پنجم ، شماره 1312 جولاي 1997 ، سال مرداد 1376 ، 26 شنبه 4
|
|
ميكند تهديد را خانواده آسيبهايي چه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
از پيشگيري در خانواده باعنواننقش سميناري پيش چندي:اشاره
بررسي به كه شد برگزار كشور بهزيستي سازمان در اجتماعي آسيبهاي
.پرداخت اجتماعي آسيبهاي از پيشگيري در خانواده وظايف
طيسخناني تهران دانشگاه استادجامعهشناسي باقرساروخاني دكتر
آسيبهايي امروزو دنياي در خانواده بررسياهميت به سمينار دراين
ازنظرتان زير در اينسخنراني متن.پرداخت تهديدميكند را آنان كه
.ميگذرد
خانوادههايناسالم از اگر سلامتدستيابد به نميتواند جامعهاي هيچ
نقشي آسيبهاياجتماعي از پيشگيري در نقشخانواده و.برد رنج
.انكارناپذيراست
.مطرحميشود قسمت دو در بحث اين
اجتماعي آسيبهاي از پيشگيري در اهميتخانواده به اول بحث در
تهديد را اساسي واحد اين كه آسيبهايي و آفتها سپس و ميشود پرداخته
:ميشوند بررسي ميكند
تا است زياديشده مطالعات آن شگرف عميقو اثرات و خانواده مورد در
كودك كردن قنداق طرز حتي:است معتقد روسي كهگورردانشمند آنجا
.ميآورد پديد كودك آينده در شگرفي تاثيرات خانواده ، در
دردرون كودك ميگويد عناصر وجابهجايي بقا انديشه از متاثر فرويد
تاثيرپذيرترينموجودات زمره در سالهاينخست در خصوصا خانواده
ندارد ، را اثرات دفع براي دفاعي مكانيسم هنوز كودك است ، عالم
بايد لذا.ميماند باقي ميشود وارد او ذهن بر كه اثراتي بنابراين
خانوادهاي بايد اول باشيم داشته سالمي انسان باشد بنا اگر:گفت
.باشيم داشته متعادل
ناسالمي خانوادههاي ازوجود اگر كند سلامت ادعاي نميتواند جامعهاي هيچ
جامعه باني او.است بشر پدر كودك:اتوكلاينبرگ بهقول.باشد رنج در
نيست خانواده كه هرجا.است كودك گامهاي انتظار در جامعه فرداياست
عمر تمام براي كه ميكنيم احساس چنان جامعه برروي آنرا عدم تاثير ما
.ميماند باقي انسان
جامعه اجتماعيدر انحرافات از زمينهپيشگيري در خانواده بنابراين ،
.ميآيد عاملبهشمار مهمترين ما
پرخاشگر همهنوجوانان تقريبا ميشود تربيتمشاهده و اصلاح مراكز در
هم از خانوادهاشان اينكه يا و ندارند خانواده يا كه هستند افرادي
فرزند حضانت از خانواده زمان از برههاي در دستكم يا.است شده پاشيده
و است برداشته ترك ايمني و حراست پوسته بهتر بيان به.است بازمانده
زيستي خانواده بهصورت خانواده و راهيافتهاند ، بهدرون ميكروبها
.است درآمده
:كنم تعريف را خانوادهزيستي ميبينم لازم اينجا در
والدي و نقشمولد مادر و پدر آنكه يكي مكانيسمدارند دو خانوادهها
كودك بهجامعهپذيري بايد خانواده اين طرفديگر از و دارند
ولي دهد ، پيوند نسلهايآينده به را كودك بپردازد ، بنابراين
از ولي ميكند توليد را يعنيكودك نميدهد رخ اتفاق متاسفانهاين
آنهاخانواده به اصطلاح در كه اوواميماند تربيت و فرهنگ انتقال
.ميگويند زيستي
ميكندولي دستگير را جوانها پليسشبها كه ميبينيم امريكا در
مهماست كه آنچه و بگيرد را جايمادر نميتواند پليس هيچگاه
.قوانين زور و نهجبر است آن بقا و خانواده
توجه بهخانواده اجتماعي آسيبهاي پيشگيرياز در اگر بنده بهنظر
از جرم مجازاتها ، و قوانين كردن سختتر با.بود خواهيم موفقتر كنيم
.شد خواهد مبدل ديگري صور به بلكه رفت نخواهد بين
دولتمتكديان يكبار بوديم شاهد موردتكدي ، در داديم انجام تحقيقي
با متكديان چندي بعداز ميفرستاد خاص وبهسراهايي ميكرد دستگير را
