پنجم ، شماره 1320 آگوست 1997 ، سال مرداد 1376 ، 4 دوشنبه 13
|
|
ستاره از پر دستاني با گزارش يك بازتاب
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مردم برگزيده رئيسجمهوري كار گزارشآغاز شماره نخستين درج پي در
هموطنان از متعددي تلفني پيامهاي و نامهها مردم ، نگاه از ايران ،
اين از بخش سومين در را پيامها از بخشهايي.كرديم دريافت عزيزمان
زهرا نامه نامهها ، ميان از و كردهايم درج صفحه همين در و گزارش
بههمينمناسبت كه را خوزستان وشهيدپرور مقاوم خطه از ساله كاراوند15
.ميگذرانيم نظرتان ستوناز اين در شده نوشته
نوجوان هموطن اين پرشور و مفصل نامه از بخشهايي ميآيد پي در آنچه
:است
در نگاهترا.بايست قبله روبه منبيا ، با من ، به بده را دستت
پلي خدا ازخانه خدابرسي ، خانه كعبه ، به بدوانتا قبله خط امتداد
چه كن ، تكرار را مسير اين در آمد و رفت بار چند.دلتبزن كعبه به
ميبيني؟
نور ريشهدر كه نور ، روشني به چهرهايروشن با ميآيد ، خدا از او
.مييابد راه عمقجانت تا ميكند تلاقي وقتيبانگاهت كه چشماني دارد ،
وامامي عمامه با ميسازد ، جانت ، روز در را اميد كه لب تبسميبه با
آغاز ، سخن كندو باز لب برايت ميخواهياست (ص)محمد تبار از كه سيادت
و ميكرد تقسيم تبسم لبانش.بود آمده كوير از آري.ميشوي شيدا آنگاه
.ميدريد پيرهن تبسم تقسيم اين از رقيب
تخريب را تصوير اين افترا با رقيب و ميكشيد تصوير به را اميد سيمايش
علي آل به تهمت و افترا بازار و ناهموار و است سخت راه گفتم.ميكرد
از بايد و كمين در خطر و است مسئوليت بازار اين عرضه گفتم داغ ، داغ
بهزمين كه خريديم جان به ازهنگامي را خطر:گفت.گذاشت مايه آبرو
:گفت ازستاره ، پر گشود را دستانش متاعتچيست؟:گفتم.كرديم هبوط
را عشق.كنم هديه بهقهرمانان تا چيدهام كوير ازآسمان را اينان
جوانهزدن شور كه بخشم آناني به آوردهامتا خود با عرفان باغ از
هم با آوردهامتا.هست اجدادم متانتميراث.ميشكفد وجودشان در
را آن نيست رسمجوانمردي.كرد عطا من به رادوست تبسمكنيم قسمت
جانم كه است من سرمايه ايمانهمه.نيست من بر جرمي.حبسكشم به
تا كنم ايمانم خرج را توانم تا آمدهام حال.نهادهام راهش به را
.ميآيد ، سيدمحمدخاتمي كه اوست !شناختي؟.نكنم ايمانم خطر در را نامم
حصاري چنان كشور ملي و ديني فرهنگ از خويش فراخ انديشه با تا ميآيد
.نيابد را آن در رسوخ امكان هيچفرهنگي ، تهاجم كه سازد