پنجم ، شماره 1335 آگوست 1997 ، سال مرداد 1376 ، 21 پنجشنبه 30
|
|
اسلامي ارشاد وزارت :مهاجراني الله عطاء
بشود ايران اسلامي جمهوري زينت بايد
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
جعلالحمد الذي والحمدلله نستعين اياه و الرحيم الرحمن الله بسم
فضله من للمزيد سببا و لذكره مفتاحا
.اسلامي ايران آگاه و شريف ملت محترم نمايندگان حضور احترام و سلام با
فرهنگساز عزيز روحاني اين كه بود عزيزي روحاني مهاجران روستاي در
يك گاه بوديم كودك كه ما براي او سخن و رفتار سلوك ، نوع يعني بود
حجتالاسلام حضرت كه سخني مثل.بود اندرز و عبرت مايه عمر يك براي سخن
كردند ترك را سني رياست صندلي وقتي نوريزاده آقاي جناب والمسلمين
حال هر در كه است ماندني سخن يك مجلس هميشه براي سخن آن كه گفتند
همه و شد تمام و كرد مرحمت خداوند روز نيم و يك هم سني رياست اين
.وزارت جمله از است ، همينگونه مادي و دنيوي رياستهاي
دليل به شايد.بود آخوند حاج معروفبه ما ده عزيز روحاني اين
بوددر شناخته نام همين با و همدانبود در بزرگواري روحاني اينكه
آخوند حاج نام به را ايشان كوچكخودمان ده در هم ما منطقه
كه ده آن به ده اين از روضهخواندن براي كه داشت اسبي او.ميشناختيم
و سعدي گلستان جمله از بود مختلفي كتابهاي اسبش خورجين در ميرفت ،
بچهها بود درو موقع يا رودخانه ، كنار يا بوديم چشمه كنار ما كه گاه
كه اينحكايتي.حكايت بچهها وميگفت ميزد صدا را بچهها.ميديد را
دور نفر كهچند گفت ما براي ايشان پيش درست 36سال ميگويم من
هست ششم و سي حكايت ، حكايت اين اتفاق يك قضاي واز شديم جمع ايشان
سلطان خدمت يكي بودند برادر دو:درويشان اخلاق در گلستانسعدي در
را درويش توانگر.خوردي نان بازو سعي به يا بازو بهزور ديگري و كردي
نكني چراكار تو:گفت.برهي كردن كار مشقت از تا نكني خدمت چرا:گفت
نشستن و خوردن خود نان گفتهاند حكما كه يابي رهايي خدمت مذلت از تا
.بربستن خدمت به زرين كمر كه به ،
ميانه 2 حاشيه 0:شعرپلهاي-:312
خمير كردن تفته آهن بهدست
.امير نزد سينه بر دست از به
تطبيقي چاپ انتهاي-:114
كه باشد اين گوشهاش نميفهميديم ما آنروز كه بود خدمت مذلت شايد
ـ تاكنون من واقع در.وزارت براي شود ، خودش از دفاع از ناگزير انسان
دورههاي و بودم نماينده دوره يك كه ـ اسلامي شوراي مجلس دوره اين
لازم هيچوقت گفتم سخن تريبون اين از دولت نماينده بهعنوان هم مختلف
عزيزمان برادر كه است شاقي كار خود از دفاع.كنم دفاع خودم از نبوده
فرهنگ كه مرحلهاي در اتفاق حسن ازكردند اشاره آن به هم حجتي آقاي
چهارم قرن در ميكرد طي خودرا تلالوي و شكوه دوران ما اسلامي ايران
دردمندترين و بزرگترين از يكي توحيدي ابوحيان كه مسايلي مجموعه
براي كه سئوالاتي اسلامي تمدن و فرهنگ قلمرو و اسلامي انديشه متفكران
از بيش است چهارم و سي مسئله كه مسئلهاش يك بود فرستاده ابنمسكويه
ابوحيان سيوچهارم مسئله.بود كرده مطرح مقطع آن در را مسئله صدها
از دفاع در اما است راحتتر ديگران از دفاع در انسان چرا كه است اين
هم پيش سال هزار در مسئله اين كه پيداست يعني.است بسته زبانش خود
شايسته نتوانمچنانكه كه ميكنم گمان واقعا من و بوده جدي مسئلهاي
كه را نكاتي و برخينقدها ميكنم تلاش تنها.خودمباشم مدافع است
كه عباراتي برخي مورد البتهدر بگويم ، پاسخ كردند دوستانمطرح
فرمودند مخالف بهعنوان كهصحبت دوستاني حتما ناخواسته ممكناست
و داشتند مجلس در كه بحثهايي با كه هستم آنها همه سپاسگزار
ارشاد و فرهنگ وزارت شد ، مطرح روزنامهها در كه مباحثي همينگونه
همه و نگاهها همه گويي يعني.كرد پيدا را خودش شايسته شان اسلامي
ارشاد وزير ميشود؟ ارشاد وزير كسي چه كه است مطلب اين متوجه تحليلها
حال هر در كه كرد خواهد چه آورد راي اگر نه؟ يا ميآورد راي پيشنهادي
اعتبار و اهميت بر كه هستم خوشحال نياورم هم اعتماد راي من اگر
لازم كه نكتهاي.افزودم سياسي و نظري لحاظ به ارشاد و فرهنگ وزارت
.ميكنم استفاده برادران از يكي مطالب از كنم عرض همينجا در من است
و گفتند سخن مخالف عنوان به كه عزيزي برادران كه مقدمه اين با البته
هيچ كه كردند استفاده هم كلام و لحن شدت و جديت منتهاي از بحمدالله
من با هيچكدام شد ، مطرح مسايل همه و نماند ناگفته واقع در گفتهاي
يك ما حتي تاكنون مجلس آغاز از برادران اين از بعضي با.نكردند صحبت
از برادران از هيچكدامعليك و سلام از غير نكرديم ، صحبت هم با دقيقه
است درست شماميگويند مورد در كه مسئلهاي اين آيا كه نپرسيدند من
