پنجم ، شماره 1316 جولاي 1997 ، سال مرداد 1376 ، 30 چهارشنبه 8
|
|
هستند؟ خوشبين برخي و بدبين برخي چرا
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
اعمال حتي او.ميكند تعبير مغرضانه را ديگران صحبتهاي بدبين فرد
آنكه بدون.ميپيچد ابهام و شك از هالهاي در را ديگران ثواب و خير
باشد داشته آن براي روشني دليل خود
بهموضوعاتي خوشبين افراد كه است آن در بدبين و خوشبين افراد فرق
بدبينان اما ;ميكنند دلخوش و شده اميدوار ميبينند ، خود اطراف در كه
دارند چشم نااميدي و ياس به تنها و ندارند توجهي موضوعات اين به
وبارش كار بانك تو رفته كه وقتي از.است كاسه نيم زير كاسهاي حتما
تعمير رو خونهاش.خريده بالاتر مدل ماشين فروخته ، رو ماشينش.شده سكه
تو چيزي كلكي بايداختلاسي ، نكنم ، غلطميرسد سروپزش به هم چقدر كرده ،
.باشد كارش
ميخواهي كي مرد ، آخه:ميگويد اعتراض با كرده ، قطع را شوهر حرف زن
چرا ;گرفته چيزي وامي ، خدا بنده حتما خب برداري؟ بدبيني اين از دست
:ميگويد جانب به حالتيحق با مرد ميگذاري؟ صفحه اينقدر مردم سر پشت
حتي زمونه و دوره توياين.نباش باور خوش و ساده اينقدر خانم نه
دستگيرش اومدند كه ديگه چهارروز حالاكني اطمينان هم چشمات به نبايد
.كيه با حق نوشتند ، ميفهمي روزنامهها تو هم بعد و كردند
مردبراي تلاشهاي.ميزنيد حدس خودتان حتما را جروبحث اين ادامه
و كرده كسب تازگي به نظرش مورد شخص كه مزايايي دادن جلوه ناحق
...و او نظريات رد براي زن كوششهاي
.كنيد توجه بعد مورد به اما.ميگذريم موضوع اين از
آمدي؟ دير كه بازهم:زن
.داشتم كار اداره تو:مرد
.نبودي آنجا زدم ، زنگ صبح هرچي من اما:زن
.ماموريت بودم ، رفته:مرد
كي؟ اجازه با:زن
اداريهم ماموريت واسه نكنه.رئيسم اجازه با ديگه ، معلومه خب:مرد
زنتسليم اينكه مثل.سكوت.بنبست).بگيرم اجازه جنابعالي از بايد
(.ميكند شروع ديگري جاي از بار اين.نكنيد اشتباه نه اما.شده
حرفميزدي؟ كي بابود اشغال تلفن زدم ، تلفن بعدازظهر هرچي چرا:زن
است ، حتما مشترك تلفن.ندارم شخصي تلفن اداره تو كه من خانم ، :مرد
.ميكردند صحبت همكاران بقيه
.بود مشغول دائما تو اتاق تلفن اما:زن
...و ميرود در كوره از بار اين مرد
راستيچرا اينجاست ، پرسش اماميدانيد خود هم را داستان اين باقي
خود ازديد را قضايا و ميكنند نگاه مسايل به بدبيني عينك با عدهاي
بدبينيچيست؟ دلايل اصولا و ميكنند؟ تعبير ديگر گونهاي به
بودن اكتسابي -
و ترديد و شك ديده با مسايل به كه والديني.است اكتسابي بدبيني
وجود در را بدبيني ابتدا همان از حقيقت در مينگرند ، بياعتمادي
درمحيط را صفت اين بدبين ، افراد اكثرميدهند پرورش فرزندانشان
.كردهاند كسب خانواده
است شده سركوب آرزوهاي و تلخ تجربيات حاصل بدبيني -
طلا هروقت.ميشه خشك آن آب برم ، كه هم دريا لب شانس؟ شد هم اين آخه
رفتم.كرد جهانيافت و داخلي بازارهاي تو طلا قيمت فرداش از خريدم ،
قيمت بفروشم ، خونه خواستم.كرد پيدا تنزل هم سهام ارزش سهام ، سراغ
...شد راكد خونه و زمين
درعشق ، شكست خاطره.ميشود بدبيني باعث شخصي تجربههاي مواردي در
