پنجم ، شماره 1320 آگوست 1997 ، سال مرداد 1376 ، 4 دوشنبه 13
|
|
خاتمي دولت تنگناهاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
گريبان به دست مشكلاتي با ايران آينده رئيسجمهور خاتمي سيدمحمد
نبوده مواجه آنها با خود زمامداري دوران در دولتي هيچ استكه
تا كرد عرضه داشت چنته در آنچه هر كه است دولتي وارث خاتمي.است
.نشود كشيده انحراف و اعوجاج به ايران اسلامي انقلاب سكانكشتي
خويش انفرادي بازديد در كشور ، از خارج مقيم ايرانيان اذعان به
داشته چشمگيري موفقيت توليدي زمينهاقتصاد در دولت ايران ، از
ايران از اخيرا و بودهاند دور وطن از طولاني ساليان كه آنهائي.است
نظري شايان تامل ايران فعلي جامعه بهمثبتهاي ديداركردهاند ،
حزبي ، گرايشات و اعتقادي تعصبات هرگونه از دور به آنها داوري.داشتند
بيدريغ حمايت.است افتاده خاتمي بدست حكومت پرچمداري اكنون.بودهاست
نبوده ازچهار انتخابيكي در آنها محدوديت از ناشي ازوي مردم
نيز ديگر كانديداي پنجاه و دويست اگر حتي است اين بر عقيده.است
او جاذب شخصيت.ميشد اسلامي جمهوري دولت علمدار خاتمي حضورميداشتند ،
خاتمي ، در مردم.نميشود محدود پرفروغش سيماي و دلنشين چهره به
قولهاي نقل.ميكرد ممتاز سايرين از را او كه انديشيدند حقيقتي به
نقل هم هنوز پدرشان داشتني دوست بسيار شخصيت درباره اوائلانقلاب
.است محافلخواص
لهجهمتصف وصراحت صفتمردمداري دو به بزرگ خاتمي آيتالله مرحوم
فيالواقع بودهاند ، صفت دو صاحباين نيز ديگران اگر.بود
اينكه.كنند حفظ خود برخوردهاي در را آنها اجتماع كمترتوانستهاند
كه ، نحوي كني ، محض ، مردمداري وراستگوئي لهجه باصراحت
از مردم با معاشرت.است دشواري كار آيد ، مخاطب ، پذيرايراست
نوراني نيز ، ارتحال از پس را ، مرحوم آن حضرت چهره همهطبقات
.نگاهداشت
را خود امضاي نشد راضي كه است پدري راستين فرزند خاتمي ، محمد سيد
بيآنكه بگذارد ، يزد استان كارمندان از دسته آن اسامي ليست پاي
پاسخ در كه آنگاه بنگريد ، را او كلام ظرافت چيست؟ گناهآنها بداند ،
!است من نام آن و.دارد كم نام يك تصفيه ليست اين استفتائيهاينگاشت
حاضر.است دادجوانمرد نشان خود ارشاد وزارت دوران در خاتمي
در خصيصه اين ونزند راكنار دوستان اما بنشيند ، كنار است
راي.است نادر كلمهخودپرستيها يك در و عصرنامردميها ، حقكشيها
جهالتهاو خاتم كه زماني تا خاتمي.ندارد او بهشخص ارتباطي بهخاتمي
رانيز ايران ملت تمام راي كه ميليون بيست نه انديشههاست ، تبادل مبلغ
از فارغ جهان ، آزاد جمعيت ميگويم ، چه.دارد خود پشتوانه
ميدهند ، راي خاتمي به خويش ، پاك فطرت ذات و كنه در تعلقاتاعتقادي ،
وتحجر ، نه بهجهالت او انديشه و تفكر دايره اگربدانند ،
.ميگويد
در روزي اگر.مييابد اعتبار بهعمل ، نام اين.نيست بيش نامي خاتمي ،
غيرمردمي رسم و راه و آيد برون درويشي خرقه از جمهوري رياست مسند
.نگيرد خرده او بر اگر گردد خرد قلم آن صاحب انگشتان گيرد ، پيشه
او كمتر كه آنهائي دقيقا يعني جوانان ، بويژه و مردم اقبال
ميخواهد جديد نسل.نيست و نبوده غريبي اقبال راميشناسند ،
كه كساني.كند جبران او ، به مثبت راي با را پيشين سرخوردگيهايدوران
تا پست و مقام منزلت ميدانند آشنايند ، جوانمرد سيد بااين نزديك از