اگر شايد.مجلسشنيدم تريبون از من را مطالب اين همه و نادرست يا
صحبت هم با ميكردند سئوال من از ميدانستند لازم عزيز برادران
و بكنم مطرح من تريبون از نبود لازم را مسائل اين از بخشي ميكرديم
وقت ميخواهيم اگر.ميگيريم را مردم وقت چرا كه بشويم مامدعي بعدا
براي كمااينكه بكنيم دعوت را افراد جلسات در خصوصي نگيريم را مردم
نامه يعني كردم ، دعوت را خودم خودم بنده ارشاد كميسيون در صحبت
پيشنهادي وزيران از شما آيا كه ارشاد كميسيون محترم رئيس براي نوشتم
تشكر من و كردند دعوت البته بعدا كه نميفرماييد دعوت ارشاد و فرهنگ
تا نكردند دعوت من از داشتند ، نمايندگان كه جلساتي يا.ميكنم هم
سخن آن و دعوت آن ديگر بود پيدا كه شد مطرح مجلس در مباحثي كه وقتي
اما برد ، نخواهد جايي به راه محدودتر فرصت در و محدود جمع آن در
.هستم دوستان جمع سپاسگزار بنده شد مطرح مسائل همه اينكه از اجمالا
ترديدي هيچ ميدانم كمسوادي و ناتوان فرد را خودم اينكه مورد در
برادران از يكي كه نظري مطابق بگويم كه نيستم هم موضع اين در.ندارم
فرهنگ يا و ندارم يا و دارم نظر مقدار چه كه شيعي فقه مباني در داشت
در اما بود نخواهم موضع اين در ميشناسم ، ميزان چه را اسلامي و ايراني
.نمانم باز آموختن از لحظه يك كوشيدهام خود زندگي همه
ارتباط گروهي با انقلاب از قبل كه كرد مطرح برادران از يكي كه نكتهاي
گروههاي با هم بودم دانشآموز من كه موقعي است همينطور داشته
ادبيات مجموعه ميكردم شركت آنها جلسه در داشتم ارتباط كمونيستها
و بودم هم طلبه آنكه ضمن خواندم ، و گرفتم مقاطع آن در را ماركسيستي
.بكنم هم كار بودم ناگزير خانوادگي شرايط بهدليل اينكه ضمن
امامي آيتالله جماعت نماز در اراك مساجد از يكي در روز هر ظهرها
امامت به تقيخان حاج مسجد در هم شبها و ميكردم خوانساريشركت
در آمديم اراك به ما كه وقتي يعني.شركتميكردم احمدي آيتالله
.بود آمده بهوجود من براي اشتياق يك دانشآموزي دوران
همه در چون نميرفتم خانه به زود من شبي هيچ بودم دانشآموز من گرچه
دانشآموز 15 يك من كه هم مقاطع آن در.ميكردم شركت جلساتمذهبي
شده پيدا ذهنم در سئوالي يك ميكردم فعاليت كه هم گروهي با بودم ساله
آشنا كه سال دو يكي از بعدهستند كساني چه ضاله فرقه اين كه بود
كه ضاله فرقه اين براي اينكه براي وقتي بود شده كافي اطلاعاتم و شده
تلاش همه كه بود مقطعي مقطع ، آن بهتبع.نبود كنم پيدا آن روي شناخت
علمي و سياسي زندگي در كه ندارم ادعايي همچنين.بود آموختن براي من
.نيست خدشهاي هيچ اينجانب
خواهيد پيدا ديگري ايرادات كنيم جستجو اگر ما زندگي در كه است طبيعي
زندگي در بيشتري ايرادهاي داشتند بيشتري فرصت اگر دوستان.كرد
كه مقطعي اين هستم معتقد حال هر به.ميكردند پيدا ما حريم و خصوصي
فرهنگ مباني و ديني فرهنگ مباني به كه كردهام تلاش گذشته زندگيام در
.بكنم خدمت خودمان ملي
شده مطرح كه است شبهاتي از بخشي پاسخ كه كردهام انتخاب كه دومي بحث
مطرح كه شبههاي اين هستم فرهنگي تسامح و تساهل اهل بنده ميگويم
هم اگرنيست درست مطلقا نيستم تسامح و تساهل اهل بنده كه كردند
خواهم نگاه مسائل به سهله-سمحه شريعت ديد زاويه از بشوم ارشاد وزير
كتاب در باشم ، كرده مطرح آنرا بنده كه نيست واژهاي واژه اين كرد
را خودش شريعت پيامبر كه وقتي بابالشريعه كافي كتاب كفر و ايمان
.ميدهد توضيح
كه وقتي النكا كتاب كافي فروع در است سهله و سمحه شريعت شريعت ، اين
و سهله حنفيه شريعت واقع در يعني واژه همين شده داده توضيح شريعت
در و 72 و 69 و 68 و 67 و 22 جلد 70:كرات به بحار در شد ، مطرح سمحه
اما است ، سمحه سهله ، شريعت ما شريعت كه داريم روايتي ما موارد تمامي
ما كه ميدهد را معني اين تسامح و تساهل يا سمحه سهله ، شريعت آيا
مسائل به نسبت ما يعني هستيم ، تسامح اهل اعتقادي ، مباني به نسبت
آيا نخواند نماز ميشود حال ميگويم مثلا ميكنيم؟ تساهل خودمان ايماني
.ميدهد را معني اين آيا نگرفت ، هم روزه ميشود است ، همين تساهل معني
شريعت اين كه كردهايم انتخاب را شريعتي ما كه است اين معنياش يا
.است گرفته شكل زندگي آئين و ما زندگي با متناسب
آن ديوارههاي به انسان مدام كه نيست تاريكي و تنگ كوچه يك اسلام
سبزه از پر راه يك و آزاد راه يك اسلام.بكند زندگي كهنتواند بخورد
.ميكند طي را آن خود زندگي طول در مسلمان يك كه است نشاط از پر و
نظريات طرح با متناسب سمحه و سهله شريعت بخش يك كه است طبيعي و
.ديگراناست
