پنجم ، شماره 1316 جولاي 1997 ، سال مرداد 1376 ، 30 چهارشنبه 8
|
|
مقررات و اصول دايي علي:مايليكهن محمد
نكرد رعايت را
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
تاكتيكي نظر از ما تيم كردهام قول نقل كه است اين من جرم:دايي علي
است ضعيف
است مهمتر اهداف بقيه از فوتبال ملي تيم موفقيت
ازعلي دعوت عدم و فوتبال ملي تيم نفرات فهرست اعلام:ورزشي سرويس.
تيم فعلي بازيكن و آسيا ملتهاي جام بازيهاي گلزن بهترين دايي
بسياري واكنشهاي و عكسالعملها باعث آلمان آرمينيابيلفلد
درخواست ما از مكرر تماسهاي طي فوتبال به علاقمندان و خوانندگان.شد
اندك حجم با كه دهيم انعكاس بهگونهاي را آنها نظرات تا كه نمودند
اين در كه بودند معتقد اكثريت.نبود امكانپذير نظرات تمام چاپ صفحه
دارد ، جامجهانيرا به صعود موقعيت و شانس ملي تيم كه حساس شرايط
حضور با اختلافنظرها و مشكلات و ميشد مطرح مسائل دست اين از نبايد
همان با ايران ملي تيم تا ميگشت حل نوعي به فوتبال و ورزش بزرگان
.كند آغاز نيز را دوم مرحله قدرت و نشاط
.بودهاست روبهرو مشابه مشكلاتي با اخير سال پنجاه طي ما فوتبال
از ششبازيكن محروميت و بياوريم بهخاطر را سال 1964 المپيك بازيهاي
گذاشتن موردكنار در دهداري پرويز تصميمگيري يا و را شاهين باشگاه
تيم مربي به نيز فعلي مشكل.آنها براي محروميت و مليپوش بازيكن 14
جاي اصولگرايي.برميگردد ما فوتبال صاحبنام و باتجربه بازيكن و ملي
كدام با اما خود ، جاي بازيكنسالاري مقابل در ايستادگي و دارد را خود
و گستردگي از پرهيز براي مواقعي چنين در.انساني ارزيابي و برداشت
فوتبال فدراسيون رئيس مستقيم دخالت راه بهترين اختلافات ، به زدن دامن
كشورمان حيثيت و منافع چون است ، تربيتبدني سازمان رئيس و معاون يا و
تا كرد اخطار حادثه از قبل بايد و است فردي ذهنيتهاي تمام از مهمتر
از يكي دايي علي.باشد نداشته دربر پشيماني و ندامت هيچگونه
نوع بايد و ماست اخير سال بيست بازيكنان باغيرتترين و متعصبترين
بازگو مردم براي صريح گناهش و جرم و شود روشن مربيان حيطه در دخالتش
بهطور مشكل اين.نشود ما فوتبال دامنگير آن از ناشي تبعات تا شود
اهالي تمام وظيفه پس دارد تيم در ريشه و نيست طرح قابل منفرد و مجزا
محمد.نمايند خرج را خود كوشش تمام آن رفع در كه است فوتبال
مشخصي استدلال خود براي دايي علي و است بازگفته را خود دلايل مايليكهن
و خوانندگان خواستههاي تمام پاسخگوي بتواند شايد آن خواندن كه دارد
كنيم بيان را خاصي نظر ما فعلا آنكه بدون باشد ، فوتبال به علاقهمندان
.مينمائيم طرح آنرا
اردو در ما:ميگويد دايي از دعوت عدم با ارتباط در مايليكهن محمد
آن رعايت به ملزم بازيكنان كه گذاشتهايم مقرراتي و اصول يكسري
تيم در نباشد ، مطيع و بگذارد زيرپا را اصول اين كه بازيكني.هستند
و نكرد توجه موارد اين به دايي علي متاسفانه.داشت نخواهد جايي ملي
است بزرگ بازيكن يك دايي.شود گذاشته كنار ملي تيم از وي تا شد باعث
دايي همانند بازيكناني باشد بنا اگر.باشد جوانان الگوي بايد و
انتظاري چه بازيكنان ساير از ديگر بزنند دامن را حاشيهاي مسائل
.داشت ميتوان
گفتم من كه شد شروع زماني اصلي مشكل:است گفته دايي خصوص اين در
در را بازيكنان بهترين ايران ميگويد قطر ملي تيم هلندي مربي بونفرر
.است ضعيف بسيار تاكتيك لحاظ از فقط و دارد اختيار
به را ايران بودم ، ايران ملي تيم مربي من اگر:ميگفت بونفرر
.كرد خواهد صعود هم اول مرحله از ميدادم قول حتي و ميبردم جامجهاني
قول از و من زبان از و دارند اذعان آن به همه كه تاكتيكي ضعف اين
سپس.كرد شروع را اختلاف اولين شد گفته دنيا بزرگ مربي بونفرر
كه گفتند من به دقيقه 35 درگرفت شكل سوريه با ايران بازي مسئله
كردم اجرا را مربيان گفتههاي من و گروسي جاي برو و كن آماده را خود
در كه زماني من.نيست درست برخورد اين گفتم آنها به بازي از پس اما
و ميرفت ميدان به استقلال و ملي تيم مهاجم بهعنوان گروسي بودم اردبيل
مسئله اينميكرديد بازي او آبروي با تماشاگر هزار جلوي 100 نبايد
سال دو در كنيد نگاه ميدهد رخ ملي تيم در كه نيست بار اولين براي
ملي تيم از شخصي مشكلات بهدليل فقط خلاقي و مستعد بازيكنان چه اخير
سال چند اين در كه را من بايد حرفها اين با آيا.شدند گذاشته كنار
خط سپردم جراح تيغ به بار سه را خود زانوي و روده ملي تعصب بهدليل
.بزنند
و اصول:گفت دايي دوباره دعوت امكان با ارتباط در نيز مايليكهن
بااين را خود كه بازيكني هراست بازيكنان همه شامل اردو مقررات
هم دايي و داشت خواهد جاي ملي تيم در كه است طبيعي بدهد وفق شرايط
.است ملي تيم اجزاي از يكي بداند بايد
دارماز هرچه من:دارد اعتقاد ملي تيم به بازگشتش درباره هم دايي
دستهاول ليگ در ايراني اولين بهعنوان اكنون اگر و است ملي تيم
در شرايطيحاضرم هر تحت در و است ملي تيم بهخاطر ميكنم بازي آلمان
از اينراه در و باشم ايران اسلامي جمهوري فوتبال ملي تيم خدمت
و خاكم و اينآب فرزند من.كرد نخواهم فروگذار جديت و تلاش هيچگونه
آن از وجودم ذره آخرين تا و نمود نخواهم پشت خود علاقه و عشق به هرگز
اين پشتيباني و حمايت با شدم اگردايي من.است مسلمان مردم اين
.ميآيم بهميدان آنها براي نيز اكنون و بود مردم