پنجم ، شماره 1326 آگوست 1997 ، سال مرداد 1376 ، 11 دوشنبه 20
|
|
هستيگرايان و هستي انديشهء
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
دارد را آن شايستگي بشر كه باوردارند همگي تقريبا هستيگرايان ،
وضعيت بهبود به و نهد فراتر فعليپا و گذشته موقعيتهاي از كه
خويشبپردازد شكوفايي و خود زيستي
را انسان تماميت كه است نويني بينش وجود ، اصالت يا اشارههستيگرايي
فراگرد در بينش اين مينشيند ، بهتحليل جمعي و فردي حيات رخسارههاي در
انسان در روانشناسي ، ايدههاي در بانفوذ روزمره ، حيات و زندگي عملي
مازلو شخصيت و انگيزش و فروم بودن و داشتن فرانكل ، معناي جستجوي در
در بايد را آن ريشههاي كه آورده پديد نويني انقلاب و يافته تجلي
و بيهدفي پوچي ، دارد سعي هستيگرايي كرد ، جستجو كييركهگار ديدگاههاي
راستا اين در نمايد حل را مايوس و افسرده بيقرار ، انسان خلاءهستي
.ميگذرد ازنظرتان كه است ديدگاه اين از مجملي معرفي درصدد زير مقاله
مقالات سرويس
نزديكبه خود دنياي و خود به زاويهتوجه از آدمي شناخت و مطالعه
روانشناسي و روانپزشكي متخصصان از بهوسيلهعدهاي كه است سال يكصد
اصالت يا و هستيگرايي.است گرفته قرار توجه مورد فلاسفه و باليني
او آتي تجربيات و فرد خاص ماهيت و طبيعت به كه فلسفي گرايش اين وجود
(Kierkegaard) كه ، كييركهگار برداشتي از دارد ، توجه مدرن دنياي در
ياسپر چون ، متفكراني نقش.است گرفته نشات داشت بشر از
،(Marcel) مارسل ،(Sartre) سارتر ،(Heidegger) ، هايدگر(Jasper)
بينزوانگر ،(Sonneman) سونمان ،(Tillich) تيليچ ،(Berdyaev) برديوف
را (Rollo May) رولومي بخصوص و (Ellenberger) آلنبرگر ،(Binswanger)
هستيگرايي.دانست اهميت واجد بايد مكتب ، اين گسترش و توسعه در
بهوسيله درواقع است مطرح روانپزشكي و روانشناسي در كه بدانگونه
از برآمده هستيشناسي گفت ميتوان درحقيقت.شد فرموله رولومي
تعريف هايدگر وي شاگرد و (Husserl) هوسرل بهوسيله كه است پديدهشناسي
.ميشد تبليغ و
:ناميد (Dasein)بايدپديدارشناسي را پديدارشناسيهايدگر
دارد وجود كه وميداند دارد وجود كه انساني شناخت
ميدانند ، (داسين) پديدهشناسي راهمان هستيگرايي عدهاي آنكه باوجود
.دارد وجود گرايش دو بيناين تفاوتهايي اما
شناخت است ، هيچگاه معمول پديدهشناسي آنچهدر برخلاف گرايي هستي در
بيشتر بلكه.نميسازند محدود آگاه عوامل مطالعه بررسيو به را بشر
پديدهگرايي در درحاليكه دارند توجه فرد وجود كلي سازمان شناخت به
كه دارند باور هستيگرايان ميشود ، توجه بشر دروني تجربيات به بيشتر
تنها دروني ، تجربيات كه ميكند ، تجربه را مختلفي حالات لحظه يك در بشر
.ميگردد محسوب آن گوناگون و متنوع جنبههاي از يكي
موارد بشر شناختهمهجانبه بحث در و اينمطلب توضيح در بينزوانگر
:مشخصميسازد را ذيل
(Umwelt)وقوفبرخود بدون بيولوژيكي دنياي 1ـ
(Mitwelt) متقابل وقوف و آگاهي با ديگران با روابط دنياي 2ـ
(Eigenwelt).فرد شخصي و خصوصي دنياي 3ـ
و فهم استبراي تلاشي جنبش اين:هستيگراييميگويد تعريف در رولومي
انديشمندان نمود ، فكر و شخص بهنام رنسانس ، آنچهاز وراي بشر ، درك
(ذهن) بين است غيرممكن:كه دارد باور او.است داشته مشغول بهخود را
.شد قايل مرزي (عين) و
اشاره آن كهبينزوانگربه دنيايي و نوعوضعيت در واحد آن در بشر
هستيگرايي رادر انشعاباتي اينكه وجود با.قراردارد است ، كرده
نوشتههاي در را مشتركي و مشابه مايههاي ميتوان ليكن ميكنيم ، مشاهده
.كرد پيدا هستيگرا انديشمندان
پديدهشناسي آدمي ، توجه ويژگيقابل كه دارند باور گرايان ، هستي
و واقف وجود اين بر وخود وجوددارد كه فردي بودن است ، (داسين)
.است آگاه
به كه آگاهيميدانند و وقوف همين را انسانوحيوان تمايز وجه آنان
.شد عهدهدار را مسئوليتها و تصميمگرفت ميتوان آن كمك
و تغيير حال در هميشه بلكه ثابتنيست ، و پايا پديدهاي و عنصر بشر ،
