدرسهاي و انتزاعي آموختههاي انجام و پذيرش قبول ، تظاهر ، واداربه
و عمل شيوه در نبايد كه ميكنند فكر جوانان از بسياري اماميكند
با بتوانند آنكه براي و كنند توجه آنها به عملا روزمره زندگي
را راحتي زندگي بهاصطلاح و باشند داشته خودسازگاري پيرامون واقعيات
عدم و مالاندوزي سودجويي ، خودپرستي ، فكر به بايد پس آورند فراهم
كه ميبينند را افراد برخي آنان كه بهويژه.باشند ديگران به اعتماد
بسيار و رسيدهاند زندگي چيز همه به و.پيمودهاند صدساله ره شبه يك
جايي به ره ولي كشيدهاند ، رنج امروز به تا تولد لحظه از كه كسان
.نبردهاند
ومنحرف فرديناهنجار عنوان به اينكه خاطر به جوانان از برخي
ريا ، ظاهرسازي ، تزوير ، چون رفتارهايي و ميكنند تظاهر معرفينشوند ،
.ميدهند بروز خود از دلالگري ، و دروغگويي ، دورنگي
خود پيدايش موجب اجتماعي ، زندگي در متغيرها گونه اين نتيجه و تاثير
و فردي امنيت و اعتماد نداشتن فردي ، منافع يافتن ارجحيت محوري ،
پيدايش به منجر هم سياسي بعد در.است جوانان از بسياري در اجتماعي
اخلاق انحطاط سودجويانه ، روحيهاي ايجاد سرانجام و توطئهاي نگرش
و پويا محركهاي ايستادن باز و پنهان اجتماعي مفاسد بروز اجتماعي ،
.شد خواهد پيشرفت
:ميشود پيشنهاد شرح اين به روشهايي بحران ، ايجاد از پرهيز براي
:درمان 1ـ
و علمي دستاوردهاي آخرين از دردها ، درمان براي بايد جامعه
مراكز تاسيس و ايجاد.جويد بهره جامعه راهنماييهايفرهيختگان
درباره علمي ، بنيادي ، منظم ، مطالعات منظور به تحقيقاتي ، و پژوهشي
وبرنامهريزيهاي سرمايهگذاريها البته.جوان نسل مشكلات و مسايل
و اجتماعي علوم كارشناسان و نظران صاحب گرفتن كار به و استراتژيك
.است كار شروع ضروريات از نيز بيغرض و دلسوز تربيتي ،
پيشگيري 2ـ
با برخورد جاي به پس.است درمان از بهتر و پيشگيري ، مهمتر هميشه
نابهنجار رفتارهاي ايجاد اجتماعي زمينه ،(نابهنجار جوانان)معلولها
.است ضروري اصل دو رعايت منظور ، اين حصول براي بردو بين بايداز را
خانواده در كودكان اجتماعي محيط كردن سالم ـ الف
همگان اجتماعي محيط كردن سالم ـ ب
علمي ابزارهاي و حلها راه پيشرفتهترين از بايد راه اين در
نگرش ايجاد پرورش ، و آموزش ساختار در تحول.كرد وتكنولوژيكاستفاده
و روانشناسان از استفاده خانواده ، آموزش والدين ، بين در علمي
ومدارس ، دانشگاهها در مشاوره مراكز كردن فعال و تاسيس جامعهشناسان ،
جوانان معرفي و جوانان هفته اعلام علمي ، و تفريحي ورزشي ، مراكز ايجاد
برنامه و مديران مدت بلند اهداف از بايد آنان تشويق و جامعه به الگو
.باشد اجتماعي -فرهنگي ريزان
سجادي سيدفرهاد
سياسي علوم رشته ارشد كارشناسي دانشجوي