پنجم ، شماره 1318 آگوست 1997 ، سال مرداد 1376 ، 2 شنبه 11
|
|
رفت او كه حيف صد و آمد اين كه شكر صد
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
حجهالاسلام جمهوري رياست حكم تنفيذ روز مرداد ، مناسبت 12 به
خاتمي والمسلمين
از جلوتر يكگام هميشه مطبوعات كه ايناست بر فرض كلاسيك ، تعريف در
آنها خواستههاي و آرزو ، توقعات اميد ، جوانههاي و ميكنند حركت اجتماع
.مينمايند معرفي و شناسايي اجتماعي تلاقيهاي و تعامل بوستان در را
در و ميخورد بههم كلاسيك فرض اين ودورانها ، لحظات درپارهاي اما
به شوق و شرم دواحساس از آيندهاي در مطبوعاتي لحظاتجامعه اين
آحاد اينكه از بيش نتوانسته چرا اينكه از شرم.ميرود مردم پيشواز
اين از شوق و بدهد را حركت آن نويد كنند ، آغاز را خود حركت جامعه
اين.ميگيرد دست در قلم هوشمند و بالنده پويا ، جامعهاي در كه افتخار
.است آمده ما سراغ به شوق و شرم لحظات مجددا نيز روزها
منتخبجناب جمهوري رياست تنفيذحكم روز ، ماه مرداد تا 12
روز يك رهبريفقط معظم مقام سوي از والمسلمينخاتمي حجتالاسلام
مهم واقعه اين از آمادهاستقبال ما اينكه از اماپيش.است مانده
.است آن از استقبال تدارك در جامعه باشيم ،
و ميزانتلفنها بر ميشويم ، تاريخينزديك لحظه اين به چه هر
اصفهان ، ازتهران ، مردم آحاد.ميشود ماافزوده به مردم نامههاي
كرمان ، كرمانشاه ، عليآباد ، ساوجبلاغ ، حيدريه ، تبريز ، تربت مشهد ،
...و خلخال ، قصرشيرين اروميه ، همدان ، اراك ، قم ، ياسوج ، پيربازار ،
تماس ما با بلوچستان و استانسيستان دورافتاده ازروستاهاي حتي و
.ميدارند بيان روز اين از براياستقبال را خود طرحهاي و ميگيرند
قصد كه مهماست مردم نظر در اينگونه اينروز چرا بهراستي اما
خيابانهاهمچون در شوقي هاشم;مانند به خودجوش يكحركت در دارند
روشن خويشرا اتومبيل چراغهاي و بوقبزنند انقلاب پيروزي زمان
مانند به پخشكنند ، شيريني جعفري ، خانمنرگس مانند به كنند ،
مانند به دهند ، سر اللهواكبر نداي و رفته بام بر آنشب فلاح كيوان
سمت به گلاب و عطر با و بپوشند نو لباس كرده ، حمام لواساني آقافتاح
صراف ، نراقي ، زيبا مانندمحبوبه چرا.حكمبروند تنفيذ محل
ختم كه را خود نذر ديگر نفر دهها و وثوق مجتهد ، مرضيه حميدرضا
.كرد خواهند ادا قرآن جزء آخرين قرائت با و شب آن بود ، قرآن
ايران نقاط سراسر با روز تمام همتيفرميخواهند مانندسروش چرا
.بگويند تبريك برداشت را گوشي كه كس هر به و كرده برقرار تلفني تماس
روز 12مرداد:ميگويد ساله محمودحكيمي 12 كه افتاده اتفاقي چه
مستقيم پخش آنهم - را ملي تيم فوتبال تلويزيونبخواهد اگر حتي
.كنم تماشا را مراسم اين تا راميگيرم كانال يكي آن من -بدهد نشان
هر جاي به تماسميگيرند اينكه از پس كهبعضيها افتاده اتفاقي چه
ميكنند؟ گريه سرشوق از حرفي
يار شد خود ظن از هركسي