خود مخالفان نظريات الهي اديان از كداميك و فكري مكاتب از يك كدام
كافي توحيد كتاب در.كردهاند جمع كردهايم جمع ما كه راآنگونه
مانده يادگار به ندارند قبول را توحيد كه كساني استدلالهاي قويترين
زمان امام كه است معروف او كتاب مورد در كه كليني مرحوم كه است
خودشان كتاب مقطع آن در راندهاند زبان به تاييدآميزي سخن عليهالسلام
هم را مخالفين نظر كتابشان در و كردند شروع جهل و عقد كتاب با را
را سخن كه عزيزي مردم و خواهران و برادران چون بالطبع كه كردند ذكر
مورد در پس نيست آن تسريع براي دليلي هستند نظر و دقت اهل ميشنوند
.كرد تسامح و تساهل بايد كه نيستم اين اهل مطلقا ما اعتقادي مباني
اركان از حفاظت در است؟ تساهل اهل كسي چه انقلاب مباني از حفاظت در
زندگي جامعهاي در پذيرفتيم اگر اما است؟ تسامح اهل كسي انقلابچه
نظم پذيرفتند ، را ما هستند جامعه در كه مجموعهكساني كه ميكنيم
.پذيرفتند را ما اجتماعي
شهروند يك عنوان به و پذيرفتند مارا اساسي قانون چارچوب در زندگي
معتقد ما و كردند مطرح ونظري كردند زندگي كشور اين در ايراني
باور معتقدند عدهاي.كرد محافظت آنها حرمتهاي از بايد بوديمكه
بايد كهنه ، هستم معتقد بنده باشد نبايد است اينتساهل كه باشند داشته
در را خودشان نظر بتوانند افراد كنيمكه فراهم را فضايي ماباشد
.بكنند مطرح مختلف زمينههاي در جمهورياسلامي
كه ما بين در تفاوتي انقلابي دينيو مباني و اعتقاد در ميكنم گمان
اما نيست داريم مسئوليت اسلامي جمهوري نظام درون در كه ما مجموعه در
.است شيوهها در اختلاف كه است طبيعي
كهبنده اين عنوان به هم رهبري مقاممعظم محضر در چون را مطلب اين
را ، خدمت مطلب ميدانم بااهميت و باشم ، گفتم گفته صريح را خودم نظر
اين ايشان خدمت من كه بود غروب مرداد شنبه 15 جلسه در:ميگويم شما
يك دارم مصاديق تشخيص و شيوهها در بنده كه تفاوتي كردم عرض را مطلب
حرمت و است من نظر مورد كه فردي از شد برده نام چون ميگويم را مورد
حائري مهدي دكتر آقاي جناب.ميكنم عرض نشد حفظ نامبردن در هم ايشان
قم ، علميه حوزه بنيانگذار يزدي حائري آيتالله مرحوم فرزند يزدي
گونه دو نظريه و كتاب اين با ولايتفقيه نقد در نوشتند را كتابي ايشان
.كرد برخورد ميشود
بدگويي و هتك سرمقاله آغاز از استكه روزنامهاي برخورد برخورد ، يك
حوزه دبيرخانه اسلامي حكومت برخوردمجله هم برخورد يك و ميشود شروع
مهدي آقاي كه هستند آن مسئول آيتاللهاميني حضرت كه است قم عليه
و ميدهند جواب هم آملي جوادي آيتالله مينويسند ، را مقالهاي حائري
كه خبرگاني واقع در يعني است خبرگان دبيرخانه مجله كه هم مجله خود
اين در.است فقيه ولايت امر از حفاظت براي نهاد نزديكترين و مهمترين
اين ميكند اعلام مجله و ميشود ياد طرف هردو از تجليل با هم مجله
ديگر يكي مورد در كرديم مطرح نظر اهل براي ما كه است شيوهاي شيوه ،
با ميتوانيم ما شد ياد بيحرمتي به ايشان از باز كه نويسندگان از
براي باشيم مجاز ما نميكنم گمان اما باشيم مخالف افراد نظرات
.نظريه يك رد در نوشتند كتابي آملي جوادي آيتالله حضرتبيحرمتي
محسن ملا مرحوم كه همانگونه:ميكنند صحبت اينگونه پيشگفتار در منتها
نظريه ميكنم تلاش هم من نوشت احياء تهذيب در البيضاء محدثه كتاب فيض
.كنم احياء را نظريه آن و بدهم توضيح را آن كاستيهاي و لغزشها را
و ميدهد قرار غزالي جايگاه در را متفكر يك نفر ، يك كه است فرق چقدر
ديگري عزيز روحاني يا و احياء مهذب و فيض ملامحسن جايگاه در را خودش
.ميكند معرفي ولايت و امامت وحي منكر را فرد همان كه
هستم معتقد اول گرايش به بنده.است دامنهاي چه تحقيق بين و تكفير بين
نظر نظري ، متفكرياهل اگر و دارند آملي جوادي آيتالله شيوهايكه همان
چنانكه را او نظر كه بگيريم قرار موضعي بايددر ما كرد مطرح را خودش
.بكنيم اغناء را جامعه و بكنيم نقد است شايسته
را خودمان ايراني و اسلامي ميراثفرهنگي برگرديم اگر گفتم كه نكاتي
نظر به دارد فرهنگسازي وسابقه تمدنسازي سابقه كه ملتي ببينيم ،
كسي هيچ بكنند استفاده ازفحشي مقطع اين در كه است دريغ بندهخيلي
است نشده ثبت امير حضرت بزرگوارمان مولاي اندازه به درتاريخاسلام
حضرت كه محبوبيتي و عزت اوجنيست تاريخ در او از عزيزتر كس هيچ و
امير حضرت.دارد صورتگرفت كه صبرهايي باشدت هم نسبتي يك عليدارد
خواهد پاكيمن موجب اين بدهيد ميدهيد ، دشنام من شماهابه اگر:ميگويد
.شد
عمادالدين و بود تسامح و فرهنگتساهل نماد حافظ ما ، فرهنگ در
دوران آن در كه ببينيم و مابرگرديم.سختگيري نماد هم كرماني