.است خفيف و خوار نزداو اندازه چه
باشد خدماتي اثر منشا ميتواند كه ميبرد بسر دوراني در اكنون خاتمي
ضبط و ثبت ايران تاريخ بزرگان رديف در هميشه براي را كهنامش
برايرئيس جدي تهديدي جهان ، امروز سياست تنگناهاي و مشكلات.نمايد
نوين جوانكلامي و پير اينك كه كسي همان.است محبوب جمهوري
.بدهد بهسياست درسبزرگي خود سابق رويه حفظ با است قادر ميخوانندش ،
نوين باصطلاح تعريف مدرسبزرگ و كند پيشه منزه ميتواندسياست خاتمي
حيله با سياست ذات:معتقدند كه آنهائي.باشد امروز جهان در سياست
ذهنيت در بايد.نيست بيش دروغگوئي سياستمدار ، و است توام خدعه و
.كنند تجديدنظر سياست ، نوين بهاصطلاح تعريف در و خود جديد
واجد ايراني ميليون بيست مثبت راي با بداند بايد خاتمي
روز اولين در چه اگر.داشت خواهد نيز درصدي بازخواست 70 شرايط ،
بودند داده لقب ايران اوگورباچوف به آلماني انتخابات ، روزنامههاي
دو مقايسه به واقع در گورباچوف و خاتمي مقايسه با وميخواستند
كرد فراموش نبايد بپردازند ، سابق شوروي جماهير اتحاد و نظامايران
دو قياس.نيست آن گورباچوفي نوع از اصلاحات خاتمي ، اصلاحاتاحتمالي
از اواست روحانيت جديد نسل نماينده خاتمي.است نيز ، معالفارق نظام
.آشنايند مردم درد با كه است روحانيتيبرخاسته
يافت كودكاني آنها ميان در كه است مردمي جمهور رئيس اينك خاتمي
نوازش نه كه كودكاني.محتاج شب نان به و فقير بيمار ، ميشوند
مستعد كودكان.چشيدهاند خانگي گرم غذاي وعدهاي طعم نه و پدريديدهاند
مجبور زودرس كارگري به و بازماندهاند تحصيل از كه وبومي مرز
او ، مشكل بزرگترين.هست نيز كودكان اين خاتميرئيسجمهور.گشتهاند
چه دولت وزراء اينكه.نيست اسلامي شوراي مجلس كابينهمقبول تعيين
زيردستان به خدمتي چه آنها اينكه اما ندارد اصلااهميتي هستند كساني
.است اهميت حائز نمود ، خواهند دوا را چهدردي و كرد خواهند
.نيست و نبوده دولتي هيچ جامعه ، افتخار ضعيف طبقه زدن پا و دست
احساس از آكنده و رئوف قلبي خاتمي كه ندارد وجود ترديد دراين
موجود تنگناهاي نمود ، خواهند تلاش دولتش و وي كه نيست شكي.والادارد
خواهد ما جوان نسل دردهاي خاتم خاتمي ، .سازند مرتفع راحتيالمقدور
راستي طالب بودن ، والا احساس صاحب داشتن ، پاك نيت بداند ، بود ، اما
اعتقاد سر بر جان و نجنبد او اگر.نيست كافي تنهائي به شدن ، وصفا
امكانات و جهاني فشارهاي.شد خواهد چه نيست ، معلوم خويشنگذارد ،
آنهايي انتظار ميشوند محسوب خاتمي دولت بزرگ سنگهاي محدودداخلي ،
است آن نميدانند ، او از جداي را خود نيز اينك و بودهاند خاتمي كهبا
نيستند كمببرد را بهره حداكثر مردم ، صميمانه حمايت اينهمه كهاز
خاتمي آياخودند جمهور رئيس نوازش دست آرزومند كه يتيمانبيسرپرستي
خاتمي آيا دارد؟ رو پيش راي ميليون بيست كه كرد خواهد براينبسنده
سرپرستش تنها و برادرش تنها بالين در سر كه كودكي آلود چشماناشك
بيماري درمان بهاي و شود پيدا كسي كه است روزي به واميدوار دارد ،
آيا داشت؟ خواهد دور نظر از بپردازد ، سالگي سنين 87 رادر او كليوي
كرد؟ خواهد غلبه خاتمي مانده پاك تاكنون شخصيت رياستبر غرور
به خاتمي.نيست جمع قابل محدود امكانات با بيحد مشكلات
.بگيرد را نيازمند دست وزارتخانهها تمامي در كه است نيازمند وزرائي
(ن -ج)