رها مردم اين آرزوهاي و تلقيها و بيكراننظرها درياي در را خود پس
.بشنويم آنها زبان از را چرا اين تا ساختيم
همهشنيدهها نميتوان محدود حجم و مجالاندك اين در است مسلم آنچه
طعم نظرها ، ازخرمن خوشههايي عرضه با شايدبتوانيم ولي آورد را
.كنيم ثبت تاريخمان هميشه براي لحظات اين در را شوقمردم خوش
كرد باور مرا
بايددر من:ميگويد او.كرد مراباور او:ميگويد شاكري فاطمه
اين جوان كهنسل من امثال و باشممن مشاركتداشته اجتماعي كارهايي
عرصهاي چون.بوديم بياعتمادي نوعي دچار خود به هستيم ، نسبت كشور
و بود رسيده پايان به مقدس دفاع سال هشت.نداشتيم خود آزمايش براي
هم ما كه بگوئيم خود بزرگتر برادران و خواهران مثل نميتوانستيم
نظام اين ركنهاي اساسيترين از شما جوانان اي گفت او اما.هستيم
همه به را نفس به اعتماد او.كرد دراز ما سوي به محبت دست او.هستيد
بيايد ميخواهم.ميكنم باور را خودم اكنون من.بازگردانيد جوانان ما
نفسم به اعتماد كه حال كنم ثابت تا بيايد زودتر خيلي بيايد ، زودتر
.باشم جامعه اين اصلي اركان از ميتوانم واقعا بازگردانده من به را
حركت چشمهجوشان من گفت.نيستم منلاابالي گفت او:كاظمزاده محمود
نگذاشته من به پدرم كهشايد احترامي گذاشت ، مناحترام به او.هستم
به كه است نعمتي بودن جوان و است من حق كردن جواني كه گفت او.بود
پاكم ، من گفت او.بود پاك و كرد جواني ميتوان گفت او.شده هديه من
از ميخواهم مرداد روز 12.ميكنم افتخار خود عزت به من و عزيزم من
حتما اوبشنود بايد سيد آن و.اكبر الله:بزنم فرياد خانهام بام
خود از را او هرگز من امثال و من.هستم دركنارش آخر تا كه ميشنود
.نميكنيم مايوس
ميخواهد:ميگويد فروميخورد ، را خود بغض كه درحالي فراهاني مرضيه
مستعار گفتم كه اسمي.بگيرد جدي مرا ميخواهد.كند گوش حرفهايمرا
چيزي نبايد جوانها به ميگويد او ولي شود ناراحت پدرم ميترسم چون است
تحميل همه اين از من.قبولاند آنها به استدلال با بايد كرد تحميل را
تلاش كشور اين فرداي براي ميخواهم كشورم اين امروز فرزند من.خستهام
هر.نيستم دوم درجه من كنم كار.كنم تحقيق بخوانم ، درس ميخواهم.كنم
اگر اما.ميپندارد دوم درجه برادرم به نسبت مرا پدرم هنوز كه چند
اگر هستم مطمئن يابد ، تحقق ميانديشد ما درباره خاتمي آقاي كه آنچه
.نميكند بودن دوم درجه احساس دخترم ديگر شوم ، دختر صاحب
اراده اراده ، اراده ،
قدمنهادن:است معتقد هاور شوپن:ميگويد جهانگردي هما خانم
ما و.سنگراست آخرين كننده ويران سنگر ، همان اولين بر فاتحانه
جوان نسل كه نداشتند باور خيليها شايد.نهاديم را قدم اولين فاتحانه
خارج و داخل در كه آنها همه امروز.درايت و است اراده اهل كشورمان
و نبودند قائل ارزشي جوان نسل بهويژه و مردم اين براي كشور از
كنند تحميل بهمردم را خود پيچيده پيش نسخههاياز ميخواستند
بسپارند خاطر به هميشهبايد براي آنها.ميفهمند كهمردم دريافتند
