پنجم ، شماره 1323 آگوست 1997 ، سال مرداد 1376 ، 7 پنجشنبه 16
|
|
قرآن رسمالخط و كتابت سير
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
هيچگونه قرآن آيات اينكه عليرغم قرآن حافظان اسلام ، تاريخ آغاز در
به اين ;ميكردند قرائت درست را قرآن معالوصف نداشت ، مشخصاتي و علائم
رسول زمان در نيز قرآن حفاظ و بود حافظه از زياد بسيار استفاده علت
.بودند بسيار (ص)اكرم
مومنان هدايت چراغ و چشم و ماست ، دست در هماكنون كه قرآني:اشاره
دراز زماني.است نداشته را كنوني شمايل و خط آغاز در است ، وعارفان
آن براي رسمالخطي و صورت چنين تا گذرانده سر از را ژرف وتحولاتي
و حفاظ كتاب ، مختلف طبقات وسواس و دراثراهتمام البته.است آمده پديد
فقط و نگرديده وارد آن معناي به خدشهاي مسلمان ، عالمان و مفسران
اين.است بوده مدنظر آن اوليه معناي حفظ طبعا و آن قرائت شيوه
قرآن از يكي سخنراني كه زير متن در.است دامنهدار و فني بسيار بحثي
و اجمال به موضوع اين ميباشد ، حجتي والمسلمين حجتالاسلام معاصر پژوهان
.است گرديده مطرح ساده زباني به
حجتي محمدباقر دكتر
.خداست آن از آن ، حيثيات همه و ساخت يعني.است الهي كلامي كريم قرآن
تعبيرها ، واژهها ، انتخاب در كسي هيچ درايت و عقل و تدبير و فكر و
قرآن در كه كلماتي حتي.است نداشته دخالت خدا جز قرآن اسلوب و نظم
كرد ، پيدا عربي زبان در را آن معادل است ممكن احيانا كاررفته به
هم خدابه خود را كلمات اين و كرده ، انتخاب راخدا كلمات اين اما
كار به قرآن نثر در كه اسلوبي و سبك.است كرده تركيب هم با و پيوسته
با قرآن بود ، خدا كلام مبلغ فقط اسلام پيغمبر و خداست خود آن از رفته
است وحي ميگويد ، (ص)كهپيامبراكرم آنچه دارد فرق پيغمبر خود سخن
در ولي است وحي هم قرآن.ميشودحديث پيغمبر تعبيرخود قالب در منتهي
حديث روي ميتوانيد لذاشما و.خدا كتاب ميشود و ;خدا تعبير قالب
خود مباحث قرآنكه عبارات روي اما بكشيد دست وضو بدون پيامبر
.كرد مس نميتوان وضو بدون خداست ،
آمده دنيا به تازه كه بود كسي مثل يعني.بود امي هم (ص)اسلام پيغمبر
من تتلو كنت ما و ;نوشتن به نه و داشت آشنايي خواندن نهبهبود
اينكه از قبل يعني المبطون لارتاب اذا بيمينك لاتحطه و كتاب من قبله
خود دست به را كتابي نه گردي ، مبعوث نبوت به و بشوي پيغمبر تو
.نداشتي نوشتن و خواندن به آشنايي و خواندي را كتابي نه و نوشتهاي
با كه را افرادي وحي نزول اوائل همان در (ص)اسلام پيغمبر جهت همين به
خودش.برميگزيد وحي كاتب عنوان به داشتند ، آشنايي نوشتن و خواندن
وحي مدينه در شب نيمههاي در اگر حتي.نمينوشت يا بنويسد نميتوانست
دنبال كند فراموش را وحي مبادا اينكه براي ميشد نازل پيغمبر بر
چه با منتهي مينوشت را وحي و ميآمد زيدبنثابتميفرستاد ثابت زيدبن
خطي؟
بعثت با همزمان قرآن نگارش پيرامون را خود بحث ميخواهيم امروز ما
.آمد پديد آن شيوه و نگارش اين در كه تحولي و كنيم پيغمبرمتمركز
.بگذرم سريع مباحث اين كنار گذرااز وقت كمي علت به بندهناچارم ليك
