پنجم ، شماره 1294 جولاي 1997 ، سال تير 1376 ، 3 پنجشنبه 12
|
|
اسلامي متون در آفرينش داستان
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(دوم بخش) آفرينش داستان (ع)آدم
كه هماناست هم آن و شده ذكر جا دريك فقط مطلب اين كريم قرآن در
خليفه مقام به آيات اين در.بقره يعنيآيات 3330 افتاد مذكور
مفاد ازاست شده مستقيم اشاره زمين روي در انسان جانشيني و اللهي
و هست انسان درون كه چيزي آن كه كرد نتيجهگيري چنين ميتوان آيات اين
و.است اسماء يادگيري همين ميگردد موجودات ساير بر او برتري باعث
ملائكه ولي.ميباشد آن درك و تحمل به قادر انسان كه است مصلحت همين
.عاجزند دركش و تحمل از
ميانه 0 حاشيه 0:شعرموازي-:311
كشيد نتوانست امانت بار آسمان
زدند ديوانه من نام به فال قرعه
فرشتگان كه حالي در آموخت ، آدم به را الهي اسماء خداوند كه آنجا از
چيزي نيز اسماء حكمت از بلكه نداشتند ، آگاهي اسماء آن از تنها نه
و اللهي خلافت مقام براي موجود شايستهترين انسان پس نميدانستند
اين بر ملائك تمامي كه بود جا همين از و بود زمين روي بر خدا جانشيني
شيطان الا كردند سجده بود شده عظيم چنين مقامي داراي كه خدا جانشين
.گشت الهي درگاه مطرود كه
بعضي هست ، درختاختلاف اين ماهيت درباره:ممنوعه درخت مسئله -ب
در.دادهاند نامش حنظل ديگر بعضي و تاك بعضي است ، گفتهاندگندم
دودرخت از گرديدند ، ساكن درآن زنش و آدم كه بهشتي خصوص در تورات
به كه (بد و نيك فقه) معرفت درخت يكي:شده برده نام ممنوع و ويژه
و !مردني مرد ، بخورند ، خواهند آن ميوه از اگر شد گفته حوا و آدم
و جاودانه زندگاني به بخورند آن ميوه از اگر كه حيات درخت ديگري
هر كه است اين درخت دو اين ممنوعيت علت.يافت خواهند دست ابدي حيات
در خدا چون شد خواهد خدا بمانند كند تناول درختان اين ميوه از كس
حياتي داراي بد ، و نيك به عارف:است اصلي خصوصيت دو داراي تورات
درخت از حوا و آدم تناول از پس كه بود هم علت همين به و.جاودانه
مبادا تا كرد زمين در داخل و راند بهشت از را آنها خدا معرفت ،
وبه يابند دست نيز حيات درخت به يافتند دست درخت اين به همچنانكه
به كه را آتشباري شمشير نيز و داد مسكن را كروبيان عدن باغ شرقي طرف
(13).كند محافظت را حيات درخت طريق تا ميكرد ، گردش سو هر
گشته واقف خويش برهنگي به معرفت ، ميوهدرخت تناول از پس زنش و آدم
.پرداختند عورت ستر به و
او پسشيطان:است آمده طه سوره از بهبعد آيه 120 در كريم قرآن در
كه ملكي و درختجاودانگي به را تو آيا آدم ، گفتاي و كرد وسوسه را
و خوردند ممنوع درخت ازآن آنگاه نمايم؟ راه زايلنميشود ،
برگهاي چسبانيدن به و كردند شروع و شد نمايان برايشان برهنگيشان
بيراهه و ورزيد عصيان خود پروردگار به آدم گونه اين و خود بر بهشت
.رفت
دو شيطانآن پس:ميفرمايد اعرافآيه 20 سوره از ديگري جاي در و
بود ، مانده پوشيده برايشان عورتهايشان از را آنچه تا كرد وسوسه را
منع درخت اين از را شما پروردگارتان گفت و گرداند نمايان آنان براي
جاودانان زمره از يا گرديد فرشته دو مبادا اينكه براي جز نكرد
(14).شويد
موجود كريم قرآن در خصوص اين در كه آياتي وساير آيات اين مضمون از
كه بود جاودانگي درخت ممنوعه ، درخت كه گرفت نتيجه چنين ميتوان است
و بهشت در همواره نميكردند تناول آن از همسرش و عليهالسلام آدم اگر
حال نميشد حاصل آنان براي غربتي و رنج و ميزيستند جاودانه آن نعيم
از فرزندانشان و خود و كردند هبوط زمين به ميوهها آن تناول با آنكه
.ميزيند غريبي و الم در همواره نسلشان ،
ميانه 0 حاشيه 0:شعرموازي-:311
ببريدهاند مرا تا نيستان كز
ناليدهاند زن و مرد نفيرم از
و گشت آغاز انسان نوع وگردنكشي عصيان كه بود همينجا از نيز و
.رفت بيراهه به انسان
آدم راندهشدن باعث كه شيطان فريبكاري:شيطان فريبكاري مسئله -ج
اينكه از قبل آدمحتي با شيطان ديرينه وعداوت گرديد بهشت از
قرار توجه مورد ميبايد اينمبحث در كه است موضوعي خلقشود ، (ع)آدم