به يكتوانستهاند كدام است مانده بهيادگار و برجايمانده كه آنچه
.بخشند غنا و رشد ما ملي فرهنگ لحاظ از و ديني لحاظ به ما فرهنگ
حاج آيتالله مرحوم بعدا و كنند تكفير عدهاي را حافظ است ممكن چگونه
ما دوره در خودش قنوت در را حافظ غزل تبريزي ملكي جواد ميرزا
.بخواند
كن شراب پر قدحي ساقيا برخيز
كن شتاب ندارد درنگ فلك دور
.ميخواند قنوت در جواد ميرزا حاج كه است معروفي غزل اين
در و قنوتبخواند در را حافظ غزل فقيهعارف يك نفر ، يك ميشود آيا
مرحوم كه ميشودمقدمهاي.بكنند تفسيق و راتكفير او ديگر روزگاري
است ديده خودش دوره در كه تحقيرهايي و حبسها تنهايي ، آن از ملاصدرا
ما عرفان و فلسفه حوزه بر ملاصدرا سيطره كه ببينيم امروز و بخوانيم
ادعا وقتي كه كنيم رفتار بهگونهاي بايد كه پيداست است ، حد چه تا
بتوانيم بگيرد قرار جهاني منظر يك در اسلامي فرهنگ و انقلاب كه ميكنيم
اين.برد نخواهد جايي به راه كه بدگويي و هتك وگرنه بكنيم ، دفاع
:كه است حافظ از تعبير
باش گلخوش چون و انديشه مكن تهتك از
همهنيست اين گذران جهان تمكين زآنكه
اما فراموشميشود حوزههايي در اينبحثها و ميگذرد روزگار سرعت به
.است انديشهالهي غناي به فرهنگ ميماند ، كمك جاي بر آنچه
ومباني ملي ، ديني ، فرهنگ بهمباني اينكه براي بنده خود اما
ميكنم گمان من بدهم نشان حساسيت كرد اسلاميايجاد انقلاب كه فرهنگي
فرهنگي تهاجم به نسبت را من حساسيت شده منتشر من خود از كه كتابهايي
خود حساسيت بايد آدم چگونه - علينا تولا ما آثارنا تلك - ميدهد نشان
آيات توطئه نقد كتاب نوشتن با را خود حساسيت بنده كند ثابت را
فتواي كه بهمن روز 25 ظهر بعداز همان در درست دادم ، نشان شيطاني
رشدي كتاب بر گرفتم تصميم بنده شد ، خوانده راديو از (ره)امام حضرت
كردم پيدا را كتاب بود ، كتاب كردن پيدا تلاشم اولين بنويسم ، نقد يك
اطلاعات روزنامه در را كتاب اين نقد كه داشتند حيات (ره)امام حضرت
مطلب ، اين نوشتن از بعد كه هستند شاهد من دفتر همكاران كردم ، شروع
حدود كه بود اين آن علت.نداشتم حركت امكان و افتادم دفتر در بار يك
علتش نخوابيدم بيشتر دقيقه تا 40 ساعت نيم شبي ميكنم گمان روز 40
داده پاسخ اين مناسب زمان يك در بايد حتما ميكردم گمان كه بود اين
سال هر شد ، منتشر درسال 68 كتاب اول چاپ يعني.شد هم طور همين و شود
مطلب كه كردم تلاش من هم چاپ هر در و شد چاپ تجديد استثناء بدون
نسبت كه مسائلي به نسبت و بنويسم جديد نشر گفتار عنوان به را تازهاي
نشر گفتار.بدهم پاسخ داشتند ، تعرض نوعي ما انقلابي و ديني فرهنگ به
.است حساسيتها اين نشاندهنده همه نهم ، و هشتم ششم ،
و ترويج گونهاي به كه شد برده نام وي از كه داخلي روشنفكران از يكي
عليه كتابي من.است اسلامي جمهوري برابر در شاخص فردي كه ميشود تبليغ
فرهنگ مدعي و روشنفكر را خود كه كسي بدهم نشان اينكه براي نوشتم ، او
و فردوسي شاهنامه يعني نميشناسد را ايراني فرهنگ ميداند ، ايراني
بر شعرا انديشه و نظريه نقد در باد گزند كتاب - نميشناسد را فردوسي
به هم كه رشدي عليه كتابنوشتم ، يك بنده طرف يك از پس -بود مبنا همين
شد متعدديمنتشر چاپهاي آن از هم فارسي به و ترجمه انگليسي هم عربيو
روحانيت و دين به نسبت حال هر به كه داخلي يكروشنفكر عليه كتاب يك و
اهانتي گونه هيچ كتاب از نقطه هيچ در البته.دارد مخصوصي ديد زاويه
كه مييابيد در كرديد ، تمام را كتاب وقتي اما.كرد نخواهيد پيدا را
.ندارد ما ملي فرهنگ فهم در هم متوسطي سواد روشنفكر اين
مگر.هست ما براي فرهنگساز سرچشمهاي عاشورا كه نميگوييم ما مگر
.نميكند صحبت عاشورا عبرتهاي از همواره انقلاب معظم رهبري
ما كتابهاييكه مجموعه بين در كه كبريرا زينب شاخص و زيبا چهره
براي كه پيامي در امام حضرت بار يك حتي و بود مانده مكتوم داريم
انجام خوبي فضاي در بنده را داشتند اشاره مسئله اين به داشتند زنان
صرف وقت آن براي و شد حاصل برايم كه معنوي فضاي كتاب مقدمه در دادم ،
.نوشتهام را كردم
سياسي فلسفه زاويه از را عاشورا انقلاب اينكه و عاشورا انقلاب بحث
شد؟ ايجاد اسلام در بزرگ انحراف اين چرا كرد؟ تحليل و ديد بايد چگونه
شد؟ سلطنت سپس و خلافت به تبديل امامت و ولايت نظريه چرا
توسط است لازم كه تفاسيري مجموعه و دقت با عاشورا كتابانقلاب در همه
.شد بندهمطرح
به متفكران و نويسندگان از بعضي توسط كه است چهرهاي كه فردوسي
حماسه دكهدر كهنول كاري مثل - است ضداسلام يا كه شد مطرح گونهاي
و حكمت مناسبدرباره پاسخي نيز سال صد اين در و كرد ايران ملي