نسخه ميلياردها از بيش شايد الان است ، مسلمين آسماني كتاب كه قرآن
به هماكنون ما و باشد ، داشته وجود دنيا در آن از خطي و چاپي از اعم
كتاب اين ميتوانيم است ، شده پياده قرآن روي كه املائي مشخصات مدد
خط به آسماني كتاب اين كه آغازامر در اما.كنيم تلاوت را آسماني
طوري آن ميشد ، نگارش بود ، ابتدايي كه نوشتافزارهايي روي هم آن كوفي ،
جز و گوسفند و شتر شانه استخوان از احيانا ميگويد ما به تاريخ كه
مجيد قرآن نگارش براي را آن كه پوست و ظريف سنگهاي جنس از آنها
آن به كه نازك و ظريف سنگهاي اين از ميكردند استفاده ميپرداختند ،
;ميكردند استفاده قرآن نگارش براي نوشتافزارها ساير و ميگفتند لحاف
معروف كه خرما جريده از ميكردند ، استفاده چوب از همچنين و حرير از
جريده يعني است عسيب جمع كه عسب يا ميكردند ، استفاده سعت به است
را پوستحيوانات ميكردند ، استفاده هم پوست از احيانا و ;خرما
قابلنظم كه وسيلهاي تنها.مينگاشتند آن روي بر را قرآن و ميپرداختند
به كاغذ ;بود پوست افزارها ، نوشت اين ميان در بود دادن سامان و
قرآن در كاغذ از تعبير كه چند هر.نبود آنها اختيار در گونهايفراوان
شبه در كاغذ اين اما لمسوه قرطاس يافي عبارتقراطيس با شده
خيلي يا نداشته وجود اصلا يا (ص)نبياكرم حيات با همزمان جزيرهالعرب
فاقدهر كه كوفي خط با هم آن مينوشتند پوست روي آن جاي به.بود كمياب
و داشت اعراب نه داشت ، نقطه نه يعنيبود املايي علائم و مشخصات گونه
و.ميگيرد پايان كجا تا آيه نميدانست آدم.بود مشخص آيات فواصل نه
و نام ميبينيم ، قرآن در الان كه صورتي اين به سورهها ، آغاز در حتي
بخواند قرآن ميخواست كسي اگر نتيجه درنبود منعكس سورهها مشخصات
نه بود ، عربيت در خالص كه عربي يعني عاربه ، عرب و ميبود عرب بايد
را قرآن خود عربي قريحه با عاربه عرب آن.گرفته ياد را عربي كه كسي
شده نازل عربي زبان به هم قرآن و بودند عرب چون يعني.ميخواند درست
قرآن در كه آن عليرغم.ميشدند اشتباه دچار قرآن تلاوت در كمتر بود
نداشت ، وجود دارد ، وجود آن در الان كه مشخصاتي و علائم گونه هيچ
از بيش حافظه از كه خصوص به ;ميكردند قرائت درست را قرآن معالوصف
.بودند زياد قرآن حفاظ (ص)خدا رسول زمان در.ميگرفتند مدد نوشتهها
فرا گوش پيغمبر ميخواندند قرآن خود يا ميآمدند پيغمبر خدمت اينها
به آنها و ميفرمودند تلاوت (ص)پيغمبراكرم يا ميكرد ، تاييدشان و ميداد
تلاوت نتيجه در و.ميسپردند گوش بدان قرآن ، فراگيري و تعلم عنوان
يا.فراميگرفتند سماعا و عرضا پيغمبر نزد را كريم قرآن صحيح
هم نوشته روي ازميخواند (ص)پيغمبراكرم يا ميخواندند خودشان
ديگر زبانهاي بوسيله زبانشان وهنوز بودند عرب چون اما ميخواندند ،
تلاوت صحيح را قرآن خود عربي سالم قريحه همان با بود نشده آلوده
و فواصل چند هر نداشت ، نقطه چند هر نداشت ، اعراب چند هر ميكردند ،
نزد قرآن قرائت آموزش و تعلم طريق از ولي.نبود مشخص آيه پايههاي
براي اگر الان اما.ميشود ختم كجا تا آيه ميدانستند كارامد قاريان
پايان ميتوانيم نه و ميخوانيم درست را قرآن نه ما نباشد علائم اين ما