باز طرح انجام بعداز و دادند كاهش را خودشان فعاليت طرح اين اجراي
كرديم ، مشكل را قوانين ما.دادند ادامه خودشان فعاليتهاي به متكديان
سخت بنابراين.نشد قطع آن ريشه كه چرا نبرديم ازبين را تكديگري اما
كرد عمل ريشهاي بايد نميبرد ، ازبين را جرم ولي است خوب قوانين كردن
پيشگيري برنامه هيچ كرد ، آغاز خانوادهها درون از بايد اينكار براي و
.بود نخواهد موفق خانواده فضاي سالمسازي به توجه بدون
و نابسامانيها ديگر و اجتماعي نابسامانيهاي از پيشگيري براي خانواده
جامعهشناسي ازنظر خانواده.است ابزار مهمترين افراد ، روحي تعادل عدم
مدنيت الفباي آن در كه است زندگي گاهواره نخستين بهعنوان نيز سياسي
نميتواند برخاسته ناسالم خانواده يك درون از كه انساني ميشود آموخته
.باشد درست شهروند يك
بشودبايد برقرار تعادل جامعه وقوانين انسان بين ميخواهيم ما اگر
.حياتانساني بستر اولين از يعني آغازكنيم ، خانواده و خانه از
كه است آنجا است ، گفتگو راه كودكان به فرهنگ انتقالميراث بزرگ راه
صورت قوانين با انسان آشتي كه آنجاست ميشود ، فراهم ذهني بلوغ زمينه
.است تربيت و تعليم بزرگ راه گفتگو ، راهميپذيرد
امافراموش كنيم ، منقاد و مطيع كودكمانرا باجبر ما است ممكن
مقاومت درونينشده هنجارهاي و تحميلي قوانين مقابل در كودك نكنيم
.ميدهد نشان
كهخانواده آسيبهايي انواع به بهصورتفشرده ميبينم لازم اينجا در
.اشارهكنم ميكند تهديد را
منظور) دوزي ، خانوادههاي يا و آفتهستند دچار كه خانوادههايي -1
آرام آرام ما جامعه نيستند بچهها كنار در والدين كه است خانوادههايي
محيط كه كارگرهايي مانند ميكند پيدا سروكار خانوادهها اين با
(.ميكنند مهاجرت بزرگ شهرهاي به كار براي و ميكنند ترك را خانواده
اضطراري خانوادههاي -2
اسكلتخانواده ولي ديده آسيب عاطفيدرونش فضاي خانوادهها اين در
.پابرجاست هنوز
يافته درونشكاهش طلاق كه ميكنيم خانوادهايزندگي در ما كنيد ملاحظه
كافي اين اما است كاهشبرده روبه را طلاق و سختشده قوانين است ،
روابط كيفيت بايد بلكه داشت نگه را خانواده اسكلت نبايد تنها نيست
تا ميشود موجب محبت و عاطفي مرزهاي بردن بالابرد بالا را خانوادهها
.يابند پرورش متعارفي كودكان
وخانوادههاي كهنسالان مسئله شد ، امروزهمطرح كه ديگري مسئله -3
بودند ، برخوردار خاصي ارزش و ارج از سالمندان گذشته در.است هستهاي
مسئله آن و شده مشكلاتي دچار خودش درون در هستهاي خانواده امروزه اما
آخرين در تنها و كنيم مراقبت خود سالمندان از بايد ما است ، سالمندان
.بسپاريم سالمندان بهسراي را آنها مرحله
ديگر قدرتخانواده هرم.است دموكراتيزهشدنخانواده ديگر مسئله -4
الفباي اصلاپيشميرود دموكراسي بهسوي وآرامآرام نيست ، عمودي
با نكنيدهمراه فراموش اما آموختهميشود ، خانوادهها در دموكراسي
ممكن كه ميشود وارد ديگري عوامل گاه خانهها درون به دموكراسي ورود
و زنان شدن مستقل زنان ، اشتغال كند ، دور امن مرجع يك از را خانه است
شديدترين بحبوحه در را سنتي خانواده عوامل اين همه كه زنان آموزش
.داد قرار دگرگونيها
به دموكراسي نخورند پيوند همديگر با مطلوب بهشكل عوامل اين هنگاميكه
سازماني و نظم يك درونش كه خانوادهاي هيچ.ميشود تبديل مرج و هرج
.باشد اعضايش تربيت براي درستي واحد يك نميتواند وجودنداشته
گاه رسانهها از است ، خانواده رسانههابه ورود ديگر مسئله -5
.ميكنند رسوخ خانوادهاي هر درون در اينها ميشود ، ياد مغولها بهعنوان