از بنده كه بود نشده نوشته دكه بهنول فردوسي شيعي و الهي انديشه
را آن ملي فرهنگ و شناسنامه عنوان به شاهنامه ساختار مجموعه و مقدمه
از بعد.شد منتشر فردوسي نامحماسه با آن اول جلد كه كردم تبيين
كاري - شد ، تشكيك فارسي ممتازسلمان و اول درجه شخصيت درباره اينكه
مشكوك ، چهرهاي را سلمان چهره پژوهشها در و داد انجام ماسينيون كه
چگونگي كتابي نوشتن با بنده - كردند تبيين دفاع غيرقابل و غيرموجه
اتصال حلقه پرجذبهترين و زيباترين با را اسلام و ايران بين پيوند
.كردم تبيين است سلمان كه ممكن
كوشيدندكه مدام عدهاي و است فارسي نوي و معاصر شعر پدر كه شاعري
نوشتننقدافسانه با بنده بدهند قرار دين با معاند جبهه در را وي
تا بكنم راتبيين است نيما افسانه در كه معنويتي كردم ، تلاش نيما
.نگيرد قرار غيرديني جبهه در است معاصر ادبيات در موثر كه شخصي
انقلاب از بعد سالهاي طول در كه كسي عنوان به ميكنم ، گمان من
اين در كاري توانستم اگر داشتم ، هم سياسي و اجرايي مسئوليتهاي
چون ميدانم ، خداوند فضل و عنايت و توفيق را همهاش كه بكنم اندازه
اين و ميكنم نگاه گرفتاري همه اين با روزمره زندگي به برميگردم وقتي
عليه بالله الا توفيق ما و حال هر به كردم پيدا را توفيق امكان همه
.عنيق اليه و توكل
گمان دوستان بعضي و محترم نمايندگان كه گفتم جهت اين از را مطلب اين
است آن معنياش ميكنيم دفاع متفكر يك نظر طرح به نسبت ما كهاگر نكنند
و ضعف احساس ما كه است اين معنياش داريم قبول نظررا همان ما كه
و راحت فضايي در و خوبي به ما و گفت را متفكرينظرش ;نميكنيم نگراني
مدافع و ميگوييم را خودمان نظر فرهنگيخود و ديني معارف بر متكي
.باشيم اسلامي ايراني ، فرهنگ
فضا همين هم بهمن نشريه.شد گفته سخن بسيار هم بهمن نشريه مورد در
در كسي اگر - ندارند دين با عنادي كه مختلفي افراد داشت نظر مورد را
دارد عنادي كه كرد پيدا را جايي يك و گشت زندگيشميتوان و ذهنش درون
خودش نوشته و مقاله در كه را فردي كه- ندارم مسئوليتي چنين بنده
و تضاد هيچگونه كه سخنميگويد گونهاي به و ميكند تاييد را ما مواضع
به را شما بندهمطلب كه بگويم ندارد ، ديني الهي انديشه با مغايرتي
.نميكنم قبول دليل اين
چهكار خانه درون با را محتسب گفت
گرفتارمباحث سخت ما كه ميشد منتشر مقطعي در بهمن نشريه اينكه ضمن
و صاحبامتياز عنوان به من خود و بوديم پنجم مجلس انتخابات
دركل امابگذارم مطالب تكتك براي كه نداشتم چنداني وقت مديرمسئول ،
.ميكنند عمل سليقه يك با كه بود نشرياتي از غير بهمن
ميهمانانخود از غذا يك با بدهد ترجيح غذاخوري سالن يك است ممكن
نظريات افرادمختلف بهمن نشريه در كه كرديم تلاش ما - بكند پذيرايي
كه داديم توضيح بهمن نخست سرمقاله در منتها.بكنند مطرح را خودشان
كه تمثيل اين به است اسلامي انقلاب معاني و دين از حفاظت ما اصلي جهت
قطاري نه ميكنند سوار را عدهاي ايستگاه هر در كه باشيم قطاري مثل ما
بهمن نشريه در نگاه اينميكنند پياده را عدهاي ايستگاه هر در كه
.بود حاكم
كهاين ميكردم گمان بنده.شد مطرح تفصيل به كه مستقيم مذاكره بحث
ماه درخرداد را مقالهاي اينكه خاطر به است ، تمامشدهاي بحث بحث ،
موضع و صحبتيداشتند رهبري معظم مقام اينكه از بعد نوشتم ، سال 69
من به تمام صميميت و بالطف هم ايشان خود هم بعد و گرفتند روشني
از يكي كه بكنم عرض كهاينجا است لازم بنده - نوشتند نامه
برخي كردند ، اشاره آن به ازنمايندگان يكي كه رهبري مظلوميتهاي
يكي توسط بحثها از يكي در امروز كه مثلتمثيلي است ، رهبري مدافعان
.مارها و مارگيري جعبه عنوان با شد زده مخالفين از
رسيدم ، ايشان خدمت بنده و داشتند را صحبت آن ايشان كه زماني
داشتندبراي كه صحبتي از بعد ساعت چند رهبري معظم مقام يادداشتي
روشن و قاطع قوي ، صحبتي ايشان كه صبحي روز همان يعني نوشتند ، بنده
از.بود دولت هيات جلسه - چهارشنبه روز - داشتند ، آمريكا درباره
آقاي جناب - برادران يكياز كه شدم نماز آماده برگشتم ، كه دولت هيات
يادداشت اين كه كردند مقرر آقا كه گفتند و گرفت تماس من با - وحيد
كه خواند من براي تلفني ايشان يادداشترا بخوانم شما براي تلفني را
كه جهت ازاين شدم شرمنده من ميخواندند تلفني را يادداشت اين وقتي
يادداشت در تعابيريرا ايشان كه برسد جايي به مسئله اين ميبايستي چرا
ايشان شان رافت و كرامت و بزرگواري منتهاي كه ببرند كار به خودشان
ترتيب بلافاصله ملاقاتي وقتي و نميديدم شايسته را خود بنده و است
