پنجم ، شماره 1332 آگوست 1997 ، سال مرداد 1376 ، 18 دوشنبه 27
|
|
سپيد كاغذ با حرفهايي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
شاعر جلالي ، بيژن با گفتگو
از ديگر نوعي هم مسائلهنري به همگان كردن علاقهمند موضوع
ندارد مايهاي و پايه كه قرنماست خوشبينيهاي
به ديپلم اخذ از پس.شد متولد تهران در سال 1306 در جلالي بيژن
بهسر آنجا در طبيعي علوم تحصيل براي سال پنج مدت و كرد سفر فرانسه
ليسانس فرانسه ادبيات و زبان رشته در ايران به مراجعت از پس.برد
و ما دل -(1341) روزها:است شده منتشر شعر مجموعه شش جلالي از.گرفت
منتخب) نور بازي -(1362) آفتاب و آب -(1350) آبها رنگ -(1344) جهان
مجموعهدرباره حاضر حال در جلالي.(1373) روزانهها -(اشعار ، 1369
و شعر به مربوط اشعار دربرگيرنده كه دارد انتشار دست در را شعر
خلاصه كه است داده انجام او با گفتگويي جهانبگلو رامين.اوست شاعري
.ميگذرد نظرتان از آن
كرد؟ برقرار رابطه راحتي شمابه شعر با ميشود چگونه ميكنيد فكر
سپيد شعر و ميگردد ، وقافيه وزن دنبال اول شعرميخواند كسي وقتي
در هم اين ميگردد ، متاسفانه ساختار دنبال اينكه دوم.اينهاراندارد
وقتي.كنارميگذارد را شعر طبعا پس ندارد ، منوجود شعرهاي بيشتر
يا ورزيدهباشد خيلي ذهن كه كرد برقرار بهراحتيرابطه شعر با ميشود
.كند برخورد طبيعي خيلي دارد دردست كه نوشتهاي با خواننده اينكه
من شعر با وازجمله شعرسپيد ، به مردم و شده ، مد سپيد شعر البتهحالا
.نزديكترشدهاند
من نظر به هستيد؟ شعري مكتبهاي تاثيرچه تحت شعرهاتان نوشتن در شما
.است هايكوهايژاپني به شبيه خيلي شما شعرهاي
زندگيام در كه همانطور من.اسمببرم نميتوانم واقعا را مكتبي هيچ
خاصي فرم زمان باگذشت گرچهبالاخره نبودهام ، خاصي فرم درجستجوي
شدن چاپ گرچه خاصينبودهام ، فرم دنبال هم شعر در پيداكرده ،
است اينمعايبش و محاسن با است ، بوده فرم نوعي عرضه خودش روزانهها
زبان است ، ايراني روح بگويم كه اين جز نميبينم ، مكتبي هيچ من كه
نوشتن شيوه فقط.دستوري ساختمان لحاظ از سادگي كمال در و است كلاسيك
.است فرمي كوشش نوعي ناخودآگاه بهطور هم آن كه است ، بريده بريده شعر
.ميكند پيدا را خودش اندام كاغذ صفحه روي شعر هر درواقع يعني
را آن دهه چندين طي و جديبگيرم را نوشتههايم من شد چطور كه اين
يادي اينجا در نميتوانم.است هنرمند خوشباوريذاتي دهميكي ادامه
شعر پدر را آن رحماني ، نصرت قول به و نكنم كور بوف شاعرانه نثر از
بگويم بايد ژاپني شعرهايمباهايكوي شباهت دربارهندانم منثورايران
داردولي ثابتي فرم هايكو.است شباهتظاهريشان از بيشتر آنها كهاختلاف
.هستند وسيالتر ثابت فرم بدون من شعرهاي
رفت نوعي شما شعر در ميرسد بهنظر اما نه ، يا ميگويم درست نميدانم
.دارد وجود روشنايي و تاريكي بين برگشت و
قرار خاصي سيستم هيچ روي و عملميكند ديالكتيكي من ذهن كه نيست شكي
من شعر در ديالكتيك اين و ديگرميرود قطب به قطب يك از و نميگيرد
نبودن ، و بودن نااميدي ، اميدو روشنايي ، و تاريكي بين ;همهست
;هست كتابهايم در شعر صد از بيش هم شعر خود دربارهنگفتن و گفتن
اين.دادهام قرار سوال مورد همواره را گفتن شعر من كه معني بهاين
.ميكند نقد را خودش مدام بهاصطلاح كه است ذهني
نوع يك ما نو شعر گفتهايددر كه خواندهام شما از درجايي
شاعري اول شرط چون است ، تاسفآور كه هست پرمدعايي و خودبزرگبيني
.است افتادگي
آگاهي و شعور ميخواهد چون اصولاپرمدعاست ، شاعر متاسفانه ولي بله ،
آدمها همه جاي به را خودش كهميخواهد بهخصوص ;باشد داشته جهانشمول
