پنجم ، شماره 1327 آگوست 1997 ، سال مرداد 1376 ، 12 سهشنبه 21
|
|
سياسي فرهنگ
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
سيستمهاي حتي.داشت كشور يك نميتوان مشاركت از ميزاني بدون
نوين ، عصر نبودند محلي و محدود دست يك هم كلاسيك و سياسيقديمي
فرهنگ ساختهو خارج و ساقط اعتبار درجه از را محلي سياسي فرهنگهاي
است نموده تقويت شديدا را مشاركتي
سياست و حكومت خصوص در مردم اساسيتر احساسات به سياسي فرهنگ
و رهبران به معطوف و متوجه عمومي افكار حاليكه در ميدهد نشان توجه
مباني سياسي ، فرهنگي رهيافت موضوع.است مشخص و معين سياستهاي
نگاهداري و حمايت را سياسي نظام يك كه است خالصي واحساسات مشروعيت
است روزمره و شايع سوالات پاسخ جستجوي در عمومي افكار درحاليكه ميكند
:اشاره
افراد سياسي جهتگيريهاي در ميتواند آن انواع و سياسي فرهنگ شناخت
سياسي فرهنگ ابتدا مقاله اين در.باشد داشته اساسي نقش جامعه يك
آن از پس.ميگيرد قرار نظر مورد عمومي افكار با آن اختلاف و تعريفشده
كه ميكند اشاره سياست علم پژوهشگران از تن سه ميداني بهمطالعه
محلي يا محدود و انقيادي مشاركتي ، سطح سه در سياسي آنفرهنگ براساس
فرهنگ ويژگيهاي به فرهنگ سه اين ارزيابي ضمن پايان در.ميشود مطالعه
.ميپردازد سازد رهنمون دموكراسي به را جامعه كهميتواند مطلوب سياسي
مقالات سرويس
وهنجارها ارزشها از نظامي قالب در را خود ويژگيهاي جوامع همه
از حكومت دربارهتصور خويش نوبه به نيز مردم و ميسازند نمايان
مردم عليه يا له است كهممكن كارهايي همچنين و خود وظايف و عملكرد
بدان نسبت تعهداتشان و سياسي ازنظام انتظاراتشان نيز و دهد انجام
از آمده فراهم نظام ايندارند تميزي و قابلتشخيص تصورات و درك
يكملت سياسي فرهنگ سياسي نظامهاي به معطوف ارزشهاي و سمبلها باورها ،
زبان به.يكديگراست از ملتها تمايز مايه و موجب و ميدهد تشكيل را
سياستهاي.است سياست درخصوص ملت ، يك روانشناسي سياسي فرهنگ سادهتر
سنن و مذهب اقتصاد ، چون فراواني اجتماعي عوامل تاثير تحت جامعه يك
رفاهي ، خدمات به كشاورزي جوامع از بيش صنعتي جوامع.دارد قرار جامعه
به گذرا نگاهي با نيازمندند ، درماني خدمات و خانهسازي نقل ، و حمل
را صنعت از پيچيدهاي نظام ملتي هرگاه كه فهميد ميتوان كشورها
نيز سياسياش اولويتهاي و نيازها و توقعات فرهنگ ، كرد پايهريزي
.كرد خواهد تغيير آن با متناسب و هماهنگ
ايتالياي مييابددر انعكاس سياسي نظام در نيز ملت يك ديني باورهاي
.ميشود شناخته دولت انسجام و پيوند عامل عنوان به مذهب كاتوليك ،
حكومت.ميشود منعكس سياسي سيستم در هم كشور يك اجتماعي ساختار
اين در بود ، طبقاتي شديد اختلاف بارز تجليگاه وسطي قرون در موروثي
دنيا به رهبر و شاه عنوان به لردها و بارونها پادشاهان ، نظام
برخي سنتي اصرار عليرغم سياسي انديشمندان برخياز.ميآمدند
كه اعتقادند اين بر جهان همه در دموكراسي استقرار نظريهپرداز ، براي
چند به نداشتهباشند را دموكراتيك حكومت يك تحمل ظرفيت جوامع شايدهمه
انواع و طبقاتي مردم ، اختلاف آموزش سطح اقتصادي ، وضع وسعت ، :دليل
.اقتدارگرا حكومت
عبارتست سياسي فرهنگ سيدنيوربا تعريف چيست؟براساس سياسي فرهنگ
بيانگر كه معناداري سمبلهاي و باورها ارزشها ، از از ، نظامي
باورها ، سمبلها اين.ميپذيرد انجام آن در سياسي فعاليت كه است شرايطي
