پنجم ، شماره 1335 آگوست 1997 ، سال مرداد 1376 ، 21 پنجشنبه 30
|
|
توسعه و فرهنگي باورهاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
باعث بحران ، زمان در ويژه جامعه ، به خاص شرايط در فرهنگي باورهاي
ميشوند مشخص برنامههاي و راهحلها شكلگيري
تاثير كه جديدي باورهاي كمك به جامعه يك يافتگي اشارهتوسعه
خواهد امكانپذير مينمايند ، ايجاد مردم روحيه و تفكر طرز در بارزي
جهت و حركت اجتماعي بازيگران به باشند فعال باورها كه زماني.بود
فرهنگ از ناخودآگاه صورت به عموما انسانها رفتار كه چرا ميدهند ،
عادت آنها به انسانها كه اجتماعي و فرهنگي باورهايميگيرد نشات
در تا ميشوند باعث ميپذيرند ، را آن تفكر بدون معمولا و كردهاند
و غيراستدلالي اكثرا كه دهند نشان را عكسالعملهايي مختلف موقعيتهاي
.است غيرارادي
توسعه و ميباشد تاثيرفرهنگ تحت معمولا نيز انسانها اقتصادي رفتارهاي
.است فرهنگي باورهاي از متاثر حدودزيادي تا نيز اجتماعي -اقتصادي
داخلخود در معمولا بلكه نيست ، پندارها و افكار مجموعهسازگار فرهنگ
.دارد را باورها از متفاوتي مجموعههاي
در آن جايگاه باورهاوتعيين تعريف با كه است شده سعي مقاله دراين
برخي بر تكيه با توسعه (مانع) ومنفي (عامل) مثبت باورهاي جامعه ،
.شود مطرح ايران درجامعه موجود باورهاي
مقالات سرويس
درجامعه آن جايگاه و فرهنگي باورهاي تعريف (الف
پندارهاي نگرشهاو تصورات ، تلقيات ، شامل ذهني اموري باورها از منظور
در.پايدارهستند نسبتا و بوده رايج جامعه در كه هستند عمومي
طبق بر جامعه مردم ميدانيمكه تصوراتي و عقايد را باورها اينجا
عمومي باورها ، ويژگيهاي از.ميكنند زندگي آنها خاطر به يا و آنها
رواني و ذهني جنبه و تدريجي تغييرپذيري بودن ، غيراستدلالي بودن ،
دارد قرار باورها از سيستم يك براساس جامعه هر پيوند.ميباشد داشتن
تمام كه رايج و غالب فكري شكلهاي استاز تركيبي سيستم اين و
روابطومناسبات اكثر.ميكند تاييد و تعيين را آنجامعه فعاليتهاي
.آنهاست بر متكي و زائيدهباورها بشري جامعه پود و تار و اجتماعي
همين و دارد خود به مخصوص باورهاي ملتي وهر دورهاي هر تمدني ، هر
.است نهفته آن در اجتماع دوام و وحدت راز كه است باور
اينكه.تشكيلميدهد را جامعه هر فرهنگي تاريخ نيز باورها تغيير
از بعضي تقويت به چهحد تا و ميجويد چه خود زندگي در انسان
از چگونه و دارد توجه آنها به يانپرداختن و بالقوه استعدادهاي
برميگزيند ، را يكي دارد ، قرار مقابلش در كه گوناگوني راههاي ميان
.دارد بستگي اجتماعياش و فكري باورهاي به همه
.هستند جامعه مختلفيدر كاركردهاي داراي اجتماعي و فرهنگي باورهاي
در عيني ومناسبات اجتماعي وحدت ملي ، مشترك احساس براي عاملي جمله از
در فرهنگي باورهاي.ميباشند اينها ومانند اجتماعي و اقتصادي زمينه
و راهحلها شكلگيري باعث بحران ، زمان در ويژه به جامعه ، خاص شرايط
باورهاي اينكه بدون نميتوان ترتيب اين به.ميشوند مشخص برنامههاي
اين در.برداشت ميان از را قديمي باورهاي ساخت ، جايگزين را جديدي
باعث كه چرا نمود ، جلوگيري جديد باورهاي تقليد و تحميل از بايد حالت
شكلدهنده فرهنگي باورهايميشود جامعه در تعادل وعدم ركود ايجاد
ارتباط آنملت باورهاي با نيز ملت دوام و پايداري و است مردم هويت
كه است تغييراتي به توجه با ميشود حاصل جامعه در كه تغييراتي.دارد
كه است باورآن مهم وظايف از يكيميگيرد صورت جديد باورهاي در
.ميآورد در اشياء ماهيت به مربوط قضايايي صورت به را ارزشگذاريها
