پنجم ، شماره 1298 جولاي 1997 ، سال تير 1376 ، 8 سهشنبه 17
|
|
فراغت اوقات جامعهشناسي بر درآمدي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
:اشاره
بيشتر فراغت جمعيتجوان ، اوقات بودن بالا به توجه با ما جامعه در
است زماني فراغت حالاوقات اين با ميشود ، مطرح دانشآموزان مورد در
پير يا ميانسال يا جوان از اعم مختلف افراد زندگي در ميتواند كه
جامعهشناسي ، بخشي كه بدانجاست تا موضوع اين اهميتباشد داشته وجود
انساني ، علوم از شاخه درايناست داده اختصاص آن به را خود مباحث از
گرفته قرار تحليل و تجزيه مورد مدرن عنوانپديدهاي به فراغت اوقات
و ويژگيها اوقاتفراغت ، تعريف به چارچوب همين در حاضر مقالهاست
را فراغت اوقات گذران چگونگي بر عواملموثر و پرداخته آن كاركردهاي
مقالات سرويس.بحثميگذارد به
در.نداشت زندگي در جايي فراغت صنعتي ، اوقات تمدن پيدايش از پيش تا
تا بود شده سبب منابع نايايي و كميابي و معاش تامين سختي گذشته
روزگاريكه در.شود ماندن زنده براي تلاش صرف بيشترينزمانزندگي
و روزها تمامي در تشكيلميداد ، را جوامع بيشتر اقتصادي بنيان كشاورزي
كارتند آهنگ خوب هواي در كه تفاوت اين ميشد ، با انجام كار سال فصول
درتمدنكشاورزي.ميگراييد كندي به آهنگ اين بد هواي ودر بود
آمده دست به نيروي بركارايي اندكي تنها بود توانسته فني پيشرفتهاي
روزگار آن فني ابزارهاي اما.بيفزايد وحيوان انسان فعاليت از
.نبود معاشبسنده تلاش از آدمي ساختن آزاد براي خيش و همانندگاوآهن
ماشين مانند نوين فني اختراعابزارهاي كنار در رنسانس دوره تحولات
جديديرا دوران ميلادي ، و 17 سدههاي 16 در جديد پيشرفتعلوم و بخار
تا شد سبب ايندگرگونيها.گرفت نام صنعتي كهتمدن كرد پايهگذاري
بود عبارت وآن نداشت وجود قديم جهان در كه آيد پديد جديد جهتگيري
كنترل به مربوط مسائل حل در علمي معرفت كاربرد بر فزاينده تاكيد از
از كار حوزه كه تمدن اين آغاز در البته [1021.محيط بر انسان
زمان يافت ، انتقال كارخانهها به خانوادگي كوچك كارگاههاي و مزرعه
بهبود با رفته رفته اما.بود هفته در ساعت به 75 نزديك و طولاني كار
در را آدمها جاي ماشينها جديد ، وسايل ابداع و اختراع و فني ابزارهاي
تا 46 به 40 بيست سده نيمه در هفته در كار زمان و گرفته كار انجام
مجبور جامعه بالاي طبقه افراد گذشته در كه است روشن.رسيد ساعت
.باشند معاش تامين براي شبانهروزي تلاش در مردمان بيشتر مانند نبودند
خدمتكاران و دهقانان غلامان ، كار با را خود بيكارگي بهاي آنان اما
پيوندش در مفهوم اين زيرا فراغتنيست بيكارگي چنين.ميپرداختند خود
پاداشآن ، نه بود كار مكمل آناننه بيكارگي.تعريفميشود كار با
اين فعاليتهاي اشارهبه براي...ميگرفت را كار جاي يكسره بلكه
مفهوم به فراغت زيرا نيست ، اصطلاحفراغتمناسب بيكاره گزيدگان
[152.دارد ملازمه كار با آن امروزين
چنين در.دارد صنعتيپيوند تمدن با كه است پديدهاي فراغت بنابراين
كار نخست است ، يافته تحقق فراغت اوقات پيدايش براي لازم شرط دو تمدني
آزادانه مسئوليت شكل و درآمده به اجتماعي و فرهنگي اجباري شكل از
سوي از زيادي اندازه تا اينزمينه در فردي گزينش هرچند.دارد را فرد
از كار شدن جدا دوم ، شرط.ميگردد اجتماعيتعيين ضرورتهاي
از چه استكه شكلي به كار يافتگي سازمان.است انسان فعاليتهايديگر
نظر ازاست شده آزادجدا وقت از عملي جنبه از چه و نظري جنبه
و صنعتي تمدنهاي اجتماعي زندگي در ضروريتنها شرط دو دومازديهاين
