پنجم ، شماره 1320 آگوست 1997 ، سال مرداد 1376 ، 4 دوشنبه 13
|
|
مطهري شهيد ديدگاه از آزادي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
و عادتها سلسله يك عقايد ، از بسياري منشاء است معتقد مطهري شهيد
را خليل كارابراهيم بايد هنگام اين در لذا تعصبهاست و تقليدها
اسارت از را مبتلا فكر و عقل عادتها ، و بتها شكستن يا و بدهيم انجام
كنيم آزاد
اشاره
در آزادي درزمينه را مطهري شهيد استاد نظر دارد نظر در حاضر مقاله
حكومت -آزادي 3 به اسلام نگاه -آزادي2 مفهوم -عناوين1 با بخش سه
مطهري شهيد كه ميشود عنوان اول بخش در.مطرحكند ;آزادي و اسلامي
و تفكر آزادي;اجتماعي و معنوي به آن تقسيم و آزادي تعريف ضمنارايه
بدون را اجتماعي آزادي و اجتماعيميدانند آزادي اقسام از را عقيده
را آن كرده قبول را تفكر آزادي نيز و ممكننميدانند معنوي آزادي
را ازعقايد برخي عوض در و ميدانند انسان برتر استعدادهاي ناشياز
.ميكنند رد را آن دانسته ، تقليد از ناشي
به قرآن دعوتآيات به آزادي به اسلام عنواننگاه با دوم بخش در
معتقدند و ميكنند اشاره دراصولدين تقليد قبول عدم و تعقل و تفكر
آزاد تفكري هر و كرد دفاع اسلام از ميتوان وتفكر علم راه از فقط كه
به علم باسلاح بايد فقط و نباشد آن در فريب و خدعه كه شرطي است ، به
مباحث به آزادي و اسلامي عنوانحكومت تحت سوم ، بخش در.رفت تفكر جنگ
در دموكراسي مبناي و منشاء.ميشود پرداخته زير مباحث همچون مهمي
درباره خميني امام نظر حكومت ، مورد در كليسا رفتار نقد غرب ، و اسلام
استاد ديدگاههاي پايان در و ;خوارج با (ع)علي حضرت رفتار و حكومت
.است شده ذكر ايران در اسلامي حكومت و اسلامي دربارهجمهوري مطهري
مقالات سرويس
الرحيم الرحمن باسمالله
بينكم و بيننا كلمهسواء الي تعالوا الكتاب اهل يا قل
يتخذ ولا شيئا به نشرك ولا الله الا نعبد الا
(1) الله دون من بعضنابعضااربابا
پيروي شماست و ما پذيرفته كه كلمهاي آن از بياييد كتاب ، اهل اي بگو
بعضي و نسازيم او شريك را چيز هيچ و نپرستيم را خداي جز آنكه كنيم ،
.نگيرد پرستش به خدا سواي را ديگر بعضي ما از
مخالفت آزادي اصل با امروزه كه يافت نميتوان را فردي و مكتب هيچ
.ميباشد اهميت حائز كه آنچه ولي.نشمرد مقدس مفهومي را آن و بورزد
.است حكومت يك در آزادي كيفيت نيز و آن حدود تعيين و آزادي تعريف
بهآزاديهاي قرآن وافر توجه درباره فوق آيه ذكر با مطهري شهيد
اجتماعي آزادي موضوع قرآني ، همين حماسههاي از يكي:ميگويد اجتماعي
از موجدارتر و زندهتر جملهاي بتوانيد كهشما نميكنم خيال من.است
پيدا هيچزماني در شماكنيد پيدا هست قرآن در مورد اين كهدر جملهاي
بيستم ، قرن در نه و قرننوزدهم در نه هجدهم ، قرن در نه كرد ، نخواهيد
از بيش آزادي و است ، بوده آزادي بشر شعارفلاسفه كه قرنهايي اين در
