پنجم ، شماره 1329 آگوست 1997 ، سال مرداد 1376 ، 14 پنجشنبه 23
|
|
شد؟ 214 اعدام چگونه دختران و زنان قاتل
اعدام از پيش تازيانه ضربه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
اين.خنديد جمعيت به رو و كرد سربلند قاتل اعدام ، از پيش ضربه 214
چشمهاي با و انداخته زير به سر همواره كه بود مردي لبخند نخستين
بار ، يك كه آنجا تا.بود گفته پاسخ دادگاه رئيس پرسشهاي به بسته
محضر در و بردارد ازموشمردگي دست كه كرد اخطار او به دادگاه قاضي
.بگويد سخن باز چشمهاي با دادگاه
هم چندان او ، واهي جرم شريك رسولي حميد:است شده عوض همهچيز حالا
همان خيالي ، شخصيت اين كه فهميدهاند همه ;نيست دادگاه پاگير و دست
دختران و زنان قاتل ، سايه به سايه كه اوست وبيمارگونه معذب وجدان
را پيكرشان و كشته را آنها بسيار ، ستمهاي از پس و است ربوده را مردم
.است كشيده آتش به
با حتي و ميآورد تاب را نخست ضربههاي كرديه ، كوران خوشرو غلامرضا.
اما حرفهاست ، اين از مقاومتر كه ميكند وانمود چنين برلب لبخندي
خندان بهظاهر چهره رفتهرفته ، و نيست همشوخيبردار تازيانه ضربه 214
به را خود جاي اوليه لحظات غرور ديگر حالا.ميكشد درهم را او
تكهتكه را دخترم تن چاقو با داشتي وقتي:دادهاند بعدي بيقراريهاي
قاتل؟ بودي هم روزها اين فكر به ميكردي
هياهوي در اما فريادش.ميگويد جمعيت ميان از زني ژوليده را اين
.ميشود غرق ديگران
از دارد بدن در نيمهجاني هنوز كه را قاتل آغاز ، لحظه از پس ضربه 214
را دار طناب و ميآورند پايين المپيك دهكده غرب در باماتاقكي روي
.گردنشمياندازند به
من اگر:ميكند زمزمه آرامي به سپس و ميگيرد آرام لحظه يك غلامرضا ، .
.ميكنم مغفرت طلب خداوند از كردهام ، گناهي
آن در.ميكشد بالا را قاتل جان نيمه جسد آرام آرام زردرنگ ، جراثقال
جان دقيقه ده نميرسد ، او جنايات ارتفاع به هرگز جاييكه بالاها ،
.خاموشي سپس و است كندن
محل (مرداد 76 چهارشنبه 22) ديروز بامداد چهار ساعت در سرانجام
سه و محصور محوطه المپيك ، دهكده غرب راهي سه:شد قاتلتعيين اعدام
دور تا دور مامورانش و كيومرثي كهتيمسار جايي.تربيتبدني هكتاري
.بودند كرده محاصره را آن
اتاقك بام روي قضائي ويژه مجتمع رئيس قدياني آغازحجتالاسلام در
اشاره قاتل جنايات و جرائم به جمعيت به خطاب و محوطهرفت متروكه
كه را شلاق ضربه بايد 214 اعدام از غلامرضاپيش:كه گفت ويكرد
نيز چنين و كند تحمل زد خواهند او به دم اولياي خانوادههاي مردان
دم اولياي و شد بسته تخت يك به متروكه اتاقك همان بام روي قاتل:شد
.آوردند فرود او پشت بر تازيانه چندين و آمدند يك يكبه
دكتر:گفت تهران استان عمومي دادگاه شعبه 35 رئيس گودرزي سپسحميد
داده تشخيص سالم را او كرده معاينه را قاتل كه پزشكقانوني نازپرور
خواهد صادر را مرگ گواهي و معاينه را قاتل جسد نيز اعدام از پس.است
.كرد
تخت روي از را او آمد فرود قاتل پشت بر ضربه چهاردهمين و دويست وقتي
محوطه دور تا دور كه مردم به را تازيانه آثار و كردند بلند مخصوص
.دادند نشان بودند آمده گرد
لحظات آخرين در قاتل:گفت حاضران به احكام اجراي معاون سپسدبيري ،
.همين و ميكنم مغفرت طلب خداوند از كردهام گناهي من اگر:گفتهاست
.نيستند او اعدام شاهد جنايتكار اين خانواده افراد از هيچيك:گفت وي
.شد خواهد گورستان تحويل اعدام از پس وي جنازه براين بنا
زردرنگ جراثقال دكل از كه را آبيرنگي طناب اظهارات ، اين پايان در
كيومرثي تيمسار اشاره با و انداختند قاتل گردن بودبه آويخته
عقب را مخصوص اهرم جراثقال راننده تهران ، غرب انتظامي منطقه فرمانده
.گرفت اوج و شد كنده زمين از آرامآرام جسد و كشيد
سالهاي جنايات هولناكترين از يكي پرونده ديروز ، سيدقيقه و هفت ساعت
.شد بسته هميشه براي اخيركشور ،