.بدهيم تشخيص هست كه گونه آن را آيهها
و ميشد نوشته پوست روي بر حداكثر صورت ، همين به كريم قرآن مدتي تا
ديگري وسيله هر از قرآن نگارش براي نداشتند اختيار در اگرپوست
كه قرآنهايي رضوي قدس آستان مثل مراكزي در هماكنون.ميكردند استفاده
بزرگ شهرهاي از پارهاي در هم احيانا و است زياد شده نگارش پوست روي
شده نگارش پوست روي بر و است كوفي خط به كه كهني قرآنهاي ايران
قرآن هزارها بلكه صدها ، هم دنيا شرقي و غربي دركشورهاي و است فراوان
نگارش هجري چهارم و سوم و دوم و اول سدههاي در پوست روي بر كه است
و دوم و اول سدههاي به كه بكنيد پيدا قرآني الان شما اگر يعني شده ،
شده نگارش پوست روي آنها تمام به قريب اكثر باشد مربوط چهارم و سوم
بود شده رايج كاغذ حدي تا چه اگر.نميكردند استفاده كاغذ از و است
زمان در كه بوده اين بر سنت ميگفتند نميكردند ، استفاده آن از ولي
قرآن بايد آن طبق هم ما مينوشتند ، پوست روي را قرآن (ص)پيغمبراكرم
هم ما بنويسند ، كوفي خط با كه بوده اين بر سنت.بنويسيم پوست روي را
در شما را قرآني كمتر چهارم ، قرن تا.مينگاريم كوفي خط با را قرآن
و نباشد كوفي خط به و بشود قرنها اين به مربوط كه ميكنيد پيدا دنيا
اين براي ميگويم بنده كه را حرف اينباشد نشده نوشته پوست روي بر
دنيا در كه را كهني مصاحف تمام به قريب اكثر تقريبا بنده كه است
و غربي كشورهاي در چه.نميگويم اغراق را اين ديدهام ، نزديك از هست
ديدم كه را قرآنهايي ديگر ، جاهاي و افريقا و شرق كشورهاي در احيانا
كمتر و پوست ، روي بر و است بوده كوفي خط به است مربوط قرون اين به و
.بود شده نوشته مقله ابن نسخ خط به
در نسخ خط از چند هر ميشد ، نگارش كوفي خط به قرآن اين امر آغاز در
آغازين مرحله كه ميگرفتند بهره نامهنگاري براي بسيارابتدايي حد
شروع كه زماني آن در و كوفي خط مقابل در ميگفتند جزم خط را خط اين
عظيم مصر ، پادشاه به اكرم رسول كه نامههاييكردند قرآن نوشتن به
نامهها اين بود ، نوشته ديگران يا روم ، پادشاه يا اميربحرين يا قبط
از پارهاي هم الان و.كوفي خط به تا دارد شباهت بيشتر جزم خط به
خط با را قرآن خود ما ا.هست عدهاي دسترس در نامهها آن تصويرهاي
زبر ، و زير بدون خودمان اصطلاح به علائم بدون هم آن مينوشتند كوفي
و نصب و جر بدون يعني تنوين بدون جزم ، علامت كسره ، و ضمه فتحه ، بدون
كه علائمي گونه هر وصل ، بدون علائم بدون وقف ، علائم بدون مد ، بدون رفع ،
نوشته مشخصات اين تمام از برهنه قرآن ;ميبينيد قرآنها در الان شما
.نداشت هم نقطه حتي ميشد ،
مرمت را حرم از قسمتي كه هنگامي رضوي قدس آستان در سال 1348 در
قرآني يك آنها ميان در كه آمد بدست آوارها ميان در قرآنهايي ميكردند
-سال 1347 در طوسي شيخ كنگره كه سالي در ديدم نزديك از بنده كه بود
حتما هم الان كه قرآن اين كرديم ، شركت آن در ما و شده منعقد 1348
روي بود ، نشده عرضه قدس آستان كتابخانه به آنروزهاهنوز ولي هست ،
.قرآن تمام شامل و ظريف بسيار آهو ، وزيري ، پوست قطع بوددر پوست