كنيد جملهايپيدا شما.است شده واقع شعار و بوده مردم اندازهزبانزد
مقاله ابتداي در كه -آلعمران سوره آيه 64] از موجدارتر و زندهتر
(2).باشد [است آمده
:آزادي مفهوم
كمال كه ميداند استعدادهايدرونياي از را انسان مطهريآزادي شهيد
شده پيدا آنجا از فطري و طبيعي حقوق ما نظر از:ميشود ناشي آن از
سوي به را موجودات هدف ، به توجه و بيني روشن با خلقت دستگاه كه
هر.ميدهد سوق است نهفته آنها وجود در را آنها استعداد كه كمالاتي
به آن براي طبيعي يكسند و است طبيعي يكحق مبناي طبيعي استعداد
و ميكنند شروع انسان تكامل از آزادي برايتعريف و (3).ميآيد شمار
:دارند چيزاحتياج سه به تكامل و رشد براي زنده موجودات:معتقدندكه
انسان ، تكامل عوامل از يكي لذا(4).آزادي -امنيت ، 3 -تربيت ، 2 -1
انسانهايي آزاد ، انسانهاي بنابراين (5)مانع نبودن است ، يعني آزادي
;ميكنند مبارزه هست ، تكاملشان و رشد جلوي در كه موانعي با كه هستند
(6).نميدهند مانع وجود به تن كه هستند انسانهايي
ميشود تقسيم معنوي و نوعاجتماعي دو به آزادي مطهري ، استاد بينش در
و حيوانات كه ميدانند انسانها صفات از را اجتماعي بودنآزادي دارا
:ميفرمايند اجتماعي آزادي تعريف در ايشان.بيبهرهاند آن از گياهان
باشد ، داشته آزادي اجتماع افراد ساير ناحيه از اجتماع در بايد بشر
جسمي و فكري قواي تمام و نباشند او تكامل و رشد راه در مانعي ديگران
اجتماعي آزادي نبود ايشان (7).نگيرند كار به خود منافع جهت در را او
انبيا هدفهاي از يكي ميدانند ، تاريخ طول بشردر گرفتاريهاي از يكي را
آزادياجتماعي به رسيدن و يكديگر بردگي و بندگي از بشر نجاتافراد
ميكنند استفاده سورهآلعمران آيه 64 از مورد اين در استاد است بوده
هيچكدام و نكنيم پرستش را چيزي خداييگانه جز پرستش مقام در:كه
و راارباب ديگر نفر يك هم هيچكس و نداند خودش برده بندهو را ديگري
استثمار ، نظامنوكريملغي و آقايي نظام يعني.نداند خودش آقاي
و استعمار حق كس هيچ.ملغي نظاملامساوات ملغي ، مستثمر و مستثمر
مقدساست اجتماعي آزادي بنابراين (8).باشد نداشته ديگريرا استعباد
.ميداند خود مقدسات از رايكي اجتماعي آزادي هم امروز دنياي همچنانكه
آزادي تحقق و ميدانند مقدس هم را معنوي مطهريآزادي استاد ولي
و قيد از انسان آزادي معناي به كه معنوي آزادي بدون را اجتماعي
امروزي بشر كه را امر اين دليل و نميدانند ممكن -ميباشد خودش اسارت
در ندارد ، كاري معنوي آزادي به و ميرود اجتماعي آزادي دنبال فقط
كتابهاي و ايمان دين ، انبيا ، نبوت ، به اعتقاد پايههاي بودن لرزان
دين نبوت ، طريق از جز را معنوي آزادي:كه معتقدند و ميدانند آسماني
مطهري استاد لذا (9).كرد تامين نميتوان ايمان و آسماني كتابهاي و
نقد معنوي آزادي داشتن بدون را غرب سوي از اجتماعي آزادي ادعاي
ميشمارند بشر امروزين اجتماع تضادهاي از يكي را مساله اين و ميكند
