پنجم ، شماره 1318 آگوست 1997 ، سال مرداد 1376 ، 2 شنبه 11
|
|
پزشكي مايهء درون و ادبي آثار
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
اين زماني اما ;است خاصي شرايط و مكان زمان ، نمايانگر ادبي ، اثر هر
آن ويژگيهاي ساير از اثر حقيقت كه ميشود قلمداد ادبي شاهكار اثر ،
.است دشوار درعينحال و آثار ، لذتبخش اينگونه خواندن.رود فراتر
مستلزمبهكارگيري و نيست آسان چندانهم نويسنده اصلي منظور درك
مطالعه بهويژه.است ازسويخواننده بسيار وقت وصرف تفكر نيروي
بهعلت است ، نمايان وادبيات پزشكي ارتباط آن در كه آثاري
جسم و روح درگيري و ناتواني بيماري ، درونمايههاي از برخورداري
بهطور خوانندگان آثار ، اينگونه درنيست آساني كار بيماري ، با بيمار
بسياري در.ميپردازند داستان شخصيتهاي جسمي و روحي ارزيابي به مستمر
.ميبيند داستان اصلي شخصيتهاي قالب در را خود خواننده موارد ، از
مسائلي با معمولا برخوردارند پزشكي مايههاي درون از كه داستانهايي
كه دارند سروكار مرگ و رنج نااميدي ، بيماري ، آسيبپذيري ، ازقبيل
.ميسازد درگير خود با داستانها ساير از بيش را خوانندگان
حساسيت افزايش با كه است آن متمايز ادبي آثار بارز خصوصيات از يكي
خود مورد در بيشتري آگاهي داستان ، شرايط و شخصيتها به نسبت خواننده
بيماري درونمايه از كه درآثاري.ميبخشد خوانندگان به ديگران و
و دوستان خانواده ، با بيمار ارتباط چگونگي از خواننده است ، برخوردار
.مييابد آگاهي وي ازبيماري آنان تلقي نحوه همچنين و جامعه
در و نمايانميسازد را ادبيات و ارتباطپزشكي كه ادبي برجسته آثار
اليوت جورج) ازنيمهمارس است عبارت كاربرددارد ، پزشكي آموزش
توماسمان) جادويي ، كوه(لئوتولستوي 1886) ايليچ ايوان ، مرگ(1874
و (كامو 1948 آلبرت) ، طاعون(لوئيس 1925 سينكلر) ، آرواسميت(1924
.(سولژنيتسين 1968 الكساندر)سرطان بخش
ترسيم را پزشك يك اخلاقي تحول مارس ، جورجاليوت داستاننيمه در
داستانش ، پزشك تصميمگيري لحظات از نويسنده اين نگارش نحوه ;است كرده
داستانآرواسميت در.است ارزشمند بسيار ادبي هم و پزشكي بهلحاظ هم
برخي خواندن براثر است ممكن كه ناخوشايندي تاثير عليرغم نيز
قهرمان پيشبيني غيرقابل رفتار و برانگيختگيها مربوطبه ازبخشهاي
چگونگي درترسيم نويسنده مهارت بهدليل بگذارد ، خواننده بر داستان ،
برجسته دانشمندي به سپس و روستايي پزشكي به پزشكي دانشجوي يك تبديل
كه ميكند ترسيم را پزشكي زندگي داستان ، اين.است بوده موفق بسيار
.ميزند دستوپا آرمانگرايي و ماديگري بين
سير جدانيست ، نيز پزشكي از كه داستانهايادبي درونمايههاي از يكي
ايليچ ايوان مرگ.است خود بيماري با رويارويي بيماردر يك تحول
داستان ، اين در.است درونمايهايبرخوردار چنين از اثرتولستوي
داستاندرگير اصلي شخصيت پرسش بااين را خوانندگان ذهن تولستوي
جدي بيماريمن ميپرسدآيا خود پزشك نگرانياز با ايوان:ميكند
همين اماميداند بيمورد را آن طرح پزشكوي ، كه پرسشي است؟
