پنجم ، شماره 1297 جولاي 1997 ، سال تير 1376 ، 7 دوشنبه 16
|
|
چه؟ يعني فراغت اوقات
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آخر بخش) ميگذرانند را خود فراغت اوقات چگونه جوانان
جمله از كه دارد بستگي بيشماري عوامل به جامعه هر در تفريح چگونگي
كرد اشاره جامعه ثروت و فرهنگ بهوضع بايد آن
و فكري جسماني ، قواي پرورش براي موثر وسيلهاي تفريح امروزه
است جنايات و تبهكاري از جلوگيري براي بهترينعامل و افراد اخلاقي
تاميناجتماعي ، جمعيت ، پرورش ، و آموزش درمان ، بهداشت ، همچون فراغت
نيازهاي و مسايل بنياديترين جمله از... و اشتغال و كار مسكن ،
اعتنايي از ناگزير را دولتمردان و مديران متفكران ، كه است اجتماعي
.ميسازد زمينه اين به معقول و جدي
بلكه نيست ، كار بار از شده آزاد زمان فقط فراغت ، اوقات گذران
از -فرانسوي جامعهشناس -تعريفژوفردومازيه.غيراجباري است فعاليتي
مجموع:است گونه اين فراغت ، تمدن يك سوي به كتاب در فراغت اوقات
خانوادگي شغلي ، تكاليف و تعهدات از رهايي از پس شخصي كه فعاليتهايي
تفريح استراحت ، غرضش و ميپردازد آنها به اشتياق و ميل به اجتماعي ، و
آمدن ظهور به يا خويش شخصيت رساندن كمال به يا خود دانش توسعه يا
به.است اجتماعي آزادانه مشاركت بسط بالاخره و خلاقيتها استعدادها ،
است اشتغالاتي از مجموعي برگيرنده در فراغت اوقات گذران ديگر عبارت
براي خواه استراحت منظور به خواه.پردازد بدان ميل كمال با فرد كه
به توجه بدون خويشتن آموزش و اطلاعات هدفگسترش با خواه تنوع ، ايجاد
و آزاد توان بسط و ارادي مشاركتاجتماعي براي خواه و مادي اهداف
.گشت فارغ واجتماعي خانوادگي حرفهاي الزامات از آنكه از بعد خلاقش ،
هستي بستر در را فراغت بايد فراغت اوقات گذران جامعهشناسي اين بنابر
جامعه ، يك كاركردهاي و ساختها به توجه جمله از آن همهتماميت با
مطرح فراغت با كه مسايل از بسياري شمار بين.دهد قرار مطالعه مورد
:كرد ذكر بدينسان را بعضي ميتوان ميشود ،
رفع استراحت ، ميشود ، ارضا فراغت گذران هنگام به كه نيازهايي -1
و فردي شكوفايي شخصي ، استعدادهاي گسترش تفريح ، سرگرمي ، خستگي ،
بدون تعالي نوعي بازيابي منظور به آفرينندگي ضمن در بازي اجتماعي ،
.مادي ابعاد به توجه
فراغت ورزش ، نوع از فعال فراغت:فراغت اوقات صورگذران و اشكال -2
ديگران فعال فراغتهاي گذران تماشاچي انسان اكثرا درآن كه منفعل
گروهي و خانوادگي فردي ، صورت به فراغت اوقات گذران.است
.فراغت اوقات نحوهگذران بر جمعي ارتباط وسايل و فنون تاثير -3
و اجتماعي طبقات به توجه با آن شيوههاي و فراغت اوقات گذران -4
.درآمد ميزان
شغلي ، الزامي كاركردهاي ديگر با فراغت اوقات گذران بين روابط -5
يا هماهنگي ، و ممكن تضادهاي اجتماعي ، حيات با مرتبط يا و خانوادگي
.دارد وجود دو آن بين كه متقابل تكميل صور
و رسوم و آداب زندگي ، شيوه تطور:اخلاقي و فرهنگي آثار و نتايج -6
ارزشها ، تازه مراتب سلسله ميكند ، تعيين خود براي جامعه يك كه اهدافي
.سعادت باب در نو اخلاقي پيدايش
شايع و رايج كه هنگامي فراغت اوقات گذران اقتصادي آثار و نتايج -7
پيدايي و مصرف ميزان در فزايندگي غيرمولد ، زمان باشد ، افزايش شده