شيوه از يكملت تفسير و تعبير نوع كننده تعيين كه ارزشهايي و
هستند؟ چه و كدامند است شايستهآن و مناسب نقش و حكومت يك سازماندهي
مردم و بهينهحكومت رابطه يعني) حكومت نقش باره در جامعه يك تصور
طبقه و نظام آثار كه ژاپن دردارد سيستم بر زيادي تاثير (هم با
در است مانده باقي اجتماعي روابط و ساختارها در هنوز سنتي فئودال
احوالپرسي و بازديد چون سادهاي رسوم و آداب بامشاهده اوقات اغلب
خم بيشتر كه كسي مثلا.فهميد را آنان اجتماعي طبقه ميتوان افراد
اشراف اقتدار به نسبت ژاپنيها.است جامعه پايين طبقه از ميشود
دست در اساسي سياسي تصميمات اتخاذ زمام ميدهند ترجيح و فروتناند
شديد اختلافات سابقه فاقد كه جوامع برخي ولي بماند باقي رهبرانشان
امور در مشاركت براي مردم حق باره در متفاوتي بسيار نگرش طبقاتياند
آگاه روز جريانات از تفصيلي صورت به دارد امكان اگرچه دارند سياسي
برخورداري يعني خود حيات و زندگي اوليه حقوق خصوص در آنان.نباشند
نشان حساسيت و التفات كشور اداره شيوه باره در نظر اظهار حق از
روابط و رهبرانش خودش ، درباره ملت يك فكر طرز كه است بديهي.ميدهند
.دارد سياسي نظام برماهيت حياتي اثري دو اين ميان
بيشتر مخالفانددر جمهور رئيس نظرات با كسانيكه امريكا در مثلا
امريكاي مردم ميشمارنداما محترم را وي اقتدار و مقام مواقع و موارد
مقابل در.ندارند خود سرانحكومت با احترامآميزي رفتار چنين لاتين
.وفادارترند (نظامي كاريزماتيك رهبران)بهكاويلوسها سنتي بهطور
و بارها و نداشته كشور نظاماداري و بوروكراسي علاقهايبه كمترين آنان
نهادها براهميت كه مردمي.زدهاند ضربه بدان كودتا باانجام بارها
وجوه بر ملتهايياندكه از ثباتتر با عموما ميورزند اصرار وموسسات
.ميورزند تكيه خود رهبران كاريزماتيك
در دو هر چيست؟ در دو اين عموميتفاوت افكار و سياسي فرهنگ
به سياسي فرهنگ اما.مشتركند سياسي بهديدگاههاي توجه و التفات
در ميدهد نشان توجه سياست و حكومت خصوص در مردم احساساتاساسيتر
و سياستهايمعين و رهبران به معطوف و متوجه عمومي افكار حاليكه
خالصي احساسات و مشروعيت مباني سياسي ، فرهنگ رهيافت موضوع.است مشخص
افكار حاليكه در ميكند نگاهداري و حمايت را سياسي نظام يك كه است
.است روزمره و شايع سوالات پاسخ جستجوي در عمومي
شما اعتماد ميزان از سياسي فرهنگ.است مشترك نيز رهيافت دو اين روش
جاري ، مديريت به شما علاقه ميزان از عمومي افكار و ميپرسد حكومت به
سوالات مقايسهاي ديدگاه يك آوردن دست به هدف با سياسي فرهنگ است ممكن
ميخواهند رهيافت دو هر.سازد مطرح كشور چندين در را مشابهي و يكسان
وارسي آنها درونمايه و ژرفا به توجه با و ظواهر وراي را پاسخها
ملت ، واكنش و پاسخ از ميخواهد سياسي فرهنگي رهيافت مثلا.كنند
افكار رهيافت و گردد آگاه ميشود زايل يا كسب مشروعيتي كه هنگامي
اسلافش با جمهور رئيس يك ملي وجهه مقايسه هنگام در ملت پاسخ از عمومي
.گيرد خبر
هر.است عادي تحقيقات ازسطح رفتن فرا آماده سياسي فرهنگ رهيافت
مشاهده در را وروانشناسي انسانشناسي روشهاي اينپژوهشها ، كه چند
.برند بكار عواطف و احساسات درباره ژرف و عميق وپرش روزمره زندگي
كردن كمي با توام نگري جزء از ندرت به عمومي افكار رهيافت و مطالعات
براي سياسي فرهنگ رهيافت كه است حالي در اينميرود فراتر دادهها
