پنجم ، شماره 1326 آگوست 1997 ، سال مرداد 1376 ، 11 دوشنبه 20
|
|
انواع آميختن در
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
غرب در داستاننويسي جديد جريان يك از گزارشي
غير و حيواني ، انساني ، انديشه و بهاحساس را آدمي آثار اين خواندن
ميكشد انساني
تجربه را او هم حيوان ، عالم بارسوخدر تا است آن بر آدمي گويي
قبل و اينها همه از مهمتر شايد يا و او ، منظر از را جهان هم و كند
كند تجربه اوتماشاو قالب و منظر از خودرا چيز ، هر از
در ميشود ، مردي خوك به تبديل فاسدي زن ميشود ، گوريل يك عاشق زني
شده شمپانزه به تبديل زن كه ميبيند ناگاه به زن يك با رفتن راه حين
به كه است پرفروشي نويسندگان از رمان سه موضوع شد ذكر آنچهاست
اينها معلوم قرار وبه هستند انگليسي و فرانسوي ، دانماركي ، ترتيب
اما.نزدهاند موضوعها اين نگارش به دست يكديگر از تقليد به هيچكدام
ميان عشق برقراري داستانهايياز نگارش به نويسندگان اين علاقه
.كرد صرفتلقي اتفاق نبايد را آدميوحيوان
علاقهاي هستندبازتاب نوع دو بين بياناحساسات كه رمانها اين آيا
خود؟ نوع از بشر سرخوردگي هجوآميز بيان يا جانورانند؟ حيات به كلي
آن شعاع و يابد ادامه احساسات قبيل اين بيان كه باشد بنا اگر
خواهد سنگ و گياه و گل به نوبت حيوانات از بعد لابد شود گستردهتر
نوشته جان و بيروح موضوعات از كه داستانهايي كه است مسلم اما.رسيد
.داشت خواهد كمتري بسيار فروش شود
از كدام شدههر ادبي نحله اين بهپيدايش منجر كه دلايلي از صرفنظر
.دارد را خود خاص هواي و حال شده ياد رمانهاي
نگارش بزرگوظيفهسنگين صفحهايگوريلهاي رمان 404 نويسنده سلف ويل
تكان كه آن از بيش حاصلكار اما.ميگيرد دوش به تكاندهندهرا رماني
.شدهاست نزديك طنز وادي به دهندهباشد
وخوشگذراني كيف از سرشار روز يك بهدنبال دايكس سيمون اصلي شخصيت
از يكي نقش در آنها ميان در و شمپانزهها دنياي در را خود ناگاه به
جنسي ارتباط روز يا شب هم با همه شمپانزهها.مييابد آنها
اعتنا قابل و مهم او بهچشم امر وادي در اين و.آزادانهدارند
وجزاينها ميدهد رخ ديگران و درسيمون فقط استحاله رمان اين در.ميآيد
كه ميبيند را سيمونبيمارستاني است خود شكلمعمول و روال به چيز همه
داردداير ياد به آدميانهاش و زندگيقبلي از كه همانگونه و مثلسابق
با و ميبرد بهخانه خود وبا ميگيرد را دكتربوسنر ، سيمون آنجا در.است
آدميزادهاي كه باطل اينخيال از را شمپانزه اين كهداردميكوشد تخصصي
.آورد استبدر
عيار رمانيكامل گوريل و عنوانزن صفحهايپيترهوگبا كتاب 261
كه است شيطنتي شرارتو به عقيده از سرشار ازبنا كتاب اين است
ازدواج از كتاب اين داستان.ميشود اعمال طبيعت دل در دانشمندان توسط
به دانمارك در ثروتمند خانوادهاي در كه ميشود شروع مدلن نام به زني
و ميكند ازدواج آدم نام به مردي با مدلن.است شده بزرگ و آمده دنيا
ناراضي كه مدلن.ميبرد لندن در زيبايش خانه به را زنش بلافاصله آدم
.ميبرد رو ميخوارگي به خفا در است شهر اين در سكونت از
واردانگلستان قاچاق طور به كهگوريلي ميشود اعلام زمان همين در
اين شوهرش اثاث درلابلاي مدلن است ، كرده فرار خود صاحبان دست از و شده
.نامدارد اراسموس گوريل.است دادهشده جا قفسي در كه ميبيند گوريلرا