بنده كه دادم جواب يادداشتي در بعد و رسيدم ايشان خدمت بنده و دادند
معظم مقام مواضع و سخنان اما كردم ، مطرح نظر يك عنوان به را مطلب آن
.ميدانم مواضع و سخنان همه فصلالخطاب را رهبري
موضعي رهبري خاص ، موضوعي درباره كه چرا ;شد تمام يعني فصلالخطاب ،
.هستيم دفاع و حمايت به موظف ما همه و گرفتند
به عليالدوام و تقريبا بعضيروزنامهها ، سال اين 8 در و حال به تا
پاسخ هم وقت هيچ و كردهاند هتك هم مدام و كردهاند اشاره مسئله اين
.شود زنده مسئله اين نميخواستم كه چرا نگفتهام
نوشتم؟ را مقاله اين چرا اينكه اما
به كه داشتم را تلقي و تحليل اين لحاظنظري به مقاله نگارش موقع در
كه:ميفرمايد (ع)موسي حضرت به خداوند كه مجيد درقرآن نمونه عنوان
.است كرده طغيان سخت كفر در وي كه شو روانه فرعون جانب به اينك
در كهبود فرعون قسيترين و پليدترين(دوم رامسس) موسي زمان فرعون
شما:ميگويد خداوند كه است شده ذكر قصص سوره در وي درباره قرآن
موضعي پيامبر ، موضع واقع در كه كنيد صحبت فرعون با ملايمت با برويد
غير اينكه ، ضمن ميگويد ، سخن معاند فرد و مخالف فرد با ميرود كه است
مجموعهاسناد كتاب در است مجيد درقرآن كه مذهبي پشتوانه يك از
ظلم و سرانكفر براي پيامبر نامهنويس كه 61نفر اسلام پيامبر زندگي
نهجالبلاغه ، بخشمكاتيب.مينوشتند نامه زمانهخودشان در شرك و
ما سياسي تاريخ در.آمد داستانكربلاپيش در كه مجموعهگفتوگوهايي
فرانسويها توسط خشونت منتهاي در آنها كه الجزاير مردم مبارزه در
را الجزاير انقلاب رهبران از بخشي هواپيماي يكبار.ميشدند سركوب
كه بود هواپيما همين سرنشينان جزو بنبلا ربودندكه آسمان در فرانسويها
به كار جنگ جبهه در آنطرف از انداختند زندان به پاريس در را اينها
.دادند مذاكره پيشنهاد الجزايريها به فرانسويها كه شد پيچيده قدري
هستيم ، مذاكره آماده ما كه كرد مقرر الجزاير آزاديبخش نهضت شوراي
فرانسويها.است زنداني فرانسويها دست در و بنبلا ما مذاكره فرد اما
ضمن.ميكرد مذاكره آنها با ميآمد و ميكردند آزاد زندان از را بنبلا
.ميجنگيدند داشتند الجزاير در الجزايري مجاهدين ديگر ، سوي از اينكه
آمريكايي ضد چهره يك جياپ ژنرال چهره شد اشاره كه ويتنام جنگ
پاريسمذاكره در و ميجنگيدند معاصرويتگنگها تاريخ در است تاريخي
از بعضي حال مابوديم ، كه اول مجلس در اينمسئله از غير.ميكردند
سوابق يا اول مجلس سابقه و آمدهاند مجلس به كهجديدا دوستاني
مجلس در ندارند ، اطلاع كه است طبيعي را است مطرح كشور كهدر مسئلهاي
كميسيون آن عضو بنده گروگانها ، آزادي عنوان با بود كميسيوني اول
چگونگي مورد در كه بودند فرموده مقرر امام حضرت كميسيون آن در بودم
در كه بيانيهاي بكنيم تنظيم را شرايطي ما آمريكايي گروگانهاي آزادي
.بودم بيانيه نويسندگان از يكي بنده شد ، تنظيم ويژه كميسيون
آمريكا دولت كه آنجا از كه ميشود شروع جور اين كه آن اول پاراگراف
در بدهد ، تضميني بايد است كرده مداخله ما داخلي امور در همواره
جلسات 59 ، مشروحمذاكرات شد ، مطرح مجلس در استمطلب من خود نوشته
در كه بحثهايي مجموعه در.مراجعهبكنند برادران دارد و 63وجود 62
موردآزادي در ما خوب بسيار كه مطرحشد بحث اين بود مطرح مجلس
يا بكنيم صحبت آمريكاييها با حالا اما راداريم بيانيه اين گروگانها
يا كند پيدا تحقق چگونه بايد شرايط اين كه بگوئيم بهآمريكاييها نه
عدهاي مخالف و موافق بحث مثل شدند گروه دو مجلس در نمايندگان نه؟
نبايد كه بودند معتقد عدهاي و بكنيم مذاكره ما بايد كه بودند معتقد
بكنيم مذاكره بايد مستقيما ميگفتند مذاكرهكنندگان حتي بكنيم مذاكره
نه؟ يا
آقاي بود ، مذاكره جزءطرفداران محلاتي شهيد آيتالله مرحوم
مجتهد بود ، مذاكره طرفدار نمايندهاردبيل الهدي اعلم بهاءالدين
.بود مذاكره طرفدار شبستري
هم ديگر دوستان و زنگنه صباع ، توكلي ، آقاي مثل هم دوستان بعضي
قضيه دراين ميشد تلقي معمولي خيلي يكبحث بحث اين و بودند مخالف
خوب شكستيد شما را باآمريكا مذاكره قبح مطرحميفرمايند كه برادري
بحث كه ببينيد است كه بحثهايي مجموعهبخوانيد را اول مجلس مذاكرات
دوره و مرحله به كاري من حالا شد ، مطرح چگونه و كي آمريكا با مذاكره
.ندارم انقلاب شكلگيري
امنيتيرئيس مشاور مگر نيامد؟ بهتهران فارلين مك مگر بعدي ، نكته
يك واقعا كه مسئلهاي اين به نسبت چطورشما نبود؟ آمريكا جمهوري
چهره يك بود ، فارلين مك هم طرفش و تهران در افتاد اتفاق مذاكرهاي
مقالهاي شخص يك كرديد؟اما فراموش آمريكايي اول درجه سياسي و امنيتي
.مومنينرسيدند كه ميرفت برق سرعت به امان و ايمان:نوشته