را ارزشها اينراه واز ميكنند تصور واقعيتي ارزشي هر براي باورها
عقل از سطحي هر در باورها.ميدهند نسبت واقعيت به را آنها و پذيرفته
محتوا فاقد عموما باورها پايين سطوح در.ميخورند چشم به بينش و
آگاهي و عقلانيت بر مبتني مفروض واقعيت و ارزش ميان پيوند و هستند
و كردهاند عادت بدان انسانها كه فرهنگي پندارهاي و باورها.نيست
پيدا ايمان و اعتقاد آنها به و پذيرفتهاند را آنها فكر بدون
نشان عكسالعملهايي مختلف موقعيتهاي در تا ميشوند باعث كردهاند ،
(1).است غيرارادي و غيراستدلالي همچنين و فوري غريزي ، كه بدهند
توسعه و فرهنگي باورهاي رابطه (ب
باورهاي تحتتاثير اقتصادي رفتار جمله از انسان ، رفتارهاي اكثر
اقتصادي رفتارهاي انتخاب در باورهايفرهنگي و فرهنگ.ميباشد فرهنگي
انتخاب به دست بايد كند ، پيدا توسعه ميخواهد كه جامعهاي.موثرند
را خود فكري و فرهنگي جهتگيري و كند توجه عقلي و علمي اصول به بزند ،
.نمايد مشخص توسعه زمينه در
به نگريستن علمي و ميطلبد خودرا خاص كاربردي جهانبيني يافتگي ، توسعه
(2).است توسعهيافتگي مبناي مسايل ،
و تفسير در و ماميشناساند ، به ميكنيم زندگي آن در كه را محيطي علم
جانشين عقلاني توضيحات با علم.كمكميكند انسان به مسايل تبيين
در عقلانيت.ميشود (ميكنند حكايت فقط معمولا كه) توضيحاتاسطورهاي
موثر ابزار عينيترين در دائمي جوي و جست خواستار علمي ، كنش زمينه
(3).است معين هدفهاي به دستيابي براي
نگرش و ذهن كهدر نيازند مورد نسلهايي اقتصادي ، توسعه تحقق براي
از بايد سازند متحقق را كار استاين قرار اگر.باشند شده متحول
براي.باشند داشته مناسب باورهاي و ذهنيت و متحولشوند هستند آنچه
باورهاي در وتحول نوآوريها و تغييرات از نبايد انسانها امر اين
پيشرفت و تغيير معمولا اينكه باشند ، براي نگران اجتماعي و فرهنگي
ذهنيت از بايد توسعه به دستيابي براي.ميكنند حركت هم موازات به
.كشيد دست استوارند ، غيرواقعي و پراكنده شناختهاي برپايه كه سنتي
اين گرچه.است علمي باورهاي و تفكر بينش ، به توجه نيازمند توسعه
اما نيست ، مشخص دقيق بطور آنها ثغور و حدود و بوده پيچيده عناصر
واقع در.ميگيرد سرچشمه عناصر اين از عموم طور به مردم زندگي فلسفه
.ميدهند شكل را ما رفتاري الگوهاي زيادي حد تا كه عناصرند همين
اينها به وليتوجه هستند ذهني امري ماهيتا باورها كه است درست
بر عميق تاثيري عمومي باورهاي و تصور.است مادي و عيني امور به توجه
هيچ در.دارند توسعه مخالف يا و مساعد رفتار نهايت در و افكار پرورش
توسعه مانع يا مساعد تمامي اجتماعي و فكري باورهاي مجموعه فرهنگي
را آن گيرند ، قرار توسعه خدمت در ميتوانند باورها از برخي.نيستند
.كنند ايجاد مانع آن رشد يا آغاز در ميتوانند برخي و كنند تسهيل
خود زندگياجتماعي در انسان كه برنامههايي نكته اين به توجه با
در جوامع در ويژه به دوگانگيانسان گرفتن نظر در با ميكند ، دنبال
.نيستند برخوردار يكساني و پايدار وضعيت يك از انتقالي ، و گذار حال
دارد ، وجود اشتباه و نادرست درك امكان فرهنگي باورهاي ارزيابي در
آنها بازتاب و عملكرد بودن مبهم و عناصر اين بودن پيچيده اينكه براي
عوامل در ريشه باورها اين.مينمايد دشوار را دقيق و كلي قضاوت يك
ارتباطات تاثير تحت نيز و دارند ديني و اقتصادي جغرافيايي ، تاريخي ،
مانع باورهاي مورد در ميتوان كلي طور به.ميگيرند قرار آگاهي و
دنيا ، بياعتباري نوآوري ، فقدان تقديرگرايي ، چون مواردي به توسعه
