پنجم ، شماره 1317 جولاي 1997 ، سال مرداد 1376 ، 31 پنجشنبه 9
|
|
قدرت اجتماعي ساختار
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
توزيع افراد ميان تصادف برحسب حتي يا مساوي طور به (Power) قدرت
به توجه با.ميباشد مراتبي سلسله اجتماعي ساختار داراي و است نشده
دارند ، كف در ديگران از بيشتر را آن افراد از عدهاي قدرت بعد هر
سه.كردهاند توزيع مساويتر شكلي به را قدرت نظامها از شماري اگرچه
مطرح صنعتي جوامع در قدرت ساختار درباره جامعهشناسي اساسي ديدگاه
:است شده
سرمايهدار طبقه وسيله به قدرت اشكال مهمترين كه ميگويند ماركسيستها
گروه كه معتقدند قدرت نخبگان نظريهپردازان.ميگيرد قرار كنترل تحت
ضمن در ولي دارند اختيار در را قدرت خود سهم از بيشتر كوچكي ، نسبتا
جهت اقتصادي مالكيت كنار در مجراهايي كه معتقدند پردازان نظريه اين
ما كه ميكنند پيشنهاد گرايان كثرت.دارد وجود گروه اين به ورود
قادر را متفاوت گروههاي كه داريم قدرت براي چندگانهاي بنيادهاي
.كنند ايجاد توازن خودشان بين و بپردازد رقابت به يكديگر با ميسازد
.ميپردازيم ديدگاه سه اين از هريك بررسي به حال
قدرت به ماركسيستي ديدگاه 1ـ
بهريشههاي كه بود كساني اولين از يكي (، 18831818K.marx ) ماركس
توليدند صاحبابزار كه كساني او زعم به.نمود توجه قدرت اقتصادي
با امر اين و آورند ، در خود كنترل به را جامعه كه مييابند تمايل
.ميشود فراهم براقتصاد آنان تسلط
خودرا توجه ماركسيستها صنعتي جامعه در دولت ساختاري تحليل در
روابطقدرت ساير و دولت بر بزرگ شركتهاي تسلط وسعت بر متمركز
.مينمايند
به پس برميخيزد توليد ابزار و وسايل بر كنترل از قدرت كه آنجا از
در نابرابري وسيعي بطور توليد ابزار اين كردن ملي ماركسيستها نظر
در خود كنترل به را صنعت دولت اگر.داد خواهد كاهش را سياسي قدرت
بين از طبقاتي قدرت دهد ، قرار عنايت مورد را كارگران منافع و آورد
ابزار بر كنترل ميزان ماركسيستها ، باور در اين بنابر.رفت خواهد
ابزار بر حاكميت هرچه دارد ، قدرت از سهمبري بر مستقيم رابطه توليد
.ميشود گستردهتر نيز قدرت كنترل يابد ، افزايش توليد
قدرت نخبگان نظريه 2ـ
او وپيشبينيهاي قدرت سرچشمه عنوان به براقتصاد ماركس شديد تاكيد
جامعهشناسان از انتقاديشماري نظر بيطبقه ، جامعه يك تحقق مورد در
دوپارتو ويلفرد نام ايتالياييبه دونفر.برانگيخت خود به را
ابتدا (GMosca) (19411858) گيتائوموسكا و (V.Pareto)(19231848)
اجتماعي نظامهاي از شماري در قدرت توزيع در نابرابري كه نمودند مطرح
را بيطبقه جامعه يك تحقق آنها.است اساسي و ذاتي (Social order)
در نابرابري دليل مهمترين پارتووموسكا نظر طبق.دانستند ناممكن
اينكه بهجاي ديگر جامعهشناسان ولي استعدادهاست نابرابر توزيع قدرت ،
.نمودهاند توجه ساختاري عوامل به گيرند نظر در را عامل اين
ميشلز روبرت مثلا بيستم قرن اوايل نوشتههاي و آثار از شماري