وتبادل واقعيتها و پديدهها دنياي در خود فعالانه شركت با و است تحول
و بودن لازمه چه اگر.است شكوفايي و باليدن حال در ديگران با مداوم
فرد كه ارزشهايي و معيار اما است اجتماعي روابط و تبادل همين زيستن
خود از بشر كه است مفهومي و معني از ناشي بيشتر است ، قايل خود براي
.ديگران نظر و برداشت نه دارد
سمبوليكي و مفهوم درباره را همهچيز كه است معنيداري موجود انسان
مفهوم و معني همين و -ميدهد مفهوم و معني چيز هر به و -آنميجويد
در را آن ريشههاي بايد و است باليدن بودنو ويژگيهاي ، شكلروابط ،
.كرد جستجو داشتن وجود و بودن اصل
دوره چند اين در و است نيستي هستيرا ، فرجام كه ميداند خوب انسان
از تلختر چيزي هيچ و نيست براياو زندگي از عزيزتر هيچچيزي عمر ،
هراس ، همين و مرگ از هراسناك و است زندگي عاشق انسان نيست ، مرگ
را وكالبدش مينشيند او هستي بند بر آغاز همان از كه است اضطرابي
.ميبرد بسر اضطراب همين با انسان و ميفشارد درهم
.است (هستيونيستي) عدموجود ، و بينوجود تعارض از ناشي اضطراب اين
دنياي در نوروتيك ، چه و نرمال چه را ، بشر كه معتقدند گرايان هستي
دانست ، او محيط واز جهان از مفارقت و جدايي به منصف ميتوان مدرن
بوسيله كه طور آن مرضي وآثار علائم با ديگر هستيگرا ، روانشناسان
بيشتر بلكه ندارند سروكار است ، شده فرموله متقدم روانپزشكان و فرويد
پوچي احساس ديگران ، از وجدايي تنهايي احساس سرگرداني ، نظير حالاتي با
.هستند مواجه خودبيگانگي از و شخصي هويت فقدان هيچي ، و
و پوچي بيمعنايي ، از غالبا امروز ، بيماران دنياي در فرانكل ، بقول
هستي خلاء را آن ميتوان كه هستند ودرحالتي دارند شكايت زندگي بيهدفي
درخستگيها ، آشكارا كه پديدهاي.ناميد (Existential Vacuum)
آدميان كه افسردگيهايي و بيقراريها وحتي حرمانها ياسها ، بيحاليها ،
.است مشهود ميكنند احساس
كه زماني مگر.ميداند بهنجار و صددرصدعادي را تجربه اين (فرانكل)
.بپردازد بهپسيكولوژيسم آن تبيين و تعليل در بشر
:است دانسته اهميت واجد را هستيگرايي در اساسي مفهوم سه برگر آلن
اختلال وي.برميخوريم آن به فرانكل ويكتور نوشتههاي در كه نژندي هستي
براي مفهومي و معني يافتن در ، ميداند فرد قدرت عدم از ناشي را عاطفي
گذشته وناگوار تلخ خاطرات زده ، واپس تمنيات و تمايلات معلول نه زندگي
توجهآلن نيز بيمار و رواندرمانگر بين درماني رابطه.ضعيف من يا و
ميدانند رابطهاي را تبادل اين گرايي درهستي.است كرده جلب را برگر
از ناشي كه رابطهاي نه.ميگشايد را نويني افقهاي كه وجديد ويژه
مفهوم.است ديگران و والدين با بيمار گذشته روابط تكرار يا و انتقال
واجد را آن برگر كهآلن است مفاهيمي از نيز (Kairos) بحراني نقطه
است درماني اقدامات پذيرش آماده بيمار كه لحظهاياست دانسته اهميت
.ميباشد بهبودپذيرا جهت در را سريعي تغييرات و
است بينشي و ديد بلكه نيست ، تكنيك و فن هستيگرايي ميبينيم كه بهطوري
تا هستيگرايان كه است لحاظ بدين و بشر بيشتر شناخت و فهم براي
و دارند پرهيز درماني روان در مختلف تكنيكهاي بردن بكار از حدامكان
.مينمايد ايجاد اضطراب و نگراني بيمار ، در تكنيكها اين كه معتقدند
كه است مجاز صورتي در هستيگرايي ، در تكنيكها و فنون بستن كار به
.سازد روشن آسانتر و بهتر را (جهان در بودن) چگونگي بتواند
يوردشاهيان اسماعيل
Psychology, ADoubleday image Books, Newyork,:پانوشت
- VAN KAAN, ANDRIAN,:EXISTENTIAL FOUNDATIONS-OF
ClinicalPsychology, Appleton-century crofts,Newyork.
- KEEN ERNEST,: Three Faces of being, Toward and Existential
-درسي 1354 جزوه (-روانكاوي و هستيگرايي).اخوت وليالله دكتر 3ـ
ايران -تهران
-ايران تهران 1357-پرهام باقر ترجمه (هستي انديشه) -وال -ژان 4ـ
طهوري كتابخانه
دبير نشر -ايران -تهران 1368-ابراهيمي پريچهر -(پديدارشناسي) 5ـ
-تهران -و 1358 يوردشاهيان 1361 اسماعيل -انساني پديدهشناسي 6ـ
ايران