اشاره توسعه براي مساعد باورهاي و سالاري دولت ديگران ، به بياعتمادي
.كرد
توسعه كننده عواملمساعد كه دارند وجود نيز باورهايي متقابلا
داشته توسعه در منفي نقش ميتوانند باورهاييكه همانندهستند
مساعد توسعه براي فرهنگي باورهاي كدام اينكه مورد در.باشند
با نميتوان نيز نمايند ، تسهيل را توسعه روند ميتوانند و ميباشند
و باورها خارجي و عيني جلوه اجتماعي ، كنش و رفتار.كرد صحبت قطعيت
ميدانند ، توسعه اساسي عامل آنرا صاحبنظران از برخي كه هستند افكار
طريق از اجتماعي -اقتصادي دگرگوني براي لازم عوامل كه معتقدند زيرا
باورهاي اهميت دليل به (4)ميآيد پديد انساني كنش يا رفتار همين
.ميپردازيم آنها گذراي هرچند توضيح به توسعه فرآيند كننده مساعد
بهعلم باور
تبيين عقلاني و توضيحاتعلمي با توسعه.است علمي مقولهاي توسعه
باور.است يافته توسعه جوامع ذهنيت ونشانه اساسي پايه علم.ميشود
موثر ابزار درعينيترين دائمي جستجوي باعث توسعه بودن علمي به
در بايد عقلانيت و علم به توجه.ميشود هدفهايآن به دستيابي براي
توسعه.بيفتد جا توسعههستند ، خواهان كه مردمي زندگي شئون تمام
بستررا اين ميتواند داشتن علمي باور و فرهنگيميطلبد مناسب بستر
براي را لازم آمادگي تامردم ، ميكند كمك علمي باور (5).كند فراهم
در مردم هشياري باعث داشتن علمي باور.كنند پيدا درازمدت پيشبيني
خرافي عقايد تغيير براي را لازم آمادگي و شد خواهد فرصتها از استفاده
براي عاملي همچنين و ميكند فراهم مردم در منطقي غير استدلالهاي و
پوياييميشود استمرار و جامعه اقتصادي و نظامسياسي كارايي افزايش
بهرهوري افزايش اين علميباعث روشهاي از استفاده و علمي باور و
به علم:مينويسد زمينه اين در توسعه كارشناسان يكياز.شد خواهند
عينيات ، بسوي ناپذيري وتصحيح ذهنگرايي از تا ميكند كمك انسان
به ذاتا توسعهكند حركت انتقادپذيري و تصحيح و بهبود محاسبه ،
اختيار در را توجه اين ابزار هم علم و دارد توجه بيشتر عيني دنياي
(6).ميكند مجهز كارايي و سيستم به را او توجه و ميدهد قرار انسان
تحولات از كه است تكاملي و تدريجي جرياني نوگرايي نوگرايي به باور
شرايط ميتواند شود ، همراه آگاهي با اگر نوگرايي.ميشود شروع اجتماعي
روند يك نيز توسعه.گردد توسعه زمينهساز كه آورد پديد را مساعدي
اوضاع در تنها نوگرايياست زندگي بهتر شرايط براي تكاملي و تدريجي
نو كه آنچه همه پذيرش.باشد موثر و مفيد ميتواند جامعه خاص شرايط و
و دقت با نوگرايي پديده با بايد.نيست پيشرفت نشانه ميشود ، تلقي
آن هضم و كسب براي را لازم آمادگي بايد جامعه و كرد برخورد احتياط
جامعه مردم ميان در واقعگرايي و روشنبيني منظور اين براي.داراباشد
.است ضروري
را افراد انگيزه جهاني اين زندگي به دنياباور اهميت به باور
باعث دنيا براي شدن اهميتقائل.ميدهد افزايش بيشتر فعاليت براي
.ميدهد افزايش را كارايي و شده عمومي فعاليتهاي سودمندي و هدفمندي
دنيا دادن قرار هدف معناي به مساله اين كه داشت توجه بايد البته
مهم مادي و جهاني اين زندگي صرفا كه نيست معنا اين به نيست ،
معاش تامين براي كوشش و تلاش است ، توسعه بدنبال كه انسان هدف.ميباشد
نيز ديني تعاليم در امر اين و است عمومي و فردي زندگي سطح بهبود و
و زمينه در نياز ، دو دنيا ، و دين.است گرفته قرار ستايش و توجه مورد
و بوده همديگر با توام دو اين.ميشوند تلقي انسان براي انگيزش دو
.است جهاني اين زندگي ادامه و دنياگرايي مكمل آخرتگرايي.هستند
از بايد كند پيدا توسعه ميخواهد كه عموميكشوري توانايي به باور