جزاين چارهاي و گذاشت ملتاحترام اين شعور و اراده بايدبه كه
مجبور اراده اين آستان بر و كردند اعترافهم كه ديديم و ندارند
خودم مرداد روز 12 غرور اين شوق از من و آورند فرود تعظيم سر شدند
.ميكنم نزديك حكم تنفيذ محل به ميتوانم كه آنجا تا
وقتيحضرت:ميگويد دژكام ميكنيماميرحسين تعيين دولت ما حالا
بسياري و من تعيينميكنم دولت بهشتزهرافرمودندمن در (ره)امام
آن فرزندان كه نشانداديم ما اما.بوديم همسالانخردسال از
كرده رخنه ما جان در تعاليماو روح.هستيم عزيز امام آن پيربزرگ ،
براي توانستند من همسلان اينبار و داد عزت ما مردم به او.است
تو فرزندان ما امام ، اي بگويند و كنند شركت انتخابات در بار نخستين
.ميكنيم تعيين دولت تو فرزندان ما كهحالا ميزنيم فرياد
كه كاريكنند ميخواستند يا مختلف بهطرق انقلاب دشمنان:علوي زهرا
مردم راي كنندكه وانمود طوري ميخواستند ويا باشد بياثر مردم راي
راي كه بودند مطمئن رهبرانقلاب ، هدايت تحت امامردم ، .است بياثر
در كه نشانداديم ما و.است همهياوهسراييها از ارزشتر با آنها
انتخاب كه مردمهستند اين ايران ، اسلامي درجمهوري ما ، كشور
.ميكنند
شوق اشك كند ، آنكهصحبت از بيش خسرو ، ب نيستمآقاي تنها ديگر
ازانتخابات يك هيچ در مختلفتقريبا دلايل به:ميگويد وي.ميريزد
نوعي به كه شدهبود باعث من اقدام اين.نكردهبودم شركت كشورمان
مدام خود عمل توجيه خاطر به.بودم تنها.كنم احساس بيگانه را خودم
كشور شكوفاييهاي و پيشرفتها از نميتوانستم.ميديديم را منفي نقاط
تنگ و خشك پوسته اين اخير انتخابات در.نداشتم تحمل ديگرببرم لذت
چه به نميدانيد شما و...كردم شركت.انداختم بيرون خود از را نظري
تشويق ميتوانم ديگران مثل حالا.نيستم تنها ديگر حالا.رسيدم احساسي
خود به حالا.شوم خوشحال.شوم ناراحت.كنم افتخار كنم ، حمايت كنم ،
چرا ميشود صحبت شهيد از وقتي ميدانم حالا.ميدهم اظهارنظر اجازه
وقتي چرا ميفهمم حالا.ميريزم اشك هم خودم چون ميريزند ، اشك ديگران
ميرود بالا..و ورزشي چه علمي ، چه عرصهاي هر در كشورم پرافتخار پرچم
حالا.ميكنم غرور احساس هم من چون ميكنند غرور احساس ديگران چرا
ميزنم فرياد من...نيستم تنها ميكنم احساس حالا.ميكنم آزادي احساس
.نيستم تنها
تمام اندازه به خانهام بالايبام بر ميخواهم مرداد روز 12
بهاندازه ميخواهم.اللهاكبر دادمبگويم دست از كه دورانهايي
به مرداد روز 12 منبدهم شيريني سال چند شيريناين دورانهاي تمام
...برد خواهم لذت آن از و.ميروم مردم شيريني و شربت گدايي
با خاتمي بهآقاي كه...انشاا:صفاري استمنوچهر خودمان از او
توهين اگراماميگويم.باشم نكرده توهين كهميگويم جملهاي اين
جمهور رئيس را ايشان ميكنم كاري هر من !ببينيد.ننويسيد بود آميز
كه داشتهام را شانس اين.ميبينم خودم بزرگتر برادر را او.نميبينم
ايشان ، برخوردهاي.باشم آنجا اتفاق برحسب ايشان سفرهاي از تا سه در
