پنجم ، شماره 1320 آگوست 1997 ، سال مرداد 1376 ، 4 دوشنبه 13
|
|
بروي جلو زياد وقتي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
اسپايكلي ساخته ايكس فيلممالكوم بر يادداشتي
اسپايكلي كه ميدهد نشان بيانيسينما متفاوت شيوههاي گرفتن كار به
فيلمي حتينخواسته بلكه نگرفته ، را خنثي روايتگر موضعيك فقط نه
.بسازد روز باب اجتماعي -سياسي كاركرد با صرفا
خود او كه است چنان مالكومايكس كردن زندگي طرز فيلم ابتداي در
مثل او.يادميكند حيوان يك مثل كردن آنبهعنوانزندگي از بعدها
دزدي مثل كارهايي به و ميكند مخدرمصرف ميپوشد ، لباس دلقكها
هواداران بهوسيله زندان در.ميافتد زندان به بالاخره تا دستميزند ،
زندان از خروج از پس و ميبيند آموزش و ميشود مسلمان محمد عاليجاه
.ميپردازد اسلام تبليغ به محمد عاليجاه هواداران از يكي بهعنوان نيز
چهره شاخصترين بهزودي كه است چنان او خلوص و شهامت سخنوري ، قدرت
در محمد عاليجاه خود حتي و نهضت افراد بقيه كه آنجا تا ميشود ، نهضت
نهضت درون افراد از تعدادي ميشود باعث همين.ميگيرند قرار او سايه
.نمييابد خاتمه جا همين به كار اما.شوند اضافه دشمنانش صف به هم
;ميگذارند ناسازگاري سر او با نيز نزديكش دوستان حتي و همسر كمكم
سادهترين در همفكرش دوستان و ميخواهد ، مرفهتري زندگي او از همسرش
كه را وظايفي و ميكنند تعلل گروهيشان فعاليتهاي به مربوط كارهاي
.نميدهند انجام شده ، واگذار آنها به مالكوم مهم سخنراني جلسه براي
شده گرفتار چنان دشمنيها حلقه ودر تنهاست ، كاملا او فيلم پايان در
.ندارد وجود برايش ديگري پايان شهادت جز ميداند كه
پستيهاي در تا ميكرد را خود سعي تمام فيلم ابتداي در كه مردي
كه ميافتد پيش ديگران از خوبي در چنان باشد ، ديگران مثل عوامانه
در و ميگذارد ، سر پشت را همفكرش آدمهاي دلسوزترين و فداكارترين
نهايي ، سخنراني محل به مالكوم ورود از پيش صحنه.ميماند نهايتتنها
هوا در برزمين ، رفتن راه جاي به مالكوم گويي كه شده فيلمبرداري چنان
رفتنش راه حتي چيز همه و است شده ديگري جنس از او انگار.ميكند سير
.ميكند فرق ديگران با هم
از برآمده فيلم ونامعمول متفاوت شيوه صحنه اين در كه همچنان
كار شيوه نيز صحنهها بقيه در است ، مالكوم شخصيت وحال حس و موقعيت
در او كه فيلم اوايل در.است اطرافش جهان و مالكوم وضعيت به وابسته
از بيش و تند رنگهاي با نورپردازي ميكند ، سير خود رويايي دنياي
و او گرفتن درقاب با تصوير و گرفته انجام غيرواقعي و شاد اندازه
مردم بقيه كه حالي در -آنها حركت كردن دنبال و زمينه پيش در دوستش
غيرمعمول حركت نوعي -وميگذرند ميشوند خيره آنها به زمينه پس در
بر است تاكيدي نهايت در كه ميكند عرضه را (فيلم بقيه به نسبت لااقل)
كه صحنههايي در.مردم بقيه به نسبت دوستش و او وضعيت بودن ناجور
شدن رنگي و سفيد و سياه با ميكنند ، تهيه خبري فيلم او از تلويزيونها
.ميشود ايجاد خبري فيلمهاي فضاي همان آن ، تند حركات و تصوير ، متناوب
حال و حس و موقعيت از برآمده كار شيوه نيز فيلم لحظات بقيه در
.است صحنه
حركت القاي حد تا)بيانيسينما متفاوت شيوههاي گرفتن كار به اما
فقطموضع نه اسپايكلي كه ميدهد نشان (فيلم درپايان هوا بر مالكوم
كاركرد با صرفا فيلمي نخواسته حتي بلكه نگرفته ، را خنثي روايتگر يك
(سياهان نژادي مبارزات پيشبرد جهت در مثلا)روز باب اجتماعي -سياسي
يافتن با وقتي كه ميكند بازگو را انساني تجربه بلكه بسازد ،
فقط نه ميافتد ، راه به بيعدالتي و ظلم با مبارزه جهت در خودآگاهي ،
ظلمش تحت دوستان از ميرود پيشتر چه هر كه ميگيرد ، فاصله ظالمان از
كه -را اطرافش جهان كه ميگيرد قرار شرايطي در و ميافتد جدا نيز
خود دشمن -خودخواهيهاست و روزمرهگيها به آلوده ناخواسته و خواسته
.نميبيند خود روي پيش چيزي شهادت جز و ميبيند
استقبال شهادت از بالبخند و آگاهانه (فيلم روايت به) مالكوم اما
باجهان تضاد و تنهايي اين از خلاصي راه چونتنها شايد ميكند ،
حج در را خود ايدهآل جامعه چون شايد و ميبيند شهادت در را اطراف
مرگ اين علت اما.است نبوده رويا فقط رويايش كه وميداند است ديده
در تعيينكنندهاي نقش باشد ، هرچه اسپايكلي زعم به آگاهانه
پاياني شعاري صحنه واقع در.دارد مالكوم از اسطورهاي چهرهاي ساختن
موجه دليل اين به (مينامند مالكومايكس را خود كلاس يك بچههاي كه)
و ميرود فراتر مرگ از آگاهانهاش مرگ با مالكوم كه ميشود وپذيرفتني
او از پس كه نسلهايي وجود در ميتواند اكنون و مييابد ، چهرهايناميرا
.دهد ادامه زندگي به آمدهاند
سناپور حسين