پنجم ، شماره 1314 جولاي 1997 ، سال مرداد 1376 ، 28 دوشنبه 6
|
|
چهارم قرائت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
چاهي بابا علي سروده بارانم نم شعرنم مجموعه به نگاهي
گزينه پاياني بخش آنپيچيدگيهاي از ديگر چاهي بابا شعر در o
نيست ، نشانيميگيرد بر در را او تا 68 سالهاي 65 شعرهاي كه اشعارش
است گراييده بهسادگي او واژگان و زبان و
بهعنوان اخير دهه سه در شعر هشتمجموعه انتشار با چاهي بابا علي
سال سيچهل دراين باباچاهي.است شده كوششناخته سخت و جدي شاعري
و شوريدگي و است موزونسروده و نرم زباني با شاعريغالبا كار
و ويژگي نوعي شعرش به هميشه قلندرانه بيني جهان نوعي با همراه تغزل
از استفاده فعلا است ، بوده هم ديگري عناصر البته.است بخشيده تشخص
رفتناز فراتر براي نيمايي عروض با مدام رفتن كلنجار بومي ، عناصر
كه -بارانم نم يعنيمجموعهنم اخير كتاب اين در اما..و آن
با كهاو گفت ميتوان -برميگيرد رادر او تا 75 سالهاي 73 شعرهاي
خطوط دقتميتوان كمي با البته.است ميدانآمده به متفاوت چهرهاي
عروضي موزونيت آن.تشخيصداد جديد چهره اين در را قبلي چهره آن اصلي
خطوط.است داده غيرعروضي -غالبا-موزونيت نوعي به را خود قبليجاي
همان كه گفت كماكانميتوان هم نگاه و است ، كهبوده است همان تغزل اصلي
.است گذشته نگاهقلندروار
البته باباچاهي.است كرده جلوه متفاوت تركيبي در خود همه اين اما
كارهاي همان اخير مجموعه اين در ديگر ، كسان بسياري مثل ميتوانست
كه چرااوست كار حسن اين و ;است نكرده كه كند ، مكرر را خود قبلي
آن خلق يعني ;هست كه است چيزي آن عليه شوريدن خود ذات در همواره هنر
.است نبوده قبل لحظهاي تا كه چيزي
اگر حتي ;است ستودني خود ، عليه مدام وشورش جسارت اين باباچاهي در
ميتوانسته يا -است بوده منظور و مقصود كه نباشد چيزي آن كار نتيجه
كتابتحت اين موخره در را اصليكارش خطوط چاهي بابا.باشد است
شعر توضيح به چهفقط اگر فوق مقاله.است چهارمتوضيحداده قرائت عنوان
امروز شعر از وسيعتري نظريطيف بنيانهاي ميكوشد و مربوطنميشود او خود
شگردهاي آنتوضيح اصل آماج كه گفت مجموعميتوان در اما نمايد رابررسي
بيم نميآمد در نوشتار اگربه گويا كه اوست ، خود فنيشعرهاي و زباني
.درنيابد را آن خواننده كه آنميرفت
نوعقرائت سه تاكنون فارسي شعر استكه قرار اين از موخره چكيده
به نوبت اكنون سرگذشتهو پشت را (نيمايي ، غيرنيمايي پيشنيمايي ، )
يا چهارم قرائت اين براي باباچاهي.است رسيده قرائتپسانيمايي
:از است عبارت آن سرخطهاي برميشمردكه مولفههايي پسانيمايي شعر
عليه شورش ،(روزمره زبان يافته شعريت انشعاب) روزمره زبان از تغذيه
اجتناب ارتباط ، حدابزار تا زبان تقليل از واجتناب زبان طلبي راحت
به بياعتنايي و ازخود پيش زباني تجربههاي ازتكرار
بر تحميلمعنا از اجتناب و تكمعنايي با مقابله اخطارهايايدئولوژيكي ،
قابل ممكن ، ايجادمعناهاي و موجود ظاهرا امحايمعناهاي شعر ، زبان
استفاده جاي به شعر مددكاركردهايزبان به ذهني كردنامور روايت
نثر ، لبهزبان بر رفتن راه و ازنابگرايي اجتناب نماد ، و ازاستعاره
جسارت و ناگهاني جديد ، حذفهاي فلسفي و هنري گرايشهاي از جستن سود
غيردستوريزبان جنبههاي به موضوعي ، گرايش وحدت از نسبي پرهيز آميزو
...خواننده توسط تكميلشعر امكان ايجاد و معيار
شعر كه اينواقعيت در و است درستي حرفهاحرفهاي اين همه تقريبا
است گرفته قرار متفاوت مسيري هفتاددر دهه در ويژه فارسيبه امروز
بگوييم ، بهتر يا و كاربرد نحوه دارد بحث جاي چه آن اما.نيست ترديدي
.است شعر درخود مقولهها اين ظهور نحوه
آن از را خود تلقي است مجموعهكوشيده اين شعرهاي در باباچاهي
مثبتي رهگذردستاوردهاي اين از و.بگذارد نمايش معاييربه و تعابير
از ديگر او شعر كهدر جملهاين آن از.است شده نصيبشعراو هم
او تا 68 سالهاي 65 كهشعرهاي اشعارش گزينه پاياني آنپيچيدگيهايبخش
.گراييدهاست سادگي به او واژگان زبانونيست نشاني برميگيرد ، رادر
حركت بر سايهانداختن جاي به وزن وسوسهوصميمياست ساده شعرها لحن
دراين روايت ساختار كه اين وديگر.است شده شعر دروني مقهورحركت شعر ،
عين در كه غيرخطياست ساختاري (دارد اينمجموعه در مهمي نقش كه) شعرها
ضعف يك من گمان به اما.دارد تعلق امروز شعر به و جذاباست سادگي
و است سايهانداخته شعرها از زيادي برتعداد كه هست مجموعه اين عمدهدر
.رفتهاست لو شگرد دو يكي كاربرد در واصرار مبالغه آن
وجود ناتمام يا موفق جمله زيادي تعداد كتاب اين شعرهاي اكثر در
در چه -مثلاپسامدرنيسم - امروز روايي ساختارهاي در كه است درست.دارد
ديدگاههاي و زندگي نوع اقتضاي به ادبيات ، و نقاشي در چه و سينما
ديگر روايتهاي با روايت يك شدن قطع شاهد مدام ما امروز ، انسان فلسفي
اما هستيم ، يكديگر در روايتها متقاطع حتي و موازي حركت شاهد هستيم ،
كه است روايت نوع اين مطلوب معماري به رسيدن كه كرد فراموش نبايد
.متن يك در آن مكانيكي اعمال نه دارد ، اهميت
نيست اين متن تكميل در خواننده مشاركت يا بخوانو را معنايسفيديها
خالي جاهاي كه بخواهيم خواننده از و كنيم رها ناتمام را جملهها كه
اين شعرهاي از درتعدادي متاسفانه چاهي بابا.كند خودپر دلخواه به را
.افتادهاست سادهانگاري اين بهدام مجموعه
موسوي حافظ