موزه در مشهد در است علي بهاميرالمومنين منسوب كه قرآني و مصحف
آن از قرآن اين است ، سوم قرن مربوطبه و دارد وجود رضوي قدس آستان
بخشي و شده استنساخ حضرت آن مصحف روي از ظاهرا و نيست اميرالمومنين
اوائل به مربوط ديديم ما كه قرآني اين ولي.آن همه نه.است قرآن از
علاقهمندان.نداشت املايي مشخصات گونه هيچ و ميشد هجري دوم قرن
رضوي قدس آستان موزه در شدند مشرف مقدس مشهد به وقتي ميتوانند ،
بررسي و بيابند را قرآن اين و كنند جستجو را مصحف اين و بگردند
اوائل از)دوم قرن قرآنهاي از نمونههايي.ندارد علائمي هيچ نمايند ،
در.است زياد دنيا در است ، املايي مشخصات فاقد كه (بعد به دوم قرن
از يبا تقر كه قرآنهايي ديدار براي من كه سال 54 بريتانيا موزه
نمايش به لندن در شده گردآوري آنجا دنيادر معروف كشورهاي تمام
آنجا در بود نور آيه كه قرآني از برگ يك و رفتم بود ، شده گذاشته
يك.بودند داده قرار نمايش معرض در و ضدگلوله ويترين در و ديدم ،
سال در و ديدم سال 54 در بريتانيا موزه در را صفحه اين از نمونهاي
عينا برگي بودم واتيكان كتابخانه در رم در ديگري نمونه دنبال 68
وجود خط نوع نظر از بريتانيا موزه در موجود قرآن برگ همان نمونه
را چندبرگي يا يك كشوري هر بودند ، كرده تكهپاره را قرآني گويا.داشت
.است عتيق و كهنه طور همين است ، قيمتي بسيار و.بود برده خود با
وسيعي سطح در منابع گونه اين قرآني ، رسمالخط تطور در مطالعه براي
قرآنهايي.ميكند كاوش باره اين در كه برايمحققي باشد كمكي ميتواند
نداشت ، املايي مشخصات هم دوم سده تااواخر اجمالا هست دنيا در كه
ابتكاراتي آن از پس ولي.داشت نهنقطه و زبر نه داشت زير نه يعني
شد ، پياده بعدها هم وابتكاراتي آمد عمل به قرآن قرائت تسهيل براي
ميكردند ، امتناع قرآن آنهادر كارگيري به از مردم مدتها ولي
جمله آن از ميكنند ذكر علائم اين ابتكار براي مختلفي انگيزههاي
كشور توانستند مسلمين يعني شد آغاز اسلام در فتوحات چون:ميگويند
پيروز مصر بر كنند ، فتح را روم كنند ، فتح را ايران كنند ، گشايي
زير را جا همه و بروند جلو پاريس جوار تا توانستند سرانجام و گردند
كه -اوائل در تازند پيش چين ديوار تا سو اين از و بگيرند ، خود سيطره
آغاز ايران با داشت كمكم كه جنگي اول ، خليفه زمان در توانستند
فتح را ايران توانستند عمر خلافت زمان در سرانجام و دهند ادامه -ميشد
با هم ايرانيها.نهاد گسترش روبه غيرعرب و عرب بين مراوده بكنند
نبايد لذا و ;كردند استقبال ميهنشان به مسلمين ورود از زيادي علاقه
.شدند تسليم داشتند ، اسلام به علاقه چون خوردند ، شكست ايرانيها گفت
غالب ايران امپراطوري بر نميتوانست بود نظامي فنون فاقد كه عربي والا
معلقا العلم لوكان فرمود پيغمراسلام كه همانگونه ايرانيها همين.شود
شيعه احاديث لسان ايرانيهادر اساسا فارس من رجال له و بالئربالتنا
معرفي علم پوياي مردماني.شدهاند معرفي نجيب مردماني سنت اهل و
دست بدان مييافتند ، پروين ستاره گردن آويزه علم اگر كه شدهاند
كرماء را ايرانيها اميرالمومنين فرموده پيغمبر را اين ;ميكنند يازي
