پنجم ، شماره 1306 جولاي 1997 ، سال تير 1376 ، 17 پنجشنبه 26
|
|
قهوهخانهاي تيپهاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
هوشمندزاده عكسپيمان نمايشگاه برپايي از گزارشي
دارند متفاوتي تيپهاي با آدمهايي مختلف قهوهخانههاي
كشيدن و چاي نوشيدن و استراحت ديربازمحل از ايران در قهوهخانهها
زندگيامروز ، شدن ماشيني و پيشرفت با كمكم كه است بوده قليان
از تعدادي البتههنوز.گرفتهاند را آنها جديدجاي و مدرن رستورانهاي
و استراحت محل كه وجوددارند تهران شهر جنوبي و نقاطمركزي در آنها
.هستند قهوهخانهها كسبهاطراف و كارگران غذاي و صرفچاي
چندينقهوهخانه از تيپنگاري به هوشمندزادهاقدام پيمان بين اين در
در عكسها ازاين نمايشگاهي كه كرده ميدانراهآهن اطراف در
از شناسنامهاي همچنين او.بود برپا تير تا 11 از 7 ثمر هفت نگارخانه
خود كهاين داده قرار عكسهايش همدركنار كرده عكاسي آنها از افراديكه
كار كه عكسهايهوشمندزاده.است بخشيده بهكارهايش تازهاي هواي و حال
آخررشته سال هماكنون و كرده دانشكدهشروع به ورود با راهمزمان عكاسي
.خودش خاص وتركيببنديهاي كادرها با ورئاليستياند ، مستند است ، عكاسي
حضور كه وپيداست است مشهود كاملا بادوربين افراد بودن راحت درآنها
.است نميشده حس درآنجا عكاس
:ميگويد كرده عكاسي آنها در كه وقهوهخانههايي عكسهايش مورد در وي
دليل به.كشيد طول سال يك حدود و كردم شروع آذر 74 از را كار اين
آنها در هم مثال براي.است متفاوت و متنوع عكسهايم كار ، شدن طولاني
من ابتدا در.ديگر وعكسهاي محيطي پرتره هم كلوزآپميبينيد پرتره
آن شعاع كهالبته كردم كار به شروع ميدانراهآهن اطراف ازقهوهخانههاي
بيشتر چون.ميرسيد جواديههم و (سابق شاهپور) وحدتاسلامي ميدان تا
البته.ميرفتم نواحي بهآن قهوهخانه خود تا بودم دنبالتيپ
آن تيپهاي ميخواستم.رفتم هم ودركه دربند بهقهوهخانههاينواحي
به البته.دهم قرار شهر جنوب نواحي تيپهاي با تضاد در را نواحي
حدود.باشند دوربين جلوي ميخواهند كه هرطوري ميدادم اجازه هم افراد
عكاسي آنجا كمي مقدار يك و ميرفتم دركه و دربند به هرروز هفته 5
بهسراغ.شدم منصرف آنجا در كاركردن از دلايلي بنابه ولي كردم
هم سنتي چايخانههاي بهاصطلاح يا ساخته شهرداري كه جديد قهوهخانههاي
گذاشتهام قهوهخانهاي تيپهاي را اسمشان من حالا كه تيپهايي ولي رفتم
يك مثلا ميكنند ، زندگي آنجا در شكلي آدمهابه اين.نميرفتند آنجا
يك و ميآمد قهوهخانه به خاصي ساعت يك هرروز كه بود ساعت تعميركار
بهآنجا كه آدمهايي و ميكرد تعمير ساعت آنجا و ميكرد كرايه را ميز
ميآيد آنجا به چهساعتي ميدانستند و راميشناختند او همه ميآمدند
براي ميزرا يك هم او آدامسميفروخت ، و سيگار كه يكيديگر يا و
آنجا به كه خوانندههايي و نوازندهها حتي.ميكرد كرايه كار اين
و بودم افراد اين با زيادي مدت منبودند گروهمتفاوت چند ميآمدند
مختلف قهوهخانههاي است جالب خيلي حتي و كردم زندگي آنها با تقريبا
ميدان ميان افراد ، تيپهاي حتي و دارند متفاوتي تيپهاي با آدمهايي
.بود متفاوت كاملا ندارند هم با زيادي فاصله كه هم گمرك و راهآهن
همينعكسهايم از نمايشگاهي كار ، بعدازاتمام بود قرار من ابتدا در
نام همين با جديديكه قهوهخانه نه البته)آذري قهوهخانه در
بزرگترين كهتقريبا راهآهن ميدان (ساخته درآنجا شهرداري
گرفتهام ، آنجا را بيشترينعكسهايم من و بود قهوهخانهمنطقه
.بودم توافقرسيده به مورد اين در قهوهخانههم صاحب با و بگذارم
كنارعكسها در هم ببينندو را عكسهايشان آنافراد هم ميخواستم
آنجا و شد تعطيل قهوهخانه متاسفانه كه كنم عكاسي تيپها آن از دوباره
به را پلاستيكها و شد تعطيل آنجا كه آخري روز حتي و.شد پلاستيكفروشي
نمايشگاهم چون البته كه كردم عكاسي و بودم آنجا من ميآوردند آنجا
نمايشگاهم آخر عكس ونگذاشتم نمايشگاه در را آنها بود تيپنگاري
درواقع.گرفتهام دستهجمعي قهوهخانه آدمهاي از آخر روز كه است عكسي
.ماند نيمهكاره پروژهام آذري قهوهخانه شدن تعطيل با
سليماني زهره
:عكس شرح
ناشناس:نشسته
ساختمان ، نقاش قبلي شغل ساله ، ميرزاپور ، 43 قدرت عاشيق:ايستاده
ارسباران اهر متولد