را ايشان هرگز كه كرد كاري..و اتوبوس آن خلاصه و ايشان لبخند
.نبينم جدابافته تافتهاي
خودم به را او است ، سالهمن بيست دوست او ميكنم احساس من
كمك فقرا به تومان هزار وبيست يكصد مرداد روز 12.ميبينم نزديك
در اينكه اميد به.نرسد ايشان به زخمي چشم اينكه اميد به كرد خواهم
و همسرم فرزندانم ، براي هميشه نذر اين از من.باشند موفق كارهايشان
.داشت خواهم هم او براي پس اين از.دارم نزديكانم
اجتماعي سياسي ، توسعه:اولويت
كار هيچ سال سالهاي كه كشوري آبادي براي تلاش:ميگويد ط قاسم ، دكتر
اين به و بود توانفرسا و سخت كاري بود ، نگرفته صورت آن در پايهاي
...و تحريمها توطئهها ، انواع تحميلي ، جنگ سالها كرد اضافه بايد معضل
.را
پايههاي تا بود آن بر سعيدولتمردان انقلاب از پس دوران طي در
راهنيز اين در و كنند پيريزي را مدني و سالم جامعه يك اساسي بنياديو
آقاي جناب نقش كه داشت انصاف بايد اماشد توجهي خور در تلاشهاي
لقب شايسته وي حق به و است مهم بسيار زمينه اين در رفسنجاني هاشمي
باور نيز ايشان خود حتما كه طور همان اما.است سازندگي سردار
گروه يك با نفر يك وقت هيچ كشوري هيچ در دورهاي هيچ در دارند ،
كنند هدايت تعالي و ترقي سمت به را كشور همهعرصهها در نميتوانند
كه اولويتهاست نيز و تاريخي عرض و طول اصطلاح به يا و شرايط اين بلكه
براي لازم بنياني زيرساختهاي ميان از كه ميكند تحميل يا و تعيين
هاشمي آقاي.داد قرار توجه مورد بايد نخست را يك كدام كشور بهروزي
و كشور پايههاياقتصادي استحكام راه در را خود سعي تمام درستي به
موفق انصافا راه اين ودر دادند قرار مملكت زيربناهايتوليدي
ركود وگاه تورم و گراني نظير مدتمشكلاتي اين در اگرچه.بودند
از بهدور كه خرد امااهل شد حاصل خارجي حتياستقراض و اقتصادي
عوارض اين كه ميدانند مينگرند مسائل به سياسي و جنجالهايروزمره
.است اقدامهايي چنين عوارضطبيعي جزء متاسفانه
درخور ثبات توانستند مسئولين و مردم همراهي به ايشان حال هر به
پس حال و آورند بوجود كشور در اقتصادي زيرساختهاي لحاظ به توجهي
سالم جامعه بنيان ديگر عرصههاي به كه است لازم ثبات ، اين به ازرسيدن
اصليترين اجتماعي -سياسي توسعه شرايط اين در كه پرداخت پويا و
.آنهاست
اين روي بر را خود برنامههاي تمركز اهم خاتمي آقاي جناب خوشبختانه
وجود طرحي چنين اگر چه.است مسرت جاي اين و دادهاند قرار مسايل
بلكه نميساخت ، نمايان را خود ارزش هاشمي آقاي كارهاي تنها نه نداشت
شده ساخته همكارانشان مجموعه و ايشان دست به چه هر عملا درازمدت در
است عقايد و آرا تنوع نيازمند امروز جامعه ، .ميشد خراب مرور به بود ،
.كند ترسيم را آينده راهكارهاي صحيح و منطقي طريق به بتواند تا
حريت و حرمت بقاء ضامن اجتماعي و عرصههايسياسي در مردم مشاركت
.ندارند اعتقاد بهآن بعضيها هنوز كهمتاسفانه است كشورمان
