پنجم ، شماره 1317 جولاي 1997 ، سال مرداد 1376 ، 31 پنجشنبه 9
|
|
دختر و زن نه قاتل محاكمه جلسهء دومين
تهراني
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
و زن نه قتل به متهم كرديه كوران خوشرو غلامرضا محاكمه جلسه دومين
ميگيرد قرار اتهام جايگاه در بسته چشمهاي با مرديكه تهراني ، دختر
در جمعيت بيشكيب موج كه شد آغاز حالي در ديروز دقيقه و 30 ساعت 9
هيجان به شدت به چندبار دادگاه جلسه دومين.بودند كار آغاز انتظار
و بارها را جلسه در حاضران از بسياري و شد شديد تالم دچار و آمد
فريادكشان قربانيان از يكي مادر وقتي يكبار.انداخت گريه به بارها
التماس او به چقدر مرگ از پيش دخترش كه كند اعتراف خواست متهم از
و متين گفتاري در پرند ، پدر پرچمي ناصر كه هنگامي ديگر بار و كرده ،
غلامرضا:گفت او.كرد تحسين از آكنده پارچه يك را دادگاه تاثرانگيز
هم حالا همين ميكند ، دادگاه محضر در حقيقت به كه خيانتي با خوشرو
.ميدانم ملت يك عواطف قاتل را او من و ميشود مرتكب ديگري قتل دارد
ماه چند جنايتهاي قربانيان بازماندگان به دادگاه قاضي وقتي سومينبار
براهيني و اسناد متهم ، انكارهاي وجود با كه داد اطمينان تهران گذشته
باز عدالت چنگ از خوشرو غلامرضا گريز براي راهي كه است او دست در
وكيل شكاري دكتر وقتي ديگر بار و آمد خروش به دادگاه نميگذارد
وي.آمدند هيجان به مردم هم باز كرد قرائت را خود لايحه متهم ، تسخيري
از او باطن و سيرت اما است ، انسان ظاهر به متهم هرچند:گفت جمله از
حقيقت مكتومماندن از جلوگيري وكيل ، حضور حكمت.است پستتر حيواني هر
ستم و شديد ظلم پرونده ، اين در كه آن حال.است متهم به ستم رفع و
مردم قلب و رفته آنان خانوادههاي و قربانيان بر جاني اين وسيله اكيد
چگونه.هستم مدعيالعموم نيستم ، متهم وكيل اينجانب.است شده آزرده
و مراجع در صريحا متهم كه آن حال كنم ، نفي را متهم اتهامات ميتوانم
وي براي شايسته و عادله راي صدور.دارد اعتراف خود گناه به رسانهها
كه براين مبني دادگاه رئيس به پاسخ در خوشرو غلامرضا..است تقاضا مورد
او داده قرار كمد كشوي در كشت قصد به را - ميلاد - برادرزادهاش چرا
آرام را او ميخواستم و ميكرد گريه بچه كه آن براي:گفت آرامي به
اموال اختفاي علت به كه متهم ، خواهر كه هنگامي ديگر بار و!كنم
حيوان را او و كوفت غلامرضا سر بر خشم شدت از است شده بازداشت مسروقه
به دوم بار براي وقتي متهم ، خواهر خوشرو ، زهرا..كرد توصيف جاني و
كه شد روبهرو انتظامي ماموران از سدي با شد حملهور خود برادر سوي
متهم دادگاه ، جلسه دومين در.بگيرند را بيشتر تشنج جلو ميكوشيدند
مبرا جنايتي هرگونه از را خود بازپرسي ، روزهاي صريح اعترافهاي برخلاف
انداخت ، رسولي حميد نام به موهوم فردي گردن به را قتلها همه و دانست
همه و بود ننشسته بيكار خود قانوني جلسه دو فاصله در دادگاه اما
از باشند متهم ادعاي مورد فرد ميتوانستند كه را رسوليهايي حميد
كرده روبهرو تهران شبهاي جاني با و بود آورده گرد شهر كنار و گوشه
عيني شاهد يك ميان ، اين در.نبودند غلامرضا همكار آنها از يك هيچ.بود
در كه مرد اين.شد خوانده فرا جايگاه به فولادينژاد عليمحمد نام به
پيكان اتومبيل در زن دو جنجال شاهد زيبا شهر حوالي در شب يك نيمههاي
كه را حقيقتي و نگويد حقيقت جز كه كرد ياد سوگند بوده غلامرضا مسروقه
يك در را او غلامرضا ، خودرو عبور هنگام كه بود اين آورد زبان بر او
