پنجم ، شماره 1323 آگوست 1997 ، سال مرداد 1376 ، 7 پنجشنبه 16
|
|
!ريا مكتب عمومي فرهنگ
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
كه جايي در ميكند ، نمو دارد ، ارزش ايمان كه جامعهاي در تنها ريا ،
باقي ريا براي انگيزهاي دارد طرفداري نه و است ارزش نه بودن مومن
نميماند
سميعآذر عليرضا دكتر
رفتار آن هر;نيست هوشمندي و ظرافت مستلزم چندان مفهومريا تشخيص
يا و فرصت كسب بهاقتضاي و است عاري دروني حقيقت از كه كرداري و
مصاديق است مناقشه مورد معمولا كه آنچه.ميشود متظاهر موقعيتي
حرف اگرچه ريا نكتهكه اين به برميگردد تاحدي مناقشه علت.است ريا
راستيني ارزشهاي از ريا تميزاست مرزهايمشخص فاقد اما است روشني
و دشوار هميشه مدارا مصلحتانديشيو قاعده نيز و حرمت حفظ و چونادب
قرار صراحتلهجه مقابل نقطه ريا غلط به بعضا.بودهاست ترديد با توام
باشد ، رياكار ميتواند هم وبيپرده صريح فرد آنكه حال.ميشود گرفته
.است حيا به ماخوذ محتملا نيز كهمومن همانگونه
اينپرسش اما.است صداقت و آفتايمان ريا كه است آن مسلم قدر
چه در ميكند ، پيدا ظهور چرا آفت اين كه جوابميماند فاقد معمولا
مينمايد؟ سست را ايمان چگونهشالودههاي و ميكند رشد محيطي
ياگروههاي و افراد تلويحا كه آننيست درصدد بههيچوجه سطور اين
پديده اين بروي اندكتاملي با اگرچه دهد ، مخاطبقرار مورد را خاصي
دشواري چندان كار آن مصاديق يافتن اجتماعي ، و انساني ويرانگر
نيست ، دربين اصلا نيز نظري اخلاق حوزه به ورود قصد همچنين.نخواهدبود
از نه و مجال اين تناسب و گنجايش در نه است ، نگارنده صلاحيت در نه كه
اين فراگير تحليل و نگريستن براي دريچه بهترين اجتماعي نقطهنظر
نسبتا بروز بر يادداشتي صرفا است نظر مورد كه آنچه.است پديده
يك بهعنوان آن شناخت براي رهيافتهايي و ما جامعه در ريا فزاينده
كتمان كه است تلخي واقعيت بهانگيزه يادداشت اين.است اجتماعي پديده
.است ايمان زيان به نهايتا و خلوص و انصاف برخلاف حقير ، بهعقيده آن ،
ميرود كه جامعه در رشد و حركت سلامت عليه است پنهاني هجوم واقعيت اين
.شود تبديل ثانوي عادت بهيك بهسادگي تا
شكل بههمين نيز آن اثرات.اجتماعي بعد وهم دارد فردي بعد هم ريا
مذهبي ايمان جعلي سكه بهصورت معمولا ريا فردي بعد در.است وجهي دو
كه چرا است ، بيايمان صددرصد رياكار كه پنداشت نبايد اما ميشود ، ظاهر
.است واقف مينماياند بدان را خود كه آنچه بودن ارزش به حداقل او
منش بر استمرار دراثر كه است آن ميورزد غفلت بدان رياكار كه حقيقتي
.ميبازد رنگ نيز ايمان باقيمانده رگههاي تنها بهتدريج رياكارانه
داده ازدست را خود كارايي ايمان ميشود ، خلوص جانشين تظاهر هنگاميكه
ميان از هميشه براي و بهتدريج خاطر سكينه و آرامش نتيجتا و
.ميرود
همهنگاههاي پس در و است نگراني تشويشو در همواره رياكار فرد
مطمئن هرگز او.خودميبيند به نسبت سوءظن ازتصديق ، حاكي ظاهرا
قرار پذيرش و باور مورد بدانمينماياند را خود كه نيستآنچه
ذهن به راهحل يك فقط معمولا نگرانيها اين با كشمكش در.است گرفته
مرداب در رياكار كه همينجاست و است ، ريا استمرار و تشديد آن و ميرسد
اين ورطه در او.ميرود فرو بيشتر هرلحظه خويش فريب و تظاهر عفن
رنج اين با و ديد ، نخواهد را قرار و آرامش رنگ هرگز وحشتناك كابوس
