پنجم ، شماره 1302 جولاي 1997 ، سال تير 1376 ، 13 يكشنبه 22
|
|
!دارد حيات معناي پيروزي تنها فوتبال در
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
فراسير رهبري بهروز و محمدي گل يحيي دربند مرفاوي صمد
اينراه پيروزي در استانكو.دارد جوان نيروي به احتياج فوتبال.است
نيز استقلال.گرفت را آن مزد سال دو پيروزي و داد نشان خوبي به را
.است سنگين و پير ، كند استقلال خط سه هر.بپذيرد را واقعيت اين بايد
تيم ايننيافت فرصت او ميدانستاما را استقلال مشكل ابتدا از حجازي
را استقلال ميتواند ادعا كم جوانان با حجازي.بپذيرد را واقعيت بايد
.كند يكتيم ديگر بار
:درخشان حميد
كردند بازي فوتبال واقعي معناي به تيم دو هر
است باقي آن خاكستر زير آتش اما فرونشست ، بهظاهر آتش:ورزشي سرويس.
كه معمولي بازي يك.بگيرد وگناهكار بيگناه را عدهاي دامن شايد و
ديگريرا و كند سرنگون را يكي ميتواند نداشت ، سقوط قهرمانيو در نقشي
با متاسفانه كه رسمناميموني.است اين فوتبال خاصيتدرآورد پرواز به
تاريخ فوتبال مردان محبوبتريننميشناسد بد خوبو و است همراه فوتبال
دي از.تبديلشدهاند مردان منفورترين به مربيگري لباس در جهانگاه
يوري تا گرفته كرايف ويوهان بكنبوئر پوشكاش ، پلاتيني ، ميشل استفانو ،
امادوباره گرفتهاند ، قرار توهين مورد همه سوريه ، تيمملي در كورنين
و مسابقه است ناخوشايندي عجبرسم.رساندهاند اثبات به را خود حقانيت
و دارد ، شادي حلاوت و تلخي خود با كه فوتبال است عجبپديدهاي و رقابت
زاگالوي.دارد فوتبال وداعبا نهايت در و پژمردگي و طراوت دلمردگي ،
قرار موردتوهين ناگهان هفتاد دهه زاگالويقهرمان پنجاه ، دهه بزرگ
.اوجميرساند به را برزيل پيري در دوباره و ميرود دهسالي.ميگيرد
هيچ ميرود؟ كجا به و فراموشميشود بازيگري در درخشان سابقه آنهمه
معناي پيروزي تنها فوتبال در:گفت باصراحت ميتوان اما نميدانيم ،
روزهاي يادنبردهايم از هنوز نيز خودمان فوتبال در.بس و حياتدارد
حالا و پروينرفت او بر كه وآنحوادثي را دهداري پرويز مرحوم طلايي
هياهوو تسليم نبايد و است ديگري روايت بار اين اما.ديگران و حجازي
در نيز حوادث و برندهدارد يك و بازنده يك بالاخره فوتبال.شد جوسازي
و ميخوانيم را درخشان حميد حرفهاي امروز.ميكند ايفا مهمي نقش آن
امثال نميتوان راحت واقعا.را حجازي ناصر درد از پر حرفهاي فردا
كرد رو و زير و دويد بايد سالها داد ، دست از را درخشانها و حجازيها
.يافت را درخشان و حجازي چون مهرهاي تا
قدرت با تيم تااين شد كامل استقلال شكست با پيروزي قهرماني جشن
سالهاست من:گفت ابتدا در درخشان.فوتبالشود جديد فصل وارد تازهاي
ميدان به مربي كسوت در چه و بازيكن لباس در چه مقابلاستقلال در
حساسيت چون داشت تفاوت بازيها تمام به نسبت ديدار اين اما.رفتهام
بازي فوتبال واقعي معناي به تيم دو و نداشت وجود بازي اين در امتياز
.شد خشونت اسير حدودي تا بازي اين كه هرچند كردند
بچهها.كرد عمل پخته بسيار تاكتيكي لحاظ از ما تيم:افزود درخشان
و دادند انجام را ميخواستيم ما كه هماني و بودند تيم خدمت در همه
.نبود انفرادي كار فكر به كسي هم يكذره حتي
بزرگ مشكل يك وقديم جديد بازيكنان همخواني عدم استقلال ، نزد در اما
و ميكردند بازي خودشان براي فقط حريف بازيكنان و بود تيم اين براي
.بود بياثر آنها براي استقلال ذخيرههاي نيمكت فريادهاي و داد تمام
درخشان.بود كناري و مياني مدافعان زياد فاصله استقلال ديگر مشكل
زود خيلي آنها خاص افتادگي دليل به رنجبران و حلالي خوشبختانه:گفت
.بودند بهترين گرفتندو تيميجا چارچوب در
استقلال كمتعداد خطدفاع:گفت بزيك تعويض با ارتباط در پيروزي مربي
شدم مجبور پيروزي حمله خط برتري بهخاطرحفظ من و بود كمرمق و خسته
.بدهم تازهاي خطانرژي اين به
اگر وجود اين با اما بود عالي و قاطع داوري:گفت پايان در درخشان
.ميشديم چيره استقلال بر ما نميشد اخراج هم خرمگاه