ايرانيها نتيجه در آبرومند و بزرگوار مردمان يعني است كرده معرفي
خود به خود آمده ، آنها سراغ به خوبي آيين است ، خوبي دين اسلام ديدند
تمام كه اين وجود با نشدند ، تسليم صدام مقابل در ولي ;شدند تسليم
تا شد پيروز ايران ولي شدند بسيج صدام نفع به ما عليه قدرتها
مقابل در ايرانيان والا كرد دخالت رسما و مستقيما آمريكا سرانجام
.نميشدند تسليم ناحق
سوي از خانواده تشكيل حتي.شد زياد عربها و ايرانيها بين مراوده لذا
زن ايراني ميگرفت ايراني زن عرب.گذاشت ازدياد روبه وعرب ايراني
كار و سر لهجه دو با ميآمد بدنيا آنها از كه فرزندي ميگرفت عرب
ناگزير ايراني مادر و بود خالص فارسي نه و خالص عربي لهجه نه.داشت
با قهرا و نميتوانست كه بزند حرف عربي لهجه با خود شوهر با بود
فارسي همسر با بود مجبور عرب شوهر يا ميكرد صحبت خويش بومي لهجه
صورت به هرچند.بگيرد ياد چيزهايي يك تا بزند حرف فارسي خود زبان
زبان ديگر ميشود تربيت زباني فرهنگ اين در كه بچهاي اين.بسته شكسته
ميكرد گفتگو آن با كه زباني وفرابگيرد نميتواند را صحيح عربي
گشته تباه عربي زبان درنتيجه و بوده زبان دو و لهجه دو از آميزهاي
.بود
الحر اشد كهما گفت پدرش به ابيالاسود ، پيش رفت ابيالاسود دختر روزي
!باباجان گفت !آورد زبان بر بيمعني عبارتي ميگويي؟ چه گفت پدرش
كه داد توضيح برايش بعد.ميگويي چه نميفهمم گفت الحر اشد ميگويمما
نهما (دال فتح به) الحر اشد ما:بگويي بايد گفتگرماست هوا خيلي
اميرالمومنين ، سراغ آمد بعد ابيالاسود.(دال ضم به) الحر اشد
در ابيالاسود همين تا داد تعليم او به را نحود مبادي اميرالمومنين
.نداشت املايي علائم چون ميخوانند غلط را قرآن مردم ميبيند حجاج زمان
زياد حجاج زمان ميداني ، خوب را عربي تو ميگفتند ابيالاسود به هرچه
قرآن مردم كه كند ابتكار قرآن براي علائمي خواست ابيالاسود از ابنسميه
دست بياعراب قرآن يك الان.ميخوانند غلط خيلي چون نخوانند ، غلط را
هم باز باشيد عربي زبان به آشنا هم هرقدر ميخوانيد؟ چطور بدهند شما
از عربيت در خلوص حالت آن كمكم.ميخوانيد غلط احيانا يا غالبا
در خلوص كه شد باعث لهجهها ، زباني ، و لغوي ستدهاي و داد و رفت ميان
.بخوانند درست را قرآن آن مدد به نتوانند و برود ميان از عربيت
.نميرفت بار زير ابيالاسودكردند ابيالاسود به زيادي اصرار درنتيجه ،
تا.نميگذارم هم من نميگذاشتند اعراب پيغمبر زمان را قرآن ميگفت
غلط را قرآن عمدا كه دادند قرار را شخص يك ابيالاسود مسير در اينكه
از ابيالاسود كه ميدانستندميكرد تحريك را ابيالاسود غيرت كه ميخواند
كه راهي و مسير در گذاشتند را قاري نفر يك ميكند ، آمد و رفت كجا
سوره بود قرآن خواندن مشغول قاري اين.ميكرد عبور آنجا از ابيالاسود
و المشركين من بري انالله:ميكرد قرائت چنين و ميخواند را برائت
پيغمبرش و مشركين از خدا يعني (نعوذبالله) لامرسوله كسر به.رسوله
بر بود ناخوشآيندي معناي چنان داراي كه تلاوت اين.است بيزار
قرآن براي حاضرم من گفت سميه زيادابن به ناگزير و آمد گران ابيالاسود
