پنجم ، شماره 1334 آگوست 1997 ، سال مرداد 1376 ، 20 چهارشنبه 29
|
|
نمايشي ويژگيهاي شاهنامهاي داستانهاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
نمايش ، صحنه بر مردمي و باستاني اساطير و قهرمانان بخشيدن تجسم
در را نويسنده - طراح - كارگردان چون شايد.كارهاست ازسختترين
قرار تماشاگر نظرهاي اظهار بيرحمانه سنگسار معرض در اكثرمواقع ،
:ميدهد
!داشتم ذهن در من كه نبود شهرزادي اين -
!كجا؟ صحنه روي پوش پوستين جوان اين اين ، و كجا رستم -
!زبون؟ همه اين و دوش به مار ضحاك -
!قدرتمند؟ همه اين و دوش به مار ضحاك -
دهد ، خرج به انعطاف اجراهايي چنين طراح كه هم هرچقدر واقع در
پس ;بربيايد تماشاگران بيشمار توقعات پس از ميتواند كمتر بازهم
:مانند قومي ، افسانههاي و اساطير كه بپذيرد است ناچار نهايت در
تماشاگر ذهنيت با را پيوند بيشترين چون ادبي ، شاخههاي تمامي
و صورتها تماشاگران ، تكتك تعداد به ناچار به برقرارميكنند ،
كه قهرمان ، يك از تكهتكه تصويري مثل درست ;مييابند شمايلمختلف
نيمهاش ، نقش و نصفه سهم ميپندارد و است گرفته دست در كسي را هرپارهاش
.است قهرمان حقيقي و نقص و بيعيب
با است تماشاگر انس ديگر ، روي.است سكه روي يك تنها دشواري ، اين اما
براي كه آنجا تا...مادربزرگها و پدربزرگها داستانهاي
بروبد تئاتر سالنهاي از را رخوت غبار ميشود حاضر حتي دوبارهشان ، كشف
و كند تحمل را ، راحت چندان نه صندليهاي بر نشستن ساعتها و
-اديبانه چه عاميانه چه -كهن داستاني متون بالقوه همينجذابيت
تماشاگران ، ناگزير نظرهاي اظهار به بيتوجه كساني بازهم كه موجبميشود
.كنند استفاده اجراهايشان خام ماده عنوان به داستانهايي ، ازچنين
در را مخاطب زبانهاي زخم پادزهر غالبا نمايشگران ، از اينگروه
.مييابند سنتي اجراهاي معمول ميانشيوههاي
كشيدن تصوير به براي تعزيه ، در كه است همان شيوه ، معمولترين
به دم به دم مختلف ، تمهيدات با يعني ;ميآيد كار به مذهبي شخصيتهاي
شخصيتمذهبي خود نه صحنه ، برروي فرد اين كه ميشود داده تذكر تماشاگر
تا كرد مجاب را تماشاگر ميتوان شيوه اين با.است ايشان شبيه بلكه
ميكند ، وعمل ميزند حرف رويش پيش كه شهرزادي يا ضحاك رستم ، بپذيرد
در قصهگويي نقالي ، سنتهاي از استفاده ديگر ، راههاي.نيست بيش بازيگري
...و بزرگ و صورتكهايكوچك و عروسك از استفاده پردهخواني ، جمع ،
.هستند
صحنهآوردن به براي اخير ، سالهاي در بخصوص كه روشهايي مجموعه يعني
...بهكارآمدهاند بسيار افسانهاي ، قصههاي ديگر و شاهنامه داستانهاي
نقالي ، اينكه ;مينمايد شده فراموش نكتهاي تلاشها ، اين مجموعه در اما
به كه بالقوهاي ارزشهاي تمام با دست ، اين از تمهيداتي و شبيهسازي
برقرار ارتباط محتوا با اگر دارند ، شرق فرهنگ با پيوندشان سبب
اصطلاح به و ميمانند باقي قالب و فرم محدوده در صرفا نكنند ،
جذابيت تكرار ، و تكرار اثر در زودي به پسميشوند محسوب فرماليستي
سالن از راضي را او نميتوانند و ميدهند دست از تماشاگر نزد را اوليه
تيز و تند نظرهاي اظهار بازهم اينكه نتيجه.بفرستند بيرون اجرا
.ميگيرد بالا تماشاگران
:است ميزنداين جرقه ذهن در نقطه ، همين در درست كه پرسشي بديهيترين
با قدرتمند مستقيمو و مثبت ارتباطي در ميخواهد كه كسي آن پس
را راهي چه بايد نمايشيكند ، را اساطيري - افسانهاي قصهاي مخاطب ،
برگ و پرشاخ رساله يك تاحد ميتواند پرسش ، اين به پاسخ بگيرد؟ پيش
به مختلف راههاي ايراني ، افسانهاي متون تعداد به چنانكه ;يابد گسترش
وقتي مخصوصا كوتاه ، مطلب همين حيطه در تنها اما...كند خطور ذهن
يك عنوان به ميتوانيم است ، ميان در فردوسي شاهنامه از داستاني پاي
و قواعد.بزنيم حرف غرب دراماتيك قوانين و قواعد كشف از راه ،
شاهنامه داستانهاي در بالقوه بسياري ، عقيده به سويي از كه قوانيني
آزموده تماشاگر با رويارويي ساليان ، طي ديگر سوي از و دارند وجود
قانون صورت به كمابيش و دادهاند پس را امتحانشان و شدهاند
در چنان را تماشاگر كه است اين در قواعد اين اهميتدرآمدهاند
را آنچه تا ميافتد فكر به كمتر او كه شريكميكنند ، صحنه روي موقعيت
ناراضي هم نهايت در و كند مقايسه داشته ذهن كهدر آنچه با ميبيند ، كه
.بماند باقي
اصلا كه بپرسيم و شويم نزديكتر اصلي بحث به ميتوانيم مقدمات ، اين با
اين درام معتبر ، دايرهالمعارفي در.معناست چه به دراماتيك و درام
:است شده تعريف گونه
آن پس.ميباشد كار انجام و حركت عمل ، معناي به يوناني لغت در درام
داريم رامدنظر جنبههايي ميكنيم ، صحبت دراماتيك جنبههاي از كه هنگام
به و عمل به داستانقابليت حيطه در آييني ، اعمال و آيينها از جدا كه
بيروني يا دروني حركتميتواند اين حال.باشد داشته را درآمدن حركت
مجبوريم خواهناخواه ميانميآيد ، به عمل و حركت پاي كه آنجا اما.باشد
بدون كه درام ، عنصر واساسيترين مهمترين از يعني.بزنيم حرف كشمكش از
را كشمكش كه نيست پسبيراه.نميدهد رخ عملي و برخورد هيچ آن
.ميخوانند غرب دراماي بخش جوهريترين
هستند؟ دراماتيك شاهنامه داستانهاي تعاريف ، اين با آيا اما
.است مثبت پاسخ
روشني اهورا ، و اهريمن ميان دائمي كشمكشي فردوسي ، سروده چون
كشمكش اينميكشد رخ به را شرونيكي و ميرايي و جاودانگي تيرگي ، و
قالب در و دارد عيانتر و آشكارتر صورتي شاهنامه ، اساطيري بخش در
پهلواني بخش در اماميگنجد شاهزاده و شاه با ديوزاده و جدالديو
آنجا تا..ميگيرد خود به پنهانتر صورتي كشمكش ، شاهنامه ، وتاريخي
از انشعابي را توران و ايران مقابله پهلواني بخش در كهمثلا
.ميخوانند بنيادين همانكشمكش
ثميني نغمه