و دوستان ازجمله ايوان اطرافيان در متفاوتي بيماري ، بازتابهاي
ندارند ، چنداني توجه وي بيماري به ايوان اطرافيان.دارد خانوادهاش
در تاثيري چه ايوان مگر كه ميانديشند مطلب اين به فقط همكارانش
نيز ايوان همسر مورد در ;خواهدگذارد آنان شغلي ارتقاء يا و تغيير
در نگرانياش تنها و گذارد نخواهد نامطلوبي تاثير بروي ايوان مرگ حتي
بيماري كه دردسرهايي از فقط نيز وي فرزند.است ايوان حقوق قطع مورد
كه كسي تنها ميان ، اين در.است ناراحت آورده ، بهوجود او براي پدر
رفتار ;است ميپذيرد ، جراسيم را وي بيماري و است نگران ايوان براي
.يابد كاهش ايوان رنج تا ميشود موجب او آرام
رفتاراطرافيان از نيز وي روح نيست ، بلكه جسمي تنها ايوان رنج
از است نمادي ايوان جسمي بيماري داستان ، اين در.است آزرده
گرفته قرار نويسنده تحليل مورد كه بشري تجارب و موضوعات اساسيترين
.است
در بيمارستانمسلولين يك فضاي توماسماننيز اثر جادويي دركوه
داستان ، اين.است شده ترسيم اول جهاني وقوعجنگ از قبل روزهاي
در را جامعه و انساني طبيعت بيماري ، مفهوم مورد در اساسي پرسشهاي
يكي ملاقات براي داستانهانس ، اين قهرمان.ميكند ايجاد خواننده ذهن
بستري سوئيس آلپ در مسلولين بيمارستان در كه خود مسلول بستگان از
قرار كه ديداري ميكند مشاهده داستان ، خواننده پايان در.ميرود است ،
درمييابد هانس.است يافته ادامه سال هفت تا كشد ، طول هفته سه بود
داستان ، اين خلق با توماسمان ، .روبهروست جادويي كوهي با كه
ايجاد خواننده ذهن در را انسانيت و معنويت طبيعت مورد در پرسشهايي
اساسي راه را توسطهانس مرگ و بيماري كشف داستان ، نويسندهميكند
داستان اين هرچند ;ميداند زندگي و تندرستي آگاهي ، به دستيابي براي
.مييابد پايان ابهام با
آن از گريزي كه درحالي را بيماري اين شيوع درطاعون ، نيز كامو
وحشت دچار را همه شهر در طاعون گسترده شيوع.ميكشد بهتصوير نيست
مقابله توان طاعون ، همهگير شيوع از ناشي حيرت و سرگرداني.است ساخته
پيام اين همچنان اما ;است نموده سلب افراد از را بيماري اين با
.نمود مقابله آن با بايد بيماري ، از فرار بهجاي كه ميرسد بهگوش
از گروهي دنياي سرطان ، خودبخش داستان در نيز سولژنيتسين
نمادينبهتصوير بهگونهاي را دربيمارستان بستري سرطاني بيماران
حاكم نااميدانهاي فضاي بيمارستان ، از بخش اين در كه درحالي.ميكشد
ازسويي ، .ميشود مشاهده بيماران دراين كاوشگري روح همچنان اما است ،
بالا زندگي به نسبت را آنان ديد وسعت بيماران ، اين سخت زندگي و شرايط
كه آناست داستانها اينگونه هميشگينويسندگان پيام.است برده
ساخته ، دچار افرادرا نهتنها كه است انسانيمشتركي تجربه بيماري ،
است معتقد ليلان مك.ميسازد مبتلا نيز را فرهنگها جوامعو گاه بلكه
كلي درك دارند ، پزشكي درونمايه ادبيكه آثار اينگونه كهمطالعه
باليني روشهاي درنهايت و بيماران زندگي بيماري ، مورد در را پزشكان
.ميبرد بالا
لنست:منبع
تاجفر مريم:مترجم