منشا تازهاي زمينههاي صنعتي برايفعاليتهاي آن از كه تازه مصارفي
نيرويي فراغت ، اوقات رواجگذران و تعميم بسط ، همراه به البته.ميگيرد
به هنوز كه است تازه چنان ژرف موج اين و است شده وارد ما تمدن در نو
.كرد درك را برآن مترتب آثار و نتايج ميتوان سختي
زندگي بر حاكم پرتنش شرايط به توجه با و كنوني پرآشوب دنياي در
نباشد ، جامعه معضلات و امور راس در اگر فراغت امروزاوقات انسان ،
.است كنوني جامعههاي در اجتماعي عمدهترينشاخصهاي شمار در كم دست
اجتماعي ، تامين جمعيت ، پرورش ، و آموزش درمان ، و بهداشت همچون فراغت ،
اجتماعي نيازهاي و مسايل بنياديترين جمله از اشتغال ، و كار مسكن ،
و جدي اعتناي از ناگزير را دولتمردان و مديران متفكران ، كه است
تحليل در جامعهشناسان كه روست اين از.ميسازد زمينه اين به معقول
تكنولوژي ، و فنون سطح اجتماعي ، حيات مجموعه با آنرا فراغت ، مفهوم
در برجامعه مسلط فرهنگي -مدلهاياجتماعي كلي طور به و زندگي شيوه
.ميدانند ارتباط
فراغت اوقات گذران موضوع اهميت
.ميكند روشن را ملي تمدن كيفيت اندازهاي تا بيكاري اوقات گذران
به هرجامعه در تفريح چگونگي و داد اختصاص تفريحميتوان به كه ايامي
ثروت و فرهنگ وضع به بايد آنها ازجمله كه دارد بستگي بيشماري عوامل
.كرد اشاره جامعه
كليه پيش از بيش و دارد بينالمللي جنبه تفريح به ميل همه ، اين با
حق را تفريح از استفاده و ميكنند علاقه ابراز بيكاري ايام به افراد
.ميدانند خود مسلم
قواي پرورش براي موثر وسيلهاي تفريح امروزه ، اشخاص از بسياري نظر به
تبهكاري از جلوگيري براي عامل بهترين و افراد اخلاقي و فكري جسماني ،
به تفريحي فعاليت براي امكانات توسعه حاضر حال در.است جنايات و
ساعات از بايد.ميرود شمار به هرجامعه اساسي وظايف از يكي منزله
و مطبوع ايام ، اين كوشيد قوا تمام با و كرد استفاده عاقلانه فراغت
بوجود فرصتهايي و شده خارج صرف بيكاري جنبه از يعني.شود تحمل قابل
شخصيت و كند تعقيب را معيني هدفهاي بتواند ، آدمي آن پرتو در كه آيد
زمينه در پژوهش ضرورت ديگر ، عبارت به.دهد پرورش پيش از بيش را خويش
با سو يك از را آن رابطه كه ميشود آشكار بيشتر وقتي فراغت اوقات
درك اجتماعي مصايب و مفاسد كاهش ديگر سوي از و اقتصادي نظام بهرهدهي
ارتباطي اجتماعي نهادهاي ديگر با فراغت نهاد كه چرا ;باشيم كرده
.دارد تنگاتنگ
در و برنامهريزي و سازماندهي و شناخت منظور به علمي ، پژوهشهاي لزوم
احساس شدت به جامعه در فراغت اوقات فعاليتهاي هدايتغيرمستقيم نهايت
.ميشود
فراغت اوقات گذران نحوه
متفاوت جوانان بين در فراغت اوقات گذران نحوه ميدانيم ، كه همانطور
جوانان و نوجوانان اجتماعي رفتارهاي زمينه در كه اكثرمحققانياست
نوجواني دوره در اجتماعي پرورش كه هستند معتقد پرداختهاند ، تحقيق به
ميبرد ، بهسر آن در كه دنيايي به نسبت تا كند كمك جوان به ميتواند
بستري ميتواند هم فراغت اوقات اين بنابر.كند آرامش و امنيت احساس
انجام براي مساعد زمينهاي هم و باشد شخصيت رشد براي مطلوب
.آورد فراهم را انحرافات و اجتماعي بزهكاريهاي
فراغت اوقات از بهرهگيري
اهميت.اساسيسرمايهاند و اصلي منبع دو زمين ، ذخاير و انسان كار