محترم نيز را ديگران آزادي و باشد داشته اجتماعي آزادي ميخواهد كه
;باشد خودش آز و حرص و خشم و شهوت حالاسير عين در ولي بشمارد ،
سلب تمام وآزادي صلح از دفاع و آزاد جهان نام به امروز بشر
آزادي چون چرا؟.دارد را بردگيها و بندگيها حقوقها ، سلب آزاديها ،
(10).ندارد تقوي چون.نيست آزاد خودش روح ناحيه در و ندارد معنوي
آزادي انواع از يكي تفكررا آزادي مطهري استاد:عقيده و تفكر آزادي
حياتيخود شئون همه در بايد انسان:كه ومعتقدند ميدانند اجتماعي
نداشته وجود او جولان پيشرويو براي سدي و مانعي هيچ بوده ، آزاد
(11).نباشد كار در او استعدادهاي از پرورشهيچيك براي سدي باشد ،
شديدا كه استعدادهاييميدانند مقدسترين از يكي را تفكر مطهري استاد
نخواهد امكانپذير تفكر پرورش وجودآزادي ، بدون و است آزادي نيازمند
.بود
و جايز را تفكر آزادي و قائلند تفاوت عقيده و تفكر بين مطهري استاد
ذكر كه معنائي به) را عقيدهاي هرنوع مقابل در ولي ميدانند مقدس بلكه
تفكرقوهاي:ميگويند تفكر تعريف در استاد.جايزنميشمارند (ميكنند
است ، عاقلي موجود چونيك انسان.داشتن عقل از ناشي انسان در است
در را تفكر آزادي منشاء استاد بنابراين(12).است متفكري موجود
استعدادبشر همان از ناشي تفكر آزادي:كه ميكنند انسانجستجو استعداد
(13).بينديشد مسايل در ميتواند كه است
.نيست درست ، و صحيح تفكر از ناشي عقيدهاي ايشانهر ديد از اما
(14).تعصبهاست و تقليدها و سلسلهعادتها يك عقايد ، از بسياري منشاء
با و دهيم انجام را خليل كارابراهيم بايد مواقعما اين در لذا
موجب كرده اسارتآزاد از را مبتلا فرد فكر و عقل عادتها ، و شكستنبتها
الي تعبيرفرجعوا با قرآن كه همانطوري;شويم خودشان به آنها بازگشت
موثر بهخويشتن مردم بازگشت و خودآگاهي در را ابراهيم عملحضرت انفسهم
عقايد با مبارزه راه حضرتابراهيم قراردادن اسوه با نوعي به و ميداند
.مينماياند حنيف پيروانابراهيم به را انحرافي
:آزادي به اسلام نگاه
باشد وتعقل تفكر از ناشي كه عقيدهاي و فكر هر مطهري شهيد ديدگاه در
نهايت در باشد اصولاسلامي برخلاف فكر آن كه چند هر است آزاد اصولا
ايمان از ناشي تفكر به شدن آزاديقايل و است اسلام نفع به آزادي چنين
هر:ميگويد باره اين در ايشان.خودميباشد ايدئولوژي به مكتب هر
باشد ، داشته اعتماد و اعتقاد و ايمان خود بهايدئولوژي كه مكتبي
مكتبيكه هر عكس به و باشد تفكر و انديشه آزادي طرفدار ناچاربايد
را آزاديتفكر و انديشه آزادي جلو ندارد خود به اعتمادي و ايمان
(15).ميگيرد
شدت به تفكر آزادي نام به حقهبازي و دروغ با استاد حال عين در
.گرفت بايد را آن جلوي كه معتقدند و مخالفند
پيدايش تفكر ، از آزادي به نسبت وسعتديدشان خاطر به مطهري ، استاد
شدن نمايانتر راموجب آنها ظهور و ميكنند جامعهاستقبال در شكاكين
دين علماي گرفتن دست به وقلم بيداري اثر در كه اسلامميدانند چهره