همهبرادران كه ميرفت؟ دست از مذاكرهمستقيم مقاله با چيز همه حالا
اينمقاله نگرش در كرديد خلاصه را مبانيانقلابي و بنيادها و ارزشها
منتهاي با رسيدم رهبري معظم خدمتمقام من كه موقعي تازه و
آمريكا عليه كردم مطرح صحبتم در من كه مطالبي:فرمودند بزرگواري
من اينكه بخاطر.باشد داشته بازگشت شما به مطالب اين نميكردم گمان
باشيد آمريكا دخالت و آمريكا با رابطه طرفدار كه نميدانم كسي را شما
بعدا و نوشتند صحبتشان از بعد ساعت چند را يادداشت آن خاطر همين به
برادران همچون الان و بكنم سكوت مطلب اين به نسبت كردم تلاش بنده هم
اگر و باشم داشته مطلب بهاين اشارهاي ناگزيربودم كردند مطرح بهرحال
بعد اينكه ضمن ميكنم عذرخواهي من بود قضيه اين در تقصيري هرحال به
شوراي عضو عنوان به بنده تاريخ 11/3/1371 در مساله اين از
كه است شده ذكر هم حكم اين در شدم انتخاب سيما و صدا سياستگذاري
اين صلاحيتدار و برجسته صاحبنظران از متشكل جمعي است لازم بدينمنظور
رهبري معظم مقام باامضاء سال 71 حكم در يعني.بدهند انجام را كار
شوراي در دارم را صلاحيت اين كه ميدانستند فردي چنين اين را بنده
علاقه واقعا بنده اينكه ضمن بگيرم ، قرار سيما و صدا سياستگذاري
بهخاطر بكنم ، استفاده رهبري بالاي مقام و شان از هزينهكردن به ندارم
وزير عنوان به من اگر كه كردم عرض هم خدمتايشان و هستم معتقد اينكه
خواهم رفتار گونهاي به همواره گرفتم اعتماد راي و شدم انتخاب ارشاد
دولت و جمهوري رياست و رهبري نام به محاسن و خوبيها همه كه كرد
داشت نابساماني هرحال در كاستي كار هرجا و بشود تمام اسلامي جمهوري
.ميگيرم عهده به را آن مسئوليت خودم
درمورد جدي شبهه يك عنوان به لازماست كردند مطرح كه ديگري نكته
كهبرخي آمدم نماينده عنوان به اولكهبنده مجلس.است امجديه قضيه
جزء بنده بودند ، همه اول دوره در هستند مجلس در كه دوستان از
انتخاب سني رئيسه هيات جزء هم خاطر همين به و بودم جوان نمايندگان
.كشيد طول هم مجلس سني رئيسه هيات !شدم
ميشود گفته كه وقتي.شد آنكوتاه دوران كه نيست بعد دورهاي مثل
سالهاي و سال 60 خرداد در منافقين از غير سال 59 ، خرداد در منافقين
يك برگزاري براي مقطع آن در.است ديگري شرايط مجموعه هستند ، بعد
يك از.بودند گرفته اجازه كشور وزارت از مجاهدين ملي جنبش مراسم
از هم عدهايمراسم يك برگزاري براي گرفتند اجازه رسمي دستگاه
اين به كردند حمله متعهد حزباللهي شما تعبير به انقلابي برادران
است اين دارم بنده كه سئوالي.شدند گروه همان مظلوميتنمايي و مراسم
آيتالله حضرت كشور وزير كه كشور وزارت عنوان به ما گروهي يك به اگر
آقاي انتظاميجناب نيروي وقت شهرباني سرپرست بودند كني مهدوي
ما وظيفه دادند اجازه اگر بودند ، ارشاد (قبلي) فعلي وزير ميرسليم
شما است ، ممكن داديد اجازه كه امر اين از بكنيم حفاظت كه نيست
دانشگاه استاد يك كتكزدن.نوشتن سرمقاله يك به شروعكردند كه بگوئيد
يك دفتر به حمله من.نوشتن مقاله يك با محكومكردن پليتكنيك در را
اعتماد آستانهراي در و نبودم مقطع اين در اگر و ميكنم محكوم را مجله
بايد ما بالاخره ميكردم محكوم علني صراحت با را كار اين حتما بودم
وگرنه نميكنيم زندگي يا ميكنيم زندگي قانونمند نظام يك در بپذيريم
را ظالمين و ستمكاران فقط دامنهاش ميشود شروع وقتي فتنهاي و حوادث
.گرفت نخواهد
حالا نيست دفاع قابل گروه آن البته كه گروهي يك به ميكنند حمله يكبار
پيروزي سالهاي در نياورند خاطر به شيراز فعلي نماينده است ممكن
با شيراز در كساني چه بودند جدي مسئله يك كه منافقين كه بعد و انقلاب
.ميكردند مبارزه آنها
روزنامهها در بود منافقين مبارزهبا دوره كه دورهاي در كساني چه
اطلاعات دوستان بعدا كه مينوشتند منافقين عليه را مقالهها تندترين
جدي برنامه يك شما ترور براي كه گرفتند تماس من با شيراز سپاه
در طولاني مدت يك تقريبا و فرستادم شيراز به را خانوادهام من دارند ،
كردند تهديد را وزرا كه وقتي منافق سيماي در هم اخيرا و بودم مجلس
.بردند نام تروريستي حركاتهاي طراح عنوان به بنده از
آنمتن كه دوستاني البته كردم ارتباطامضاء اين در بنده را متن آن
چونوقتي نبود جوانمردانه كه دادند درمتن را تغييري كردند چاپ را
ديگر بعضي بعدا اما نبود آن چماقدار واژه كردم امضا را متن آن من
به و كردند اضافه آن به را واژه اين كردند امضا را آن كه اشخاصي از
.بود گرفته شكل تعبير اين
شهدا همين بين از شده ، نصب شما پيش در مجلس در كه شهدايي عكسهاي اين