حضور با فقط.كند توسعهاستفاده راه در انسانياش و مادي سرمايههاي
مردم حضور.داشت اميد توسعه به ميتوان كه است عموممردم مشاركت و
حقوق رعايت به و تواناييشان به باورآنها به توجه با توسعه عرصه در
هم توسعه دربرنامههاي افراد.ميگيرد صورت اهميتشان و وبرابري
اگر و است انتخاب يك توسعه.آنميباشند عامل هم و توسعه هدف
گيرد كار به را خود توان تمام بايد كند پيدا توسعه بخواهد جامعهاي
حركت اين لازمه و بنمايد بهينه استفاده موجود ظرفيتهاي از بتواند تا
.ميباشد توسعه فرايند در قشرها و گروهها تمام شركت
متفاوت منشا داراي ما جامعه در اجتماعي و فرهنگي جمعبنديباورهاي
ميان تضاد.نيستند برخوردار هماهنگي و انسجام از خاطر بدين و هستند
در بلكه دارد وجود مردم مختلف طبقات و قشرها ميان در تنها نه باورها
برخي.ميخورد چشم به اختلاف و درگيري اين نيز طبقه يك افراد ميان
اين.باشد ناسازگار باورها بعضي با است ممكن جامعه فرهنگي جنبههاي
اين.كرد مشاهده مردم روزمره رفتار و گفتار در ميتوان را تفاوت
باز فرهنگ مختلف جنبههاي بودن پيچيده و بعدي چند به طرف يك از مسئله
اجتماعي و تاريخي خاص ويژگيهاي و شرايط به ديگر طرفي از و ميگردد
كرد اثبات و ادعا نميتوان مذكور مطالب به باتوجهميشود مربوط جامعه
نميتوانند پس دارند ، گرايانه آخرت اعتقادات ايران مردم چون مثلا كه
يافتگي توسعه.باشند اجتماعي و اقتصادي توسعه يا و دنيا به علاقهمند
معنوي و مادي ذهني و عيني شرايط كه ميطلبد را پيوسته بهم مجموعه يك
كه كنند فراهم بايد انسانهايي را شرايط اين و.باشد فراهم آن براي
خطمشي و اهداف براي مناسب اجتماعي و فرهنگي باورهاي داراي ابتدا
و انديشه از كافي ، دانش و علم بر علاوه كه انسانهاييباشند توسعهاي
يك عنوان به را توسعه كه انسانهايي.باشند برخوردار مناسب بينش
.بپذيرند ضرورت
آورد وجود به يافتگي برايتوسعه را مناسب باورهاي ميتوان چگونه اما
از مهمتر مساله فهم و درك كه ميرسد نظر به كرد؟ تقويت را آنها يا
نيز باورها تحول و تغيير براي و.باشد ثابت و قطعي حل راه ارائه
زمينههاي بايد ميطلبد ، را همگان طرف از مجدانه تلاشهاي وقت سالها
مردم جانبه همه حضور براي را اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي مناسب
در كه عواملي همه تا دارد ضرورت منظور اين براي و.كرد فراهم
جمله از دارند نقش اجتماعي و فرهنگي باورهاي تحول و انتقال پيدايش ،
و آگاهيها پرتو در گروهي رسانههاي و سياسي آموزشي ، خانواده ، نهادهاي
را فرهنگي مساعد عناصر خواهانه توسعه انگيزههاي با و معاصر تجارب
.دهند شكل اقتصادي و اجتماعي توسعه براي
شبكلايي عنايتي علي
:منابع
و پائيز) و 2 شماره 1 سالدوم ، فرهنگ ، نامه فرهنگ ، و 1ـتوسعه
.(نويسندگان از جمعي اقتراح).، صص 276(زمستان 1375
القلم ، سنت ، محمودسريع: به شود رجوع بيشتر مطالعه براي 2ـ
هفتم ، شماره سال اقتصادي ، و سياسي اطلاعات فرهنگتوسعه ، و مدرنيسم
.صص2926 ،(آبان 1371 و مهر) دوم و اول
نظري فرخجسته ، مباحث هوشنگ:به كنيد نگاه بيشتر آگاهي براي 3ـ
جلد 3 ، توسعه كتاب در صنعتي ، جوامع و سنتي جوامع ويژگيهاي درباره
.143-صص 157 پائيز 1371 ، توسعه ، نشر:تهران
نامه توسعه ، اساسي دهقاني ، رفتارعامل جليل:به كنيد مراجعه 4ـ
.صص 4940 ،(زمستان 2536) شماره 3 دوم ، دوره اجتماعي ، علوم
.همان القم ، سريع محمود 5ـ
و سوم جهان توسعه ، دركتاب توسعه ثابت سريعالقلم ، اصول محمود 6ـ
.صص 9787 نشرسفير ، 1369 ، :بينالملل ، تهران نظام