پنجم ، شماره 1309 جولاي 1997 ، سال تير 1376 ، 21 دوشنبه 30
|
|
زلال آبي پس از
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(رمان)
منادي انوشه
هنري حوزه انتشارات
ريال صفحه ، 4100 175
داستانهايكوتاهي و طلايي بارمانكره را منادي انوشه اين از پيش
دومين زلال آبي پس از.ميشناختيم بود چاپرسانده به مطبوعات در كه
كوهنشينان دنياي به است سفري رمان ايناست رمان درحوزه او تجربه
.زادگاهشان كوههاي همچون مغرور و سربلند زناني و مردان ;مازندران
مردماناين فرهنگ در ريشه كه است عاميانهاي قصههاي از آكنده رمان
و كوهگذاشتهاند به سر عزيزي جستجوي كهدر مرداني ;دارد بوم و مرز
زناني و مردان درختيشدهاند ، به تبديل كه جنگلماندهاند در قدر آن
داستان ، .است شده منتقل نسلحاضر به سينه به سينه كهسرگذشتشان
دنبال نامصفرعليبه به كوهي جواني سرنوشت و سرگذشت با را ما
و تفنگ از را نامش پدرانش همچون معدن در كار جاي به كه جواني ميكشد ،
همسر و كور پيرمردي داستان جاي جاي در.ميكشد بيرون كوه و جنگل
پسرشانجستجو آرامگاه دنبال به جارا همه كه دارند حضور رنجورش
.پيداميكنند حضور رمان بزنگاههاي بهانهدرتمام همين به و ميكنند
ديگر و اربابميرود خانه به خالي روزيدست آنها زورمند پسر
كه است بويپسرشان آنها نشانه تنها جستجو اينسفر در.بازنميگردد
كوردلالت پيرمرد نهانبيني به خود اين و ميكشدشان سويي به روز هر
قرار توصيف بر اصلي تكيه نثر در و است رنگين زباني منادي زباندارد
.دارد
در همسرش كورو پيرمرد وجستجوي داستان شخصيتاصلي صفرعلي ، سرگذشت
اين مييابد ، تشخص جمله هر با كه فرهنگي و نويسنده منتخب زبان كنار
وجود ضرورت كه است رماني زلال آبي پس كهاز ميآورد وجود به را تصور
مردمي خيزش و سال 57 زماني بستر در رمان.ميكند يادآوري را قهرمان
بي و بيزماني در را قهرمان رمان ، واقعيت فرا اما ميرود ، پيش به
.ميدهد قرار مكانها و زمانها همه يا مكاني ،
ت.ن