.هستند نگرش اين پيرو آلماني جامعهشناس و اقتصاددان (R.michels)
از كوچكي گروه دست در قدرت سازمانها ، تمامي در كه كرد ادعا او
ميشوند پيچيدهتر و بزرگتر سازمانها اين هرچه.ميشود انباشته رهبران
استعدادهاي بهخاطر رهبرانمييابند سوق (اقليت حكومت) اليگارشي به
فرماندهي جايگاه در و شده برگزيده عمومي روابط و مديريت در خود خاص
افراد توسعه به فزايندهاي علاقه رهبران اين موقع به.ميگيرند قرار
حاكمان قليل عده اين.بخشند بقا خود موقعيت به تا مييابند ذينفع
برميآيند ، موقعيتشان دشمنان با مصالحه جستجوي در و ميشوند محافظهكار
ايجاد حصاري مخالفين چالش برابر در ميدارند ، برحذر ريسك از را خود
.مينمايند
بشود ايشانمحافظت موقعيت از تا ميشوند طراحي اين براي اينها تمامي
كه مورد اين در ميشلز بياندهد ارتقاء بالاتري مرتبه به را آن و
تحت مييابند سوق كوچكي اقليت گروه توسط سلطه به اغلب بزرگ سازمانهاي
.است شده شناخته اليگارشي آهنين قانون عنوان
ديدگاهچرخشنخبگان نظري حوزه اين در اوليه نظريهپردازان اوج نقطه
افراد همه براي صعود راه آن براساس كه بود (Circulation Of elites)
(1959) ميلز سيرايت آمريكايي جامعهشناس ولي است باز مستعد و باهوش
حصاري خود دور به آمريكا در نخبگان چگونه كه داد نشان (C.R.mills)
قدرت.ميشوند حصار آن به باهوش هرچند افراد ورود از مانع و كشيده
رهبران از تركيبي شامل كرد شناسايي امريكا جامعه در او كه نخبه
دولت و تجارت راهبر موثري بهطور كه بود تجار و دولتي كارمندان ارتش ،
تصميمهاي طراح اقليت گروه اين ميلز بنابهنظر.ميشدند محسوب امريكا
اگرچه.شود صلح يا جنگ امور به مربوط كه تصميماتي بهويژه هستند كلان
آنها از نيز خود و شده حمايت سرمايهدار طبقه بوسيله قدرت نخبگان
در ميشود شامل را طبقه آن كل نخبگان اين حمايت ولي ميكنند ، حمايت
.برميگيرد در را آنان از بخشي سرمايهدار طبقه حمايت حاليكه
سازشكارينشان خود از سرمايهدار طبقه قدرت حفظ جهت اوقات بعضي
دولت مثلاوقتي.نميكند تامين را طبقه اين منافع ضرورتا كه ميدهد
نظام اعظم بخش و قانونيبخشيد جنبه كارگري واحدهاي به متحده ايالات
اجتماعي علوم دانشمندان از شماري داد ، ارائه دهه 1930 در را رفاهي
چنين آنها.كردهاند جمعآوري امريكا در قدرت نخبگان درباره را شواهدي
ثروت درصد حدود 25 متحده ايالات مردم از درصد يك نصف كه يافتهاند
بالا موقعيتهاي از نامتناسبي شمار صاحب نيز و دارند كنترل در را كشور
.هستند تجارت و دولت در
وكلوبهاي انجمنها در ميشوند ، مشابه مدارس وارد حكمران طبقه اعضاي
هم با چرخه دروناين در و ميكنند ازدواج باهم دارند ، عضويت مشابهي
ساختاري ديدگاه برخلاف نظام اين.ميكنند ايجاد محكمي پيوندهاي
استوار اقتصادي روابط برپايه صرفا مسلط طبقه ميگفت كه ماركسيستي
اين نخبهگرايان اعتقاد به نيز و ندارد توجهي ساختاري شكل به است ،
.نيست دمكراتيك و باز نظام