چهره در دقت ضمن عيني شاهد اين.است داشته هم ريشي ته كه ديده نگاه
سوخته اجساد شب آن كه است مردي همان اين كه داد شهادت متهم اندام و
گريخته و كرده رها زيبا شهر اطراف زبالههاي كنار در را دختري و مادر
جنايتكار اين چنگ از كه كساني بيانات نيز و اعتراف اين.است
خوشرو غلامرضا جز كسي رسولي حميد كه داد نشان خوبي به گريختهاند
اين و ميگفت سخن بسته چشمهاي با قتل ، به متهم دادگاه طول درنيست
چشمهاي با دادگاه محضر در كه دهد تذكر او به گودرزي قاضي شد باعث
متهم اظهارات در تناقضاتيكه خلال از دادگاه قاضي.سخنبگويد باز
تنها ، كه بود همچنانمعتقد متهم اما دانست ، را بارهاحقيقت بود
در فرمانحميدرسولي به كه داشته عهده به خودروييرا رانندگي
مردم دختران و زنان ميداد ، جولان (فرعيتهران) كوچههاي و خيابانها
در اين و.است ميكشيده آتش به را آنان اجساد نهايت ، در و ميربود ، را
انجام قتلهاي به بار ده كم دست او دادگاه رئيس گفته به كه بود حالي
كه گفت پرچمي ناصر وقتي دادگاه ، كار ادامه در.است كرده اعتراف شده
با جابهجايي از بلكه نميشده شخصي خودروهاي سوار نهتنها دخترش
ذهن در سئوال اين است ميكرده اجتناب هم جوان رانندگان با تاكسيهايي
رشته پنجم سال كه دختري چنين كه گرفت شكل جلسه در حاضران از بسياري
خوشرو غلامرضا خودرو وارد چگونه ميگذراند ، را همدان دانشگاه پزشكي
شايد گفت پرند پدر كردهاند؟ اتومبيل وارد زور به را او است؟آيا شده
از هرگز دخترش وگرنه بودهاند اتومبيل در هم ديگر مسافراني يا زن
.نميكرد استفاده مسافربر خودروهاي
اتومبيل ، سرقت عبارتنداز كه را وي اتهامات سپس گودرزي قاضي.
خود خردسال برادرزاده قتل به اقدام قتل ، فقره نه و ارتكاب آدمربايي ،
تنها متهم اما برشمرد ، يك به يك سال 1372 در ماموران چنگ از فرار و
فردي با قربانيان اموال تقسيم در معاونت و خودرو سرقت فقره يك به
.شد جنايتها و قتلها منكر و كرد اعتراف رسولي حميد نام به موهوم
كه پرونده چهارم و سوم رديفدوم ، متهمان دادگاه ، كار ادامه در
مخصوص جايگاه به خوشروهستند خواهرغلامرضا و برادر برادر ، زن
جرم ادله و قتل آلات اختفاي بر مبني را خود جرايم از بسياري و آمدند
.پذيرفتند مسروقه اموال و
حفظ منظور به و عمومي عفت مواردخلاف به رسيدگي براي دادگاه گاه آن
.شد اعلام غيرعلني تهران ، جناياتشبهاي قربانيان خانوادههاي حيثيت
گفتغلامرضا دادگاه ، قاضي گودرزي حميد.كيست؟ تهران شبهاي جاني
او.گرفتهبود كار به خلاف راه در را شگفتخود فراست و هوش خوشرو
- سكونتدروغين نشاني دهها كرده ، جعليعنوان نام تا 25 تاكنون 20
يكبار داده ، ارائه - كشور جنوب و شمال تا گرفته زاهدان و سنندج از
و روس تبعه ديگر بار كرده ، معرفي اصفهان جلفاي ارامنه از را خود
انگليس تحصيلكرده او كه است گفته قاضي به حتي و افغانستان و آلمان
تاكيدكرد گودرزي.ندارد هم فارسي سوادكافي وي كه حالي در.است
.ميدانست را آن لغات از بسياري مينوشتو خوب را انگليسي غلامرضا
دختري با ديگر بار و طلاقداده را خود زن و كرده ازدواج يكبار
.بود ازدواجكرده ديگر مردي با سپس او كه شدهبود نامزد
به گام به گام سالگي يعنياز 14 سال 1361 از وي گفتهگودرزي ، به
خود ، فعاليتهاي درمسير و شده كشيده قتل و دزدي و سويجنايت
.است پاشيده ازهم را خانوادههايبسياري
به بعدها و شد دستگير درنيشابور سرقت اتهام به سال 1361 در او
به - بود كرده عنوان را آن خود كه - روسيه براي جاسوسي واهي اتهام
.افتاد زندان