بهدرستي نيز را آورده اجتماعبهدست عرصه در ريا با كه آنچه حلاوت درون
.نخواهدچشيد
.ميكند نمو دارد ارزش ايمان كه جامعهاي در تنها ريا حادثه بد از
دارد ، طرفداري نه و است ارزش نه بودن مومن جاييكه در فيالواقع
.ندارد خريداري رياكار متاع لذا و نمانده باقي ريا براي انگيزهاي
كه ميشود ، ديده كمتر معمولا ريا مصاديق غربي جوامع در علت بههمين
بودن بيارزش بهسبب بلكه اخلاقي سالم پرورش باب از نه صدالبته اين
را تلخي حكايتهاي گرچه ريا اجتماعي شيوع و ظهور اينرو از.است ايمان
اعتقاد و ايمان كه است خوش خبر اين حاوي لااقل اما دارد ، بهدنبال
و صفا روشن افق به ميتوان روزنه همين از.است ارزشمند هنوز ديني
.نگريست اميدوارانه معنوي اخلاص
و ميكند ، پيدا ظهور جامعه در ايمان از بهرهبرداري بههنگام بدوا ريا
اجرقرار و موردتوجه مومنينبهگونهاي كه است زماني دقيقا اين
رياكاران اينهنگام در.مييابند دست ازقدرت اشكالي به يا و گرفته
ميپيوندند ، سپاه به غنايم تقسيم بههنگام فقط كه سربازاني همچون
.ميشوند ظاهر بهطورخلقالساعه
اجتماعي معيارهاي بهعنوان ايمان مصاديق مذهبي جامعه يك در هنگاميكه
سيستم در حركت ضابطه بهصورت ريا اجتنابناپذيري بهطور ميگردند ، مطرح
يك رشد كه است زماني مشخصا حالت اينميشود واقع موردتوجه اجتماعي
سيستماتيك بهطور مختلف مسئوليتهاي و نقش ايفاي و جامعه داخل در فرد
موقعيت ترقي ديگر بهعبارت.ميكند پيدا بستگي فرد آن ايمان درجه به
او در كه اعتقادي و ايمان درجه با مشخصي نسبت از اجتماع در فرد
است ضوابطي تشخيص اين معيارهاي.ميگردد برخوردار ميشود ، داده تشخيص
اين تحتميشوند تبديل جزمي استانداردهاي به بهسرعت افواه در كه
صعودي مسير همواره ميشود شناخته مومن استاندارد مطابق كه فردي شرايط
بهطور استاندارد اين از خارج افراد درحاليكه ميپيمايد ، اجتماع در
اجتماع صحنه در خود آينده براي نامشخصي افق و شده محدود فزايندهاي
;نمود خلاصه جمله يك در ميتوان را اجتماعي سيستم اين خطمشي.ميبيند
آرماني جامعه يك بوي ظاهراغير براي تضييقات و مومنين براي تسهيلات
جامعهما تجربه است؟ چنين نيز واقعيت و عمل در آيا اما !ميرسد بهمشام
.ميدهد نشان نيز را ديگري شواهد
كه است گروه دو هر انساني ، از استعدادهاي استراتژي اين قرباني اولين
استعدادها باروري زمينه جامعهاي چنين در.خواهندشد فنا بهسرعترهسپار
براي نه و ميشوند شناخته مومنين خيل از آنانكه براي نه تواناييها و
محكم انگيزه فاقد نخست گروه.نخواهدبود مهيا بههيچوجه ديگر گروه
بالارفتن عمل در كه چرا است خويش فردي خلاقيتهاي و تواناييها رشد براي
نيز دوم گروه.نميداند آن مستلزم چندان را اجتماعي ترقي نردبان از
اهتمامي چنين براي لازم اراده از انزوا و بيحاصلي از كامل ياس در
ذات انكار حتي يا و بيتوجهي جامعه غالب مشخصه بدينترتيب.است بيبهره
استعدادهاي مرگ از فراتر خسراني هيچ الحق و ميشود انساني پوياي
.نيست جامعه در انساني
است ، سطور موضوعاين بيشتر كه ايناستراتژي ، منفي نتيجه دومين
كه جامعهاي چنين در رياكاران.است رياكارانه روشهاي وشيوع ظهور
فرصت دو از ميكنند ، تعقيب را دينداران و مومنين سيطره هدف ظاهرا
براي مصداق تشخيص آنكه نخستبرخوردارند خود نفوذ براي استثنايي
بههرحال كه ميپذيرد صورت كساني توسط بودن مومن استانداردهاي و ضوابط