الان.گرد نقطههاي كرد ، اعرابگذاري نقطه با را قرآن.كنم اعرابگذاري
هست ، هم مشهد در ببينيد ، موزهها در اگر را سوم دوم ، سده قرآنهاي شما
فقط ندارد ، نقطه آن امثال و يا و ثا و تا و با يعني ندارد ، حروفنقطه
كسره علامت باشد زير در اگر.است اعراب علامت كه دارد گردي نقطههاي
اگر است ، ضمه علامت باشد وسط اگر است ، فتحه علامت باشد رو اگر است ،
وقت آن تا و.است تنوين علامت (باشد نقطه تا دو) باشد جفت و برابر دو
به شد مبدل نقطهها اين خليل ، زمان در بعد.نداشت ديگري علامت حروف ،
نحوي احمد خليلابن ابتكار اين.ميبينيم ما الان كه زبرهايي و زير اين
ابتكار را علائمي چنين -(شعري عروض) بود عروض مخترع كه -است فراهيدي
.جست بهره علائم اين از نقطه جاي به و كرده
يعمر ابن يحيي و ليثي عامر ابن نصر بهنام نفر دو ابيالاسود از بعد
نقطههاي يعني كردند ، ابداع را متشابه حروف نقطههاي عدوانياينها
دو ثاء ، روي نقطه سه.نمودند ابداع حرف روي زيريا در تاق يا جفت
عاصم نصيربن كه است كارهايي اينها...باء زير نقطه يك تاء ، روي نقطه
روي بر -بودند ابيالاسود شاگردان از كه -عدواني يعمر يحييابن و ليثي
نوشتههاي بر را آنها مسلمين زمان مرور به كمكم و كردند ابتكار قرآن
پايان علائميبراي كمكم و.قرآن اعراب طور همين و.افزودند قرآني
را آيات چون واست رسيده خود پايان به آيه اين كه گذاشتند آيهها
ديگر آيات به بعد و فراميگرفتند دهتا دهتا يا پنجتا پنجتا
تا پنج كه ميگذاشتند پنجپره مثلا داراي يكگلبرگهايي ميپرداختند
در ديگر علامت ده يا پره ده با ياگلبرگهايي رسيده ، اينجا تا آيه
مبنيبر ميگذاشتند علائمي هم آيات ميان و ميگذاشتند آيه ده پايان
حاشيه در تقسيم دهتا يا پنجتا به آيهها تقسيم است آيه آخر اينكه
يادگاري وع پاخ يا و عشر كلمه يا خمس كلمه با قرآنها از پارهاي
منعكس قرآن روي بر پيشين دوران در كه نشانههايي همان از است
علائم قبيل از ديگر علائم كردن پياده به كردند شروع بعد.ميكردند
كجا كرد ، وقف بايد كجا ميكنيد مشاهده قرآن در الان كه قرائي و تجويدي
وجه هيچ به حتينداشت وجود امر اوائل در اصلا اينها كرد ، وصل بايد
و نقطه و اعراب از اعم اضافات نوع همه و نميكردند تزيين را قرآن
حرام آن از قبل و ميدانستند مكروه مدتي تا را قرائي مشخصات و تزيين
.گرديد مجاز و مباح بهتدريج و مكروه ، زماني حرام ، زمانيميدانستند
.نميدادند قرار قرآن جلد دو ميان در را قرآني غيرعنصر چيزي هيچ و
چاپ قرآنهايي ايران در وقتها گاهي ميدهند ، قرار ميبينيد الان شما اما
كشفالمطالب و كشفالايات و استخاره به راجع صفحه هفتاد شصت ، كه ميشود
قرآن وارد را چيزها اين نميدادند اجازه خود به اصلا.است آن مانند و
قرآن وارد را مسائل خيلي.آمد پديد جسارتي و جرات بتدريج اما كنند
نگارهاي و نقش يا گياهان گلها ، از گرفته الهام نگارهاي و نقش.كردند
كه را وضعي اين و كردند پياده قرآن در را هندسه از گرفته الهام
را درازي و دور خيلي دوران ميكنيم ملاحظه قرآنها در ميبينيد ، هماكنون
.است گذاشته پشتسر