خانوادهها آوردهاند ، بيرون خود سنتي شكل از را خانوادهها رسانهها
تجربه را پايدار و عميق تغييراتي ارتباطات جهاني رسوخ پرتو در امروز
.ميكنند
راه تازهايدر انگيزههاي.ميآورند خانهپديد در نو محيطي رسانهها
واحد يك تنها بعدازاين ، خانواده.ميآورند خانهفراهم ساكنان جذب
ميتوان آن درون دراست جايداده خود در را دنيا.سادهنيست
ما پدران.ساخت برقرار رابطه جهان با ديد ، و شنيد را عالم اخبار
.نكردهاند تجربه را خانهاي چنين هرگز
.كرد تغيير نيز خانهها معماري اعماقخانهها ، به رسانهها ورود با
راه آن بهدرون خود رسانه با كس هر و بهوجودآمد كوچك اتاقكهاي
گرد انسانها ديگريافت دگرگوني نيز آدميان نشستن طرز حتي.يافت
نگاه تلويزيون به تا ميگيرند قرار خط يك در همه نمينشينند ، يكديگر
با انسان مستقيم و چهرهبهچهره رابطه بعضي بهنظر بنابراين.كنند
بسياري.ميدهد (تلويزيون) شيء و انسان رابطه به را خود جاي انسان
.ميبيند آسيب نيز خانهها عاطفي فضاي تغييرات ، اين پرتو در معتقدند
در هركس رسانهها ، شدن تخصصي مكتوب ، رسانههاي تشعب كانالها ، تعدد با
و گفتگو تعاطيافكار ، درنتيجه و ميگيرد جاي خود رسانهاي خاص عالم
در بايد بهيقين.كاستيميپذيرد يكديگر برابر دلهادر گشودن
رادر رسانهاي دنياي بايد بيهيچشبهه ، .بود تغييرات اين انديشه
در غربتانسانها.گرفت بهكار ارتقاءخانه و سلامت سعادت ، خدمت
درون به آن مرزهاي و تنهايي نبايد اما بسياراست ، بزرگ شهرهاي
و مخل جبرا لزوماو رسانه من بهاعتقاد.كشيدهشود نيز خانهها
رابهبود كاربردها بايد مضرنيست ، فينفسه تكنولوژي.نيست مزاحم
.آورد فراهم انساني سعادت ابزاريدرخدمت آن از و بخشيد
به جامعهاينميتواند هيچ.است حياتآدميان كانون مهمترين خانواده
.نباشد سالمبرخوردار خانوادههايي از يابد ، اگر دست سلامت
ميكندو راهبري دموكراسي رابهسوي انسان گامهاي نخستين خانواده
بنابراين.مينهند كودك زبان بر را دموكراسي الفباي نخستين والدين
.ميآيند بهحساب دموكراسي آموزگاران نخستين والدين
.توفيقنيست قرين خانواده به بدونتوجه اجتماعي پيشگيري هيچ ـ
جبران وبزرگسالي جواني سالهاي در مراقبتخانواده ، از محروميت ـ
.است ناپذير
هرروز طلاق مثل خانواده از راههايخروج قانوني تمهيدات با ـ
.نهادهاست روبهكاهش ايران در دليلطلاق بههمين ميشود ، مسدودتر
خانوادههاي.كاهشنيابد خانه عاطفي مرزهاي بودتا مراقب بايد ليك ،
.نيستند ايدهآل اضطراريهرگز
اجتماعيمطرح معضل يك بهصورت خانوادههايدوزي بسط و پيدايي ـ
.است
برايجامعه را سالمندان معضل خانوادههايهستهاي بسط و پيدايي ـ
.ميآورد بهوجود
خانه درست ، استفاده درصورت و رسوخكردهاند خانهها عمق به رسانهها ـ
.ميآورند فراهم جهان بهسوي پنجرههايي و ميگشايند نو روزنههايي را
انسانيخانوادهها روابط ازرسانهها ، نابجا استفاده صورت در ـ
با انسان بهرابطه را خود جاي شيء با انسان رابطه و ميپذيرد كاستي
.ميبخشد شيء
و غيرقراردادي طبيعي ، روابط آن در يعني است ، نخستين گروهي خانواده ـ
.است عاطفي ـ انساني
را شدنخانواده ثانوي آنان تعدد خانوادهو حريم به قوانين ورود ـ
.ظهورميرسد منصه به خانواده آنبحران با و ميرساند
شدن باسختتر آنان كمي نگهداشت و خانهها برپاداري فرايند با همراه ـ
.انديشيد خانواده اعضاي روابط كيفيت چگونگي به بايد خروج ، امكان
.زندگياست دشوار نوسانهاي هنگام انسانهادر نگاهبان خانواده