كار ، بازده اما است روشن كاملا سرمايهايزوالناپذير ، عنوان به كار
كافي وقت صرف به ثانيا.است انساني نيروي كارداني گرو در اولا
بايد تربيتي فعاليتهاي از را انساني نيروي كارداني.دارد بستگي
فرصتهاي همه از بهرهگيري مستلزم كافي زمان تامين و داشت انتظار
كدام كه است آن اساسي مساله واقعيتها اين با برخورد در.است زندگي
در امروز انسان كه را مطلوبي و آرماني زندگي ميتواند تربيتي كوشش
تربيتي كوششهاي كند؟ فراهم جامعه و فرد براي است ، آن جوي و جست
در عوامل اين از يك كدام و محيط؟ نقش يا مدرسه؟ فعاليتهاي خانواده؟
است اين امر واقع دارد؟ موثرتري نقش انسان فعال زندگي به دادن شكل
.ميشود حاصل نهادها اين همه موازي و توام اثر از انسان هر تربيت كه
اين و باشد هماهنگ عوامل اين نقش كه گرفت پيش بايد روشي بنابراين
با.انسانهاست شخصيت سازنده ابعاد همه از سنجيده جستن سود مستلزم
و حد نميتوان زمان كاربرد و وقت از بهرهگيري براي فكري ، برداشت اين
به كه طور همان رشد ، جهت در را انساني دگرگونيهايشد قايل حصري
نيز معيني ساعات و اوقات به نميشود ، محدود معين نهاد يا سازمان
به نيل براي فرصت هر از و زمان هر از بايد بلكه.كرد محدود نبايد
را روزانه موظف كار از فراغت ساعات اهميت نياز ، اين.برد سود كمال
چنان را روزانه موظف كار از فراغت ساعات برنامههاي ميسازد ، آشكار
و رشد مزاحم عوامل بعضي هم و باشد سازنده هم كه داد ترتيب بايد
.كنند مهار را تكامل
روزي شبانه اوقاتزندگي كه ديد ميتوان كوتاه و ساده تقسيمبندي دريك
و خانوادگي موظف كوشش و كار واستراحت ، تغذيه بخش سه در انسان هر
زمينههايدوگانه از كه متنوعي جوشهاي و جنب بعضي وبالاخره اجتماعي
كه است آن مساله اينسخن در.ميشود صرف هستند ، فارغ كلي به قبل
هم كه داد ترتيب بايد چنان را فراغتشبانهروزي ساعات اشتغالات
تكامل و رشد متضمن هم و باشد لذتبخش و سرگرمكننده شاديآفرين ،
.تربيتي
حقيقت اين به تغييررفتار و تربيت براي فراغت اوقات از بهرهگيري در
حيات مراحل از هريك در را زندگيانسان كه داشت توجه بايد نيز
اينضرورتها از نيز فراغت اوقات و است خاصي وويژگيهاي ضرورتها
نيازهاي با رشد ، از مرحله هر در فراغت ساعات برنامهاست متاثر
.باشد هماهنگ بايد نيز مرحله همان تربيتي
:گفت بايد كلي جمعبندي يك در
عدالت برقراري جامعهدر دستاندركاران و مسئولان كه است لازم سويي از
خانوادههاي اقتصادي تاميننيازهاي منظور به اقتصادي اجتماعي ،
بردن بالا منظور به مناسب و سازنده شرايطي و باشند كوشا كمدرآمد ،
ارزشهاي آموزش با ديگر سوي از.گردد اتخاذ افراد گونه اين مالي توان
پرباري و سالم زندگي ضدارزشها ، و ارزشها شبه از آن تفكيك و اصيل
و گستردهتر هرچه اسلامي و توحيدي انسان ، متعالي هدفهاي براساس
.شود مطرح موثرتر ،
يك ساز آينده افراديكه از دسته آن مخصوصا جامعه يك انسانهاي اگر
را وقت تنها نه دهند ، هدر بيهوده خودرا ارزش با اوقات هستند ، كشور
جامعه سياسي و اجتماعي فرهنگي ، اقتصادي ، سلامت بلكه دستدادهاند ، از
فراغت اوقات براي برنامهريزي بنابراين.انداختهاند مخاطره به نيز را
.است سالم جامعه يك ايجاد براي برنامهريزي واقع در جوانان
نوري معصومه