قرار اغفال و فريب آماج ميتوانند لذا و خطاپذير ، و بوده انسان
.گيرند
فرصتهاي برايتصرف ميلي هيچگونه حقيقيبالذات مومنين آنكه دوم
.هستند كشيدن كنار مستعد كاملا لذا نداشتهو دنيوي
رياكاران جولان براي بلكه ظهور براي فقط نه زمينه شرايطي چنين در
از پرهيز براي و بهتدريج خلوص و ايمان خرد ، صاحبان.ميگردد فراهم
اين و ميگيرند ، پيش گوشهگيري رويه رياكاران خيل با آميختگي هرگونه
ترقي به نيل زمانيكه.ميسازد وسيعتر رياكاران براي را ميدان خود
مومن به بيشتر هرچه تظاهر با بلكه ممارست ، و طريق طي با نه اجتماعي
شكوفايي پيشرفت ، براي زدن ميانبر وسوسه ميگردد ، رفتهرفته ميسر بودن
.مينماياند براحتياج مازاد را انساني استعدادهاي و بيثمر را فكري
قاعده بهصورت اجتماعي بعد در و عادت يك به فردي بعد در ريا بهتدريج
با رياكاران و درآمده جامعه سيستم در ترقي و تكاپو هر در نشده اعلام
جامعهاي نتيجه در.ميگردانند مستقر را ريا مكتب روزافزون قدرت كسب
درعمل دهد ، راه متدينين و مومنين به متمركز بهصورت تا بود آن بر كه
يك البته ، سمت ، اين به جامعه گرفتن سوق.است داده جولان رياكاران به
يك كه درمييابيم بينديشيم منصفانه و خوب اگر اما نيست ، حتمي قاعده
.است محتمل بسيار ميل و روند
دهم ، نسبت خود جامعه به عينا را مصيبتبار روند اين ندارم قصد اصلا
سير چنين از ما همه آيا اما ندارم ، هم را اعتقادي چنين حقيقتا و
رياكاري باخبريم؟ ميكند تهديد نيز را ما جامعه كه ناخودآگاه و طبيعي
و ابعاد به اجتماعينيز نقطهنظر از آيا اما ميشناسيم ، ما همه را فردي
واقفيم؟ آن خطرات
برابر در را آنها معمولا حقيقي دينداران و مومنين بارز خصوصيت دو
خواندن رياكار به نسبت تعلل و مسامحه:مينمايد سلاح خلع رياكاران
آنان.دنيوي و مادي موقعيتهاي براي ستيز در اكراه نيز و ديگران
و مومن هيچ.هستند هموارهمردد ريا مصاديق تشخيص در بهاقتضايخلوص
درعين او كه نيست ، چرا صريح و بيپروا ديگران رياكارخواندن در مخلصي
.هست نيز اخلاص و ايمان حرمت نگران حال
در بايد پس است ، دشوار بدينسان ريا بامصاديق مقابله و تشخيص اگر
و رياكاري گسترش و ظهور براي را زمينه كه خطمشيهايي و تدابير آن
خردمندانه و هوشيارانه بايد.نمود تجديدنظر ميسازند فراهم تظاهر
دروننهادهاي در ارتقاء و موفقيت درهاي گشايش چنانچه كه بود آگاه
اعتقادات و ازايمان اطمينان حصول صرفامنوطبه اجتماعي مختلف
طبيعياستانداردهاي بهطور دراينصورت گردد ، جامعه باطنيافراد
تا ميآيند پديد افراد خصوصياتبيروني و سكنات درظواهر ، مشخصي
اگرچه ايناستانداردها.كنند قابلاندازهگيري را اطمينان اين
ميسازند ، اما راحت افراد درجهتدين تشخيص براي را ظاهراكار
مختلف افراد ميتوانددر كه ايمان ، حقيقي بهگوهر نسبت غفلت باعث
براي كه استانداردهايي.خواهندشد نيز گردد ، مختلفيمتجلي بهصور
ظاهري خصلتا ميكنند ، پيدا رواج و وضع جامعه افراد گزينش و ارزيابي
ناگفته.است حقيقي و دروني اخلاص و ايمان درحاليكه.هستند مجازي و
يا است پيروز ايمان تدين اثبات براي نابرابر نبرد اين در كه پيداست
يا و است دين پوسته به توجه روند اين در غالب گرايش اينكه و !ريا
جزميت با لامحاله گزينشها و شناسائيها گيرودار اين در.آن روح و مغز
ترغيب جايگزين را ريا به تشويق عمل در و درهمآميخته افراد از برخي
.خواهندنمود ايمان به