پنجم ، شماره 1321 آگوست 1997 ، سال مرداد 1376 ، 5 سهشنبه 14
|
|
سفال شهر در عشق و كار لحظههاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
است سنن و آداب و فرهنگها گوناگوني محصول دستي صنايع
به را اينبخش توليدات ميتوان سفالگري ، صنعت به بيشتر توجه با
كرد تبديل صادراتي مهم اقلام از يكي
...دستي صنايع ماندگاري راز گوناگوني
توجه براي تازهاي مجال تهران ، ولنجك محله در دستي صنايع موزه گشايش
واقع در.است كرده فراهم ملي اقتصاد منابع از بخش اين به بيشتر
دستي ، صنايع صادرات و توليد محل از جملههند از كشورها از بسياري
زيادي قابليتهاي ايران ، در ميآورند توجهيبدست قابل ارزي درآمدهاي
محصولات ميتوان بهويژه و دارد وجود دستي صنايع وتوسعه رشد براي
دارد ، احياء زيادي خواستاران دنيا در كه را كشورمان دستي يگانهصنايع
از مهاجرت افزايشروند متاسفانهبرسانيم عرضه و توليد مرحله به و
در ايران بيهمتاي و دستيناب صنايع از شاخههايي شهرها ، به روستاها
كه دستباف قاليهاي از بسياري ازجمله است داده قرار انقراض معرض
چون نميشوند ، بافته ديگر بودند ، پرطرفدار و بسيارزيبا طرحهاي داراي
چنينميراث بايد كه تازهاي نسل فرشها ، اين بافندگان از غروبنسلي با
مشاغل چرخه به واگر است شده شهرها راهي بيشتر كند ، حفظ را ارزشي با
شهري كننده مصرف و يكحقوقبگير به دستكم باشد نپيوسته دلالي و كاذب
و سنن فرهنگها ، گوناگوني كه زماني دانستتا بايد.است شده تبديل
صنايع ميتوانيم ، اندازه همان به دارد ، وجود كشورما در بومي هنرهاي
گوناگوني ، صنايع اين رفتن بين از با و باشيم داشته هم دستيگوناگون
.دستميدهند از را خود جهانگير جاذبههاي و تنوع ما دستي
از رشته اين اگر و است سفالسازي ما كشور مهم دستي صنايع از يكي
همدان مثللالهجين آن اصلي خاستگاههاي و بومي مناطق در دستي صنايع
كالاهاي مطرحترين از يكي به ميتواند شود ، واقع موثر حمايت مورد
فرصتي در ما گزارشگرگردد تبديل كشور از خارج به صدور براي غيرنفتي
گزارشي همدان ، لالهجين در سفالسازي صنعت كنوني موقعيت از آمده پيش كه
.ميخوانيم كه است كرده تهيه
قدمميگذاريم بهلالهجين همدان شهر از دور چندان نه فاصلهاي در
و كار مردمانش و است متفاوت ديگر شهرهاي با هوايش و حال كه دياري
دسترنجشان حاصل و آميختهاند درهم زيبا نوعي رابه زندگي و عشق
و ايران دوردست نقاط ديگر نمايشگاههاي و موسسات خانهها ، زينتبخش
از غير به حرفهاي كه ميكني پيدا را كسي كمتر اينجا دراست جهان
ريشهاين و رگ در كه است نسل چندين سفالگري هنر باشد ، سفالگريداشته
است هنر يك رشتهكاريصرفا اين آيا اينكه تمايز و كرده رخنه مردمان
نظر به آسان چندان سردلمشغولي از يا زندگي ، گذران براي پيشهاي يا
چشم كننده خيره كه است اثري خالق هم اينهابا همه آميختن اما.نميآيد
ميدانيم خوب همه.است هنرمند درون راز از او دل آگاهيدهنده و بيننده
بوجود هنرمند ذهن در كه هنگام آن از دارد وجود هنري اثر يك خلق در
عشق و تمركز نيازمند ميرسد تكنيك و علم تجربه به كه موقعي تا ميآيد
.سنجيد نميتوان معمول مادي ارزشهاي با را اينها از هيچيك كه است
از باقيمانده آثار و دارد ويژهاي جايگاه ما فرهنگ در خاك و آب
كه است وماندگاري اصيل هنر بودن ريشهدار از حاكي ما پيشينيان
يك تنها هنري اثر يك ما فرهنگ است ، در بوده خاك و آب همين آن دستمايه
.نيست صرف شيء
قدمتي سراميك و سفال كارگاه از 1200 بيش با كه است منطقهاي لالهجين
ميليون بر 100 بالغ وسالانه است داشته هنر اين پرورش در ديرينه
و ميشود توليد آن در سراميك و سفالي ساختهاي دست و ظروف انواع قطعه
بشمار بوم و مرز اين در توجه قابل منطقهاي صنايعدستي توليد لحاظ از
.ميآيد
بيشتربه بهادادن و سفالگري بهويژه دستي صنايع به بيشتر توجه
ايراني اصيل هنر يك كه ميشود موجب لالهجين منطقه هنرمندان كارهاي
.كند حفظ را خود واقعي جايگاه
چنين موردسفالگري در سفالگر جوان هنرمندان از يكي تركاشوند محمد
آنرا گرمي با كرد ، پيوندبرقرار خاك با بايد سفالگري در:ميگويد
كسي شد ، روانه راه اين در سپس شدو آميخته آن با و فشرد دست در