نيز ادبيات و تاريخ از ميتواند خاص كشوري درباره آگاهي و معرفت كسب
مشاهدات كه درمييابد دوتوكويل چون مشهوري دانشمند مثلا.ببرد بهره
و سياسي ديدگاههاي در تداوم بر دال اسنادي و مدارك امريكا مسافران
.ميكنند ارائه امريكاييها اجتماعي
سال در كه دوتوكويل روشنآلكسي و برجسته تحليل و تفسير بيترديد
به ميتوان را او و است معتبر هم هنوز كرد سفر متحده ايالات به 1830
معرفي سياسي علوم در سياسي فرهنگ رهيافت بنيانگذاران از يكي عنوان
به و بوده پايدار سياسي فرهنگ كه دارد وجود تصور اين معمولا.كرد
و بيثبات عمومي افكار حاليكه در ميكند تغيير بطئي صورت به و تدريج
داده نشان اخير مطالعات اما.مييابد تغيير سريعا و بوده ناپايدار
برخوردار وسيع تحول و تغيير براي قابليتبالايي از نيز سياسي فرهنگ كه
.است
را نظامسياسي مشروعيت اقتصادي ، رشد و كارآمد حكومت و ثبات دوران
كاهش در اقتصادي ، وسقوط بينظم حكومت و بيثباتي دوران و ميكند تقويت
يافته دوام زيادي مدت عمومي اگرافكار.مييابد بازتاب مشروعيت زوال و
در.شد خواهد سياسي فرهنگ قلمرو وارد سرانجام كند پيدا استمرار و
را ويتنام جنگ از حمايت در كاهش امريكا افكارعمومي دهه 1960
نيز حكومتامريكا به اعتماد كه است دورههايي چنين در درست نشانميدهد ،
سياسي فرهنگ مشكل ، و يكمعضل بروز هنگام عمومي افكار.پذيرفت نقصان
.ميكند معترضتر سياسي نظام به رانسبت آن و ساخته آشفته و مشوب را
عمومي افكار از آهستهتر جامعه يك سياسي فرهنگ كه داشت اذعان بايد
ميان در قرنها ، براي آن از محدودي ساختاري عناصر و مييابد تغيير
.ميماند ثابت و پايدار جامعه آن مردمان
دوتوكويل زمان امريكاي از را كنوني امريكاي ميتوانيم راحتي به ما
تغيير بنيادي ، ديدگاههاي و رويكردها كه است حالي در اين.دهيم تشخيص
مشهود ناراستيهاي و نارسائيها اصلاح براي فرانسوياننيافتهاند زيادي
درست هستند خيابانهايپاريس به شدن سرازير آماده و مستعد هنوز
را خود قرونگذشته اعتراض و مخالفت ايتاليائيها.اجدادشان همانند
از شالودهاياست سياسي فرهنگ.ميدهند دولتيادامه چيز هر به نسبت
.كند تضعيف يا تقويت را سياسي پايگاهنظام ميتواند كه ديدگاههايي
.سنگي بستر يك استحكام به نه شالودهاي البته
نظر از اختلافملتها ، درباره پژوهش و مطالعه مدنينخستين فرهنگ
سيدنيوربا و آلموند گابريل وسيله ارزشهابه و سمبلها باورها ،
با مصاحبه طريق از ايننويسندگان سالهاي 601959 در.پذيرفت انجام
و مكزيك ايتاليا ، انگلستان ، امريكا ، كشور در 5 نفر هزار حدود 5
نگرشهاي درجهبندي پي در مهم متغير سه كنترل و طرح با (غربي) آلمان
:از بودند عبارت متغير سه اين برآمدند كشورها اين مردم ملي -سياسي
;دارند زندگيشان بر حكومت تاثير از مردم كه احساسي -1
;ميكردند احساس حكومت به نسبت كه تعهدي -2
.داشتند حكومت از كه توقعاتي -3
(Participant)مشاركتي:كردند مشخص را كلي سياسي فرهنگ سه آنان
(Parochia)محدود و (Subject)انقيادي
را خود مردم سياسي فرهنگ از گونه اين در:مشاركتي سياسي فرهنگ -1
خود سياسي سيستم به و داده نشان توجه سياستها به و ميشناسند شهروند
و هستند سياستها پيرامون مناظره و بحث خواستار عموما و ميبالند
نفوذ اعمال تصميمات و برخطمشيها حدودي تا ميتوانند كه دارند باور
برخي اصلاح براي گروههايي خواهانسازماندهي آنان گذارند اثر و كنند