با چنينشخصي.ميشود افسردگي و نااميدي به منجر..و تجارت تحصيل ،
از دست و ميدهد تعميم امور ساير به را موفقيت عدم شكست ، مورد تعميم
.ميكشد كوشش و تلاش
آينده و ناشناختهها از ترس -
فرد بدبيني سبب مسايل در ابهام و امور برخي از شناخت نداشتن معمولا
يا ميكنند ، (ريسك) خطر كمتر معمولا بدبين افراد.ميشود
شق به تنها (شكست و پيروزي) ممكن حالت دو از اينان.نميكنند اصلا
به نهايت در است ممكن كه اقداماتي از پس ، .ميانديشند (شكست) آن منفي
تلقين نقش -.ميكنند چشمپوشي -نشدن موفق تصور با -باشد سودشان
كه موضوعاتي به خوشبين افراد كه است آن در بدبين و خوشبين افراد فرق
به امابدبينان ;ميكنند دلخوش و شده اميدوار ميبينند ، خود اطراف در
.دارند نااميديچشم و ياس به تنها و ندارند توجهي موضوعات اين
منفي يا مثبت نگرش با ميتوانيم كه است احساس نوعي بدبيني و خوشبيني
وافكارمان كنيم تلقين خود به اگر.آوريم بوجود خود در قضايا به نسبت
ناامني و احساسترس هميشه باشد ، غيرمنتظره و بد رخدادهاي متوجه مدام
متوجه پيوسته آنكهذهنمان دليل به كه است اين آن از بدتر.ميكنيم
اتفاق داريم ، آنوحشت از كه آنچه بالاخره است ، موضوع منفي جنبه
.ميافتد
رااز او كه است اخلاقي ويژگيهاي و خصلتها چه داراي بدبين شخص اما
ميسازد؟ متمايز سايرين
سوءظن -
به.بودند گفتوگو مشغول و نشسته هم كنار دونفر اتوبوس در
.كنيد توجه آنان مكالمه
بربيايي ، كار اين عهده از نميتواني اگر ميگفت ، همكارم ديروز:اولي
.دهم انجام را كار تو جاي به حاضرم من
.داري فداكاري همكار چنين كه آوردي شانس.بدان را قدرش:دومي
و كند تحقير مرا پيشنهادش اين با ميخواهد او فداكار ، :(تعجب با)اولي
.نيستي بلد كار تو بگويد
فهميدي؟ كجا از:دومي
ومن من با ميگردد ، ذهنش در اي كننده قانع جواب دنبال به كه اولي
.رابازيميكند مهربان فرشته نقش ظاهر به هميشهاست اخلاقش:ميگويد
در و است تحقيرديگران هدفش اما.كند كمك همه به ميخواهد مثلا
به اينقدر كجا از بود ، پرسيده كه دستياش بغل فرد مجدد پرسش برابر
زياد بخواهي را راستش اما نميدانم:ميگويد هستي ، مطمئن مساله اين
.نيستم خوشبين او به
حتياعمال او.ميكند تعبير مغرضانه را ديگران صحبتهاي بدبين فرد
آنكه بدون.ميپيچد ابهام و شك از هالهاي در را ديگران ثواب و خير
.باشد داشته آن براي روشني دليل خود
راثروتمند كسي اگر مثلا.است مظنون چيز همه و كس همه به شخص اين
درامدكرده كسب مشروع غير راه از حتما:ميگويد ببيند ،
پرسشهايي احيانا و صمميانه صحبتهاي با كه ميبيند را فردي اگر
فكر فورا بگشايد ، وي با را گو گفتو و دوستي باب ميخواهد
.دارد دخالت و فضولي قصد طرف ميكند ، حتما
او بخواهد ، كمك او از و كند مراجعه وي به اضطرار روي از كسي اگر حتي
.دارد ظن سوء همه به نسبت خلاصه.ميداند بيملاحظه و خودخواه را
ليوان خالي نيمه -
خبري ياد به فورا بشوم ، آسانسور سوار ميخواهم وقت هر ميگفت ، دوستي
خوانده آن داخل فرد شدن كشته و آسانسور سقوط درباره نشريات در كه
از محترمتنها دوست اين.ميشوم منصرف خود تصميم از و ميافتم بودم ،