كنگره.متصلاند بههم قدرت نخبگان متعدد شاخههاي كه ميكند بحث ميلز
ميكند ، هزينه نظامي قواي ترميم براي دلار ميليونها هرروز متحده ايالات
چنين كنگره چرا.ميشود واريز شركتها جيب به نهايت در كه دلارهايي
ارتش اينكه براي جهتي از ملي ، دفاع براي جهتي از ميگيرد؟ تصميمي
تجار كه خاطر بدين جهاتي از بازهم و است نموده را مشاغلي ايجاد تقبل
گرايش سياستمداران رو اين از.ميشوند محسوب آنها حاميان مهمترين
از نيز تجار متقابلا و كنند حمايت بزرگ تجار از تا دارند
.ميآورند عمل به حمايت سياستمداران
ميلز كه آنچه در -نظامي و سياسي اقتصادي ، -حوزه سه اين اعضاي تمامي
.دارند مرتبطي هم به و گسترده منافع ناميد نظامي سرمايهداري
قدرت به گرايانه كثرت ديدگاه 3ـ
سازمان توده از قدرتمندتر نخبگان ميشود اعتراف حاليكه در
قبول هستند گرايانه كثرت نگرش داراي كه جامعهشناساني نيافتهاند ،
عوض در.است مسلط صنعتي برجوامع كوچكي حاكم گروه كه ندارند
منافع گروههاي از تنوعي ميان در اجتماعي قدرت كه معتقدند كثرتگرايان
ماشينسازي ، كارخانههاي سنگ ، زغال صنعت نفت ، صنعت -است پراكنده
تمامي...و هواپيماسازي صنايع كارگري ، اتحاديههاي و تجاري انجمنهاي
كه تصميماتي بر و دارند كنترل در را منابع كه هستند گروهها اين
كدام هيچ اما مينهند ، تاثير موفقيت از متفاوتي ميزان با ميشود اتخاذ
.نميگيرند قرار دهي دستور جايگاه در
كه طرحهاييرا كه نميكند كاري اين از بيشتر يك هيچ موارد بيشتر در
بودن كم مشكلجامعه اين بنابر.سازد متوقف ميكند تهديد را منافعش
كه رقيبي گروههاي باوجود.است آن زيادبودن بلكه نيست كثرتگرايي
حل ميكنند ايجاد ندارند دوست كه برنامههايي براي موانعي پيوسته
تصميمگيران كه اينجاستميشود غيرممكن اجتماعي و اقتصادي بزرگ مسائل
قراردادهايي و لايحهها از پر مقننه قوه و مينمايند سردرگمي احساس
.بيتاثيرند و بيفايده كه ميشود
ديدگاه و قدرت نخبگان نگرش بين ندارد ضرورتي كه ميكنند فكر بعضيها
براي.هستند اعتبار داراي هردو چون برگزينيم ، را يكي كثرتگرايان
نتيجه بدين (1967) (A.Rose) آرنولدروس نام به جامعهشناس يك مثال
هدايت افراد از كوچكي گروه بهوسيله خارجي امور ميرسد نظر به كه رسيد
و دولت رشد در اما ميلزاست قدرت نخبگان نظريه نمايانگر اين كه ميشود
شده محدود بزرگ تجار دخالت (مدني حقوق مثلا) گروهي خاص منافع ظهور
.است
و وجوددارد قدرت ساختار چندين بلكه ساختار يك فقط نه روس نظر به
نگرش) كند نظرعبور تبادل و بحث فرايند از بايد نيز ملي تصميمات
موسسات سياسي ، احزاب)قدرت ساختارهاي اين معهذا (گرايانه كثرت
گروه وسيله به تا دارند كهتمايل هستند (تجار مقننه ، قوه دولتي ،
.(قدرت نظريهنخبگان) شوند هدايت كوچكي
به همبستهنگريستن كه گرفت نتيجه ميتوان شد گفته آنچه به توجه با
توزيع چگونگي معرفتبه توسعه به منجر ميتواند فوق ديدگاه سه هر
.شود جامعه در قدرت
كالهون كاريج:نوشته
عليخواه فردين:ترجمه