تاريخ در جديد حركتي نويد جمهور رئيس عنوان به خاتمي آقاي حضور
بهاين عشق كه خرد اهل است رويلازم اين از و است كشور اين فرهنگي
يك عنوان منبه.دهند ياري را او توان باتمام.دارند نظام و كيان
محفل در را مرداد روز 12 اسلامي ايران ازجامعه كوچك عنصر
روز اين ياد به هميشه سالهام فرزند 4 تا گرفت خواهم جشن خانوادگيام
ما خوب جوانان شايد امروزه.باشد ماست كشور در بزرگي روز يقين به كه
همه در را انتخابي چنين اهميت هنوز كشور اقشار ديگر از گروهي حتي و
جناب انتخاب با ما جامعه كه گفت خواهد تاريخ اما ندانند آن ابعاد
.است كرده آينده نسلهاي به خدمتي چه خاتمي ، آقاي
نخواهندبود برابرتر بعضيها ديگر
تلويزيون در پيش سال يك ازحدود:ميگويد طياري معصومه خانم
و بداريم پاس را فارسي عنوان تحت ميشد پخش مفيدي و كوتاه برنامههاي
من است مطرح جامعه در نيز امروز تا مختلف صورتهاي به مسئله اين
را فارسي:گفت بايد من بهنظر.بگويم باره اين در جديدي جمله ميخواهم
.قانون بخوانيم خاتمي بنويسيم بداريم پاس
اماميتواند.هست ندارد وجود ماقانون جامعه در بگويم نميخواهم من
مطمئن من.قانونمدارباشد هست اينكه از خيليبيش مسائل و روابط
.بود نخواهند بعضيهابرابرتر ديگر خاتمي آمدنآقاي با هستم
سر اگراز حتي -سليقهها...و روابطاداري ، در كتاب ، مميزي در ديگر
و هستمقانون مطمئن من.بود تشخيصنخواهد ملاك -باشد صدق
جامعه لازمه ايننياز و موج اين.زد خواهد اولرا حرف قانونگرايي
هر سازندگي و تحول در شتاب و جواني جهت به كه جامعهاي.ماست امروز
اين و دارد قانونگرايي به نياز ميشود پيچيدهتر مناسباتش و روابط روز
بودند معتقد كه كساني و قانونشكني اهل حتي كه ميشود حس آنجا تا نياز
از نيافتادن عقب براي شدهاند مجبور داشت حكومت بايد جمهوري جاي به
.بزنند قانون از دم قافله
خود سرودند را دومخرداد حماسه كه نفري ميليون پيشنهاد30 يك
شورانگيزتان حركت هر از استتا كمين در دشمن كه نيكميدانيد
نفري ميليون به 20 قريب شما.خودبسازد اكاذيب طرح براي بهانهاي
ياد به برگزيديد را خويش جمهور رئيس آرام و سالم مبارزهاي در كه
شما پاك گرايش و سالم شور از ميخواستند دشمنان چگونه كه داريد
.بدهند ناشايست تعابير
هميشه از آگاهتر و هوشيار بايد روز 12مرداد در كه ميدانيد نيك پس
اراده آنچه و خواستهايد آنچه بر است تاييدي شما حضور.باشيد
.كردهايد
را خود نميتواندبرنامههاي مردمي بدونپشتوانه جمهوري رئيس هيچ
به دارند ميل شريفنيستند مردم شما دوست كه وآنها ببرد پيش
روز 12 در پس كنند آرامكمرنگتر آرام را حضورتان بهانههايمختلف
نشان تاريخي روز اين از را شوقخود ميخواهيد كه طور هر مرداد
آرامو همايشي در خرداد دوم درروز كه باشيد داشته ياد به دهيد
پس آمديد بيرون سرافراز و كرديد عرفشركت و اخلاق بر مبتني و سالم
:كه سرود چنين و آمد بايد گونه اين نيز مرداد امروز 12
و آمد اين كه صدشكر
رفت او كه حيف صد