و برهواپيما شدن سوار از بلكه ;ندارد هراس آسانسور شدن سوار
چه اگر بايدگفت ، .ميورزد اجتناب احتمالي سقوط تصور با هم تلهكابين
از كه است بدبينان ، اين ويژگيهاي از يكي اما است ، عقل شرط احتياط
به.ميكنند راتصور حالت و صورت بدترين ممكن ، وضعيتهاي تمام ميان
.ميبينند را ليوان خالي نيمه هميشه اينان اصطلاح
.نميكند درك مرا كس هيچ -
شكست و موقعيت مفهوم از آنان برداشت در بدبين با خوشبين افراد تفاوت
جهنم از كهميتواند است جايگاهي ذهن:ميگويد باره دراين ميلتون.است
.بيافريند جهنم بهشت از و بهشت
از ما تعبير بلكه نيست ، ما اطراف وقايع خود است ، مهم آنچه بنابراين
و غمگين همكارمان يا دوست ، همسر ، ميبينيم وقتي.است اتفاقات آن
از راناشي وي رفتار اين باشيم ، خوشبيني فرد اگر ميرسد ، نظر به گرفته
به بدبيني عينك با اگر اما.ميكنيم تلقي گرفتاريهايش يا او خستگي
وي وبياعتنايي محلي كم بر دليلي را او گرفته چهره كنيم ، نگاه مساله
افراد از رامعمولا نميكند درك مرا كس عبارتهيچ.ميكنيم قلمداد
موجود وضعيت دائمااز و دلخورند همه از عده اين.ميشنويم نااميد
مشكلات و رفعموانع براي راهكاري خود آنكه بدون.ميكنند انتقاد
.دهند پيشنهاد
اراده نقش -
مامسئول:مينويسند منفي تفكر كتاب در ويليامز پيترمك و راجر جان
مامسئول.نيستيم ميكنند ، خطور ذهنمان به كه انديشههايي همه
بدبينغالبا افراد.ميشود مستقر ذهنمان در كه هستيم انديشههايي
خودنسبت اراده از خارج عوامل به را خود بدبختيهاي و ناكاميها
خود وخلاقيتهاي تواناييها استعدادها ، به غالبا اشخاصي چنينميدهند
با عده اين.بيرونيميدانند عوامل زاييده را چيز همه و ندارند ايمان
خود سرنوشت تغيير تلاشيبراي هرگونه از و ميدهند قضا به تن خود بيهمتي
ناكامي باز و ميشوند ناكاميمواجه با اغلب دليل همين به.گردانند رو
تسلسلي دور مانند مساله اين.ميدهند نسبت قسمت و نصيب به را خود
.مييابد ادامه همچنان
ميدهد؟ قرار نيز خطرات معرض در را فرد بدبيني براستي اما
است ، يا شخص خود متوجه تنها خطرات اين آيا پاسخ ، بودن مثبت صورت در
ميكند؟ سرايت هم اجتماع به مسري بيماري مانند اينكه
فردي بعد از بدبيني خطرات -
هجوم معرض در بيشتر خوشبينان با مقايسه در بدبينان كه است آن واقعيت
از ترس چون.ميافتد مخاطره به سلامتشان و ميگيرند قرار بيماريها انواع
خوشبختي كتاب بارننويسنده ژرژبار.ميسازد مبتلا بدان را شخص بيماري ،
از پس كه است مرضي و است وبدبين مايوس افراد بيماري سرطان:مينويسد
ميكند آغاز را خود تاز و تاخت شد ، درهمشكسته و خرد فرتوت ، روح ، آنكه
بيماري اين به كمتر مردم گذشته در كهدرمييابيم است سبب اين به و
داشتند ايمان حيات قواعد و هستي جاودانگي بهاصول زيرا.ميشدند مبتلا
بيماري اين بر را راه ميدادند ، دست از را خود كهايمان زماني تنها و
دست از را خود روحيه و اميد نوجوانان و جوانان كه اكنون.ميگشودند
فزونتر خطر معرض در نسبت همان به گشتهاند ، بيهدف و وسرگشته دادهاند
غيره و ايدز قبيل از نوظهور بيماريهاي انواع و بيماري اين ابتلابه
...قرارميگيرند
دارد ادامه