وكشاورزي باستاني تمدنهاي در آنها نبود دارند ، وجود صنعتي از پس
.است فراغت نبود معناي به سنتي
تا دبستان) تحصيل سالهاي افزايش:مانند تحولاتي ديگر عبارت به
و ازدواج سن افزايش كار ، بهبازار انسان ديررسي نتيجه در و (دانشگاه
.شود آزاد زمان از وسيعي ميزان تا شده زندگيسبب سطح بهبود
بلكه قدمنمينهد ، بزرگسالي به مستقيما كودكي از جديد ديگرانسان
مسئوليت كمي يا فقدان با مييابدكه تجلي او زندگي در چند سالياني
[ 7643.مييابد بزرگي سهم فراغت آناوقات در و است مترادف
نوين درزندگي كه اهميتي با و دارد تعلق اخير دوران به زمانفراغت
.است فرهنگ از بخشي دهنده تشكيل يافته
فراغت اوقات تعريف
پديده اين قرارگرفتن يعني مشترك ، نكتهاي فراغت اوقات تعاريف تمامي
از پس كه ميدانند آزادي زمان فراغترا عدهاي.دارند مقابلكار در
(شماره 1 نمودار).ميماند باقي كار انجام
كه اعتقادند اين بر و دانسته محدودتر را فراغت زمان ديگر ، عدهاي اما
و كار محل به آمد و رفت كار ، از پس كه است زماني فراغت ، زمان
و شو و شست خوردن ، غذا خوابيدن ، مانند بدني نيازهاي ساختن برآورده
(شماره 2 نمودار)ميماند باقي اينها مانند
امور مانند اجتماعي تعهدات انجام زمان بيشتر ، موشكافي با ديگر برخي
ميماند باقي را آنچه و ميكنند كم آزاد زمان از را خانوادگي و مذهبي
وقت دربردارنده هم آزاد ، وقت رو اين از [ميدانند64 فراغت زمان
برابر در كار حوزه از بيرون كه را فعاليتهايي تمامي هم و است فراغت
(شماره 3 نمودار).دارند قرار مزد
به كاملا فرد كه است اشتغالاتي از مجموعهاي مازديهفراغت دو نظر از
توسعه منظور به يا تفريح ، براي يا استراحت ، براي يا خود رضايتخاطر
از بعد داوطلبانه اجتماعي مشاركت انتفاعي ، غير ياآموزش اطلاعات ،
[305.ميپردازد بدان اجتماعي و خانوادگي شغلي ، الزامات از آزادشدن
اساسي ويژگي چهار كه دانست فراغت ميتوانزمان را زماني بنابراين
فراغت كه معنا اين وظايف ، به از نخسترهايي:باشد راداشته زير
وظايف اين تا.هستند نقطهمقابلش كه است بودنوظايفي مستلزم
اين كه است هنگامي فراغت آغاز زيرا.نميكند پيدا معنا فراغت نباشند ،
شامل چيز هر از پيش و نخست بنابراينفراغت.بروند ميان از وظايف
از رهايي معني به همچنين.است كار محل در مزدگيرانه كار از آزادي
از رهايي فراغتهمچنين.باشد مدرسه درس از بخشي كه است مطالعهاي
خانواده ، مانند اجتماعي سازمان بنيادي اشكال كه است اساسي وظايف
[162.ميكند مقرر را آنها مذهب و اجتماع
است ، پول آوردن دست به كار هدف.نگرفتناست جهت فراغت زمان دوم ويژگي
وظايف و ميكند دنبال را خاصي نيازهاي ساختن برآورده خانوادگي وظايف
اما.ميباشند معنوي و ايدئولوژيك هدفهاي دنبال به ومذهبي سياسي
و روشنفكرانه هنرمندانه ، بدني ، فعاليت اينكه از حقيقي فراغت
اجتماعي يا مادي هدفي درخدمت -را بازي نوع هر خلاصه و -اجتماعي
تابع ديگر هرفعاليت مانند فراغت ، اينكه ميپرهيزد ، گو دهد ، قرار
اگرفعاليتي بنابراين [172است اجتماعي يا طبيعي اجبار قوانين
باشد ، ايدئولوژيك يا سودمندانه تجاري ، هدفهاي دنبال به فراغتي
.دانست كامل فراغت را آن نميتوان
تقريبا دومازديه نظر به.باسرگرمياست آن پيوند فراغت سوم ويژگي
جستجوي ميسازد مشخص را فراغت آنچه داده نشان تجربي تماميمطالعات
و ميشود جستجو خود براي هدفي عنوان به حالت اين.است حالتارضاء يك
تعلق فراغت به تنها لذت و شادي كسب البته.دارد جويانه لذت خصلتي