را او و انسانشده فريب باعث كه آنموجودي تورات ، درشود داده
مار و:است ميكندمار ممنوعه درخت ميوه بهخوردن وادار و تحريك
به و بود هوشيارتر بود خداساخته خداوند كه صحرا همهحيوانات از
باغاست وسط در كه درختي آن ازميوه اگر آينه هر...گفت زن
روزي در خداميداند بلكه مرد ، نخواهيد گفتهخدا ، خلاف بر بخوريد ،
بد و نيك عارف خدا مانند و شود باز شما چشمان آنبخوريد از كه
او و داد نيز خود شوهر وبه بخورد گرفته ميوهاش از زن پس.بود خواهيد
(15).خورد
حسادت بهعلت او.است حسادت و ونيرنگ فريبكاري مظهر اينجا در مار
درخت ميوه بهخوردن وادار را آنها زن ، وسيلهاغواي به و آدم به
كردي را اينكار چونكه مارگفت به نيزخداوند علت بههمين و.كرد
شكمتراه بر هستي ، ملعونتر حيواناتصحرا همه از و بهايم ازجميع
و تو ميان در وعداوت خورد ، خواهي خاك ايامعمرت تمام و رفت خواهي
و كوبيد خواهد را تو سر او ميگذارم ، زن ذريت و تو ذريت ميان در و زن
(16).كوبيد خواهي را وي پاشنه تو
سوره در.است شده گفته سخن مورد دراين تفصيل به كريم قرآن در اما
خدا سوي فرشتگاناز به كه هنگامي كه ذكرميشود آيات 126115 طه
سر كه شيطان ، جز كردند ، سجده همه كنند ، سجده آدم بر كه ميرسد فرمان
و تو دشمن ابليس اين !زنهار:فرمود آدم به خداوند آنگاه.زد باز
خواهيد بدبخت وگرنه نكند بيرونتان بهشت از باشيد مواظب توست ، همسر
نه و ميشوي تشنه نه برهنه ، نه و ميشوي گرسنه نه بهشت در چون.شد
آن از همسرش و آدم و كرد را خود كار سرانجام شيطان اما..زده گرما
.بخوردند درخت
را سفالخشكيده اين و بسرشت را گلآدمي عالميان خداوند كه هنگامي
آن از لعين ابليس بدمد ، روح آن در بعدها گذاشتتا باقي سال چهل
با و كرده درست امري براي را تو خدا:ميگفت آن به و ميگذشت مجسمه
بار زير هرگز كند ، امر موجود اين بر سجده به مرا خدا اگر:ميگفت خود
انداخت بيرون كردهبود پنهان دردل را آنچه نيز سرانجام و نميروم
و (17).ورزيد امتناع برآدم سجده از كرده اظهار را درونيخود وحسد
بر سجده از مرا سوگند عزتت رابه پروردگار:داشت عرضه درجواب
مثل تاكنوناحدي كه كنم عبادتي را عوضتو در من و بدار معاف آدم
و اراده طبق بر اطاعت من:فرمود خدايتعالي.باشد نكرده عبادتت آن
(18).ميدارم دوست را خودم خواست
به روزيكه شد 2ـ لعنت كه روزي كرد1ـآن ناله بار چهار ابليس
فترت مدتي بعداز گرديد ، مبعوث (ص)محمد روزيكه نمود 3ـ هبوط زمين
نازل فاتحه سوره كه هنگامي آن بودند 4ـ نشده مبعوث انبيايي كه
.گرديد
كه ازدرختي آدم كه هنگامي آن يكي;آورد در فرحآميزي صداي دوبار و
به و شد بهشتبيرون از كه هنگامي آن هم ويكي بخورد ، بود شده نهي
(19).هبوطكرد زمين
شود آدمخلق آنكه از قبل مدتها از باآدم شيطان دشمني و عداوت پس
:فرمود ملائكش به كهخدا شد ناشي آنجايي از اينعداوت و داشته وجود
كبر و حسد شيطان دم همان واز.آورم پديد جانشيني زمين ميخواهمدر
از مرا كه چرا بهترم او از من پروردگارا:گفت و كرد پيشه وغرور
.آفريدهاي گل از را او و آتش
من لعنت جزا تاروز و مطرودي كه شو بيرون ازبهشت:گفت تعالي خداي
و روز تا خدا و خواست رستاخيزمهلت روز تا شيطان.حالتوست شامل
تا و كرد آغاز خدعه شيطان كه بود زمان آن از و.داد مهلتش معين وقت
مشغول خدا بندگان ميان در افكني وسوسه و چيني توطئه به نيز امروز به
از و الهي تقرب و فرشتگان ازدرگاه تا شد باعث غرورش و كبر و است
نيز اوباشد ملعون ابد تا و بماند زمين در و شده رانده جاودان بهشت
و بپردازد بندگان اغواي به دنياست ، دنيا تا كه بست پيمان خود با
.كند منحرف مستقيم طريق از را آنها
سليماني كريم
.آيات343332 سوم باب پيدايش ، سفر پانوشتها13ـ
.ميشود ديده بقره سوره آيات3835 در همچنين مضمون اين 14ـ
.آيات 71 سوم پيدايش ، باب سفر عتيق ، عهد 15ـ
.آيات 1614 سوم باب پيدايش ، سفر -16
.تفسيرالميزان از نقل به سطر 10 صفحه 41 ، جلد 1 ، قمي ، تفسير -17
.(ع)صادق امام از نقل صفحه 145 ، به جلد 11 ، بحارالانوار ، 18ـ
.همان 19ـ