پنجم ، شماره 1310 جولاي 1997 ، سال تير 1376 ، 22 سهشنبه 31
|
|
محمد نور كفر كرد سيه روزجامه يادداشت
رسيد
بالمومنين عليكم حريص عنتم ما عليه عزيز انفسكم من رسول جاءكم لقد
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
.رحيم رئوف
(128/ توبه)
بر شما كشيدن تعب و بردن رنج كه فرستاد شما براي را پيامبري خداوند
به ،(كند آسان شما بر را دشوار راههاي تا است آمده) است دشوار او
رئوف مومنان با و است مشتاق و حريص شما به مهرورزي به و شما راهبري
.است رحيم و
ايمان اهل براي زمانها و روزها خجستهترين كه پيامبر عارفانه ميلاد
باشد ، بوده خاص خاطرهاي يادآور و تاريخي روزي آنكه از پيش است ،
در مندرج حقايق عميقترين احوال در تامل براي امكاني و معنوي زماني
بود ، خداوند جانب از واسطهاي مردم براي اگر پيامبر ، .است حيات عالم
نيز ايمان و معرفت اهل منظور و معشوق جلوهگاه برترين خود حال عين در
ربوبي ، حقايق از عيني تفسير اين تصور بدون ميتواند كسي چه.ميباشد
گردد؟ مستغرق آن عميق باطني معاني در يا و بينديشد اسلام به
تعالي خداي كه آنجا عمران ، آل سوره آيه 31 تفسير در (ع)صادق امام
از ميداريد ، دوست را خداي اگر) فاتبعوني تحبونالله كنتم ان:فرمايد
متابعت به مقيد را صديقان دل خدا:فرمودهاند ،(كنيد پيروي من
هرچه مراتبشان رفعت و احوالشان كه ، علو بدانند تا ميكند (ص)محمد
.كنند برابري او با حتي نه و درگذرند او از نميتوانند باشد ،
بيمساعدت حق ، محبت انوار در صدق اهل مشاركت كه دانست ميتوان پس
ربوبي انوار از مدارج عاليترين در زيراپيامبر نيست ، ميسر(ص)محمد
كه اوست وجود منير بدر مادي ، وجود ظلماني درشبستان و است بهرهمند
صحاري در جستن راه او بينور.دارد خداوند ابدي و ازلي آفتاب از نشان
نيز حق استغاثه و عبوديت او حضور بيتصور و نميتوان تباهي و سياهي
و رسالت به را تو كه كهكسي است قدسي كلام معني همان ايننتوان
.ميشناسد الهيت و ربوبيت به مرا بشناسد ، نبوت
در و عربستان همچون بيباراني كوير در (ص)محمد چون پيامبري شدن زاده
براستي جاهليت ، عصر بتپرستان و مشركان همچون قوميواپسمانده ميان
به روزني بدان ، انديشيدن با ميبايد كه است دلانگيز و تاريخي نمايشي
غريب اين و ننهاده تنها را انسان خداوند ، .گشود الهي رازهاي سرزمين
و رزاق خود آفريدگار ، .است نكرده رها خود به را اصل از افتاده جدا
گشوده منظور بدين را تشريع و تكوين كتاب و است آفريدگان هدايتگر
و تكوين عالم موجود برترين (ص)محمد گشوده ، صحيفه اين دراست فرموده
انگيزشي رسول ، ميلاد پس.بود خواهد و بوده تشريع عرصه سخنگوي والاترين
و تاملانگيز تفضلي بلكه ،-هست اگرچه- نيست تاريخي رخدادي و مادي
.انسانهاست روحاني سلوك وادي هفت در معنوي خاطرهاي
خواهد حاصل مطلوب شود ، برگرفته معنا خوشههاي الهي ، تفضل اين از اگر
از بيش نشستهاند الهي ژرف رازهاي سفره بر كه مسلمانان زيرا شد ،
به ديگران اما مقدساند ، و طيب طعامهاي و عطيهها اين سزاوار ديگران
چون پيامبري ظهور آنان ، نظر در.دانستهاند را حقيقت اين ديگر گونهاي
را جهان مدنيت تاريخ كه بود مصلحي و نابغه تولد حقيقت در (ص)محمد
نيك روشي و نظم پهناور ، بسيار سرزميني در و ساخت ديگرگون بهكلي
اسلامي ازجامعه را خود مشاهده آلماني ، مستشرق متز ، آدامنهاد بنياد
:است كرده بيان اينگونه
نقطه به نقطهاي از پهناوري سرزمين چنين در ميتوانست مسلماني هر
خداي كه ميديد را مردمي ميرفت ، هرجا مسافت اين درطولبرود ديگر
زندگاني وضع و عادات و ميخوانند نماز قبلهاو به و ميپرستند را او
قانوني عملا پهناور سرزمين اين در.اوست خود مانند بيش و كم آنان
كسي نه ;ميدانست هموطن و همشهري حكم در را مسلمانان كه داشت وجود
.نمايد تجاوز وي حقوق به آنكه نه و كند سلب را او آزادي ميتوانست
سفر آن و كرد آغاز را خود جهانگردي هجري پنجم قرن در ناصرخسرو وقتي
يك كه نديد را دشواريها آن هيچگاه رسانيد ، پايان به را دراز و دور
.ميشد روبرو آن با هجري دوازدهم قرن در آلماني
ساختن در آسماني بزرگ دين آخرين پيامبر مساعي و عمر حاصل است اين
كنوني موضع و وضع به هم باز ميتوان چشمانداز اين در و الهي مدينهاي
.نگريست آنان اجتماعي و فردي حيات آفتهايبيشمار و عالم مسلمانان
عاليترين كه عميق و ژرف آموزههاي آن و عظيم تمدن آن براستي
پامال چگونه مينمود ، عرضه انسانها تكتك به رستگاريرا راهكارهاي
شد؟ ناپديد بيمايگي و جهل ظلمت در كجا از و گرديد تشتت و تفرقه
ميان در شگرف معنوي وحدت آن علل و تمدن ، و عظمت اين اسباب بيگمان
بيهمتاي و عظيم تعاليم و وحي ، مقدس كتاباست حاضر مسلمانانهمچنان
حقيقت خداوند ، وحدانيت بر مسلمانان كه هنگامي.اسلام گرامي پيامبر
پريشاني و تفرقه بر دليلي پس ميدهند ، شهادت(ص) پيامبر رسالت و قرآن
بر ميتوان ،(ص) مصطفي محمد حضرت دوعالم ، فخر زادروز در باري ، .نيست
تاملها مسلمانان بروني اجتماعيو سرنوشت و دروني ، و فردي احوال
.كرد