و كارايي و زياد بسيار شايستگي وبنابراين هستند ناعادلانه امور
در شركت از.ميدهند نشان خود از فوقالعادهاي سياسي اثربخشي
درسياستها مشاركت براي هم را سايرين و ميكنند غرور انتخاباتاحساس
چند يا يك در واغلب فعالند خود اجتماع درميكنند ترغيب و تشويق
به اعتمادورزي امكان.عضويتدارند ارادي طور به و داوطلبانه سازمان ،
كودكان به مشاركت آموزش خانوادگي گفتگوهاي و بحثها در نيز و ديگران
نگاهداري و حفظ براي مشاركتي سياسي فرهنگ.است آنانبيشتر ميان در
.است ايدهآلي و مرغوب خاك و زمين دمكراسي وتقويت
پايينتر سطحي يعني بعدي درمرحله يكي ، اين:انقيادي سياسي فرهنگ -2
به را خود افراد نيز فرهنگ اين در دارد قرار فرهنگمشاركتي از
اخبار.منفعلانه اما دارند توجه سياستها به و ميشناسند شهروند عنوان
مباهات و فخر خود سياسي سيستم به اما ميكنند پيگيري را سياسي
گفتن ، سخن هنگام و داشته بدان نسبت كمي بسيار تعهد احساس و نميورزند
و خوب موضوع آنها نزد در سياست.ميكنند ناراحتي و نارضايتي احساس
در توانشان كه ميكنند احساس آنها نيست صحبت و گفتگو براي مناسبي
.است محلي رسمي مقام يك با كردن صحبت حد در تنها سياستها بر تاثير
.ندارد وجود گروه يك سازماندهي امكان آنان براي (عموما) معمولا
و است پايين و ضعيف بسيار سياسي اثرگذاري و شايستگي از آنها احساس
;شيفتگي و حرارت و جديت بدون اما ميدهند راي.ميكنند ناتواني احساس
آموزش نيز و مردم ديگر به ورزي اعتماد شرايط و امكان اينان نزد در
فرهنگي در استقرار براي دمكراسي.است كمتر فرزندانشان به خود نظرات
فعال مشاركين تا فرمانبردارميشناسند عناصري عنوان به را خود مردم كه
.دارد بيشتري مشكل
سياسيمحدود فرهنگ مرحله ، پايينترين:محلي و محدود سياسي فرهنگ -3
نپندارند كشور يك شهروندان خودرا است ممكن حتي مردم آن در كه است
عبارتمحلي و مييابند هويت خود اقليمي و جغرافيايي محدوده با آنان
هيچ مردم شده ، گرفته احساس همين از (منطقه محدوده يك به وابسته)
بسيار چشمداشت و ندارند سياسيشان سيستم به نسبت مباهاتي غرور احساس
و داشته سياستها از اندكي آگاهي و اطلاع آنان.دارند آن از هم كمي
آنها ميكنند صحبت سياسي مسايل درباره ندرت به و ندارند توجهي بدان
استعداد و توان نه و دارند را سياستها در مشاركت آرزوي نه و ميل نه
در و نميكنند سياسي تاثيرگذاري و شايستگي احساس آنرا ، آمادگي و
رشد براي تلاش.ميكنند ناتواني و ضعف احساس موجود موسسات برابر
نهادهاي به تنها نه و بوده مشكل بسيار محدود فرهنگ يك در دمكراسي
.است نيازمند نيز شهروندي نوين احساس به كه جديد
وجودندارد كشوري ميكنند وربايادآوري آلموندو كه گونه همان حال
ملتها همهداشتهباشد را فرهنگ سه اين از هريك از خالصي صورت كه
آنان.فرهنگاند سهگونه اين آميختگي و تركيب ميزانياز داراي
معتنابهي طور به كشورهايغربي برخي سياسي فرهنگ دريافتندكه
بقاياي هم كمي حتي و عناصرانقيادي مقداري با توام مشاركتياست
و ازمشكلات يكي كه ساختند آنهاخاطرنشان.محدود و محلي نگرشهاي
علت) است انقيادي بخش نسبي ضعف امريكا چون كشوري سياسي فرهنگ مسايل
در انگلستان (نيستند قانون مطيع مشخصا امريكاييها اينكه سبب و
موفق انقيادي و مشاركتي سياسي فرهنگهاي ميان رضايتبخش تعادلي ايجاد
در تمكين كافي ، اطاعت و است دموكراسي كفايت ، اندازه به مشاركت:بود