.نكند عجين آن با را خود جسم و روح تا دريابد را راز اين نميتواند
و رنج عشق اين در هرچند آفرينش ، به عشق است ، عشق كار اين شروع لازمه
نيافتني دست اسرار به رسيدن آغاز عشق دارند ، قرار هم كنار در لذت
و روح ماحصل و ميدهد شكل بيجان خاك به كه است دستاني گرمابخش و است
.ميآفريند آن در را هنرمند جسم
از بهجامانده ميراث هنر اين:ميگويد چنين سخنانش ادامه در وي
من.دارد قداست من حرفهبراي يا صنعت يك از فراتر و است من پدران
از چيز همه ابتدا در.آموختهام خوب را خاك با رفاقت كودكي از
اين بازي خاك با همزيستي دليل به ما و ميشود شروع كودكانه بازيهاي
دل با آرام آرام بازيها اين.ميدهيم ترجيح ديگري چيز هر بر را عنصر
گل شكل به كه اين از پس بيجان خاك و ميكند برقرار ارتباط آدمي جان و
دستان با زمان آن در.ميشود آغاز ماده اين و هنرمند ميان ستيز درآمد
كنكاش اين در رفته رفته تا شدم درگير كوزهگري گل با قدر آن خود كوچك
روزي آن كرد نخواهم فراموش هيچگاه و.گشتم آن به دادن هويت به موفق
رخنه من در زيبايي احساس.ساختم خاك از شيئي بار اولين براي كه را
اصالت و كرد برقرار پيوندي نياكانم و من ميان شي اين گويي و كرد
.بخشيد محكمتري هويت را بوميام
مرحله پايانكه تا آن آغازين نقطه از زيباست سفالگري مراحل تمام
.است خواستارانش به آن دادن تحويل و رنگآميزي
نيازمند حرفهديگر هر از بيش شايد ما حرفه:ميگويد چنين هنرمند اين
بعد باشد نظر مورد ماديآن مسائل آنكه از بيش و است علاقه و عشق
.ميباشد ارزش داراي آن معنوي
سفالگران مشكلات
با ارتباط در سفالگران:ميگويد همدان در دستي صنايع مسئولان از يكي
و صادرات به مربوط آنها عمدهترين كه دارند مشكلاتي خود حرفه و كار
شده وضع اخير دوسال يكي در قوانينيكه تصويب با كه است خارجي فروش
كالاهاي صدور براي كه جديدي قوانيناست شده بغرنجتر مشكل اين
ارزي پيمانسپاري سياست اجراي با ازجمله شده آغاز صنايعدستي
توليد جهت مشكلاتي خارجي ازفروش حاصله ارز جهتبرگشت از صادركنندگان
زيرابراساس.است بوده كالا صدور ميزان كاهش نتيجه كه آورده كنندهپديد
خاك سفال كيلو وهر سنت لعابدار 80 سفال كيلو هر براي قوانين اين
استطاعت حاليكه در است ، شده نظرگرفته در ارزي پيمان سنت پخت 30 ساده
وضعيت اين رابا خود بتوانند كه نيست سفالدرحدي صادركنندگان مالي
.است شده صنعت اين بازار ركود موجب نتيجه ودر دهند تطبيق
است برده ارث به خود ازخاندان را هنرسفالگري كه خشوعي..نصرا
او.دارد ساله پشينيهاي 120 ما خانواده در هنر اين:ميگويد
هستيم روبرو گوناگوني مشكلات با كه سفال صدور و توليد در:ميافزايد
سابقهاي ما خانواده و شهر در استكه حرفهاي سفالگري گفتم كه همانطور
و ماندهايم باقي كار اين در هنر اين علاقهبه بواسطه ما و دارد كهن
ميراث اين پاسدار و كنيم منتقل نيز بعدي نسل آنرابه كه داريم آرزو
سياستهاي اجراي و بازار كسادي اما باشيم آيندگان ارزشمندبراي
وسراميك سفال صادركنندگان و كنندگان توليد همه صادرات در تعهدارزي
قوانين تحميل سياستهاو اين اجراي با زيرا است كرده دچارمشكل را
خريد به چنداني رغبت خريدارانديگر صادركنندگان ، به گمركي پيچيده
سفال اينكه به توجه با و ندارند كشور خارجاز در آن فروش و ما كالاهاي
براي كه ارزي پيمان دارد ديگر اشياء برخي به سنگينينسبت نسبتا وزن
.نيست سازگار ما درآمدهاي با شده گرفته درنظر آن
گران كمبودو ميكنند اشاره آن به لالهجين سفالگران كه ديگري مشكل
كليه مواد اين بالاي نرخ به توجه با كه است رنگ و اوليه مواد بودن
.شدهاند مشكل دچار سفالگران
كه ايناست اصيل هنر اين پيشبرد و توسعه براي سفالگران تقاضاي
سياستهاي و شود سفالبرداشته صادرات راه سر از گمركي پيچيده موانع
درحد بخش اين به مربوط اعتبارات و سرمايهگذاري و گردد تعديل صادراتي
ايران سفال محصولات راهيابي زمينه بدينوسيله تا يابد ، افزايش امكان
بتوانند هنرمند و زحمتكش قشر اين و يابد افزايش جهاني بازارهاي به
اين از و بشناسانند جهان نقاط اقصا به راحتتر را خود هنر و دستمايه
.برند بالا را كشور ارزي درآمد نوعي به طريق