پنجم ، شماره 1311 جولاي 1997 ، سال مرداد 1376 ، 24 پنجشنبه 2
|
|
!طلاق بچههاي با تجارت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
خانواده دادگاه راهروهاي در
سرابي چون استعمالسيگار اثر در كه سنگينيهوايي و مردم ازدحام در
و گفتگو قابليت كه چهرهايميگردم دنبال به ميرسد ، آلودبنظر غبار
صورت خطوط حتي ميكنم احساس چرا نميدانم.باشد داشته را گزارش تنظيم
مغموم جواني مرد و زن.نمايد بازگو را مشكلاتشان نوع ميتواند آدمها
گره پشت در را دستهايش كه حالي در جواني پسر.نشستهاند نيمكتي بر
گرفته دست در بعكس را اوراقي پيرمردي ، .ميزند قدم متفكرانه است ، زده
مرد چند و ميريزد اشك آرام تنها زني.ميكند نگاه آنها به تعجب با و
.ميافتند سرفه به آن دود از و ميكشند سيگار تواما آنطرفتر كمي
منتظرشنيدنش من كه چيزي آن درمييابم ميشوم ، دقيق چهرهها در باز
.يافت چهرههانخواهم اين در هستم
نشستهبر جواني مرد جلوتر كمي.ميكنم عبور جمعيت بين از آرام
ترس پدربا روبهروي نيز ساله پسربچهاي 5 و ميكشد سيگار نيمكتي
شيطنتي پدر غفلت از استفاده با چندگاهي كودكهراز است ، ايستاده
حركات.ميشود مواجه پدر ناسزاهاي و مخالفت با باز و ميكند كودكانه
به مندرسي لباسهاي بچه پسر.ميكند معطوف خود به را توجهم پسر و پدر
سيگارش به عميقي پكهاي ميرسد ، نظر به ساله سي كه مرد و دارد تن
خالي پاكت بچه پسر.ميشود دقيق خود غبارآلود بازدم در و ميزند
و كودك به خيره وقت سرگذران از كه زني برميدارد ، زمين از را سيگاري
.است كثيف !زمين بيانداز را كاغذ جون پسر:ميدهد اخطار است حركاتش
.است پدر واكنش منتظر ترس با كه مينگرد كودك به و ميآيد خود به مرد
.ميروم جلو.ميزند كودك صورت به محكمي سيلي مرد
معصوم بزنيد ، طفلك اينطور را بچهخردسالي كه نبود شايسته آقا ، ـ
.ميكند نگاه من به!بود نكرده كاري
و اول دفعه.است رسانده لب به مرا جان ميكند ، اذيت ، خيلي خانم ، ـ
.بچهاست همين سر من بدبختيهاي تمام.نيست كه دومش
بهاذيت كه كنجكاويها اين و شيطنتهاييدارند بچهها همه:ميگويم
.است كودكي پرورشهر لازمه ميشود تعبير
.است خوش دلتان خيلي اينكه مثل خانم:ميگويد من به پوزخندي با
روي به و ميگيرد محكم را كودك دست و !نكند رشد سياه سال صد ميخواهم
.نيمكتيمينشيند
معرفي او رابه خود.يافتهام را نظر موضوعمورد كه ميكنم حس
.است آمده قضايي مجتمع به علتي و دليل چه به كه ميپرسم و.ميكنم
قضايي هرمجتمع در كه است شنيده.آمدهاست مشاوره براي كه ميگويد
راه كه دارد وجود مردم وحقوقي قضايي مشكلات برايپاسخگويي محلي
نميتواند كه مطلب اين نيز و ميدهند نشان آنان به را قانوني حلهاي
بطور تا است آمده مجتمع اين به كند مراجعه مشاور يا و وكيل به
.بيابد را پاسخمشكلش رايگان
.بدهد بيشتري توضيح موردمشكلش در كه ميخواهم او از
زن برايم كه بودم ساله هجده هفده ، :وميگويد ميكند خاموش را سيگارش
كوچكترين سر.كرد رفتار بايد چگونه زنها با كه نميدانستم.گرفتند
كوچكتر من از سال دو يكي كه بدبخت دختر و ميآمد جوش به خونم مسئلهاي
بچهدار يكسال از بعد ميكرد سر من با او اما ميگرفتم ، كتك زير را بود
از.ميكردم كار ديگري شهر در من.است ساله الان 10 كه پسر يك.شديم
خانواده به يكبار ماه چند هر.نداشتم دوست را زنم.بودم فراري خانه
.داد را شيطان پسر اين ما به خدا سال چند از بعد.سرميزدم