قدرت از مردم.داشت تفوق انقيادي فرهنگ آلمان در.است اقتدار برابر
نكته همين.نبودند سياستها در شدن درگير خواهان اما ميكردند اطاعت
ديده هم ايتاليا در بيشتري محلي و محدود نگرشهاي با توام البته
وربا ، و آلموند تحقيقات انجام زمان در دو هر آلمان و ايتاليا.ميشد
سياسي فرهنگ نسبي ضعف نمايش با را دموكراسي يك شروع چالشهاي و مشكلات
آن در كه بود غريبي و عجيب آميزه و تركيب مكزيك.دادند نشان مشاركتي
رفتار انقيادي طريقي به عمل در اما بود مشاركتي ظاهرا مردم اظهارات
.ناميدند سياسيآرزومندانه فرهنگ را آن وربا و آلموند.ميكردند
اگر.ميباشد سياسي فرهنگهاي از آميزهاي داراي كشوري هر گفت ميتوان
سياست به كسي اينكه بدون بود محلي دست يك طور به كشوري سياسي فرهنگ
يا و ميشد تسليم و درآمده پاي از خارجي تهاجم برابر در باشد علاقهمند
آسيا ، اشغال هنگام امر همين و ميافتاد فراموشي و انزوا گوشه به
سرزمينها اين در.داد رخ اروپاييان سوي از لاتين آمريكاي و آفريقا
اطاعت اكثريت و داشتند كامل مشاركت (درباريان و ملكه و شاه) اقليتي
نظاميها -بازرگانان) پسنديدهبرگزيدند كاري عنوان به را انقياد و
(...و
سياسي حتيسيستمهاي.داشت كشور يك مشاركتنميتوان از ميزاني بدون
.نبودند محلي و محدود دست يك هم كلاسيك و قديمي
نقاط اقصي استزيرا دشوار محلي و محدود فرهنگسياسي يافتن امروزه
بسيار مردم حتي.وصلگشتهاند هم به ارتباطات طريقسيستم از جهان
.دارند خبر اتفاقيه وقايع و حوادث عمومااز هم مانده عقب فقيرو
چارچوب در و بودند محدود و محلي بينشي داراي افغاني مجاهدين پدران
و سلاح كردن پاك چگونگي فرزندانشان اما ميكردند فكر خويش قبيله
يك از كمتر در.ميجنگند چرا كه ميدانند و ميدانند را آن از استفاده
در ;يافتهاند تحول كننده مشاركت مردمي به قبيلهاي و محدود مردم نسل
صرفنظر كه ميپنداشت جنوبي افريقاي نژادپرست رژيم مثلا مشابهي نمونه
به كمي علاقه و هستند قبيلهاي هنوز كشور سياهان آشوبگر ، تعدادي از
خود ملي سياستهاي در مشاركت آرزومند سياهان از بسياريدارند سياست
در ميكردند پيدا خشونت به گرايش نمييافتند اجازه كه وقتي و بودند
و محلي سابقا افريقاييان كه بودند جنوبي افريقاي سفيدهاي اين واقع
آگاه مشاركتي به محلي از فرهنگ تغيير بودن امكانپذير به را قبيلهگرا
درجه از را محلي سياسي فرهنگهاي نوين ، عصر گفت بايد واقع در.ساختند
نموده تقويت شديدا را مشاركتي فرهنگ و ساخته خارج و ساقط اعتبار
.است
مطلوب يا و ممكن خالص و يكدست سياسيمشاركتي فرهنگ يك وجود آيا
سياست در مشاركت مشتاق همه اگر داشت ايرادي چه اما نه ، شايد است؟
از بسياري كه زماني مثل داشت وجود خطرآشوب صورت اين در خوب.ميشدند
.ميكنند تعقيب هيجان و شور با را خود سياسي علائق و منافع شهروندان
توجه غالبا و كاردارند سرو سياست با متناوب طور به فقط مردم بيشتر
اختصاص شغل و خانواده شخصيمانند امور و علائق به را خود عمده
هر تركيب از كه است آن گفت ميتوان پاياني نكته عنوان به آنچه.ميدهند
روابط محدود ، سياسي فرهنگ مييابد ، ثبات دموكراسي كه است نگرش نوع سه
نگرش.ميدهد ارائه را شخصي ديدگاههاي و مقاصد و شغلي خانوادگي ،
نگرش و ميگذارد نمايش به را سياسي سيستم از اطاعت و حمايت انقيادي
مردم نگرشهاي به نسبت رهبران جوابگويي و توجه موجب مشاركتي
.ميگردد