.كردند امضا را نامه اين كه هستند كساني
امضا را متن آن و شدند شهيد منافقين توسط بعدا كه شهيداني آيا
در شيراز دانشگاه در ما زندگي بود؟ منافقين از معنايشدفاع كردند ،
است؟ بوده منافقين با همراهي مجلسنشاندهنده شكلگيري دوره
همه و پنجم مجلس و اول مجلس محترم مخالفان البته كردند ذكر كه مطلبي
يك شما نظر به است ممكن كردند ، صحبت و كردند گره هم به مسائلرا
و بود شده شيراز وارد فوقليسانس دوره امتحان كهبراي شهرستاني جوان
كه بود افتاده راه شب اتوبوس با بناگزير نميشناخت ، شيراز در را كسي
محدود فرصت يك از بعد و برگردد و بدهد امتحان و برسد شيراز به صبح
افتاده اتفاق شيراز در كه بوده لاتاري يك اين شيراز ، نماينده بشود
است؟
جريان يك شيراز در ميشود ، مطرح شيراز در روحانيت اختلاف بحث كه اين
دستغيب ، شهيد آيتالله رهبري به داشت وجود مستحكم انقلابي روشن
مدافع مبارزه ، در ميگرفتند قرار حاشيه در بودند كه ديگري روحانيت
دفترشان به ايشان خود.بودند دستغيب آيتالله حضرت اول مجلس در بنده
خودم من بگوئيد شما بودند محترمين اگر زدند زنگ كه كساني بودند گفته
نماينده عنوان به بدهند ، راي (مهاجراني) فلاني به كه بدهم جواب
نماينده بيايد همينطور نفر يك شما بنظر كه است ممكن چطور.شيراز
رئيس بشود مجلس اول دوره در ساله جوان 25 يك هم آن بشود؟ شيراز
بازرگاني؟ كميسيون
و اطلاعات كميته مسئول بشود بعد خارجه ، كميسيون رئيس نايب بشود بعد
ما كميسيون رئيس كه رهبري معظم مقام غياب در كه دفاع اخباركميسيون
جمع ما اينجا در ميرسيد جبهه از كه اخباري و مجموعهاطلاعات بودند
شرايط بهدليل باشند ، باخبر كميسيون اعضاي بهتر اينكه براي بكنيم
.بود رئيسجمهوري با مقطع آن در كه خاصي
را مواضع روشنترين و دقيقترين بنيصدر به نسبت كساني چه اول مجلس در
و بياورد راي بنيصدر پيشنهادي نخستوزير نگذاشتند كساني داشتند؟چه
را ، رجايي مرحوم آيا شد؟ معرفي نخستوزير عنوان به رجايي شهيد مرحوم
نخستوزير عنوان به بودند كرده رئيسجمهوريتوافق و اسلامي جمهوري حزب
ديگريبود؟ شخص نخستوزير يا بكنند معرفي
اينجا تحليلهاي در چونكردند بحث و نگذاشتند مجلس جوانهاي مجلس در
.كردند ذكر بودن فراجناحي بهعنوان را بحث كه داريم
يك با داوري اين بكنيد داوري خواستيد اگر را افراد زندگي مجموعه
را افراد زندگي بايد حتما.نيست ممكن مقطع يك در ممكننيست اسلايد
را خودم بنده كرد ، محاسبه امروز تا آغاز از كلي جريان يك در
داشتم كه نظرياتي ميدانم اسلامي فرهنگ و اسلامي انقلاب اسلام ، خدمتگزار
با بروم اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت به بنده اگر كردم عرفي بهتسريع
اكثريت با تقريبا ميشود انجام الان از كه مصاديق تشخيص و شيوهها
را خودشان فعلي مديران بايد حتما و هستم مخالف آن اتفاق به قريب
كه چنان را سينماگر و نويسنده هنرمند ، شان ما اينكه براي كنند تنظيم
نكته و تدبير اين.است انسان خليفهاللهي خلاقيتشان و بكنيم حفظ بايد
آيه:فرمودند طباطبايي علامه مرحوم كه ميگويم سخن پايان در را بديع
اينكه بخاطر كه كرد جمع را خالقيني خداوند احسنالخالقين فتباركالله
.آفريننده هم و است خالق هم انسان
و فرهنگ مختلف حوزههاي در خلاقيت بستر كه بكنيم فراهم را فضايي ما
انقلاب و اسلام خدمت در هم و باشد متعادل و آرام مطمئن ، بستر يك هنر
با كه است مسئلهاي آزادي مرحله اين در كه است طبيعي البته و اسلامي
.بكنيم توجه آن به بايد الهي بستر يك
براي آزادي از غير به كه شود پيدا كسي اگر:ميفرمايد (ع)صادق امام
كوچك بود آزادي بود بزرگ كه را ديگري امر يك بخورد اندوه ديگري امر
آزادي اين ما كه است طبيعي شمرد ، بزرگ را ديگري كوچك امر در و شمرد
خواهيم انجام داريم كه ديني قرائت و اساسي قانون چارچوب در متكي را
.داد
و كردم سعي هم بنده و فرمودند كه لطفي با ماند باقي هم ديگري نكات
وزارت ميكنم تلاش آوردم راي بنده اگر بدهم پاسخ مسائل از بعضي به
.شود طنز و نكتهگيري اسباب نه بشود جمهورياسلامي زينت اسلامي ارشاد
كتاب.ميكنم فرهنگي كار فرهنگي بهجايمديريت بنده نياوردم راي هم اگر
بنده كه خاتمي آقاي جناب هرجاكه هستم مولف مينويسم ، مقاله مينويسم
.ميپذيرم بنده لازمديدند را هركاري ايشان خدمت دارم اعتقاد و ارادت
.نبودم ارشاد وزارت داوطلب بنده اينكه ضمن
نوشتم ايشان خدمت مكتوب نگيرد را بنده حضور و شرم اينكه براي حتي
بتوانم بنده كه بود اين بر قوم بزرگان نظر و ايشان نظر مجموعه منتها
.بكنم خدمت وزارتخانه اين در