كه را زني.نبود من تقصير خانم ميدانيد.داشت ادامه من بهانهگيريهاي
با و نداشتم دوستش اول روز از چون و بودند گرفته برايم نميخواستم
ناكاميهايم و مشكلات همه مسئول را وي ميكردم ، زندگي او با اجبار
كتكش آنقدر يكروزكنم تحمل نميتوانستم را حضورش حتي كمكم.ميدانستم
لااقل تا دادم را طلاقش خواسته خدا از هم من.خواست طلاق خودش كه زدم
كارم محل در.بفهمم را خوشبختي و بكنم ازدواج دارم دوست كه كسي با
ماه شش به كردماما ازدواج او با زود خيلي شدم ، آشنا بيوه يك با
به را طلاق دويمان وهر بيايم كنار نتوانستم هم بااو كه نكشيد
جوان زن با كه است يكسال حدود.داديم ترجيح جدل پراز زندگي
احساسخوشبختي او با.دارم دوست اورا.كردهام ازدواج ومهرباني
بچه اين !است اينمارمولك من مشكل تنها !!بسازياست زن.ميكنم
با!است شكم ميكند فكر كه تنهاچيزي به. است شده ما مايهعذاب
سوم كهزندگي ميترسم.است آورده ستوه نيزبه را زنم خود شيطنتهاي
!چه يعني مشترك زندگي فهميدهام كه حالا ميترسم.كند خراب نيز مرا
بچه اين تا خواسته من از نيز همسرم.دهد باد بر را آرزوهايم بچه اين
!ردكنم را
!كنيد؟ رد:ميپرسم تعجب با
ميخواهم.رفتهاست ايران از كهنيست ، مادرشان !بله خوب:ميگويد
كسي خودشان براي و هستند مرفه طبقه در كه بهخانوادهاي را بچه
با و ميشويم خلاص بچه اين دست از ما هم !بگيرم پولي و بدهم هستند
بچه به خانواده آن هم و ميكنيم حل را ماديمان مشكلات ميگيريم كه پولي
يك و پسر يك دارد ، ازدواجاولش از فرزند دو نيز همسرم تازه.ميرسند
راه در فرزندي نيز اكنون و.هستند ساكتي و باتربيت بچههاي كه دختر
تحصيل نظر از هم بسپارم ثروتمندي خانواده به را بچه اين اگر.داريم
.ميرسيم نوايي به ما هم و ميشود تامين خوراك و
!آمدهايد؟ اينجا به چرا:ميپرسم
تا !نميخواهم بچهرا اين بگو و دادگاه برو منگفت به يكي:ميگويد
...!!بگيرد تصميمي دولتبرايش خود
اين فقر و وجهل كودك اسفبار وضعيت واز ميگردم متعجب مرد جهل از
غمگين است ، شده انساني حتي و پدري محبت شدن جززائل نتيجهاي كه مرد
وي فروش براي بهانهاي كودكانهاش شيطنتهاي كه مينگرم كودكي به.ميشوم
!است گشته
چهتجارت!كند تجارت او با پدرميخواهد كه است اين واقعيت
...هولناكي
و.ميباشد خود پدري جد و پدر قهري ولايت تحت صغير طفل قانوني نظر از
ابوين تكليف هم و حق هم مدني قانون طبق اطفال نگاهداري اينكه مهمتر
و پدر تكليف كودكان مراقبت و نگاهداري قانون مطابق يعني.ميباشد
تا طفل نگاهداري اولويت شوند جدا هم از مرد و زن اگر حال.است مادر
با اناث فرزندان مورد در سال هفت و ذكور فرزندان مورد در سال دو
.ميباشد پدر با اطفال حضانت مدت اين از بعد و بود خواهد مادر
از بيسرپرست ، يكي ازكودكان قانونحمايت طبق مطلب اين بر علاوه
كه است اين پذيرفتهميشود فرزندخواندگي كهبه كودكي اساسي شرايط
در يا و باشند نشده طفلشناخته مادر يا پدري جد يا ازپدر هيچيك
موسسهعامالمنفعه به كه باشند ياكودكاني و نباشند حيات قيد
مراجعه او به پدري جد يا و مادر يا و پدر تمام سال سه و شده سپرده
دادگاه تصميم با و قانون مطابق خواندگي فرزند نيز و.باشند نكرده
و خوانده پدر و بود خواهد غيرقانوني روش اين از غير و ميگيرد صورت
طفلي نگهداري به اقدام قانون در مقرر تربيت از غير كه خوانده مادر
.داشت نخواهند وي به نسبت حقي هيچ قانوني نظر از بنمايند