مانند اجتماعي بنيادي وظايف انجام هنگام در ميتواند فرد زيرا ندارد ،
از يكي شادماني لذت ارضاء ، جستجوي اما ببرد ، لذت و باشد شاد كار
شادي كسب تفاوت [182.است جامعهامروزين در فراغت اساسي ويژگيهاي
اجتماعي بنيادي وظايف به پرداختن و فراغت به پرداختن هنگام در لذت و
يا رفته ميان از خواهي ارضاء حالت كه گاه هر فراغت در كه است اين در
و بردارد دست خود فعاليت از كه مييابد گرايش اين به فرد شود ، ضعيف
فعاليتهاي با پيوندياساسي تفريح رو اين از.نيست مجبور آن ادامه به
كه فعاليتهايياست تفريحشامل اسلاوسن نظر از.دارد فراغت اوقات
به كه لذتي و خشنودي خاطر به داوطلبانه و اختياري طور به معمولا
آنها از كه اجتماعي و شخصي ارزشهاي از برخي منظور به يا و دنبالدارد
مخصوص فعاليت اين.ميگردد انتخاب كننده شركت توسط ميشود استنباط
ندارد ، معمولا شخص اصلي كار با رابطهاي هيچ و است بيكاري اوقات
ميگيرد انجام اجتماعي خدمات از قسمتي عنوان به وقتي و است لذتبخش
جامعه و گروهها كننده ، شركت افراد براي ثمربخش و مثبت هدفهاي داراي
بيشتر بلكه نيست ميدهد ، انجام فرد آنچه شامل تفريح.است كلي طور به
انجام تفريح عنوان به فرد كه است كاري ارزش و حالت انگيزه ،
[2086.ميدهد
و امكان فراغتاين.است فرد نيازهاي با پيوندش فراغت ويژگي چهارمين
گونهاي به فرد تواناييهايبالقوه تمامي تا ميكند فراهم را فرصت
صنعتي شهري جامعه يك در كارروزانه از خسته فرد.يابد تحقق آزادانه
را خود دمي تا مييابد فرصتي فراغت هنگام در ساعتاست ، عقربه تابع كه
تحقق را خويش فرديت و سازد مسئوليتها و وظايف ازتمامي رها
راسلفيلسوف برتراند كه است تاحدي امروزي جامعه در فراغت اهميت.بخشد
كردن پر درتوانايي را تمدن دستاورد آخرين بزرگ ، رياضيدان و
.ميداند آدمي فراغت ايام هوشمندانه
فراغت كاركردهاي
اجتماعي ، پديدهاي عنوان به و است آمده پديد صنعتي جامعه در فراغت
:ميدهد انجام زير شرح به را كاركردهايي
فرصت اين فراغت.است خستگي رفع و استراحت فراغت ، كاركرد نخستين -1
تمدد براي و بزدايد خود تن از را كار خستگي آدمي تا ميآورد فراهم را
.كند استراحت آسايش ، وتامين نيرو تجديد اعصاب ،
عرصههاي آدمي براي تفريح ، فرصت امكانو كردن فراهم با فراغت -2
وظايف يكرشته دادن انجام از او درآنها تا ميگشايد را جديدي
تفنن و تنوع ايجاد سرگرمي ، عرصهها اين در.بياسايد تكراري و محدود
از سرگرمي و طبيعت در گردش سياحت ، ورزش ، بازي ، .ميگيرد را كار جاي
.دارند جاي عرصهها اين در كه هستند فراغتي فعاليتهاي
فردي شكوفايي فرهنگ ، شخصي ، گسترشاستعدادهاي فراغت ، ديگر كاركرد -3
و تكراري كارهاي كه ميدهد امكان فرد به فراغت.است اجتماعي و
سر پشت ميكنند تحميل او به اجتماعي اساسي نهادهاي كه را قراردادي
نيروهاي آن در كه گذارد پا خويشتن از فراتر حوزهاي به گذاردو
مخالفت به تمدنش مسلط ارزشهاي با بتوانند آزادانه آفرينندهاش
فرصت فراغت ديگر عبارت به [192.كنند تقويت را آنها يا برخيزند
فني و علمي هنري ، آفرينشهاي.ميآورد فراهم را آفريندگي و شخصي تعالي
.راستايند اين در علاقه مورد آموزشهاي دريافت و
كردن بافراهم فراغت.است فراغت ديگركاركرد اجتماعي مشاركت -4
به حرفهاي و گروهي خانوادگي ، دوستانه ، روابط فرصتبرقراري و امكان
برايانجام را زمينه و ياريميرساند اجتماعي انسجام تقويت
فرصتي گروهي فراغتهاي ديگر عبارت به.ميكند فراهم مشاركتي فعاليتهاي
.هستند اجتماعي مشاركت تمرين براي
دارد ادامه