رادر شكاكين پيدايش حال عين ودر ميشود حادث آنها وعكسالعمل
جواب مقام در كه باشند روح بي و آنقدرمرده دين حاميان كه صورتي
(16)ميدانند خطرناك ندهند نشان وعكسالعمل برنيايند
بهتفكر بينظيري آزادي كه است دينمنطق اسلام مطهري شهيد منظر در
اسلام.نترسيدهاست شبههاي هيچ از و دادهاست خود تاريخ طول در
مسلمين شمرده جزوعبادات را تفكر نفس تفكر ، پذيرشآزادي بر علاوه
تفكر:حديث مثل.است نموده تشويق آن به گوناگون انحاء به را
احاديث بر علاوه سئه سبعين عباده من خير ساعه
به مسلمانانرا كرات به قرآن آيات خود زمينه ، اين در فراوان و مختلف
تقليديو پنجگانه اصول به اسلامايمان در اصولا و تفكردعوتميكند
صورت غيراين در و باشد بايد تفكر وبا عاقلانه بلكه نيست تعبدي
دين اصول به راجع اصلياست اسلام در اينها از گذشته:نيست پذيرفته
اسلام.است همين مسيحيت مخصوصا ديگري مذهب هر و ما وجهامتياز كه
لذا.نميپذيرم فكري اجتهاد و تفكر طريق از جز را عقايد اصول ميگويد
در را چندي آيات مطهري استاد و است عاقلانه و آزادانه اسلام قبول اصل
تبين قد فيالدين اكراه لا:ميزنند مثال زمينه اين
ربك سبيل الي الغي ، ادع من الرشد
انما فذكر و الحسنه الموعظه و بالحكمه
ناظر همگي كه (17)بمصيطر عليهم لست مذكر انت
رسول وظيفه و مردمميباشند سوي از دين بودنپذيرش اختياري به
رشته كه اسلام پس.ميشمارند آن تذكر و تبليغ و وحي عرضه را(ص)اكرم
رابدون دين اصول من ميگويد و كردهاست پاره اساس از را تقليد
اصلا آيا مكتبي چنين نميپذيريم ، باشيد درككرده را آن آزادانه آنكه
زور به را اسلام بياييد اينكه به بكند مجبور را مردم كه دارد امكان
جنگيد عقايدخرافي با بلكه (18).نكرد هم عمل در كه طور همين بپذيريد؟
.كرد آزاد را افكار و
يكي ميداندكه عامل دو از ناشي را اسلامي تمدن تشكيل رمز مطهري شهيد
دوم عامل و بودهاست ملتها عقايد و تفكر به احترام همين آنها از
در را اسلام آينده حيات وايشانتربيت و تعليم و تفكر به اسلام تشويق
به من:ميدانند مختلف افكار و باعقايد شجاعانه و صريح مواجهه
معتقدات حفظ راه نكنند خيال كه ميدهم هشدار طرفداراناسلام و جوانان
يكنيرو با فقط اسلام ازاست ديگران عقيده ابراز از اسلاميجلوگيري
و مخالف بهافكار دادن آزادي و است علم آن و كرد پاسداري ميشود
(19).روشنباآنها و صريح مواجهه
اشرفي اكبر
دارد ادامه
پانوشتها
آيه 66 عمران ، آل سوره -1
ص 16 معنوي گفتارهاي -2
ص 142 اسلام در حقوق نظام -3
ص 12 معنوي گفتارهاي -4
ص 12 همان -5
ص 14 همان -6
ص 14 همان -7
ص 16 همان -8
ص 19 همان -9
ص 22 همان -10
ص 91 -اسلامي جمهوري پيرامون -11
ص 92 همان -12
ص 7 همان -13
ص 8 همان -14
ص 11 اسلامي انقلاب پيرامون -15
ص 134 اسلامي جمهوري پيرامون -16
و 125 صص 19 همان -و 18 17
ص 19 اسلامي ، انقلاب پيرامون -19