ميشود دوبرقرار اين بين مهريميدهد بهگوريل هلويي ترحم سر از مدلن
گرفتار اراسموس اماسرانجام.ميكنند فرار همديگر كهبا نميكشد ديري و
وسكناتي حركات انجام از ناچار درميآوردو لندن باغوحش از سر و شده
.كند او تماشاي جلب بيشتريرا مشتريان كه است
است محصوللذتبخشي و دارد پريان بهافسانههاي شباهتي گوريل و زن
.ندارد را سلف ويل رمان جاذبه و كشش لكن.سرشارپيترهوگ ذوق از
فرانسه در كه صفحهاياست رماني 158 اثرمريداريسك خوكي قصههاي
جا كشور آن كتابهاي صدرپرفروشترين در ابتدا همان واز شد منتشر
انگليسي به فوريت به كه شد موجب درفرانسه رمان اين موفقيت.گرفت
مشكل.است سردي اثر البته داريسك خانم كتاب.شود منتشر و ترجمه نيز
ساده كتاب اين راوي زندگي اندازه به شخصي زندگي كه كرد تصور بتوان
.باشد وبيحادثه
است دختراني حال مناسب مثل در و هنرمندانهاينيست اثر خوكي قصههاي
.ميشود سرازير اشكشان موضوعي اندك وبه هستند سياسي عقايد فاقد كه
شدن نيزآويخته و جنين سقط كوسهها ، مربوطبه كتاب هولناك صحنههاي
.است ريخته بيرون واحشايش امحاء كه درحالي موهاياوست از فردي
تصورآن اما ندارد كافي وپرداخت است وتند خشن صحنهها اين
سالها از استپس زن كه كتاب راوي.سرگرمكند را خواننده ميتواند
در اوميآيد در شكلخوك به افريقايي مخفيانهجادوگري كمك با
ميشود متوجه ميشود بيدار وچون ميخوابد وكثافات مزبله از مكانيپر
شورانگيز خوانيهاي رجز از چيزي داستان اين لحن.است آورده در دم كه
.دارند درخود را
رئيسجمهور يك آنها بين در خوككه اين تماشاچيان و مشتريان
آنها نظر از و دارند او براي برنامههايي نيزهست افراطي راستگراي
.ندارد عيبي زشت ، و پست ولو عملي هر
شد نخواهند كه نشوند ختم وتعداد همينحد به اگر رمانها اين باري
آثار اين خواندن.هستند مكتوب ادبيات در جديدي نحله تكوين نويدگر
يعني.ميكشد انساني ، وغيرانساني حيواني ، وانديشه احساس به را آدمي
به وانديشه احساس وهمچنين حيوان ، انسان ، احوال به كردن احساسوانديشه
.اينها از خارج و دو اينهر از غير حوزهاي
به تا روزگارانگذشته از ديگر همهمضامين مانند ومسخ استحاله
شده گرفته كار به ادبي آثار در نويسندگان بسياري توسط و بارها امروز
.است
حاضر درقرن كافكا ويا باستان عهد اوويددر همچون آنها از پارهاي
نيز بسياري آثار و.يافتند دست ماندگاري بهشهرت كار اين انجام در
يا و ايراني افسانههاوحكايات در مضمون اين مكرر تكرار همانند
نام مترتببوده آن بر كه جوانبي ياساير و آموزشي اهميت لحاظ اسلاميبه
.دادهاند قرار تحتالشعاع نويسندگانشانرا هويت و
.ديگرند انواع از استحالههايي نمايندگان گذشت ذكرشان كه رمانهايي
گوريل با ياازدواج و گوريل به آدمي درتبديل مثلا فراگردها دراين
در حيوانات دنياي ترحمبه شود گفته بهتر يا و والفت علاقه نوعي
اورا هم حيوان درعالم رسوخ با استتا آن بر آدمي گويي.كارميآيد
و اينها ازهمه مهمتر شايد يا و او ازمنظر را جهان هم و كند تجربه
.كند وتجربه تماشا او قالب و منظر از خودرا چيز هر از قبل
شدن عاشق حكايت يادآور جهاتي به هوگ پيتر گوريلاثر و زن:نوشت پي
مضامين قبيل اين.است آمده يكشب و درهزار كه است خرس يك به زني
.است رفته كار به بهوفور زمين مشرق ادبيات در بهطوركلي
بيرجندي فاضلي:تدوين و ترجمه