وسائل دنيا تمام در كه هم الان.كند صحبت آنها همه زبان از و بگذارد
استفاده هنر از خود برنامههاي يا صفحات پركردن براي جمعي ارتباط
كرده پيدا احمقانهاي گاه و گسترده ابعاد هنرمندي و هنر موضوع ميكنند
ناشي خلاء ميخواهند بهنوعي غربي كشورهاي در كه شد يادآور بايد.است
كردن علاقهمند موضوع.پركنند هنري مسائل با را ديني وجدان نبود از
و پايه كه ماست قرن خوشبينيهاي از ديگر نوعي هم هنري مسائل به همگان
همه كه نيست قرار.بكنند را زندگيشان مردم گذاشت بايد.ندارد مايهاي
وسوسهاي اين.بپسندند را مدرن موسيقي و جديد نقاشي و بخوانند نو شعر
دليل يك.است انجاميده مرج و هرج بهنوعي ازهماكنون شد ، پيدا كه
دنيايي در را خودش بايد كه است اين شايد هم هنرمند پرمدعايي ديگر
كه باشد شده مشهور آنقدر كه آن مگر نميگيرد ، جدي را او كه بگيرد جدي
است كسي واقعي هنرمند بههرحال وليكند پيدا خودش براي جايي بتواند
.آورد فرود تعظيم سر هنر والاي واقعيت مقابل در كه
شعر بينالملل جريانهاي از ايرانميتواند امروز شعر شما بهنظر آيا
و است خودش مسائل اينكهگرفتار يا كند تبعيت جهان حاضر حال
كند؟ پيدا جهاني نميتواندحالت
هم علم زمينه در حتي.نكند جهانيپيدا حالت كه نميبينم دليلي من
در اگر من بهنظر ادبياتهم در.دارد وجود ناگهاني امكانجهشهاي
والايي هنري خلقآثار قدرت كه شوند ، پيدا آدمهاينابغه ملتي ميان
.ميشوند هم جهاني زود يا طبعادير باشند ، داشته را
بايد و دارد وجود فراواني ايرانيهابه ما در شعر استعداد من بهنظر
بينالمللي سطح در ازاينها بيش ايران شعر بالاخره كه اميدوارباشيم
ميشناسيم ، هنرمدرن و شعر بهنام كه آنچه من گمان به ولي.شود شناخته
و تكنولوژي كه كشورهايي در بخصوص.ميرود انحطاط نوعي به رو جهان در
گفت بهعلاوهبايد.نميدهد را هنري عميق كارهاي پرداختنبه فرصت مصرف
و ومسائل ارزشهايهنري بهعنوان نيز گذشتهنزديك در كه آنچه اصولا
قرار از ومسئله شده دگرگون كلي به صنعتي درجهان شد مطرح هنري مضامين
تغييرات اين مقابل در ميتواند هم من همهاستدلالهاي طبعا.است ديگري
همچنان خوب شعر سرودن براي فرصت درايران خوشبختانه.باشد نقشبرآب
.است فراهم
ادبيات يا كنيد دنبال را جهانيامروز شعر كه ميدهيد ترجيح شما
كلاسيكرا؟
آن نه و فرصتي ، نه هست عمري يعنينه.ميگردم حسابي حرف دنبال من
كلاسيكهاي شك بدون.نو چيزهاي همه دنبال رفتن براي ذهني طراوت مقدار
.هستند پاسخگو مرابيشتر معنوي احتياجات اروپا ، كلاسيكهاي خودمانو
شما كار بر آيا فلسفه ، همينطور موسيقي ، و و نقاشي مثل ديگر هنرهاي
به وراجع داشتهام دورههايي هميشه من.گذاشته؟بله تاثير
ماه چند معمولا كه دورههايي ;فكركردهام غيره و فلسفي سيستمهاي
شعر گفتهام كه هم آنها و شعريگفتهام ، كمتر دورهها اين درطولميكشيد
من در ناآرامي نوعياضطرابو دورهها ، اين از بعد.خوبينبودهاند
تجليات انديشههابهصورتي آن و بود شعري دوران اين;ميشد پديدار
شبها من چنانكه بودهاند ، موثر هم ديگر هنرهاي.ميكرد پيدا شاعرانه
زياديتحتتاثيراين شعرهاي و كردهام گوش موسيقيكلاسيك اوقات بسياري
.گفتهام موسيقي
ميگذارد؟ تاثير كارهايتان روي چقدر تنهايي
بهوجود شعرها اين شايد آن درنبود و است داشته تاثير خيلي بيشك
جوابم و ميگويم سپيد كاغذ به را حرفم كه گفتهام هم قبلا من.نميآمد
با اگر و باشيم ، داشته مخاطب بايد هرحال به ماميگيرم آن از هم را
شفاهي امري گفتن شعر و.كنيم صحبت ديگري چيز با بايد صحبتنكنيم ، آدمي
.نوشتن شعر نه ;شعرگفتن ميگويند جهت بههمين است ، صحبتكردن نوعي و