پنجم ، شماره 1299 جولاي 1997 ، سال تير 1376 ، 9 چهارشنبه 18
|
|
نو طرحي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
آسمان بلند طاق نمايشزير بر نقدي
مولوي تالار:اجرا موسويمحل سيدعظيم:كارگردان
تيرماه 1376:اجرا زمان
چند و ميافكند طنين فضا در كلاسيك موسيقي نواي ميشود ، روشن چراغها
سوي به آرام آرام صحنه وسط از (اسلوموشن) آرام حركتهاي با رزمنده
او سر پشت و ميشود شهيد ميخوردو تير صادق.ميروند پيش تماشاگران
...و ميشود ديده هستند ، او مادر و پدر از تمثيلي سايههاييكه
كارگرداني به بلندآسمان طاق گونهزير تعزيه نمايش بر ابتدايي اين
نشات جنگ و جبهه از كه درونمايهاي با نمايش اين.است موسوي سيدعظيم
بهشبيهخواني آخر در و تعزيه به كار اواسط در و شروعميشود گرفته ،
.ميشود منتهي
تعزيه ، مانندكارواني ، نمايشي ريختار چند از آميزهاي نمايش اين
بارز بسيار كار شروع در كه جملهخصايصي از.است قصه در قصه و نقالي
استفاده ميكند ، متمايز دست اين از نمايشهايي از اثررا اين و است
مناسب (راند بك) پيشزمينهاي عنوان به كه است ، سايهاي نمايش نوعي از
از استفاده.مينماياند تماشاگران به را بازيگران مختلف ذهنيات
واقع موثر نيزبسيار متن تاثيرگذاري در اثر ، زيبايي بر علاوه اينتكنيك
.ميشود
خاطرات مرور ضمن ميآيدو نمايش سكوي روي صادق نمايشپدر ميانه در
و خويش با دروني كشمكشي از بعد و حرفميزند شهيدش پسر عكس با خود
.رابيابد فرزندش تا ميرود جبهه به همسايهاش ، گوباسيد ، و گفت
خروج و ورود و نيست برخوردار محكمي شخصيتپردازي از نمايش آنكه با
گذاردن برجاي بدون -ميشود انجام زيادي شتاب با صحنه به بازيگران
و خويش تنهايي بر تاكيد ضمن صادق وليپدر -نمايش بر چنداني تاثير
با همذاتپنداري و همدردي نوعي ايجاد در سعي (مونولوگ) تكگويي بيان
محمود سوي از روان بازي ارائه وجود با ولي دارد نمايش تماشاگر
صحنه ، روي زايد حركتهاي و ميزانسن صحيح رعايت عدم (صادق پدر) راسخفر
.نميشود ظاهر موفق چندان نمايش اهداف به دستيابي در
يك پخش با اثر موسيقي.است آن متن موسيقي نمايش اين خصوصيات از يكي
آذربايجاني ، لري ، ;فولكلوريك موسيقيهاي پخش و آغاز در كلاسيك موسيقي
صحنهها ، اين جمله از.ميزند دست واريتهاي موسيقي نوعي به...تركمنيو
خاطراتش مرور و خود ذهن در صادق وقتيپدر كه است صادق عروسي صحنه
موسيقي ، همراهي و سايهبازي تكنيك از استفاده با ميآورد ياد به
.ميسازد برقرار تماشاگر با منطقي ارتباطي
;ميرسد نظر به ملموس و زيبا صحنهها از بعضي در شده اجرا موسيقيهاي
و كرده منحرف نمايش از را فكرتماشاگر آن ، مختلف و متوالي پخش ولي
.ميسازد غيرممكن را ديالوگها شنيدن ازصحنهها بعضي در حتي
گوهاي و گفت شدن بدل و رد شاهد ما آسمان بلند طاق نمايشزير در
آسيبپذير را نمايش متاسفانه برگفتار ، زياد تاكيد كه هستيم بسيار
صادقادا پدر كه صحنههايي شدن طولاني و كشدار ديگر ازسوي.است ساخته
.ميرسد نظر به خستهكننده حدودي تا ميكند
تسبيح ، مانند ازنمادهايي استفاده جنگ و جبهه نمايشهاي مشخصههاي از
از بيش تكرار اينكه با.است نوحه پخش صوتبراي ضبط و سجاده سرخ ، گل
استفاده با كار اين در ولي ميرسد ، نظر به كليشهاي نمادها اين اندازه
و موثر صورت به ويژگيها اين گيرا ، طراحي يك و صحنه وسايل از بجا
.ميرسد نظر نمايشبه در زيبا
در اما رئاليستياست نوري صحنهها ، اكثر در آنكه با صحنه نور
بر سبز و بنفش قرمز ، آبي ، نورهاي افكني پرتو با كار از بخشهايي
ميرسد ، جبهه به شهيد پدر اينكه از بعد.ميافزايد اثر جذابيتهاي
دراين عاشورا كه انگار و كربلاست مانند اينجا كه مييابد در ناگهان
نزديك وشبيهخواني تعزيه به نمايش لحظه اين از.ميدهد رخ مكان
.ميشود
خوانيهاي تك استبا علياكبر سوگ از قسمتي كه شده اجرا شبيهخواني
از تن چند دستجمعي همسرايي با پايان در و ميشود آغاز جالب نسبتا
.ميانجامد انتها به مختلف نقشهاي در بازيگران
خانمهاي از تن چند همنوايي شبيهخواني اين اجراي خصوصيات از يكي
.ميشود ارائه زيبا شكلي به كه است كبري زينب جاي به بازيگر
اشكالات از جداي بلندآسمان طاق نمايشزير ;گفت ميتوان كلي طور به
و جنگ و جبهه به تازه نگاهي با خيزهايش و افت و صحنهاي و اجرايي
و بهتعزيه نو نگاهي با و انداخته در نو طرحي صميمي ايجادفضايي
.است خلقكرده توجه و تقدير شايسته نمايشي شبيهخواني
شيبانيفر مازيار